"زمینهها عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران"
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، برای شناخت یک انقلاب مطالعه تحولات مختلف در تاریخ آن کشور ضروری است اما چون در این باره نمیتوان به بررسی کل تاریخ یک کشور بسنده کرد؛ ناگزیر با انتخاب یک نقطه عطف به زمان پیروزی انقلاب که در آن نقطه، حکومت دارای ثبات واجد حمایت مردم نسبی بود، با اطمینان میتوان مسیر حوادث و تحولات پس از آن را که به وقوع انقلاب انجامید، ردیابی نمود.
این نقطه در انقلاب اسلامی تشکیل دولت صفوی است که نقطه عطفی در تاریخ کشور ماست. از این رو دکتر ملکوتیان در فصل دوم این بخش به بررسی پیشینه تحولات کشور پرداخته و این فصل را در دوگفتار با عنوانهای: صفویه و نقش بارز فرهنگی و سیاسی در تاریخ معاصر کشور و دوره قاجار و حرکتهای انقلابی تدوین کرده است.
صفویه و نقش بارز فرهنگی و سیاسی در تاریخ معاصر کشور
تشکیل دولت صفویه در ایران و نزدیک شدن نسبی و مذهب در این زمان از مهمترین وقایع تاریخ کشور است که همزمان با تبدیل خلافت عثمانی به قدرت جهانی صورت گرفت؛ البته مقدمات این نزدیکی پس از گرویدن ایلخانان مغول به اسلام فراهم شده بود اما صفویان به آن شدت بخشیدند.
شیخ جنید و شیخ حیدر که از اجداد شاه اسماعیل، بنیانگذار سلسه صفوی بودند، به مذهب تشیع گرویده، نسبت خود را به امام هفتم شیعیان حضرت امام موسی کاظم(ع) میرساندند.
با توجه به وجود برخی جنبههای مذهبی در این دولت، مردم به حکمرانان احترام می گذارند.
در این دوره مجتهدان وعلما پایگاه اجتماعی بالای داشتند. صفویان، نظارت بر امور مذهبی را از طریق صدر اعمال میکردند.
در دوره صفوی بخشی از علما، از جمله محقق کرکی با حکومت همکاری کردند و به طور کلی، نزدیک شدن به حکومت به معنای پذیریش مشروعیت صفویه نبود بلکه آنها میگفتند، در دوره صفویه موقعیتی تاریخ فراهم شده که با بهرهگیری از آن میتوان به تحکیم پایههای تشیع در کشور و ایمن نمودن مردم از خطر همسایگان پرداخت.
در حالی که روحیه رهبران اولیه صفوی مساوات طلبی بود، رفته رفته شاه از رعایای خود جدا و به وسیله یک دربار خوشگذران در بر گرفته شد و هم زمان در میان حکمرانان نیز، گرایشی به دور شدن از مذهب پدید آمد، از این رو، علمای شیعه از شرکت در امور کناره گرفتند.
در جهان تشیع، بر خلاف نظر بخشی از علمای اهل تسنن که به استناد آرای ماوردی و غزالی پادشاهان را هرچند، ظالم و شرور باشند، برای حیثیت و تداوم حکومت اسلام لازم میدانند، طرد حکام به صورت اصلی غیر قابل تغییر، همچنین باقی مانده است.
آرام آرام و به ویژه دوره قاجار و پس از آن، نقش نهادهای مذهبی و سیاسی آشکارا از یکدیگر متمایز گردید و مجتهدان به قدرتی مستقل، خارج از نهاد سیاسی و پناه مردم مقابل حکمرانان فاسد تبدیل شدند.
با توجه اینکه هم زمان با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی بیشتر مردم ایران سنی مذهب بودند و سپس مذهب شیعه گسترش یافت، در دوره صفویه یک تغییر عقیدتی و مذهبی که افزایش نفوذ علما را در پی داشت، به وقوع پیوست که تأثیر آن تا زمان پیروزی انقلاب و پس از آن، درتاریخ معاصر ایران به جا مانده است.
به طور کلی، تشکیل دولت صفویه وحدت سیاسی و فرهنگی، حفظ استقلال کشور مقابل بیگانگان ورود نیروهای مذهبی به صحنه سیاسی کشور را در پی داشت.
پس از آن عواملی همچون، پیروزی اصولیها بر اخباریها دوره فتحعلی شاه قاجار، قرارداشتن مراکز شیعه خارج از قلمرو ایران، یعنی عراق که مانع دسترسی مستقیم دولت به آنها و در نتیجه آزادی عمل بیشتر آنها مقابل حکومت میشد؛ و نظارت مجتهدان و علم بر موقوفات و مالیاتهای اسلامی مانند: خمس و زکات و بی نیازی اقتصادی از حکومت موجب افزایش نفوذ علما و مجتهدان شد.
دوره قاجار و حرکتها انقلابی
دوره طولانی حکومت قاجارها با مجموعه گستردهای از تغییر و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همراه بود.
قیام تنباکو نتایج و آثار آن
قیام تنباکو اولین حرکت عمومی، گسترده و موفق در تایخ جدید ایران بود، تأثیرات درخور توجهی در تحولات بعدی داشت که میتوان در چهار محور شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی ایران در زمان اعطای امتیاز تنباکو، چگونگی اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو، ادله نهایی و فوری قیام و اهمیت و نتایج و تأثیرات بررسی کرد؛ از این رو نگارنده نتایج و تأثیرات قیام تنباکو را این گونه شرح داده است:
پیروزی قیام تنباکو به منزله اولین مقاومت عمومی مردم ایران علیه استبداد شاه تأثیرهای گستردهای در مسیر تحولات آینده کشور داشت و این پیروزی مرهون ویژه علما و مردم بود.
یکی از نتایج بزرگ پیروزی این قیام، نمایش و افزایش قدرت سیاسی علما بود؛ قدرتی که نه تنها خارجیان بلکه سردمداران حکومت ایران نیز از آن بیخبر بودند و علما علت تحریم و قیام مردم را متزلزل شدن استقلال و اساس دین مبین در اثر امتیازات مغایرت آن با قرآن مجید میدانستند.
اثبات علمی قدرت بیکران علما، از آن پس در خاطره ملت ایران باقی ماند و به ویژه بار دیگر در جریان انقلاب اسلامی در سالهای ۵۷- ۱۳۵۶ به صحنه آمد.
از دیگر نتایج قیام تنباکو، امکان پیروزی حرکتهای مردمی بر شاه و خارجیان بود و این قیام با ترسیم مواردی مانند ناتوانی پادشاهان در برابر مردم، مهمترین عامل آغاز انقلاب مشروطه بود.
انقلاب مشروطه و نتایج آثار آن
در بررسی انقلاب مشروطه نیز به زمینه ها، علل و عوامل وقوع، چگونگی آغاز و انجام، و اهمیت نتایج و آثار آن اشاره میکنیم:
زمینهها، علل و عوامل وقوع انقلاب مشروطه را میتوان در سه گروه فکری، سیاسی و اقتصادی طبقه بندی کرد:
۲. به جهت سیاسی، نتایج حرکت موفق قیام تنباکو، نگرانی و نفرت مردم از چگونگی اداره کشور، ظلم و جور اعمال حکومت، شکست ایران در جنگ روسی، و تحمیل کا پیتولاسیون به کشور، از دست رفتن قسمتهای زیادی از خاک ایران در شمال و شرق، امتیازات روسها و انگلیسیها شکست روسیه از ژاپن و ریختن ترس مردم از مداخله احتمالی روسها، در صورت اقدام علیه حکومت قاجار و نهایتاً ضعف قدرت مرکزی حائز اهمیت است.
۳. بعضی عوامل اقتصادی وقوع انقلاب مشروع عبارتند از: فشار شدید مالیاتی، امتیازات اقتصادی روسها و انگلیسیها، اعمال تبعیض مالیاتی و گمرکی به تجار و تولیدکنندگان ایرانی مقابل خارجیان، مسافتهای زائد و پرخرج شاه و صدر اعظم به اروپا و گرفتن قرضهای اسارتبار از روسیه و انگلیس توسط حکومت درباریان.
برخی از علل تبدیل علما به رهبران جنبش مشروطه عبارتند از:
۱. تماسهای مداوم و متعدد مردم با علما؛ مثلاً در حل دعاوی ازدواج، آموزش و روضهها در حالی که تماس مردم و حکومت در موقع مالیات گیری بود؛
۲. ارتباط و تماس تجار، اصناف و دهقانان با اقشار مذهبی؛
۳. نقش مهم نوگرایان اسلامی مانند: سید جمال الدین اسد آبادی در نهضت؛
از این رو، بیشتر افراد تصمیم گرفتند به این وضع خاتمه دهند، از اقشار مذهبی بودند، آنچه بیشتر موجب برانگیخته شدن اعتراضها شد، احساس مغایرت شرایط موجود با حکومت راستین اسلام بود و شعار «پس مسلمانی چه شد؟» بیانگر همین مطلب است. (لمبتون، علمای ایران و جنبش اصلاحی مشروطیت ص ۲۳۱-۲۱۵)
از سوی دیگر؛ انگلیسیها از طریق فراماسونها در آن رخنه نموده، نهضت را مخفیانه به مسیرهای دلخواه سوق میدادند. در مجلس اول، اصناف که علما را بیشتر به نمایندگی برمی گزیدند، بشترین تعداد نمایندگی را داشتند. این مجلس، در مهرماه سال ۱۲۸۵ بلافاصله پس از انتخاب وکلای تهران افتتاح، و کمیتهای مشغول تدوین و نوشتن قانون اساسی شد و نوشتن آن را به اتمام رساند.
سپس، متمم قانون اساس نیز تدوین شد و محمدعلی شاه آن را امضا کرد و این متمم که در آن حق نظارت پنج مجتهد بر قوانین در نظر گرفته شده بود، به اصرار روحانیانی مانند شیخ فضل الله نوری نوشته شد.
درسهای مشروطه و شکست آن
انقلاب مشروطه به دلیل مختلفی چون اختلافات داخلی، توطئهها و نفوذیها خارجی، نفوذ عناصر وابسته و تلاش متجددین در حذف نیروهای روحانی مانند اعدام شیخ فضل الله نوری و ترور بهبهانی ناکام ماند به کودتای رضا خان انجامید.
شیخ فضل الله نوری، خود، از رهبران اصلی انقلاب مشروطه بود و زمانی که نیروهای متجدد با بهرهبری از آزادی به دست آمده در نوشته ها و روزنامه های خود شروع به فحاشی علیه دین و ایمان مردم نمودند، دفاع نمودند مقابل آنها ایستاد و از مشروطه مشروعه دفاع نمود و او حاضر نشد به سفارت بیگانه پناه برده و از خطر اعدام مصون نماید.
بر اساس متمم قانون اساسی باید پنج نفر از مجتهدان دارای شرایط بر سازگاری مصوبات مجلس با قوانین اسلام نظارت نمایند. مخالفت متجددین و دولتهای پس از مشروطه با اجرای این ماده موجب بیاعتمادی و دوری نیروهای مذهبی نسبت به آنها شد.
مهمترین درس شکست انقلاب مشروطه این بود که تا از پای درآوردن کامل نظام شاهنشاهی و کنترل کامل بر دستگاه قدرت نباید از پای نشست و در جریان انقلاب و پس از آن بیش از حد نباید به عناصر ناشناس اعتماد کرد.
نکته پایانی اینکه شکست مشروطه در حقیقت، شکست اندیشه تجددطلبی و اثبات نارکارآمدی آن بود و طرفداران این اندیشه با خوشخیالی با به دلیل وابستگی، غربی شدن از «فرق سر تا ناخن پا» را برگزیدند و در میدان عمل به شکستی تاریخی تن دادند.
قدرت سیاسی؛ ویژگیها و اقدامات
در رخداد انقلاب دو نیرو مقابل یکدیگر قرار میگیرند: قدرت سیاسی و نیروی اجتماعی، بررسی وضعیت، اقدامات ویژگیهای قدرت سیاسی در انقلاب اسلامی موضوع این بخش از کتاب است.
هرچند مفهوم قدرت سیاسی دربرگیرنده همه خاندانهای حکومتگر پیش از انقلاب است، با توجه به اینکه در قسمت دوم به پیشینه تحولات انقلابی کشور توجه شد و نیز دورتربودن خاندانهای پیشین از زمان وقوع انقلاب و رودررویی نیروی اجتماعی با خاندان پهلوی، در اینجا منظور از قدرت سیاسی، آخرین دودمان سلطنتی ایران؛ یعنی خاندان پهلوی، به ویژه دوره محمدرضا شاه است که با پیروزی انقلاب اسلامی، از قدرت سیاسی سرنگون گردید و در این فصل به بررسی قدرت سیاسی دوره سطلنت رضاشاه و محمدرضا پرداخته شده است.
دوره سلطنت رضا شاه
دوره سلطنت رضا شاه را در سه موضوع مهم «چگونگی رسیدن به قدرت»، «اعمال ضد فرهنگی و پیروی از آتاتورک» و «اوضاع اقتصادی ـ سیاسی کشور» پی گرفته شده است.
اعمال ضد فرهنگی و پیروی از آتاتورک
رضا شاه تا زمانی که هنوز قدرتش کاملاً تثبیت نشده بود، وظیفهاش را سربلندی اسلام معرفی مینمود و در این راستا، فروش مشروبات الکلی ممنوع را کرده، به زیارت عتبات میرفت، مدال مولای متقیان بر گردن آویخت، در زمان عزاداری حضرت امام حسین(ع) کاهگل به سر میریخت و مجلس روضه خوانی تشکیل میداد و این اعمال او باعث شد افراد زیادی به وی روی خوش نشان دهند.
اما هنگامی که وارث تاج و تخت شد؛ مخالفتش با اسلام و روحانیت آشکار شد وی به دنبال تلاش در جهت منزوی کردن روحانیت و طرد کامل دین از حوزه سیاست، مدرس را به شهادت رساند و حتی به لباس ملی ایرانیان و حجاب زنان حمله کرد.
پیشوای او در این زمینه مصطفی کمال مشهور به آتاتورک بود. از این رو به عقیده رضا شاه لازمه مدرنیزه شدن؛ ممنوع شدن لباس بومی است و مخالفین او که در رأس آنها روحانیان بودند؛ به ویژه در مشهد با صدای بلند سر به اعتراض برداشتند وی این اعتراضات را منکوب کرد.
سرانجام حکومت رضاشاه
پس از آغاز دوم جهانی، ناگهان حکومت رضا شاه به پایان رسید و تا هنگام آغاز جنگ در مهرماه 1318 ش آلمانها نفوذ فوق العادهای در ایران کسب کرده و مأمورین آلمانی در ایران فعال بودند و رضا شاه به آنها تمایل یافته بود.
در این شرایط از سوی انگلیسیها و روسها یادداشتی برای دولت ایران رسید که خواستار اخراج آلمانیها از ایران بود. وقتی در اجرای این درخواست تعلل شد، در سوم شهریور 1320 ش قوای روسیه شوروی و انگلیسها وارد خاک ایران شدند و بدین ترتیب، رضاشاه برکنار و به جزیره موریس در اقیانوس هند تبعید شد.
دوره سلطنت محمدرضاشاه
محمدرضا شاه از سال 1320 تا 1357 ش حکومت کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی سرنگون شدو در اینجا به بررسی موضوع مهمترین مسائل دوره سلطنت 37 ساله وی میپردازیم که عبارتند از: دو حرکت بزرگ «ملی شدن صنعت نفت» و «قیام پانزده خرداد»، «اقدامات ضد فرهنگی حکومت»، «اوضاع اقتصادی»، «آموزش عالی و شرایط حاکم بر کشور».
نهضت ملی شدن صنعت نفت
در پایان 1320 عصر جدید از حرکتهای اجتماعی برای مقابله با سلطه خارجی در کشور آغاز شد که روحانیان، روشنفکران مسلمان و ملیگرا و بخش از کسبه و اصناف شهری پرچم دار آن بودند.
در مجلس شانزدهم، یک فراکسیون هشت نفری که آیت الله ابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق در رأس آنها بودند ـ مبارزه ضد سلطه انگلیسیها بر نفت ایران را با شعار ملی شدن صنعت نفت آغاز کرد و هم زمان؛ خارج از مجلس، حرکت اسلامی فدائیان اسلام نیز در جریان بود که به یاری نمایندگان اقلیت شتافت و آیت الله کاشانی، فدائیان اسلام و حمایت تودههای مسلمان را درکنار نهضت و فراکسیون فوق قرار داد.
در دوره دوم، بین جناح دکتر مصدق و آیتالله کاشانی اختلاف بروز کرد. کاشانی پس از سی تیر به انتصاب جدید در ارتش توسط مصدق، از جمله انتصاب سرلشکر بدنام، احمد وثوق اعتراض نمود و مصدق نیز در نامهای از او خواست در امور مداخله نکند و سپس تلاش کرد وی و نیروهای مذهبی را از صحنه سیاسی خارج کند.
ادله اصلی شکست نهضت عبارتند از:
اختلافات دو جناح ملی و مذهبی و عدم توجه دکتر مصدق به تأثیر چشمگیر نیروهای مذهبی در به قدرت رسیدن او؛
بلوکه شدن طلاهای ایران در اتحاد شوروری؛
فعالیت آزادانه اعضای حزب توده وابسته به شوروی در راستای اهداف و خواستهای مسکو.
قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲
با فرا رسیدن ماه محرم، رژیم شاه با استفاده از روشهای مختلف کوشید سخنرانان این ماه را ملزم کند که در سخنرانیها از شاه و اسرائیل بدگویی نکرده، نگویند اسلام در خطر است.
اما در روز عاشورای این سال در تهران تظاهرکنندگان با بالا بردن عکسهای امام، شعار «خمینی خدا نگهدار تو، ملت طرفدار تو» سردادند و آنها در مقابل کاخ مرمر شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر میدادند.
امام نیز در سخنرانی روز عاشورا در قم، به مقایسه حکومت محمدرضا شاه با حکومت بنی امیه پرداخته، هر دو را مخالف اسلام خواند و به بیان دسیسههای اسرائیل پرداخت.
به دنبال این حوادث، صبح روز پانزدهم خرداد، امام خمینی (ره) و جمعی دیگر از روحانیان دستگیر شدند. در پی این اتفاق، مردم پس از آگاهی از آن، در نقاط مختلف کشور، از جمله در مراکز متعددی در تهران و در شهرهای قم، ورامین و با شعار «یا مرگ یا خمینی» دست به قیام و اعتراض زدند و از جمله دهقانان کفن پوش ورامینی با شعار یا مرگ یا خمینی وارد تهران شدند.
مشهور است که پس از وقوع قیام؛ علم، فرمانده نظامی را فراخواند به آنها دستور داد با کشتار تظاهر کنندگان خیابانها را پاک کنند. به دنبال قیام پانزده خرداد؛ در تهران و حومه به مدت ۵۰ روز حکومت نظامی اعلام شد و در جریان سرکوبی آن عده زیادی از مردم کشته و مجروح شدند.
لایحه کاپیتولاسیون یا اعطای مصونیت کنسولی به مستشاران نظامی آمریکایی و خانوادههایشان موضوع بعدی اختلافات بود و روز چهارم آبان ۱۳۴۳؛ امام در سخنرانی خود از رژیم شاه به خاطر فروختن استقلال کشور انتقاد کرد.
از فردای قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ انجمنهای اسلامی متعدد دانشجویی، دانش آموزی، بازار و... به وجود آمد. در دانشگاهها، آرام آرام جو غیر مذهبی شکسته شده، بر طرفداران سخنرانیها مذهبی با رنگ و بوی سیاسی افزوده شد. همچنین فعالیت تلاشگران مذهبی باعث پیدایش مدارس رفاه علوی در تهران شد.
اقدامات ضد فرهنگی
محمدرضا شاه نیز مانند پدرش با سیاستها مختلف، فرهنگ مذهبی مردم ایران را تحقیر نموده، آداب و بدعت ها را که عموماً مخالف اصول واعتقادان اسلامی ایرانیان بود به جامعه ایرانی تحمیل کرد.
علمای مذهبی و مردم از ابتدا با این سیاستها مخالفت کرده؛ این امر گاه به درگیریهای وسیع میانجامید. تصویب کاپیتولاسیون در زمان محمدرضا شاه، اقدامات وی در زمنیه یک ایدئولوژی شاهنشاهی، مانند تغییر هجری شمسی به شاهنشاهی، جشنهای پنجاهمین سال سلطنت پهلوی از ابتدا با مخالف علما و گروههای مذهبی مواجه شدو علما به دلیل ماهیت ضد اسلامی رژیم پهلوی به آن میتاختند.
در این باره به جز موارد بالا، ادله دیگری نیز مبنی بر ماهیت ضد اسلامی رژیم وجود داشت؛ از جمله ترجیح عناصر وابسته؛ خارجیان و ایرانیان غیرمسلمان در توزیع نقشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی برای افراد طرفدار استقلال کشور و مردم مسلمان ایران؛ به گونهای که تعدادی از چهرههای مشهور دولت از عناصر فراماسونی بوده، بهائیان در حکومت دارای ارج و قرب و در کسب موقعیتهای بالای سیاسی ـ اقتصادی کشور اولویت داشند و رابط شاه با رژیم صهیونیستی بسیار حسنه بوده، تعدادی از یهودیان ثروتمند بر بعضی صنایع کشور نیز سلطه داشتند.
فرهنگ در وقوع پیروزی انقلاب اسلامی نقشی کلید و قاطعهای داشت؛ عوامل فرهنگیای که در پیروزی انقلاب نقش داشتند عبارتند از:
ایحاد تصوری از جامعه آرمانی اسلامی در اذهان عمومی بر اساس آموزههای ناب اسلامی و رفتار سیاسی پیامبر و ائمه هدی؛
عکس العمل در مقابل تحقیر فرهنگی کشور،
نقش مفهومی و معنایی فرهنگ اسلام؛
مراسم، نهادها و ساختارهای فرهنگی؛
نقش هماهنگ کننده در میان علل جامعهشناختی، روان شناختی، سیاسی و اقتصادی در ایجاد نارضایتی انقلابی؛
تحقیر فرهنگی در زمان پهلوی، از همان ابتدا به عنوان یکی از علل اساس رودرویی روحانیت و مردم با رژیم پهلوی بود.
شرایط و اوضاع سیاسی
در این قسمت به دو موضوع «استبداد شاه، روشها، ابزار و نتایج آن» و «وابستگی به بیگانکان» اشاره شده است.
استبداد شاه، روشها، ابزار و نتایج آن
استبداد شدید شاه و به تبع او دولت مردان؛ امری آشکار و زبانزد همگان بود و او قدرتی جز قدرت خویش را برنمیتابید و با هرگونه نفوذ مردمی مقابله میکرد، به طوری که اگر کسی از مقامات رسمی در بین مردم محبوب میشد، بلادرنگ او را را برکنار میکرد؛ و حتی ممکن بود او را نابود کند. شاه تا میتوانست با فشارها داخلی با خارجی برای کاهش استبداد مقابله میکرد. وی حتی به تصفیه با تمام کسانی که در برابرش مقاومت به خرج داده بودند؛ مباهات میکرد.
سازمان اطاعات و امنیت کشور ساواک
سازمان اطاعات و امنیت کشور یا ساواک که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در شکل گیری آن نقش عمدهای داشتند؛ از اواخر سال 135 کار خود را آغاز کرد.
این سازمان به ویژه در دوره ریاست نصیری و دوره نخست وزیر هویدا، با استخدام هزاران مأمور رسمی و تعداد بسیار زیاد خبرچین و بهرهگیری از شیوههای متنوع در شکنجه و سرکوبی، کار کنترل تمام محافل، سازمان ها، نهادها، مراکز و افراد مظنون را بر عهده داشت.
بدین وسیله، ساواک در تمام روزنامهها حضور داشت و برای آنها سرمقاله مینوشت یا مطالب دیکته میکرد؛ همه کارمندان تخت مراقبت بودند.
محمدرضا شاه افزون بر بهرهگیری از نیروهای کادر، مانند کادر شاهنشاهی گارد دانشگاه و غیره در سرکوبیها از نیروی ارتش، ژاندارمری و شهربانی نیز بهره میبرد.
ساواک بر القای ترس و حضور دائمی در افکار مردم میکوشید و به عنوان مثال: «ایجاد کمیته مشترک ضد خرابکاری» با کمک شهربانی در سال ۱۳۵۰به حضور بیشتر ساواک میانجامید.
به طور کلی، القای ترس شدید باعث مخفی شد تنفر عمومی از رژیم شاه شده بود و هنگامی با تحولات انقلابی در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در این ترس تزلزل ایجاد شد و روحیه انقلابی پدید آمد، ساواک مهاجم، به هدف حملات انقلابیان تبدیل شود و افشای گسترده اعمال و شکنجههای روحی و جسمی دهان به نقل شده و بر طغیان عمومی افزود.
وابستگی به بیگانگان و فقدان استقلال
رژیم شاه در جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی به آمریکا و کشورهایی که در اردوی این کشور بودند، پیوند خورده بود و این پیوند یک رابطه سالم دو جانبه نبود، بلکه موجب وابستگی گسترده این رژیم به بیگانگان شد شده بود.
نیروهای انقلاب با استناد پیاپی به مفاد یاه شریفه «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» از این وابستگی انتقاد میکردند.
هرچند تلاشهای آمریکاییها در ایران، تحت عنوان کمک صورت میگرفت، این تلاش عملاً ایران را به آمریکا وابسته کرد و همراهی و خودباختگی شاه و دولتمردان ایرانی نیز، موجب تشدید روند وابستگی شد و همچنین، آمریکا و کشورهای اروپایی حامی آن، ضمن حمایت از شاه، در سرکوبی مخالفان به او کمک میکردند.
روابط با اسرائیل
روابط شاه و رژیم صهیونیستی یکی از موضوعات مهم مخالفتهای عمومی با وی بود و برخلاف نظر عموم مردم و افکار عمومی در جهان عربی که خواستار نابودی رژیم اسرائیل بودند، شاه روابطی گسترده با این رژیم داشت.
به طورکلی، متهورانهترین حملات علیه آمریکا و رژیم صیهونیستی، از طرف امام خمینی(ره) صورت میگرفت و ایشان در سخنرانیها و اعلامیههای پیش از انقلاب به طور پیاپی رژیم شاه را به دلیل وابستگی سیاسی، اقتصادی و نظامی به آمریکا و رابطه با اسراییل مورد نکوهش قرار میدادند./998/گ 402/ش