گزارشی از کتاب (۱)؛
"زمینه ها عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران"
انقلاب زمانی اتفاق میافتد که تودهها مسیر جریان فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه را با محتویات ذهنی، ارزشها و باورهای خود در تعارض مییابند.
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، انقلاب اسلامی از انقلابهای بزرگ اجتماعی است که مورد توجه بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی بوده است؛ از این رو با رویکردهای مختلف جامعهشناختی، روانشناختی، سیاسی یا اقتصادی سعی کردند به تحلیل انقلاب بپردازند، اما بسیاری از تحلیلگران معروف مسائل سیاسی اجتماعی و انقلابها همچون تدا اسکاچیول و میشل فوکو اعتراف کردهاند که انقلاب اسلامی ایران، متمایز از سایر انقلابهاست و از همین رو تلاش کردهاند این انقلاب را با توجه به ویژگیهای خاص آن که بر پایه تفکر شیعی است؛ با رهیافتی متفاوت از رهیافتهای گذشته خود تحلیل نمایند.
این اثر کتابی است درسی برای درس دو واحدی انقلاب اسلامی ایران با عنوان «زمینهها، عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی (رهیافت فرهنگی)» که با قلمی روان به همت استاد ارجمند دکتر مصطفی ملکوتیان، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران نگارش یافته است.
نویسنده که آثار متعدد و ارزشمندی در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی دارد، در این اثر با رهیافتی فرهنگی به تبیین زمینهها، علل و عوامل وقع انقلاب اسلامی پرداخته است.
مباحثی که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته، ابتدا تبیین رهیافتهای علمی مختلف، و رهیافت مورد نظر برای تبیین انقلاب اسلامی و سپس پیشینه تاریخی، بررسی دوران صفویه و قاجاریه، قدرت سیاسی ویژگیهای آن در دوران پهلوی اول و دوم و نیز قدرت اجتماعی، ویژگیها و اقدامات میباشد.
البته در این کتاب عنایت ویژهای به امام خمینی(ره) و رهبریهای حکیمانه ایشان شده است و توجه به بازتابهای نظری و علمی انقلاب اسلامی در جهان و نیز انقلاب اسلامی نظام بین الملل و آینده غرب، از ویژگیها این اثر است و افزون بر این به پیوست بحثی درباره «انقلابهای رنگی» در آسیای مرکزی و قفقاز و تمایز آنها از انقلاب واقعی است.
نگارنده این کتاب را در دو بخش با عنوانهای: زمینهها، عوامل وقوع انقلاب اسلامی (رهیافت فرهنگی) و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی تنظیم کرده است.
دکتر مصطفی ملکوتیانز در مقدمه درباره این کتاب چنین گفته است:
در بررسی پدیده انقلاب یا چند پرسش اساسی مواجهیم. این پژوهش برای پرسش کلیدی و مرتبط با یکدیگر در قلمرو انقلاب اسلامی سازمان یافته است، هرچند تا حدودی پاسخ پرسشهای دیگری مانند چیستی آن را نیز دربردارد؛ دو پرسش مزبور عبارتند از:
زمینهها علل و عوامل وقوع انقلاب اسلامی کدامند و کدام رهیافت، بهتر و علمیتر میتواند وقوع انقلاب اسلامی ایران را تفسیر نماید؟
تاکنون انقلاب اسلامی چه تأثیرات و بازتابهای عمدهای بر دنیای معاصر داشته است؟
درباره پرسش نخست؛ آثار و نوشتههای بسیاری به رشته تحریر درآمده و دریچههای مختلفی به روی بحث گشوده شده است. اما اهمیت پاسخ گویی به این پرسش این است که تعداد زیادی از این نوشتهها به جهت عدم دقت کافی در تحلیل موضوع، از ارائه پاسخی علمی و قانعکننده به آن درماندهاند و به یکی از تحلیلهای جامعهشناختی، روان شناختی، سیاسی یا اقتصادی پناه بردهاند.
اما به پرسش دوم کمتر توجه شده است؛ در حالی که تأثیر انقلاب اسلامی بر مسائل منطقهای و جهانی بر کسی پوشیده نیست و علائم این کمتوجهی این است که قدرتهای جهان و دانشگاهی و علمی آنها به دلیل تعقیب منافع نامشروع خود در کشورهای جهان سوم از بازگوکردن نتایج انقلاب اسلامی ابا دارند و بازگو نمودن تأثیرات انقلاب اسلامی، آن را پدیدهای کاملاً موفق جلوه خواهد داد؛ امری که بر خلاف منافع قدرتهاست.
از این رو، در بخش نخست این پژوهش به معرفی زمینهها، علل وقوع انقلاب اسلامی و تأکید بر رهیافتی علمی، منطقی واقعگرا در این زمینه پرداخته شده است که شامل چهارفصل رهیافت علمی، پیشینه تحولات کشور، قدرت سیاسی و نیروی اجتماعی است.
بخش دوم، به بیان بازتابها، و امواج جهانی انقلاب اسلامی اختصاص دارد که شامل مباحث محورهای مختلف بازتابهای نظری و علمی انقلاب اسلامی در جهان انقلاب اسلامی، نظام بین الملل و آینده غرب است و رهیافت بر این بخش نیز مبتنی بر همان رهیافت علمی بیان شده در بخش نخست است.
این اثر کتابی است درسی برای درس دو واحدی انقلاب اسلامی ایران با عنوان «زمینهها، عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی (رهیافت فرهنگی)» که با قلمی روان به همت استاد ارجمند دکتر مصطفی ملکوتیان، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران نگارش یافته است.
نویسنده که آثار متعدد و ارزشمندی در حوزه مطالعات انقلاب اسلامی دارد، در این اثر با رهیافتی فرهنگی به تبیین زمینهها، علل و عوامل وقع انقلاب اسلامی پرداخته است.
مباحثی که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته، ابتدا تبیین رهیافتهای علمی مختلف، و رهیافت مورد نظر برای تبیین انقلاب اسلامی و سپس پیشینه تاریخی، بررسی دوران صفویه و قاجاریه، قدرت سیاسی ویژگیهای آن در دوران پهلوی اول و دوم و نیز قدرت اجتماعی، ویژگیها و اقدامات میباشد.
البته در این کتاب عنایت ویژهای به امام خمینی(ره) و رهبریهای حکیمانه ایشان شده است و توجه به بازتابهای نظری و علمی انقلاب اسلامی در جهان و نیز انقلاب اسلامی نظام بین الملل و آینده غرب، از ویژگیها این اثر است و افزون بر این به پیوست بحثی درباره «انقلابهای رنگی» در آسیای مرکزی و قفقاز و تمایز آنها از انقلاب واقعی است.
نگارنده این کتاب را در دو بخش با عنوانهای: زمینهها، عوامل وقوع انقلاب اسلامی (رهیافت فرهنگی) و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی تنظیم کرده است.
دکتر مصطفی ملکوتیانز در مقدمه درباره این کتاب چنین گفته است:
در بررسی پدیده انقلاب یا چند پرسش اساسی مواجهیم. این پژوهش برای پرسش کلیدی و مرتبط با یکدیگر در قلمرو انقلاب اسلامی سازمان یافته است، هرچند تا حدودی پاسخ پرسشهای دیگری مانند چیستی آن را نیز دربردارد؛ دو پرسش مزبور عبارتند از:
زمینهها علل و عوامل وقوع انقلاب اسلامی کدامند و کدام رهیافت، بهتر و علمیتر میتواند وقوع انقلاب اسلامی ایران را تفسیر نماید؟
تاکنون انقلاب اسلامی چه تأثیرات و بازتابهای عمدهای بر دنیای معاصر داشته است؟
درباره پرسش نخست؛ آثار و نوشتههای بسیاری به رشته تحریر درآمده و دریچههای مختلفی به روی بحث گشوده شده است. اما اهمیت پاسخ گویی به این پرسش این است که تعداد زیادی از این نوشتهها به جهت عدم دقت کافی در تحلیل موضوع، از ارائه پاسخی علمی و قانعکننده به آن درماندهاند و به یکی از تحلیلهای جامعهشناختی، روان شناختی، سیاسی یا اقتصادی پناه بردهاند.
اما به پرسش دوم کمتر توجه شده است؛ در حالی که تأثیر انقلاب اسلامی بر مسائل منطقهای و جهانی بر کسی پوشیده نیست و علائم این کمتوجهی این است که قدرتهای جهان و دانشگاهی و علمی آنها به دلیل تعقیب منافع نامشروع خود در کشورهای جهان سوم از بازگوکردن نتایج انقلاب اسلامی ابا دارند و بازگو نمودن تأثیرات انقلاب اسلامی، آن را پدیدهای کاملاً موفق جلوه خواهد داد؛ امری که بر خلاف منافع قدرتهاست.
از این رو، در بخش نخست این پژوهش به معرفی زمینهها، علل وقوع انقلاب اسلامی و تأکید بر رهیافتی علمی، منطقی واقعگرا در این زمینه پرداخته شده است که شامل چهارفصل رهیافت علمی، پیشینه تحولات کشور، قدرت سیاسی و نیروی اجتماعی است.
بخش دوم، به بیان بازتابها، و امواج جهانی انقلاب اسلامی اختصاص دارد که شامل مباحث محورهای مختلف بازتابهای نظری و علمی انقلاب اسلامی در جهان انقلاب اسلامی، نظام بین الملل و آینده غرب است و رهیافت بر این بخش نیز مبتنی بر همان رهیافت علمی بیان شده در بخش نخست است.
اکنون نگاهی به مطالب مهم و برگزیده بخشها، فصلها و گفتارهای این کتاب خواهیم داشت:
نگارنده بخش اول را در چهارفصل با عناوین رهیافت علمی، پیشینه تحولات کشور، قدرت سیاسی، تحولات کشور، قدرت سیاسی ویژگی اقدامات، نیروی اجتماعی ویژگیها و اقدامات و یک نتیجهگیری تدوین کرده است.
تحلیل وقوع انقلاب اسلامی با کدام رهیافت؟ و معرفی چند دیدگاه مشهور فرهنگی، گفتارهای فصل اول این بخش هستند.
تحلیل وقوع انقلاب اسلامی با کدام رهیافت؟
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون، دیدگاههای و نوشتههای فراوانی درباره علل و عوامل وقوع انقلاب نوشته شده است که میتوان آنها را در رهیافتها و رویکردهای فرهنگی، جامعهشناختی، روان شناختی، اقتصادی و سیاسی دستهبندی کرد.
در رهیافت فرهنگی بر نقش عوامل فرهنگی مانند دین مبین اسلام و مذهب شیعه و محتوای درونی و نهادهای آن و نقش رهبری امام خمینی (ره) تأکید شده است.
در رهیافت جامعهشناختی، به نقش اصلی متغیرهای کلان اجتماعی مانند نظام اجتماعی، طبقات و قشرهای اجتماعی توجه شده است.
در رهیافت روانشناختی به نقش عوامل شخصیتی و فرایندهای ذهنی توجه شده است.
در رهیافت اقتصادی نیز بر اساس جهانبینی طرفدارنش، گاه ساخت اقتصادی و شیوه تولید و گاه عوامل اقتصادی در درجه نخست اهمیت قرارمیگیرد و بالاخره در رهیافت سیاسی؛ نقش عوامل سیاسی و مسأله قدرت اهمیت یافته است.
رهیافت تحلیل این کتاب
این پژوهش اگرچه نقش عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روان شناختی را در وقوع انقلاب اسلامی نادیده نمیگیرد، معتقد است، مهمترین عامل، چه در زمینهسازی، چه در وقوع پیروزی انقلاب اسلامی و چه در تحولات پس از آن، عامل فرهنگی برگرفته از فرهنگ اسلام مردم ایران است که نقش اساسی و اصلی داشته است.
در اینجا منظور از فرهنگ، جنبههای مختلف این عامل است. فرهنگ اسلامی ـ تاریخی مردم ایران، هم از نظر مفهومی و هم از نظر نهادی در وقوع انقلاب اسلامی نقش اصلی را بر عهده داشته است.
همچنین، فرهنگ از دو طریق، این نقش را داشته است؛ نخست، به منزله عامل مستقل، نقشی اساسی و بسیار برجسته از عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روان شناختی داشت؛ مانند مبارزه طولانی روحانیت و قشرهای مذهبی با اقدامات ضد مذهبی حکومت همچون کشف حجاب به دستور رضاشاه یا تحقیر فرهنگی و تلاشهای ضدمذهبی حکومت در زمان محمدرضا شاه؛ دوم، به منزله عامل پیونددهنده و هماهنگکننده عوامل اجتماعی، اقتصادی سیاسی و روان شناختی. از این نظر نقش فرهنگ شامل ظهور و ایفای نقش امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی نیز میشود.
همچنین، منظور از نقش مفهومی فرهنگ، محتوای معنایی آن و نقش عناصری مانند شهادتطلبی، عدالتطلبی، ظلمستیزی و انتظار، و منظور از نقش نهادی آن، نقش نهادها و عوامل مانند نهاد روحانیت مسجد و مراسم مذهبی و روزهای تاریخی تاسوعا، عاشورا، نماز عید فطر و بزرگداشت شهدا و مانند آن است.
بیشک، اگر نقش فرهنگ به منزله یک عامل مستقل قدرتمند و نقشهای مفهومی و نهادی فرهنگ اسلامی تاریخی کشور از یک طرف، و نقش بسیار مهم هماهنگکننده آن از طرف دیگر نبود، انقلاب اسلامی ایران به سرانجام نمیرسید.
این توجه نشان میدهد که دیدگاه و نوشتههایی که بر نقش یک یا چندعامل جامعهشناختی، روانشناختی، سیاسی یا اقتصادی تأکید میکنند، در تفسیر وقوع اسلامی به دور از واقعیتاند.
با هدف تأکید نقش محوری بارز عوامل فرهنگی در وقوع انقلاب اسلامی در این گفتار به چهار موضوع ماهیت انقلاب اسلامی و راههای شناخت آن، نارسایی عمده در بحثها نظری درباره انقلاب، غافل گیری نویسندگان از پیشگویی علل آن و فراوانی نوشتهها درباره انقلاب اسلامی و ادله آن اختصاص دارد.
ماهیت انقلاب اسلامی و راههای شناخت
توجه به مفاد درونی آرمان یا ایدئولوژی انقلابی، یکی از راههای شناخت ماهیت انقلاب است و شناخت ماهیت هر انقلاب از جمله انقلاب اسلامی ایران، از طریق توجه به شعارها، ماهیت ویژگیهای رهبری و اعتقادات همراهان آن انقلاب امکان پذیر است.
شعارها:
در انقلاب اسلامی، گسترش و طرح شعارهای: استقلال، آزادی جمهوری اسلامی، نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی و... و در مقابل ناکامی شعارهای گروههای ملیگرا و مارکسیستی در جذب تودهها و هم ردیف خواندن امپریالیسم و کمونیسم از سوی انقلابیهای مسلمان، گویای ماهیت اسلامی این انقلاب است.
بر مبنای یک تحلیل آماری از دیوارنوشتههای سال ۱۳۵۷، از مجموع ۱۰۷۷ شعار دیواری؛ بیش از ۹۰ درصد درباره حمله به رژیم پیشین و کارگزارانش، حمایت از امام، تأیید اسلام و حکومت اسلامی، شهدای اسلام، تلاش در جهت وحدت مردم برای تداوم مبارزه و از ده درصد بقیه ۵/۸ درصد شعارها متفرقهای بود؛ اگرچه محور خاصی نداشت، در جهت تخریب رژیم پهلوی بود.
رهیافت تحلیل این کتاب
این پژوهش اگرچه نقش عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روان شناختی را در وقوع انقلاب اسلامی نادیده نمیگیرد، معتقد است، مهمترین عامل، چه در زمینهسازی، چه در وقوع پیروزی انقلاب اسلامی و چه در تحولات پس از آن، عامل فرهنگی برگرفته از فرهنگ اسلام مردم ایران است که نقش اساسی و اصلی داشته است.
در اینجا منظور از فرهنگ، جنبههای مختلف این عامل است. فرهنگ اسلامی ـ تاریخی مردم ایران، هم از نظر مفهومی و هم از نظر نهادی در وقوع انقلاب اسلامی نقش اصلی را بر عهده داشته است.
همچنین، فرهنگ از دو طریق، این نقش را داشته است؛ نخست، به منزله عامل مستقل، نقشی اساسی و بسیار برجسته از عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روان شناختی داشت؛ مانند مبارزه طولانی روحانیت و قشرهای مذهبی با اقدامات ضد مذهبی حکومت همچون کشف حجاب به دستور رضاشاه یا تحقیر فرهنگی و تلاشهای ضدمذهبی حکومت در زمان محمدرضا شاه؛ دوم، به منزله عامل پیونددهنده و هماهنگکننده عوامل اجتماعی، اقتصادی سیاسی و روان شناختی. از این نظر نقش فرهنگ شامل ظهور و ایفای نقش امام خمینی (ره) رهبر انقلاب اسلامی نیز میشود.
همچنین، منظور از نقش مفهومی فرهنگ، محتوای معنایی آن و نقش عناصری مانند شهادتطلبی، عدالتطلبی، ظلمستیزی و انتظار، و منظور از نقش نهادی آن، نقش نهادها و عوامل مانند نهاد روحانیت مسجد و مراسم مذهبی و روزهای تاریخی تاسوعا، عاشورا، نماز عید فطر و بزرگداشت شهدا و مانند آن است.
بیشک، اگر نقش فرهنگ به منزله یک عامل مستقل قدرتمند و نقشهای مفهومی و نهادی فرهنگ اسلامی تاریخی کشور از یک طرف، و نقش بسیار مهم هماهنگکننده آن از طرف دیگر نبود، انقلاب اسلامی ایران به سرانجام نمیرسید.
این توجه نشان میدهد که دیدگاه و نوشتههایی که بر نقش یک یا چندعامل جامعهشناختی، روانشناختی، سیاسی یا اقتصادی تأکید میکنند، در تفسیر وقوع اسلامی به دور از واقعیتاند.
با هدف تأکید نقش محوری بارز عوامل فرهنگی در وقوع انقلاب اسلامی در این گفتار به چهار موضوع ماهیت انقلاب اسلامی و راههای شناخت آن، نارسایی عمده در بحثها نظری درباره انقلاب، غافل گیری نویسندگان از پیشگویی علل آن و فراوانی نوشتهها درباره انقلاب اسلامی و ادله آن اختصاص دارد.
ماهیت انقلاب اسلامی و راههای شناخت
توجه به مفاد درونی آرمان یا ایدئولوژی انقلابی، یکی از راههای شناخت ماهیت انقلاب است و شناخت ماهیت هر انقلاب از جمله انقلاب اسلامی ایران، از طریق توجه به شعارها، ماهیت ویژگیهای رهبری و اعتقادات همراهان آن انقلاب امکان پذیر است.
شعارها:
در انقلاب اسلامی، گسترش و طرح شعارهای: استقلال، آزادی جمهوری اسلامی، نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی و... و در مقابل ناکامی شعارهای گروههای ملیگرا و مارکسیستی در جذب تودهها و هم ردیف خواندن امپریالیسم و کمونیسم از سوی انقلابیهای مسلمان، گویای ماهیت اسلامی این انقلاب است.
بر مبنای یک تحلیل آماری از دیوارنوشتههای سال ۱۳۵۷، از مجموع ۱۰۷۷ شعار دیواری؛ بیش از ۹۰ درصد درباره حمله به رژیم پیشین و کارگزارانش، حمایت از امام، تأیید اسلام و حکومت اسلامی، شهدای اسلام، تلاش در جهت وحدت مردم برای تداوم مبارزه و از ده درصد بقیه ۵/۸ درصد شعارها متفرقهای بود؛ اگرچه محور خاصی نداشت، در جهت تخریب رژیم پهلوی بود.
رهبری و ساختارهای بسیجگرا
ویژگیهای رهبری امام خمینی (ره) در همه جنبههای شخصیتی، اعتقادی و عملکردی گویای ماهیت اسلام انقلاب ایران است و او تربیتیافته مکتب اسلام بود و تنها به تکلیف الهی خود عمل میکرد و زندگیای زاهدانه و دور از تجمل داشت.
حضرت امام مقابله با محمدرضا شاه را وظیفه دینی خود و مردم میدانست و منبع القاکننده روشهای مبارزاتی وی نیز اندیشه اسلامی بود و ایشان به حرکت تودهها و نخبگان بر اساس مرجعیت عامه اعتقاد داشت، و حرکتهای دیگر را ناموفق میدانست.
امام در تحلیلهای سیاسی نیز بسیار دقیق بود و این تصور را در اذهان پدیدآورد که به گونه الهامگونه از منبع الهی میگوید.
نقش گروههای روحانیت در شهرها و روستاها و نقش مساجد در بسیج و ساماندهی اعتراضات علیه رژیم محمدرضا شاه نیز اساساً بیانگر ماهیت دین این انقلاب است.
ویژگیها و اعتقادات همراهان انقلاب
منظور از همراهان انقلاب، تودهها و نخبگان شرکتکننده در انقلاب است و از این نظر، حداقل سه مطلب ماهیت اسلامی این انقلاب را نشان میدهد:
همراهی مردمی کاملاً مذهبی و معتقد با انقلاب که در تاریخ معاصر کشور، بارها به درخواست علمای مذهبی برای آمدن به صحنه پاسخ مثبت دادهاند.
همراهی بیشتر مردم و طبقات مختلف، نه یک یا دو طبقه یا قشر خاص، با انقلاب؛ این امر تنها زمانی اتفاق افتاد که ایدئولوژی فراگیر و مشترک میان طبقات و قشرهای مختلف گسترش یافت.
نقش نمادها و الگوهای فرهنگی و روزهای تاریخی تاسوعا، عاشورا عید فطر و ... در بسیج انقلابی نخبگان و تودههای و پیشبرد انقلاب.
استقبال بینظیر مردم ایران از ورود امام خمینی (ره) به میهن و رأی بیشتر از ۹۸ درصدی کلیه کسانی که در سال ۵۸ حق رأی داشتند، به تشکیل نظام جمهوری و حتی شرکت و حضور گسترده و بیسابقه مردم در مراسم خاکسپاری امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۸، گویای نقش برتر عوامل فرهنگی در وقوع، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی ایران است.
درباره وقوع انقلاب اسلامی میتوان گفت؛ اگر نقش عوامل متعدد فرهنگی، از جمله نقش رهبری حضرت امام نبود؛ هیچ نیروی توان مقابله با رژیم شاه را نداشت، رژیمی که امکانات و عواملی، چون حمایت خارجی، پول نفت، نیروهای نظامی قوی و قدرت ساواک و گاردها در اختیار داشت.
اگر چنین است، باید به نوشتههای غربیان و نویسندگان غربمحور درباره انقلاب اسلامی که سالها به تحلیلهای اجتماعی اقتصادی، سیاسی یا روان شناختی میپردازند، با دیده تردید نگریست و بر نقش عوامل فرهنگی توجه و تأکید کرد.
اصلیترین نارسایی در بحثهای نظری درباره انقلابها
نارسایی عمده در خصوص انقلابها، به ویژه انقلاب اسلامی ایران، از این واقعیت ناشی میشود که تعداد از نظریهپردازان در ورود به بحث وقوع و پیروزی انقلاب، به مراحل مختلف انقلاب به طور جدا از هم توجه میکنند.
هرچند ممکن است در یک دوره طولانی، زمینهها، علل و عوامل وقوع یک انقلاب شکل گرفته، انقلابی آغاز گردد و از آن پس نیز رهبری آن انقلاب، آرمان انقلابی، شعارها و اهداف انقلاب کارکردهایی انجام دهند که در سرنوشت نهایی مسأله، اهمیت دارد، اما جداکردن این دو مرحله از یکدیگر اشتباه است و برخی از نظریهپردازان بدون توجه به ارتباط منطقی تنگاتنگ این دو مرحله، دچار خطای فاحش تحلیلی شدهاند.
درباره وقوع انقلاب اسلامی میتوان گفت؛ اگر نقش عوامل متعدد فرهنگی، از جمله نقش رهبری حضرت امام نبود؛ هیچ نیروی توان مقابله با رژیم شاه را نداشت، رژیمی که امکانات و عواملی، چون حمایت خارجی، پول نفت، نیروهای نظامی قوی و قدرت ساواک و گاردها در اختیار داشت.
اگر چنین است، باید به نوشتههای غربیان و نویسندگان غربمحور درباره انقلاب اسلامی که سالها به تحلیلهای اجتماعی اقتصادی، سیاسی یا روان شناختی میپردازند، با دیده تردید نگریست و بر نقش عوامل فرهنگی توجه و تأکید کرد.
اصلیترین نارسایی در بحثهای نظری درباره انقلابها
نارسایی عمده در خصوص انقلابها، به ویژه انقلاب اسلامی ایران، از این واقعیت ناشی میشود که تعداد از نظریهپردازان در ورود به بحث وقوع و پیروزی انقلاب، به مراحل مختلف انقلاب به طور جدا از هم توجه میکنند.
هرچند ممکن است در یک دوره طولانی، زمینهها، علل و عوامل وقوع یک انقلاب شکل گرفته، انقلابی آغاز گردد و از آن پس نیز رهبری آن انقلاب، آرمان انقلابی، شعارها و اهداف انقلاب کارکردهایی انجام دهند که در سرنوشت نهایی مسأله، اهمیت دارد، اما جداکردن این دو مرحله از یکدیگر اشتباه است و برخی از نظریهپردازان بدون توجه به ارتباط منطقی تنگاتنگ این دو مرحله، دچار خطای فاحش تحلیلی شدهاند.
باید بدانیم، در فراهم شدن شرایط وقوع یک انقلاب، هم مجموعهای از اقدامات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت مداخله دارند و هم مجموعهای از ویژگیها و اقدامات نیروی اجتماعی، از جمله نقش و ماهیت آرمان انقلابی، راهبرد و تاکتیکهای رهبری ویژگیهای فرهنگی و تاریخی تودهها.
حال، زمانی که یک حرکت آغاز شد، پیشرفت آن تا پیروزی یا شکست نیز با ویژگیها و اقدامات هردو طرف، یعنی قدرت سیاسی و نیروی اجتماعی مرتبط است.
نکته درخور توجه اینکه انقلاب زمانی اتفاق میافتد که تودهها مسیر جریان فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه را با محتویات ذهنی، ارزشها و باورهای خود در تعارض مییابد؛ ارزشها و باورهایی که ممکن است در مسیر تاریخ یک کشور شکل گرفته باشد.
معرفی چند دیدگاه مشهور
دکتر ملکوتیان در گفتار دوم این فصل به بیان چهاردیدگاه از مهمترین دیدگاههای فرهنگی بزرگترین اندیشنمدان همچون امام خمینی (ره)، استاد مطهری، آیت الله عباسعلی زنجانی و دکتر منوچهر محمدی پرداخته است؛ برخی از این نظریات عبارتند از:
نظریه پرداز بزرگ انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)
امام خمینی (ره) که نقشهای همچون ایدئولوگ، فرمانده انقلاب و معمار نظام جدید کارکردهای مختلف رهبری نظر تدوین راهبردها و تاکتیکهای حرکت انقلابی را به دقت تدوین و اجرا کرد؛ در اعلامیهها و سخنرانی پیش و بعد از وقوع انقلاب در پاسخ به چیستی، چرایی و چگونکی انقلاب به رهیافت تمام عیار فرهنگی معتقد است.
به نظر ایشان آسیبها انقلاب و جمهوری اسلامی بیشتر درونی است و یکی از مهمترین آنها میتواند تفرقه میان نخبگان، مسؤولان نهادها، نظام یا میان مردم و دولتمردان باشد.
در دیدگاه حضرت امام صدور انقلاب یک وظیفه حتمی است؛ زیرا اسلام دین جامع و جهانی است. به نظر امام خمینی (ره) رمز وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی باید در تغییر درونی یا تغییر نفسهای مردم، یعنی ایمان و اسلام خواهی، درخواست تشکیل حکومت اسلامی، اتکال به خداوند، شهادت طلبی، وحدت برمبنای اسلام و اعتماد به نفس آنان جستجو کرد:
«رمز پیروزی شما اول ایمان ثابت و بعد وحدت کلمه بود»؛ صحیفه امام ج ۶ ص ۳۱۰.
«اساس این نهضت از دو جا سرچشمه گرفت؛ یکی از شدت فشار خارجی؛ داخلی و اختناقهای فوق العاده و یکی دیگر آرزو برای یک حکومت اسلامی و یک حکومت عدل». صحیفه امام ج ۸ ص ۵۸.
«ما به قدرت طبیعی بر این مشاکل و بر این مصیبتهایی که وارد شده است فائق نیامدهایم... ما به این اینها غلبه کردیم، ملت ما که در این نهضت پیروز شد؛ این فقط برای اتکال به خدا بود». صحیفه امام ج ۶ ص ۵۰۲.
امام خمینی و آرای نویسندگان خارجی
یکی از نویسندگان، به چند نقطه اشتراک و افتراق دیدگاههای حضرت امام و تعدادی از نویسندگان خارجی درباره انقلاب اسلامی اشاره کرده است که بیان آنها در اینجا به نظر مفید میرسد؛ زیرا امام خمینی (ره) و رهبر و معمار انقلاب اسلامی بود توجه به نقاطی که ایشان بران تأکید داشتند، در شناخت انقلاب و نقاط قوت و ضعف نوشتهها درباره آن مفید و راهگشاست؛ از این رو نگارنده در این باره چنین آورده است:
نقاط مشترک
از نقاط مشترک میتوان بر اعتقادی بودن، آرمان مذهبی و پیوند سیاست با مذهب، عدم خشونت، سرعت پیروزی، سیاستهای ضد اسلامی و استکبارستیزی و مخالف با آمریکا تأکید کرد که پیش از آن، در کلام امام خمینی از وی ویژگیهای انقلاب اسلامی شمرده شده بود.
نقاط افتراق
امام خمینی (ره) با تأکید بر ماهیت معنوی انقلاب اسلامی و تأثیرپذیری و آن از شرایط داخلی و نقش روحانیت در انقلاب و خاستگاه مردمی آن، سرکوب انقلابیها توسط حکومت و خرد شدن حکومت مقابل اراده مردم را از عوامل اصلی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران دانستهاند.
با بررسی مجموع آرای تعدادی از نظریهپردازان مزبور در مییابیم که آنان به ویژگی اعتقادی و دینی انقلاب اسلامی، نه به منزله عامل اصلی، بلکه در کنار عوامل دیگر، یا به منزله عامل درجه دوم، اشاره کردهاند.
این امر درباره دیدگاههای کسانی مانند فرد هالیدی، تدا اسکاچپول، جان فوران و نیکی کدی درست است و، اما نویسندگانی مانند حامد الگار، آصف حسین و میشل فوکو به عوامل فرهنگی اصالت داده و در نقطه مقابل آرای این افراد قرار میگیرند./998/
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
احسنت خوب بود
پاسخ