توازن بین خوف و رجا لازمه پیشرفت زندگی بشر است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، صحیفه سجادیه پس از قرآن و نهج البلاغه مهم ترین منبع و متن مقدس نزد شیعیان و در بردارنده 54 دعاست كه حضرت امام سجاد علیه السلام براي حضرت امام باقر علیه السلام انشا و به كتابت و محافظت از آن امرکرده اند. حضرت امام راحل در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خود از صحیفه سجادیه با عنوان «قرآن صاعد» یاد میکنند و آن را زبور آل محمد مینامند؛ همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی دعاهای صحیفهی سجّادیّه را بحر موّاج معارف اسلامی توصیف کرده، درباره اهمیت این منبع نورانی میراث شیعی می فرمایند: «(صحیفه سجادیه) پُر از نغمههای معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علمالنّفس است، هم درس امور اجتماعی است.»[1]
غنای محتوایی، اعجاز معنوی و فرمایش نورانی امام صادق علیه السلام مبنی بر حفظ اين اثر برجسته معنوی باعث شده است عالمان و بزرگان شیعه در اعصار متمادی نسبت به گرامی داشت، حاشیه، تشریح و تفسیر فرازهای آن اهتمام ورزند و در هر دوره ای ترجمه و شرحی متناسب با نیازهای روز بر صحیفه سجادیه بنویسند که فهرست بسیاری از آنها در کتاب شریف الذریعه الی تصانیف الشیعه آمده است؛ مهم ترین شروح و حواشی صحیفه سجادیه عبارتند از: ریاض السالکین (7 جلد) تالیف سید علیخان مدنی، شرح شیخ بهائی، شرح کفعمی، شرح میرداماد، شرح فیض کاشانی، شرح الهی قمشه ای، شرح فیض الاسلام و علامه شعرانی.
یکی از شرح های عالمانه بر زبور آل محمد، شرح آیت الله حسن ممدوحی است که انتشارات بوستان کتاب قم منتشر کرده است؛ کتاب «شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه» سلسله گفتارهای 4 جلدی اثر آیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی درباره شرح دعاهای صحیفه سجادیه است که در طول چند سال از رادیو و خصوصا رادیو معارف پخش شده است. شیوه کار نویسنده در این مجموعه چنین است که در ابتدا هریک از دعاهای صحیفه سجادیه به فرازهای چندگانه تقسیم و پس از ترجمه، شرحی مختصر و نکاتی که به نظر نویسنده برجستهتر است، بیان شده است. اکثر مطالب مطرح شده در این شرح صحیفه سجادیه، از قرآن کریم، تفسیرها و کتابهای روائی، عرفانی و فلسفی مرجع برگرفته شده است.
چهارمین جلد از موسوعه «شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه» نوشته آیت الله ممدوحی شامل دعای 46 (دعاؤه فی عید الفطر و الجمعه) تا دعای 54 (دعاؤه فی استکشاف الهموم) است.
آیت الله حسن ممدوحی در شرح دومین فراز دعای 46 دعای عید فطر و روز جمعه با اشاره به ناچیزی موجودات در برابر وجود بی نهایت مبدأ متعالی می نویسد: «هر چیز را که با بینهایت بسنجند، نه تنها محدود و ضعیف است، بلکه نمودی در حد صفر بیش ندارد. آروزهای محدود و خواستههای کوچک ما با کمترین عنایت و توجه حضرت حق، با تمام ظرفیت خود جواب مثبت میگیرند؛ صفات و کرامتهای وجودی خداوند ـ جلّ جلاله ـ بینهایت است و با نیازها و خواستههای ما قابل مقایسه نیست. از اینرو، هر جلال و جمالی و هرگونه علو و برتری را که بنگریم، در مقابل جلال و جمال حضرت حق صفر است و با آن قابل ملاحظه نیست. از نگاه دیگر، ما سِوَی الله قابل تصور نیست؛ زیرا هر چه هست، تلألؤ و درخشش همان ذات بیهمتا است و درخشش بدون تصور درخشان، بیمعنا است بلکه اوّل درخشان، به نظر جلوه میکند، سپس درخشش او؛ از این رو، جلوههای حضرت حق آن چنان با عظمت و بیپایان است که هر جلوه و عظمتی به هر مقدار چشمگیر باشد، در آن اقیانوس نامتناهی، مستغرق و قابل مقایسه و محاسبه نیست، بلکه در قبال جلوۀ نامتناهی او به تصور نمیآید».
وی در شرح فراز چهل و دوم دعای روز عرفه (دعای 47) خدا فراموشی را علت فراموش شدن انسان می داند و چنین شرح می دهد: «درخواست دیگر امام سجاد(ع) آن است که خداوند یاد خود را در دل او به فراموشی نسپارد: «و لاتُنسِنی ذِکرَک»؛ این درخواست در صورتی اجابت می شود که انسان مقدمات آن را فراموش نموده و خدا را از یاد نبرد؛ زیرا کسی که خدا را فراموش نکند، خداوند متعال نیز او را فراموش نمینماید و در واقع، فراموشی ما علت فراموشی ما از سوی خداوند میباشد».
آیت الله ممدوحی درباره فراز 59 همان دعا (دعاؤه فی یوم عرفه) لزوم تشکیل حکومت در دیدگاه اسلام را مد نظر قرار داده و نوشته است: «جامعۀ بشری نیازمند داشتن زندگی اجتماعی است و آن زندگی بدون حاکمیت و تشکیل دولت ادامه نمییابد. از این رو، در اسلام قطعا در چهارچوب معینی که اساس آن قرآن و سنّت است، باید دولت تشکیل گردد، زیرا که اگر اسلام شاکلۀ حکومتی نداشته باشد، پیاده شدن بسیاری از احکام اسلام میسور نخواهد بود.»
انسان در فراز ششم از دعای 54 (دعا برای بر طرف شدن ناراحتی ها) با این عبارات خدا را می خواند: « اللّهُمّ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِي مَسْأَلَتِي مِثْلَ رَغْبَةِ أَوْلِيَائِكَ فِي مَسَائِلِهِمْ، وَ رَهْبَتِي مِثْلَ رَهْبَةِ أَوْلِيَائِكَ، وَ اسْتَعْمِلْنِي فِي مَرْضَاتِكَ عَمَلًا لَا أَتْرُكُ مَعَهُ شَيْئاً مِنْ دِينِكَ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ.»[2]
این شارح صحیفه سجادیه، با برداشت «لزوم رغبت و رهبت و تعدیل آن دو» از این فراز می نویسد: «یکی از عوامل مهمی که در تعدیل انسان نقش بسیار مهمی دارد و میتواند نفس افسار گسیخته را مهار کند، «رغبت و رهبت» و به عبارت دیگر «میل و خوف» است. هر یک از این دو اگر در انسان نباشد، به یکی از دو کجراهه می افتد و روان او با آسیب فراوان روبه رو خواهد شد: خوف فراوان او را مأیوس و چه بسا موجب هلاکت او خواهد شد و رغبت و امید افراطی نیز او را به ولنگاری خواهد کشاند. اگر هیچ یک از رغبت و رهبت در وجود انسان نباشد، دچار حرکتی سر درگم گردیده و بر ارکان زندگی او خللهای جبران ناپذیر وارد خواهد شد». /۲۰۲/ش
پاورقی:
[1] بیانات در دیدار جمعی از پاسداران، 13/9/1376.
[2] یعنی: «خدایا. رفیقم را در خواسته هایم مانند رغبت عاشقانه ات در خواسته هایشان، و ترسم را مانند ترس دوستانت قرار ده، و مرا در عرصۀ خشنودیت به کار و عملی به کار گیر، که با آن چیزی از دینت را به خاطر ترس از کسی از آفریده هایت رها نکنم.»