اکبر صحرایی با رمان دو جلدی «کتیبه ژنرال» آمد
رمان دو جلدی «کتیبه ژنرال» نوشته اکبر صحرایی به همت انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.
به گزارش خبرگزاری رسا، رمان دو جلدی «کتیبه ژنرال» نوشته اکبر صحرایی به همت انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.
بر اساس این گزارش، جلد اول کتاب با عنوان «قصرالدشت» در ۶۲۰ صفحه و جلد دوم با نام «قمحانه» در ۴۵۰ صفحه نوشته شده است.
اکبر صحرایی پیش از این گفته بود: این رمان در ظاهر در ژانر مدافعان حرم میگنجد، اما در حقیقت رمان انقلاب است و تاریخ سیاسی اجتماعی ایران را در ۶ دهه، دو دهه قبل از انقلاب و چهار دهه پس از آن را روایت میکند. حوادث دهه ۴۰ تا درگیریها ترورها انقلاب، جنگ تحمیلی، ظهور داعش و اتفاقات سوریه و عراق و مدافعان حرم همه در زندگی شخصیتی بهنام عبدالله اسکندری روایت میشود. شهید عبدالله اسکندری در سال ۹۳ در سوریه به شهادت رسید و این داستان بر اساس مستندات واقعی زندگی شهید اسکندری روایت شده است. تقریباً ۹۰ درصد این رمان بر اساس مستندات روایت شده و تنها در فضاسازیها و فرم ابتکار و تخیل به کار رفته است.
وی تصریح کرد: جلد اول رمان در ۶۰۰ صفحه و جلد دوم آن نیز در ۴۰۰ صفحه نوشته شده است. ماجرای کتاب نیز از سوریه شروع میشود و با فلشبک به شخصیت و اتفاقاتی که در گذشته رخ داده ادامه مییابد و در نهایت نیز به سوریه باز میگردد.
هیچ کس اطلاع ندارد در کتیبه دوا یا تل مورک برای ژنرال چه اتفاقی افتاده، غیر از ابوامین، باسل، سید داوود و آن دو جوان دفاع وطنی سوری. باسل مترجم خوش تیپ و قد بلند سوری، اشفته دوید و گفت: ابوامین، دخیل... دخیل.. تمام پهنای صورت سرخ و سفیدش را دانههای ریز ریز عرق پوشانده بود. چشمانش انگار ارزق شامی، میخواست از حدقه بیرون بزند.
ـ چی شده باسل؟ روح دیدی؟؛
ـ من با ژنرال... کار نداشت دیگر... نفرست مرا با او.
ـ کدام ژنرال؟!
با انگشت اشاره کرد به محوطه بزرگ پادگان لوا ۴۱ شهر حماه. ـ ژنرال ایرانی! /۹۹۸/د ۱۰۱/ش
بر اساس این گزارش، جلد اول کتاب با عنوان «قصرالدشت» در ۶۲۰ صفحه و جلد دوم با نام «قمحانه» در ۴۵۰ صفحه نوشته شده است.
اکبر صحرایی پیش از این گفته بود: این رمان در ظاهر در ژانر مدافعان حرم میگنجد، اما در حقیقت رمان انقلاب است و تاریخ سیاسی اجتماعی ایران را در ۶ دهه، دو دهه قبل از انقلاب و چهار دهه پس از آن را روایت میکند. حوادث دهه ۴۰ تا درگیریها ترورها انقلاب، جنگ تحمیلی، ظهور داعش و اتفاقات سوریه و عراق و مدافعان حرم همه در زندگی شخصیتی بهنام عبدالله اسکندری روایت میشود. شهید عبدالله اسکندری در سال ۹۳ در سوریه به شهادت رسید و این داستان بر اساس مستندات واقعی زندگی شهید اسکندری روایت شده است. تقریباً ۹۰ درصد این رمان بر اساس مستندات روایت شده و تنها در فضاسازیها و فرم ابتکار و تخیل به کار رفته است.
وی تصریح کرد: جلد اول رمان در ۶۰۰ صفحه و جلد دوم آن نیز در ۴۰۰ صفحه نوشته شده است. ماجرای کتاب نیز از سوریه شروع میشود و با فلشبک به شخصیت و اتفاقاتی که در گذشته رخ داده ادامه مییابد و در نهایت نیز به سوریه باز میگردد.
هیچ کس اطلاع ندارد در کتیبه دوا یا تل مورک برای ژنرال چه اتفاقی افتاده، غیر از ابوامین، باسل، سید داوود و آن دو جوان دفاع وطنی سوری. باسل مترجم خوش تیپ و قد بلند سوری، اشفته دوید و گفت: ابوامین، دخیل... دخیل.. تمام پهنای صورت سرخ و سفیدش را دانههای ریز ریز عرق پوشانده بود. چشمانش انگار ارزق شامی، میخواست از حدقه بیرون بزند.
ـ چی شده باسل؟ روح دیدی؟؛
ـ من با ژنرال... کار نداشت دیگر... نفرست مرا با او.
ـ کدام ژنرال؟!
با انگشت اشاره کرد به محوطه بزرگ پادگان لوا ۴۱ شهر حماه. ـ ژنرال ایرانی! /۹۹۸/د ۱۰۱/ش
ارسال نظرات