۲۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۳
کد خبر: ۶۲۴۵۱۹

کتاب «خاطرات یک فرشته» به زبان اردو ترجمه و منتشر شد

کتاب «خاطرات یک فرشته» به زبان اردو ترجمه و منتشر شد
کتاب خاطرات یک فرشته به قلم حمزه شریفی دوست که به همت نشر معارف به چاپ رسیده بود به زبان اردو ترجمه و منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «خاطرات یک فرشته» به قلم حمزه شریفی دوست که به همت نشر معارف به چاپ رسیده بود به زبان اردو ترجمه و منتشر شد.

این کتاب در قالب داستانی از زبان فرشتگان به زندگی امام رضا (ع) و نیز زندگی امام کاظم (ع) و حوادث زمان آن بزرگواران پرداخته است. حوادثی مثل شهادت شهید فخ و یاران او و خلافت برخی از خلفای عباسی و مشکلات و مصائبی که آن‌ها برای امام هفتم و هشتم علیهما السلام به وجود آوردند بخشی دیگر از مطالب این کتاب است.

مولف اشاره می‌کند که فرشتگانی موکل بر ائمه علیهم السلام بوده‌اند که به تناسب رشد آن بزرگواران و رسیدن به مقام امامت، فرشتگان مقربتری به این امر می‌پرداختند. برای حضرت رضا ع نیز قبل از تولد حضرت فرشته‌ای مأمور مراقبت از ایشان بوده و سپس به مرور فرشتگان دیگری از آن حضرت مراقبت می‌کردند.

کتاب «خاطرات یک فرشته» تمام زندگی امام رضا (ع) و به مناسبت آن زندگی امام کاظم ع پدر ایشان را از زبان یک فرشته روایت می‌کند. روایتی داستانی که تمام حوادث و رویداد‌های مهم زندگی آن دو امام بزرگوار را شامل می‌شود.

این کتاب ۵۵ برگ دارد که به تعداد سال‌های عمر امام رضا (ع) است و در هر برگ بخشی از زندگی امام روایت شده است. مؤلف نیز اشاره می‌کند که یک نوجوان با ۵ یا ۶ ساعت می‌تواند همه زندگی امام رضا (ع) را با این کتاب آشنا شود.

واقفیه، رقابت مأمون و امین، جریان هجرت حضرت معصومه س و احمد بن موسی شاه چراغ خواهر و برادر امام رضا ع به ایران تا به وفات و شهادت آن دو بزرگوار و ... می‌پردازد.

«دوره زندگی من با تولد یک نوزاد آغاز می‌شد وکار من، مراقبت لحظه به لحظه از این کودک و یاری رساندن به او در لحظات دشوار بود. این نوزاد هشتمین وصی از نسل آخرین برگزیده الهی بر زمین ویکی از اوتاد بود که بنابر اخبار آسمانی می‌بایست نام ایران و ایرانی با نامش پیوند بخورد و به قیام موعود آخر الزمان منتهی شود».

«نزدیک دامغان به کوهی رسیدیم که روستایی در دامنه آن قرارداشت. جلود دستور توقف داد. رئوف از اسب پیاده شد، از کاروان فاصله گرفت و به سمت دامنه کوه رفت. به ناگاه حیوانی از بالای تپه نمایان شد و با شتاب به طرف کاروان آمد. آن حیوان تیزرو، بچه آهویی بود که به رئوف پناه آورده بود. رئوف همین که پوزه آهو را بر کفش خود حس کرد، خم شد و دست بر سر آهو کشید ...»

احمد شهریار این کتاب را به اردو ترجمه کرده و توسط نشر عفاف (انجمن اسلامی طالبات پاکستان) در قطع خشتی و در ۱۱۷ صفحه به چاپ رسید. /۹۹۸/د ۱۰۱/ش
میثم صدیقیان
ارسال نظرات