۱۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۳
کد خبر: ۶۲۲۸۳۱
به همت دانشگاه الزهرا(س)؛

انتشار شماره دوم فصلنامه علمی - پژوهشی «مطالعات روان شناختی»

انتشار شماره دوم فصلنامه علمی - پژوهشی «مطالعات روان شناختی»
دومین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «مطالعات روان شناختی» با 10 مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، دومین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «مطالعات روان شناختی» به صاحب امتیازی دانشگاه الزهرا(س) با مدیر مسؤولی سید ابوالقاسم مهری نژاد و سردبیری سیده منور یزدی منتشر شد.

این فصلنامه در 10 مقاله منتشر شده است. عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:           

 

تاثیر آموزش ذهن مشفق بر افسردگی و نشخوار خشم دانشجویان دارای نشانگان افسردگی

یاسمن سواری، حسین محققی، مصیب یارمحمدی واصل و مهرنوش اثباتی

چکیده: هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش ذهن مشفق بر علائم افسردگی و نشخوار خشم دانشجویان بود. طرح پژوهش نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 315 دانشجوی دختر با اختلالات خلقی بودند که در سال 97-1396 به مرکز مشاوره دانشگاه بوعلی سینا مراجعه‌‌ کرده بودند. از طریق غربالگری 78 دانشجو دارای نشانگان افسردگی (اخذ نمره بالاتر از 20 در پرسشنامه افسردگی بک) شناسایی شدند که از بین آنها تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایابی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ ای در هفته دو بار تحت آموزش گروهی ذهن مشفق قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس نشخوارخشم (ساخودولسکی و همکاران) و پرسشنامه افسردگی ویرایش دوم (بک و همکاران) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن مشفق بر افسردگی دانشجویان تأثیر داشته ولی نمرات نشخوار خشم تغییر نیافت. بنابراین، می‌ توان از آموزش ذهن مشفق بعنوان روشی مؤثر در کاهش نشانگان افسردگی دانشجویان استفاده کرد.

 

تاثیر آموزش همدلی بر پایه بازی بر مهارت های ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای دانش آموزان طیف اوتیسم

فهیمه کاظمی و عباس ابوالقاسمی

چکیده: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش همدلی بر پایه بازی بر مهارت‌های ارتباطی و رفتارهای کلیشه‌ای دانش‌آموزان طیف اوتیسم صورت گرفته است این پژوهش از نوع شبه‌آزمایشی و به صورت طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان طیف اوتیسم مرکز بشارت شهر رشت در سال تحصیلی 96-1395 بودند که از میان آنان نمونه‌ای به حجم 8 نفر انتخاب و دردو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و گروه آزمایش آموزش همدلی در 18 جلسه 45 دقیقه‌ای دریافت کردند، در حالی که برای گروه کنترل این آموزش ارائه نشد و در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. جهت جمع‌آوری داده ها از مقیاس ارزیابی رفتارهای اتیستیک للورد و بارتلمی و مقیاس ارتباط اجتماعی اولیه نسخه ماندی و همکاران استفاده شد. نتایج آزمون یومن ویتنی نشان داد که آموزش همدلی در افزایش مهارت‌های ارتباطی و کاهش رفتارهای کلیشه‌ای دانش‌آموزان اتیستیک تاثیر دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می‌توان ازآموزش همدلی بر پایه‌ی بازی برای افزایش مهارت‌های ارتباطی دانش آموزان به عنوان یک روش مکمل برای بهبود رفتارهای اتیستیک استفاده کرد.

 

اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با شفقت بر نگرانی و نشخوار فکری زنان مطلقه

فاطمه تبریزی، محمد قمری، کیومرث فرحبخش و سعیده بزازیان

چکیده: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با شفقت بر نگرانی و نشخوار فکری زنان مطلقه انجامشد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری (سه ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه 20 تا 50 ساله ای بود که در سال 96-95 جهت مشاوره به یکی از مراکز مشاوره، وابسته به بهزیستی استان تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 20نفر از زنان‌ مطلقه به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفره، آزمایش و کنترل گمارده شدند. پیش از شروع مداخله، با استفاده از مقیاس های نگرانی مایر و نشخوار نولن _هوکسیما از دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس افراد گروه آزمایش تحت درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با شفقت طی 10 جلسه 120 دقیقه ای یک بار در هفته قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. گروه ها بعد از دوره مداخله و پس از سه ماه مجدد با ابزار فوق ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته تحلیل‌ شد. نتایج پژوهش نشان‌ داد که درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با شفقت در بهبود نگرانی و نشخوار زنان مطلقه تأثیر معنی دار داشته است. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که برای کاهش نگرانی و نشخوار فکری می توان از مداخلات مبتنی بر تلفیق درمان پذیرش و تعهد با شفقت استفاده کرد.

 

رابطه میان سبک های دلبستگی و مشکلات بین فردی در افراد بزهکار: نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجانی و حل مسأله اجتماعی

مجتبی دهقان، جعفر حسنی و پریسا شریفی

چکیده: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و حل مسأله اجتماعی در روابط میان سبک های دلبستگی با مشکلات بین فردی افراد دارای سابقه بزهکاری بود. روش پژوهش توصیفی با طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش شامل مردان دارای سابقه بزهکاری شهر شیراز بود که در زمستان 1396 در دامنه ی سنی 20 تا 30 سال قرار داشتند. نمونه ی پژوهش با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب گردید و 320 شرکت کننده وارد تحلیل نهایی شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک های دلبستگی، شاخص روابط با همسالان، فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان و فرم کوتاه پرسشنامه حل مسأله اجتماعی استفاده شد. داده ها با روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر این بود که مدل علّی از برازش مناسبی برخوردار بود. طبق یافته ها، هر دو سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به واسطه افزایش نظم جویی هیجان سازگارانه و حل مسأله کارآمد، تبیین کننده ی کاهش مشکلات بین فردی بودند. همچنین، هر دو متغیر نظم جویی هیجان ناسازگارانه و حل مسأله ناکارآمد رابطه مستقیم و معناداری با مشکلات بین فردی افراد دارای سابقه بزهکار داشتند، اما واسطه گر رابطه سبک های دلبستگی با مشکلات بین فردی نبودند. در مجموع، در نمونه افراد دارای سابقه بزهکاری هر دو سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به واسطه افزایش به کارگیری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه و حل مسأله کارآمد می توانند به کاهش مشکلات بین فردی این افراد کمک کنند.

 

مقایسه اجتناب تجربی و تحمل آشفتگی هیجانی در زنان وابسته به مواد و عادی

نیلوفر میکائیلی، شیرین احمدی و هانیه قوامی لاهیجی

چکیده: هدف از انجام این پژوهش مقایسه اجتناب‌ تجربی و تحمل‌ آشفتگی‌ هیجانی در زنان وابسته به مواد و عادی بود. روش این پژوهش علی مقایسه‌ ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان(معتاد و غیرمعتاد) ساکن شهر کرمانشاه در پاییز 1397 بود. برای هر گروه 30 زن به روش نمونه‌گیری در دسترس از جامعه آماری فوق و 30 زن غیرمعتاد از اعضای خانواده و وابستگان درجه اول به عنوان گروه مقایسه انتخاب و با توجه به معیارهای ورود همتا شدند و با حضور پژوهشگر به پرسش‌نامه‌ های اجتناب تجربی و تحمل‌ آشفتگی‌ هیجانی پاسخ دادند. داده‌ های جمع‌ آوری شده نیز با استفاده از ابزارهای آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس یک راهه (آنوا) تحلیل شد. نتایج نشان داد که زنان وابسته به مواد در میانگین نمرات اجتناب‌ تجربی و مؤلفه‌ های تحمل، جذب، تنظیم، با گروه عادی تفاوت معناداری داشت. این نتایج آشکار کرد که زنان وابسته به مواد نسبت به گروه عادی از اجتناب تجربی بیشتر و تحمل‌آشفتگی‌هیجانی پایینتری برخوردارند. بنابراین پیشنهاد می‌ شود از مداخلات درمانی و آموزشی جهت کاهش اجتناب‌تجربی و افزایش مهارت‌های تحمل‌آشفتگی هیجانی استفاده شود.

 

تأثیر آموزش جایگزین پرخاشگری بر تکانشگری و راهبردهای شناختی مثبت و منفی تنظیم هیجان در پسران نوجوان بزهکار

سعید محمودی نیا، مژگان سپاه منصور، سوزان امامی پور و فریبا حسنی

چکیده: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر آموزش جایگزین پرخاشگری بر تکانشگری و راهبردهای شناختی مثبت و منفی تنظیم هیجان در پسران نوجوان بزهکار انجام شد. بدین منظور در یک طرح پژوهشی نیمه‌ آزمایشی دو گروهی با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه از بین نوجوان پسر کانون اصلاح و تربیت شهر تهران 40 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت‌کنندگان، قبل از شروع مداخله پرسشنامه های‌ تکانشگری و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان را تکمیل نمودند. سپس گروه آزمایشی تحت 8 جلسه 90 الی 120 دقیقه‌ای آموزش به شیوه "برنامه آموزش جایگزین پرخاشگری" قرار گرفت و گروه کنترل، آموزشی را دریافت نکرد. بعد از اتمام جلسات آموزشی و همچنین دو ماه بعد، مجدداً هر دو گروه پرسشنامه‌های مزبور را تکمیل نمودند. طبق نتایج بررسی تحلیل واریانس مختلط، در نمره‌های تکانشگری، راهبردهای شناختی مثبت و راهبردهای شناختی منفی تنظیم هیجان نوجوانان، با توجه به اثر اصلی مراحل زمانی، اثر اصلی روش‌های آموزشی و همچنین اثر تعاملی مراحل زمانی با روش‌‌‌های آموزشی، تفاوت معناداری دیده شد. با توجه به یافته‌ های مطالعه می‌ توان از روش آموزش جایگزین پرخاشگری برای اصلاح رفتار نوجوانان و پیشگیری از وقوع پرخاشگری و رفتارهای بزهکارانه در آن‌ها استفاده نمود.

 

اثربخشی گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی زنان یائسه – 1866

عاطفه دولت آبادی، فرئغ جعفری و رزیتا ذبیحی

چکیده: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی زنان یائسه انجام شد. پژوهش حاضر یک مداخله شبه تجربی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری تمامی زنان یائسه 55-47 ساله مراجعه‌ کننده به مرکز بهداشتی درمانی گلشهر شهر چهاردانگه در بهار سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه شکوفایی را در مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه دو ساعته بصورت هفتگی درگروه درمانی مبتنی بر مهرورزی به خود شرکت نمودند. پس از پایان درمان، هر دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری مجددا ارزیابی شدند. نتایج حاصل از طرح آمیخته تحلیل واریانس عاملی و اندازه‌گیری مکرر نشان داد که گروه درمانی به شیوه مهرورزی به خود بر شکوفایی گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری اثر داشت. همچنین این درمان بر مؤلفه های هیجانات مثبت، روابط، معنا و پیشرفت شکوفایی نیز اثر گذار بود و موجب افزایش معنی دار آنها درگروه آزمایش گردید و اثر درمان به جز مؤلفه روابط در مورد سایر مؤلفه ها در دوره پیگیری نیز حفظ شد. پیشنهاد می شود درمانگران از این نوع درمان جهت افزایش شکوفایی در دوران انتقالی یائسگی و رفع پاره ای از مشکلات زنان یائسه بهره بگیرند.

 

اثربخشی آموزش مبتنی بر مداخلات شناختی رفتاری بر خود افشاگری زناشویی زوجین

سعید آریاپوران و آرزو اسکندری

چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر خودافشاگری زناشویی زوجین بود. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی (پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه‌ی آماری را کل زوجین مراجعه‌کننده به یکی از مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1395 تشکیل دادند. از میان زوجین 32 زوج دارای خود افشاگری زناشویی پایین بر اساس مصاحبه انتخاب شدند و به شیوه‌ تصادفی در گروه‌ های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آموزش شناختی - رفتاری برای گروه آزمایش طی 9 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ ای اعمال شد، در حالی‌که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مصاحبه‌ی تشخیصی و پرسشنامه خودافشاگری زناشویی وارینگ و همکاران بود. برای تحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس دوراهه و تحلیل کوواریانس چندمتغیری دوراهه استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که درمان شناختی - رفتاری به طور معناداری میزان خودافشاگریی زناشویی را افزایش داده است. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی - رفتاری بر افزایش خودافشاگری ارتباطی، مالی، جنسی و عدم توازن تأثیر داشته است. اما تأثیر جنسیت و تأثیر تعاملی درمان شناختی - رفتاری و جنسیت بر خود افشاگری زناشویی و ابعاد آن معنی‌دار نبود. براساس نتایج به دست آمده، آموزش مبتنی بر مداخلات شناختی - رفتاری می‌تواند جهت تعدیل مشکلات زناشویی زوجین از جمله خودافشاگری پایین به کار برده شود.

 

نقش واسطه ای حرمت خود و خود نظم جویی در رابطه بین نیازهای اساسی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی

مریم ناطقی و محترم نعمت طاوسی

چکیده: هدف این پژوهش تعیین شناخت رابطه نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی، با توجّه به نقش واسطه گری حرمت خود و خود نظم جویی بود. بدین منظور 464 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران (350 دختر، 114پسر) در سال تحصیلی 97-96 روش تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روان شناختی، سیاهه چندبعدی حرمت خود، فرم کوتاه پرسشنامه خود نظم جویی و مقیاس رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی پاسخ دادند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که رضایت از نیازهای اساسی روان شناختی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم مثبت و ناکامی از نیازها بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم منفی داشت. همچنین رضایت از نیازهای روان شناختی به طور غیرمستقیم و از طریق حرمت خود و خود نظم جویی بر بهزیستی روان شناختی اثر مثبت و ناکامی از نیازهای روان شناختی به طور غیرمستقیم و از طریق حرمت خود و خود نظم جویی بر بهزیستی روان شناختی اثر منفی داشت. . بر اساس نتایج پژوهش می توان دریافت که حرمت خود و خودنظم جویی در رابطه بین رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی نقش واسطه ای ایفا می کنند و افزایش حرمت خود و خودنظم جویی در افراد می تواند نقش مؤثری در بالارفتن مؤلفه های بهزیستی روان شناختی داشته باشد.

 

اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبردهای شناختی هیجان، تحمل پریشانی و ناگویی خلقی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی

فرزانه بیداری و کبری حاجی علیزاده

چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره‌درمانی بر راهبردهای شناختی هیجان، تحمل پریشانی و ناگویی خلقی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه‌گیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از بین افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره تهران، تعداد 30 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه‌های آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه‌های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، تحمل پریشانی، ناگویی خلقی و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. داده‌های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس توسط نرم‌افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد طرحواره‌درمانی بر تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و ناگویی خلقی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی موثر بوده است (P<0.001). بدین صورت که این درمان توانسته تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی مثبت بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش و ناگویی خلقی و تنظیم هیجانی منفی را کاهش دهد. منطبق با یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان طرحواره‌درمانی را به عنوان یک روش کارآ جهت افزایش تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی و کاهش ناگویی خلقی و تنظیم هیجانی منفی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی پیشنهاد داد. /۸۲۲/ن ۶۰۲/ش

مهدی فلاحی
ارسال نظرات