جریان شناسی فکری سیاسی صدر اسلام در یک کتاب + دانلود
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، انتشارات وثوق کتاب «جریان شناسی فکری ـ سیاسی صدر اسلام» اثر حجت الاسلام جواد سلیمانی را با مقدمه آیت الله محمد هادی یوسفی غروی منتشر کرده است.
زمانه ما شباهت بسیار با زمانه امامت امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دارد و جریان های عصر حاضر وجوه مشترک و درخور توجهی با جریان های دوران امامت آن سه امام همام دارند؛ از این رو نویسنده در کتاب «جریان شناسی فکری سیاسی صدر اسلام»، جریان های عصر آن سه امام را بر اساس گرایش های فکری و سیاسی آن ها نسبت به اهل بیت(ع) تقسیم کرده است.
پیداست دقت در جریان های آن دوران و مقایسه تطبیقی آنها باجریان های حال و آینده شیوه مناسبی برای بصیرت افزایی به شمار می آیند؛ به گونه ای که با نسبت سنجی جریان های صدر اسلام با اهل بیت(ع) می توان نسبت به جریان های مشابه امروز را با اهل بیت(ع) شناسایی کرد.
ساختار کتاب:
نویسنده این کتاب در چهار فصل با عناوین: مباحث مقدماتی، جبهه رهروان اهل بیت، جبهه معارضان اهل بیت و جبهه اعتزال تدوین کرده است.
فصل نخست این کتاب را مطالبی همچون: مفهوم جریان شناسی، مقصود از صدر اسلام، اهمیت بررسی، جریان های صدر اسلام و معیار تقسیم جریان ها تشکیل داده است.
همچنین نگارنده در فصل دوم عنوان های: جریان رهروان بابصیرت و جریان رهروان فاقد بصیرت بررسی کرده و وی در فصل سوم نیز نگاهی به جریان خواص تجدید نظر طلب، جریان زرسالار برانداز، جریان صدارت طلب بیعت شکن و جریان متحجر آشوب گر داشته است.
نویسنده در فصل چهارم هم به بررسی موضاعاتی همچون: جبهه اعتزال (جبهة میانه رو بین حق و باطل) نگاهی به جریان اعتزال عافیت طلب و جریان اعتزال قدرت طلب پرداخته است.
برش هایی از کتاب:
جریان رهروان با بصیرت؛
مفهوم بصیرت:
بصیرت عبارت است از حقایقی از دین یا غیردین که از ساحت ذهن به ساحت دل منتقل و به باور قلبی تبدیل شده باشد. یکی از اهل لغت، بصیرت را چنین تعریف می کند: «بصیرت نامی است برای اعتقاد قلبی به یک امر دینی یا یک حقیقت.» بنابراین بصیرت دانایی صرف نیست، بلکه دانایی همراه با باور و ایمان است.»
بصیرت علم مقرون با اعتقاد قلبی است که مایه حرکت و عمل می شود. بصیرت مانند سپری است که در هنگامه فتنه ها و مواقف خطرناک از انسان محافظت می کند. انسان بصیر کسی است که به روش نیاز عمق و جوانب مسائل پیش رویش اطلاع داشته باشد و واقعیت ها و مصالح امور برایش هویدا باشد؛ تحلیل ها و تقلیدهایش عالمانه باشد.
بنابراین منظور از جریان بصیر در محیط های اسلامی جریانی است که اعضای آن افزون بر چشم سر، چشم دلی بینا نیز داشته باشند. اینان بر اساس ایدئولوژی مبرهن اسلامی شان به مصالح معنوی بیش از مصالح مادی و به منافع آخرت بیش از منافع دنیا اهمیت می دهند.
این افراد جریان های فکری سیاسی فرهنگی و اقتصادی زمانه شان را می شناسند و ارتباط آنها را با یکدیگر و تأثیرهر یک از آنها بر روند تحولات جامعه درک می کنند و بر این اساس رابطه زر و زور و تزویر را می فهمند و به علائم صداقت و نفاق و عناد شناخت کامل دارند و از همین رو در تشخیص دشمن از دوست اشتباه نمی کنند.
جامعه صدر اسلام پس از رحلت رسول خدا(ص) اندک اندک به فقدان بصیرت مبتلا شد؛ به طوری که امام علی(ع) در وصف مردم زمانه شان فرمودند: «شما چشم دارید، اما کورید»(نهج البلاغه خطبه ۹۱).
هنگامی که علی بن ابیطالب(ع) به حکومت رسیدند، تمام هم و غم خویش را صرف تقویت باورهای دینی، احیای ارزش های اصیل و احکام اسلام و در یک کلام اسلام ناب کردند. از منظر حضرت اصلاحات داخلی در دو محور می بایست دنبال می شد یکی اصلاح سنت های غلطی که در عصر خلفای پیشین پایه گذاری شده بود و دیگری کوتاه کردن دست منافقانی که با نام اسلام قصد سلطه بر منصب های کلیدی جامعه اسلامی را داشتند.
بستر رویش رهروان بابصیرت بی تردید اگر طرح فوق تحقق می یافت دردهای جامعه اسلامی تا حد زیادی درمان می شد؛ زیرا هم مردم از آلودگی به سنت های مخالف شریعت پاک می شدند و هم حکومت از لوث منافقان پیراسته می گشت. لیکن اصلاحات حضرت به دو عامل مهم نیاز داشت یکی صبر و بردباری مردم و دیگری بصیرت و آگاهی آنان.
افزون بر این اصلاح برخی سیاست های گذشته نیز نیازمند بصیرت بود. مانند تقسیم نابرابر بیت المال و گسترش فتوحات، بدون توجه به ابعاد معنوی، انگیزه های فتوحات را از جهاد فی سبیل الله به کشورگشای های زیاده خواهانه مبدل می ساخت رویه اشرافیت وخودپسندی و خودمحوری را زنده می ساخت و ریشه ایثار و گذشت را می خشکاند، و پیداست که درک این امور، نیازمند بصیرتی عمیق و بالا بود.
ویژگی زرسالاران برانداز
زرسالاران برانداز جریانی منافق، زرسالار و دنیامدار بودند که پنج خصیصه داشتند: نخست آنکه همواره در پی سلطه جویی بر جامعه بودندو میل به خودکامگی و خداوندگاری در آنان موج می زد؛ دوم آنکه می کوشیدند انسان های برجسته و تیزبین را به خدمت بگیرند و اگر به چنین هدفی نمی رسیدند، آنان را از سر راه برمی داشتند آنها در میان انسان های برجسته حسادت زیادی به امام علی(ع)داشتند.
سوم آنکه می کوشیدند سطوت احکام شریعت را بشکنند، تا آنگونه که خود میخواهند و هوایشان اقتضا می کند،در جامعه حرکت کنند و قیدی به نام دین آنها را محدود نسازد.
چهارم آنکه با دین میانه خوبی نداشتند و می کوشیدند به هر طریق ممکن اسلام را ریشه کن کنند. این خصوصیت ارتباط تنگاتنگ با خصوصیت سوم آنان داشت.
خصوصیت پنجم این جریان نیز آن بود که حزبی و تشکیلاتی عمل می کردند و برنامه ریزی و طراحی داشتند در ضمن زیرک و باهوش و اهل نیرنگ بودند. نکته آخر ازنظرامام علی(ع) آنان خطرناکترین و مخوف ترین جریان معارض دین و اصحاب راستین آن به شمار می آمدند؛ به طوری که در پی استحاله و نابودی دین و متدینان بودند.