شماره 50 فصلنامه «سیاست» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پنجاهمین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «سیاست» به صاحب امتیازی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه
این فصلنامه در ۱۶ مقاله و در ۹۰۰ صفحه منتشر شده که عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
آیندهپژوهی توسعه سیاسی در ایران بر مبنای تحلیل بازدارندهها
مسعود اخوان کاظمی و ایوب نیکونهاد
چکیده: با آنکه لوازم و مبناهای زیربنایی توسعه سیاسی (مانند میزان رشد سواد،گسترش طبقه متوسط، توسعه کمی و کیفی آموزش عالی، رشد رسانههای دیداری و شنیداری و فناوریهای نوین، چرخش قانونی نخبگانی و...) در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رشد چشمگیری داشتهاند، همچنان تا دستیابی به مطلوبیتهای توسعه سیاسی، هم بهعنوان یک الگوی کیفی حکمرانی و هم یک مدل کیفی زندگی شهروندی، فاصله وجود دارد. پژوهش پیشرو با تحلیل بازدارندههای توسعه سیاسی در مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در پی پاسخگویی به این پرسش است که آینده توسعه سیاسی در ایران چگونه رقم خواهد خورد؟ در این پژوهش سعی شده است با مدل پسنگری رویدادها و بهرهگیری از روش تحلیل لایهای علتها، که از روشهای متداول علم آیندهپژوهی است، به صورتی روشمند به این پرسش پاسخ داده شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که برای کاهش تأثیر بازدارندههای توسعه سیاسی بر روند شکلگرفته، تقویت پیشرانهایی که فرایند توسعه را در جامعه ایرانی نهادینه میکنند، ضرورت دارد. همچنین توجه به شاخصهایی همانند ترویج تفکر توسعهخواهی با نهادینه کردن آن با آموزش در همه مقاطع، بهعنوان سنگ بنای توسعه همهجانبه کشور، و معین کردن سرفصلهای مربوط به توسعه سیاسی در برنامهریزیهای توسعه و اهتمام دولت و ملت به آنها، میتوانند مشکلات پیش روی توسعه سیاسی کشور را برطرف کنند و روند دستیابی به آن را سرعت بخشند.
تأثیر انقلاب فناوری نوین ارتباطی و اطلاعاتی بر دگرگونی و تحول مقوله «دولت»
محمدحسین جمشیدی و فرزانه نقدی
چکیده: امروزه، انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، با تأثیر بر پدیدههای سیاسی و بینالمللی، دولتها را با چالشی جدید مواجه ساخته است. یکی از بزرگترین چالشهای موجود این است که دولتها در گستره عظیم فناوری اطلاعات و ارتباطات، چگونه حاکمیت خود را استمرار بخشند. این امر بهمعنای تحول مقوله دولت با توجه به الزامات عصر فناوری اطلاعات است. بر این مبنا، هدف از این نوشتار، بررسی تحول مقوله دولت تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات است و پرسش اصلی این است که فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی چگونه بر تحول مقوله دولت تأثیر میگذارد و چه الزاماتی را برای حاکمیت دولتبههمراه دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و دارای رویکرد توصیفی- تحلیلی است که از طریق بررسی دادههای کتابخانهای و با روش پژوهش علی به تحلیل رابطه فناوریهای نوین با مقوله دولت میپردازد. یافتههای تحقیق بر آن است که فناوریهای نوین هم با گسترش اطلاعات شهروندان، بر حد رضایت آنان از عملکرد دولتها تأثیر دارد و هم بهمثابه رکنی از ارکان وجودی دولت عمل میکند. در نتیجه، در جهت بهبود و تقویت پایههای حکمرانی دولت، ارزیابی مجدد مقوله دولت، با نظر به دو رکن اطلاعات و حکمرانی خوب مورد توجه است. بر همین مبنا، دولت پدیدهای است انسانی و مدنی و با بقای انسان و مدنیت، باقی است، اما تحت تأثیر فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، دو رکن مهم اطلاعات و حکمرانی جایگاه مهمی را در کنار عناصر سنتی دولت اخذ کرده و به ارکان بنیادین دولت تبدیل شدهاند. بنابراین میتوانیم بر مبنای رشد معرفتی بشر شاهد دگرگونی و تحول مقوله دولت باشیم.
بررسی موانع مشارکت زنان در احزاب فراگیر کشور پس از تصویب قانون احزاب
محمدجواد حقشناس و شهناز زمردبخش آزاد
چکیده: این مقاله بر شناخت موانع مشارکت سیاسی زنان در احزاب تمرکز دارد. پرسش اصلی مقاله این است که موانع اصلی مشارکت زنان در احزاب فراگیر کشور پس از تصویب قانون احزاب کداماند؟ در پاسخ به این پرسش، استدلال اصلی مقاله این است کهدو عامل فرهنگ سیاسی پدرسالارانه یا به تعبیر کلیتر، غلبه فرهنگ مردسالاری در جامعه در کنار موانع سیاسی غیررسمی، تأثیر منفی بر سه عامل مرتبط با مشارکت یعنی ویژگیهای شخصیتی، انگیزههای سیاسی و موقعیت اجتماعی زنان در جامعه گذاشته و با تثبیت الگوها و پیامدهایی چون ضرورت تبعیت زنان از مردان، تضعیف موقعیت اجتماعی زنان و ایجاد حس بیقدرتی سیاسی در میان آنها، محیط سیاسی نامطلوبی را برای مشارکت سیاسی زنان فراهم آورده و در نتیجه، مشارکت آنها را کاهش داده است. در این پژوهش از روش پرسشنامه ساختمند استفاده شده است.
تحلیل ساختار سهوجهی اندیشههای دکتر علی شریعتی
احمد رشیدی و حسین دوست محمدی
چکیده: دکتر علی شریعتی از نادر روشنفکران معاصر ایرانی است که طی نیم قرن اخیر توانسته است نفوذ و حضور خود را در حوزه اندیشهورزی حفظ کند. در بررسی اجمالی میتوان دریافت ساختار ذهنی شریعتی اغلب شکلی سهوجهی دارد؛ ذهنیتی که ریشه در سنت داشت و در هوای مدرنیته تنفس کرده بود و در جهان سوم و نظام بینالمللی دوقطبی میزیست. شاید «تنوع»، «پویایی» و «تغییر» از عوامل اصلی تکوین ساختار فکری و اندیشه ورزی او باشد. در این چارچوب، مقاله حاضر در پی این است که با بهکارگیری نظریه مسئولیت روشنفکران و با استفاده از روش تاریخی – تحلیلی، به واکاوی چارچوب اصلی و متد غالب حاکم بر اندیشه شریعتی بپردازد و در این میان به این پرسشها پاسخ دهد که ساختار ذهنی و اندیشه شریعتی منطبق بر چه الگویی است و از کجا سرچشمه میگیرد؟ و اینکه آیا کاربست این ساختار یا ساختارهای ترکیبی مشابه میتواند در برونرفت از بنبست تاریخی توسعهنیافتگی یاریمان کند؟ فرضیه اصلی در این تحقیق این است که اندیشههای شریعتی تحت تأثیر فلسفه تاریخ مارکس و هگل از ساختار سهوجهی پیروی میکند و در این چارچوب در نوشتههای وی مهمترین سهگانه شامل اسلام، ایران و سوسیالیسم است و بهنظر میرسد در شرایط حاضر نیز این منطق میتواند در ایجاد فصل مشترک و نقطه اتصال مساعی مردم، جریانهای سیاسی و دولت در راستای ایجاد تفاهمی آیندهنگر و توسعهخواه مفید باشد.
عالیه شکربیگی و فهد کمالوندی
چکیده: هدف این مقاله بررسی مردمنگارانه کیفیت مشارکت سیاسی - شیوهها و الگوهای رأیدهی در انتخابات - در استان ایلام است. چارچوب مفهومی مورد مطالعه مبتنی بر رویکردهای کنشی در جوامع ارگانیک و مکانیک دورکیم، گزل شافت وگمین شافت فردیناندو تونیس، متغیرهای الگویی پارسونز، قضایای جورج هومنز و برخی دیگر از این دسته از نظریهپردازان است. میدان مورد مطالعه، حوزه انتخاباتی شمالی در استان ایلام شامل شش شهرستان است. به همین منظور با 35 نفر از کسانی که تجربه زیسته در انتخابات داشتند (مطلعان کلیدی) مصاحبه شد. روش اجرای تحقیق مردمنگاری میدانی است و دادهها، از طریق فنون مصاحبه نیمهساختاریافته و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد با عنایت به در حال گذار بودن استان ایلام، کیفیت انتخابات با چالشهای جدی از جمله قبیلهگرایی و خرید و فروش آرا مواجه است. در نهایت مقولههای تنازع قبیلهای، بازتولید مناسبات ایلی، تهنشستهای ایلی، اقتصاد انتخابات، فروشندهها، قضیه موفقیت و عقلانیت انتخاباتی، از این پژوهش استخراج شد.
تأثیر دوجانبهگرایی نهادینه آلمان و فرانسه بر همگرایی اتحادیه اروپا
علی صباغیان و عباس سروستانی
چکیده: این مقاله به بررسی نقش دو نهاد و رژیم اروپایی جامعه زغال و فولاد و معاهده الیزه در گسترش و نهادینهسازی روابط دوجانبه میان کشورهای آلمان و فرانسه در چارچوب نظریه نهادگرایی نئولیبرال میپردازد. فرضیه پژوهش این است که جامعه زغال و فولاد و معاهده الیزه بهعنوان دو نهاد و رژیم منطقهای، بر انگیزههای سودجویی و رقابت دو کشور فرانسه و آلمان تأثیر گذاشته و موجب گسترش همکاری میان دو کشور شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که جامعه زغال و فولاد و معاهده الیزه بهعنوان دو نهاد مستقل، از طریق فراهم کردن اطلاعات و اشتراک آنها و همچنین وضع قوانین تجاری و ضدکارتل نقش مهمی در گسترش همکاریهای دوجانبه آلمان و فرانسه و بهتبع آن در همگرایی اتحادیه اروپا داشته است. همچنین مطالعات نشان میدهد که بین نهادها و رژیمهای اروپایی و همکاریهای دوجانبه آلمان و فرانسه روابط متقابلی وجود دارد، ضمن اینکه نهادها و رژیمهای اروپایی موجب تسهیل همکاری میان دو کشور شده است، گسترش همکاری میان دو کشور خود موجب توسعه تکاملی نهادهای اروپایی و همچنین تسری آن به سایر حوزههای کارکردی شده است.
تناقض بین دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی در حقوق بینالملل (مطالعه موردی: بحران اوکراین و جدایی کریمه از آن کشور)
زانیار عبدالی و میر نیاکوئی
چکیده: دو اصل حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی از مهمترین اصول بنیادین حاکم بر نظام جهانی است که از طرق مختلف از جمله منشور سازمان ملل متحد، میثاق حقوق بشر
تأملاتی در مفهوم ارته (اشه) ایران باستان در پرتو هستیشناسی و انسانشناسی فلسفه ایرانی
حبیبالله فاضلی و مجید سروند
چکیده: بهمنظور توصیف و فهم مفهوم «ارته »(arta) بهعنوان یکی از مبانی اساسی فلسفه سیاسی ایران باستان در کنار آرمانشهر و شاه آرمانی، بهنظر میرسد نظریههای جدید «علم سیاست» که مبتنی بر رویکردهای طبیعی و پوزیتیویستی و عینیتگرا هستند، چندان وافی به مقصود نباشند. به همین سبب در پژوهش حاضر بر آنیم که با ورود به ساحت «فلسفه سیاسی» و طرح مبانی هستیشناسی و انسانشناسی «فلسفه ایرانی»، به سیاست از چشماندازی هستیشناسانه، فیلسوفانه، ژرفاندیشانه و حقیقتجویانه نظر افکنیم. ضرورت کار در جایی برجستهتر میشود که توجه داشته باشیم که چهبسا بهطور مشخص و بیواسطه سخنی از مفاهیم اساسی اندیشه سیاسی ایران باستان مورد بحث نباشد، اما بیتردید همچنان در پس ذهن و ضمیر انسان و اندیشه ایرانی تداوم چنین موضوعاتی را شاهدیم؛ البته در شرایطی که گرد تحریفات و آداب و رسومات زمینهای و گردوغبار تاریخی شفافیت و حقیقت آنها را پوشانده است. بهطور خاص در پژوهش پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که چه معنا، فهم و برداشتی از ایده و باوری تحت عنوان ارته یا اشه و بهتبع آن مفهوم «خویشکاری» در اندیشه سیاسی ایران باستان مطرح بوده است؟ مفروض ما در طول مقاله این است که معنای حقیقی اشه در چارچوب تفکر معنوی ایرانی و در ساحتی هستیشناختی و با توجه به مبانی انسانشناختی و فرجامشناختی فلسفه ایرانی قابل درک بوده و از تقلیل آن به ساحتی تاریخی، عینی و مادی که مؤید نوعی ساختار و سلسلهمراتب عینی و بیرونیِ متصلب و تغییرناپذیر اجتماعی و سیاسی است، باید برحذر بود.
بررسی چرایی و چگونگی احیای پوپولیسم در دموکراسیهای غربی (با تأکید بر پیروزی دونالد ترامپ)
سارا فلاحی
چکیده: نوشتار حاضر در پی بررسی چرایی و چگونگی ظهور موج جدید پوپولیسم در برخی کشورهای غربی از جمله آمریکاست. افزایش حمایتهای مردمی از احزاب و رهبران پوپولیست در غرب که ظهور ترامپ و پیروزی وی در سایه شعارهای پوپولیستی مهمترین نماد و نشانه آن است، صاحبنظران و تحلیلگران سیاسی را بر آن داشته است که این پدیده مهم را از زوایای مختلف بررسی کنند. ادعای نوشتار حاضر این است که بیعدالتی و نابرابریهای اقتصادی در کنار تبعیض فرهنگی و مقاومت ارزشهای سنتی در غرب، مهمترین عوامل محبوبیت مردمی احزاب و رهبران پوپولیست است؛ بهطوریکه ترامپ بهعنوان رهبر یک جنبش پوپولیستی که اعضایش مردم عادی آمریکا بودند، توانست با استفاده از شرایط اقتصادی و فرهنگی حاکم بر آمریکا و در سایه شعارهای پوپولیستی به قدرت برسد. با توجه به اینکه تحقیق حاضر، تحقیقی کیفی است، روش آزمون ادعاهای آن توصیفی-تحلیلی خواهد بود.
مطالعه جامعهشناختی تأثیر تجربه مشارکت سیاسی بر نگرش شهروندان نسبت به مشارکت سیاسی در ایران (مطالعه موردی: شهروندان شهر ابهر)
علیرضا کلدی و محمود زمانی
چکیده: مشارکت سیاسی فرایندی است که در طی آن قدرت سیاسی میان افراد و گروههای جامعه توزیع میشود، بهگونهای که تمامی شهروندان و گروههای فعال و خواهان مشارکت سیاسی از حق انتخاب شدن، تصمیمگیری، انتقاد، اعتراض، اظهارنظر و رأی دادن بهرهمند باشند. مطالعه تأثیر تجربه مشارکت سیاسی بر نگرش به مشارکت سیاسی در ایران موضوع مطالعه این مقاله است که با استفاده از دیدگاههای نظری مختلف و با استفاده از روشی ترکیبی
منابع سخت قدرت متعالی در اندیشه سیاسی امام خمینی
رضا لکزایی و مصطفی ملکوتیان
چکیده: مسئله مقاله حاضر بررسی منابع سخت قدرت متعالی در اندیشه سیاسی امام خمینی است. بهنظر میرسد امام خمینی، هیچیک از منابع سخت قدرت را بهصورت مستقل، واجد قدرت نمیداند و همه آنچه را که بهعنوان منابع قدرت مطرح است و مطرح نیست، درصورتیکه با ایمان به خدا و اراده و انگیزه الهی پیوند بخورد، دارای قدرت میداند. برای تبیین این دیدگاه، از چارچوب نظری متخذ از دیدگاه امام خمینی استفاده شده است. براساس نظریه انسانشناسی ایشان، انسان دارای سه بعد است؛ غیبی و روحی، برزخی و خیالی، شهودی و دنیوی. این ابعاد دارای رابطهای تشکیکی با یکدیگرند. براساس این نظریه که نقش چارچوب نظری مقاله حاضر را ایفا میکند، منابع سخت قدرت ذیل بعد سوم، یعنی بعد جسمی و مادی و در ارتباط با بعد اول و دوم، بحث میشود که در این مقاله با روش توصیفی ـ اکتشافی ارائه شده است.
شناسایی مصادیق نافرمانی مدنی در جنبشهای اجتماعی معاصر ایران(۱۳۵۷-۱۲۶۹ ه. ش)
حسین معین آبادی و معین مهرابپناه
چکیده: نافرمانی مدنی مفهومی چندسویه و پیچیده در علوم سیاسی است. ویژگیهایی چون اعتراض سیاسی، عمومی و آگاهانه بودن، نقض قانون و عدم خشونت براساس تعاریف دانشوران بهعنوان ویژگیهای عام وکلی نافرمانی مدنی شناسایی شده است. آنچه در خصوص مفهوم نافرمانی مدنی و در بررسی آن در حوزه جنبشهای اجتماعی حائز اهمیت است، توجه به شیوههای اقدامی است که نافرمانی مدنی بهعنوان ماهیت آنها تلقی میشود. هدف پژوهش حاضر، ردیابی مفهوم نافرمانی مدنی در حوزه جنبشهای اجتماعی ایران معاصر است. این پژوهش بر اساس هدف توصیفی- اکتشافی تعریف شده و در آن از منابع اسنادی-کتابخانهای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. پژوهشگران به منظور پاسخ دادن به این پرسش که «مصادیق نافرمانی مدنی در جنبشهای اجتماعی ایران معاصر کداماند؟»، به شناسایی «خزانه جنبش»های اجتماعی ایران معاصر مبادرت ورزیدهاند. براساس یافتههای پژوهش، شیوههای اقدام مؤثر بهکارگرفتهشده در خلال جنبشهای اجتماعی ایران یعنی تحریم، تحصن، اعتصاب و تظاهرات خیابانی دارای ویژگیهای نافرمانی مدنی عام یعنی عمومی بودن، آگاهانه بودن، شکستن قانون و غیرخشونتآمیز بودن، هستند. ضمن اینکه از این دیدگاه، شیوه اقدام اعتصاب بیشترین تطابق را با مفهوم نافرمانی مدنی دارا بوده است.
مؤلفههای تشدید بحران در روابط ایران و آمریکا؛ انپیتی یا توازن فراساحلی؟
رضیه موسویفر
چکیده: مسئله فناوری هستهای در سالهای اخیر به چالش اصلی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده و بر درجه امنیتی شدن سیاست خارجی افزوده است. آمریکا چالشگر اصلی و طلایهدار تهدید و تحریم علیه جمهوری اسلامی است. این دولت با توسل به قرارداد منع تکثیر سلاحهای هستهای (NPT) به رویارویی با جمهوری اسلامی پرداخته و با اعمال تحریم و تهدید درصدد تغییر رفتار - و بهزعم بسیاری از تحلیلگران روابط بینالملل تغییر نظام - جمهوری اسلامی برآمده است. این روند از آغاز مناقشه هستهای تا رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ادامه داشت که با امضای برجام انتظار میرفت که بحران فروکش کند، اما با ورود ترامپ به کاخ سفید و اعلام خروج آمریکا از برجام، بحران هستهای با شدتی بیش از گذشته دامنگیر روابط خارجی ایران شد، بهگونهای که بخش عمده انرژی و توان متولیان سیاست خارجی ایران، صرف دفاع و رفع تهدیدات و فشارهای ناشی از بحران هستهای میشود. این مسئله سؤالاتی را فراروی ما قرار میدهد، از جمله اینکه مواضع دولت آمریکا در قبال فناوری هستهای جمهوری اسلامی، آیا صرفاً برای ممانعت از تکثیر سلاحهای هستهای و در راستای قرارداد انپیتی است؟ یا به مسائل دیگر از جمله ماهیت جمهوری اسلامی و مواضع این کشور در سیاست خارجی برمیگردد. فرضیه مقاله این است که فشارهای آمریکا بر ایران صرفاً به قرارداد منع تکثیر سلاحهای هستهای برنمیگردد، بلکه ماهیت و مواضع سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه با رویکرد توازن فراساحلی (Offshore Balancing) آمریکا در خلیجفارس در تقابل است و این تقابل، از علل اصلی تشدید مناقشات دو کشور بهشمار میرود. یافتههای پژوهش مؤید فرضیه مذکور است. در نگارش این مقاله از رویکرد تبارشناسانه (تاریخی - تطبیقی) و روش کتابخانهای استفاده شده است.
راهبرد ملی توسعه پایدار: چالشها و فرصتها
یوسف مولایی و جواد امین منصور
چکیده: بهمنظور مقابله با چالشهای معاصر فراروی بشر همچون توسعه اقتصادی لجامگسیخته، نابرابریها، فقر و گرسنگی، و تخریب محیط زیست، جامعه بینالمللی «توسعه پایدار» را بهعنوان یک راهحل و فرایند، با سه رکن توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و حفاظت از محیط زیست که بر هم اثر متقابل دارند، پذیرفت. در این زمینه، نمایندگان دولتها با همکاری جوامع مدنی، «اهداف توسعه هزاره» و «اهداف توسعه پایدار» را در طی فرایندهای مذاکراتی دشوار در دو مرحله تهیه و تصویب کردند. بر همه دولتها فرض است که بهمنظور تأمین منافع ملی و حفظ ارزشهای جوامع خود از یکسو و همکاری و مشارکت در تحقق توسعه پایدار در چارچوب تلاشهای بینالمللی از سوی دیگر، «راهبردهای ملی توسعه پایدار» را تهیه و تصویب کنند.روشن است که دولتها در این فرایند درازمدت پیچیده با چالشها و فرصتهایی روبهرو خواهند شد که لازمه موفقیت در آنها، مشارکت مردم در روند تصمیمگیری و اجرا و همچنین همکاری کامل در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی است. توصیه میشود که دولت ج. ا. ایران نیز بهمنظور مقابله با بحرانهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست پیش رو و همگام با بسیاری از دولتهای دیگر، یک راهبرد ملی جامع توسعه پایدار متناسب با منافع ملی و ارزشهای خاص خود را تهیه و اجرا کند.
بهائیان و رضاشاه؛ از تعامل تا گسترش سازمانی (در دوره پهلوی اول)
محمدرضا مولائی و یعقوب توکلی
کرامت ذاتی انسان بهمثابه بنیان آزادی، با تکیه بر آرای علامه طباطبایی
محمدصادق نصرتپناه و محمدمهدی سیفی
چکیده: این مقاله درصدد است که با تکیه بر آرای علامه طباطبایی، به بررسی مفهوم و شاخصهای کرامت ذاتی انسان بپردازد و نشان دهد که این موضوع مبنای طرح آزادی در فلسفه سیاسی ایشان است. به همین منظور با استفاده از روش تفسیری متنگرای اشتراوس و از طریق رجوع کتابخانهای به آثار مکتوب علامه طباطبایی، ضمن اشاره به مفهوم کرامت ذاتی، شاخصهایی که براساس آن انسان دارای کرامت ذاتی شده است، برمیشمرده شده و روابط میان این شاخصها احصا میشود. سپس با مبنا قرار دادن کرامت ذاتی، به تعریف آزادی پرداخته شده و انواع آن در جامعه استنتاج میشود. بر این اساس مشخص میشود که کرامت ذاتی در اندیشه علامه طباطبایی ـ که عبارت است از کرامتی که در جریان تکوین و آفرینش انسان مطرح بوده و مربوط به مقام انسانیت است و در تمام افراد انسانی بهصورت بالقوه وجود دارد ـ دارای جایگاه ممتازی است و «شرافت ذاتی وجود»، «خلقت ممتاز انسانی»، «محوریت انسان برای سایر آفریدهها»، «فطرت»، «عقل»، «علم»، «قلب»، «اختیار»، «پذیرش امانت الهی» و «خلافت انسان» ـ البته با نظم رتبی خاص ـ، بهعنوان شاخصهای کرامت ذاتی انسان در اندیشه ایشان مطرح میشود. همچنین برمبنای تعریف و شاخصهای کرامت ذاتی، این نتیجه بهدست میآید که آزادی جزء بدیهیات زندگی فردی و اجتماعی است و هیچ موضوع عملیای بهجز قیود عملی تشکیل اجتماع نمیتواند آن را محدود کند. بر همین اساس آزادی تفکر نیز منتج از کرامت ذاتی و متأثر از شاخصهای آن بوده و کرامت ذاتی مبنای اصلی در هویتبخشی به آزادی در حیات اجتماعی است.