«جامعه اربعینی» گمشده سریالهای ایرانی
به گزارش خبرگزاری رسا، طی روزهای گذشته و در ایام منتهی به اربعین حسینی سیمای جمهوری اسلامی مشحون از تصاویری بود که از زاویه دوربینهای مختلف این حرکت عظیم مردمی خودجوش را بازتاب میداد. راهپیمایی اربعین از جلوههای معنویتخواهی جامعه اسلامی است و درباره ابعاد معنوی آن سخن زیاد به میان آمده است و هرکسی که خود پا به میدان این حرکت عظیم گذاشته باشد با چشم دل و سر گوشههایی از آن را مشاهده کرده است. اینکه چگونه انرژی متراکم بخش قابل ملاحظهای از مردم در یک اجتماع عظیم آزاد میشود مسئلهای است که مدیران سیما باید به شکلی جدیتر و عمیقتر به آن فکر کنند. کمترین کاری که کانالهای مختلف تلویزیون ایران در مواجهه با این اتفاق بزرگ میتوانند انجام دهند این است که دوربینهای خود را به محل حادثه ببرند و از زوایای مختلف و به شکلی خام بخشی از واقعه را به تصویر بکشند، اما آیا این همه کاری است که از صداوسیمای جمهوری اسلامی انتظار میرود؟ پاسخ این است که خیر، آنچه انتظار میرود این است که این معنویتخواهی مردمی بینظیر به اشکال و گونههای مختلف در دل برنامههای تولیدی نمایشی و سریالهای تلویزیونی بازتاب داده شود. این سؤال مهمی است که سریالهای تلویزیونی تولید شده در سیما تا چه اندازه از روی حقایق جامعه ساخته میشوند. وقتی درباره منفیبافیها و سیاهیهای معمول سریالهای تلویزیونی انتقاد میشود به سرعت از سوی عوامل این سریالها این استدلال نخنما و کلیشهای مطرح میشود که این قصهها از روی حقایق جامعه ساخته شدهاند، مگر در جامعه دزدی و اختلاس و کلاهبرداری و دروغ و نیرنگ و طلاق و تجاوز وجود ندارد؟ خب ما هم همین واقعیتها را در آثارمان بازتاب میدهیم، اما سؤال اصلی در مقابل چنین استدلالهای تکراری این است که آیا همه واقعیتهای جامعه خلاصه در چنین اتفاقات منفی میشود؟ هجوم میلیونی مردم برای رفتن به اجتماعی که در آن مرارتها و سختیهای بیشماری وجود دارد و به جان خریدن این سختیها برای تجلی دادن یک حرف و یک کلمه نشان میدهد که زندگی شخصی و اجتماعی این مردم به طور قطع نمیتواند خالی از نقاط مثبت فراوان باشد. استفاده از اربعین به چند شکل میتواند و باید مورد توجه مدیران سازمان صداوسیما باشد. سطحیترین و معمولیترین شکل ممکن بازتابهای تصویری از واقعهای است که طی چند روز در سال رقم میخورد، اما شکل عمیق، حرفهای و متعهدانه آن میتواند این باشد که معنویتخواهی حقیقی مردم در سریالهای تلویزیونی نشان داده شود. چه بسیار قصههایی که میتواند در بستر واقعه اربعین تعریف شود و چه داستانهای دراماتیکی که میتواند بستر خود را در رابطه با این اتفاق پیدا کند. بدیهی است که وقتی از معنویتخواهی جامعه اسلامی در اربعین سخن به میان میآوریم صرفاً درباره تولید آثاری که مستقیماً در بستر یا در رابطه با این واقعه تعریف میشوند حرف نمیزنیم بلکه اربعین نمونه و مصداقی از جامعهای است که زیست مؤمنانه آن به خوبی تجلی پیدا میکند. زیست مؤمنانه همان گمشده اصلی سریالهای تلویزیونی است. این یک مطالبه جدی از صداوسیماست؛ جامعهای که اربعین را رقم میزند باید خود واقعیاش را در سریالهای تلویزیونی مشاهده کند. همین روزها سریال «ستایش» از تلویزیون در حال پخش است که در آن جامعهای فردگرا و از هم پاشیده به نمایش درمیآید که زنها اغلب بیوه و مطلقهاند و پای هیچ بچهای در میان نیست و تقریباً همه خانوادهها فروپاشیدهاند. این را مقایسه کنید با پدر و مادری که با وجود اطلاع از مخاطرات سفر، کمبودها، سختیها و مرارتها فرزندان شیرخوار خود را سر دست میگیرند و با وسایل نقلیهای که سوار شدن بر آنها امنیت ایشان را زیر سؤال میبرد دل به راه میبندند. این حماسههای مردمی شایسته توجه جدی است. یک بار هم که شده باید در سیمای جمهوری اسلامی سریالی برای خانوادهها ساخته شود که بتوان از آن به عنوان اثری شاخص و تراز یاد کرد. این آرزو با تأسی از واقعه اربعین دستیافتنی خواهد بود.