تفسیر آیه بیست و سوم تا بیست و هفم سوره قمر + صوت
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، سوره قمر در مکه نازل شده و پنجاه و پنج آیه دارد و به مناسبت طرح مسأله «شق القمر» در آیه اول این سوره، «قمر» نامیده شده است.
تمام آیات این سوره با حرف «راء» ختم میشود؛ پایان سوره قبل درباره معاد بود، آغاز این سوره نیز سخن از معاد است.
محتوای این سوره، بیشتر مربوط به قیامت، نبوت و ماجرای مخالفان انبیاست؛ همچنین در این سوره، خداوند به سرنوشت شوم پنج گروه یعنی قوم نوح، عاد، ثمود، لوط و فرعون اشاره میکند.
بِسْمِ اللهِ الرحْمنِ الرحِیمِ
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ«23» فَقالُوا أَ بَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ«24»
قوم ثمود،هشداردهندگان را تکذیب کردند.پس گفتند: آیا از میان خود، از انسانی تک و تنها پیروی کنیم؟ در این صورت ما در گمراهی و جنونی عمیق خواهیم بود.
أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ کَذّابٌ أَشِرٌ«25» سَیَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْکَذّٰابُ الْأَشِرُ«26»
آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده است؟ بلکه او بسیار دروغگو و خودخواه است. در آینده خواهند دانست که دروغگو و خودخواه کیست.
إِنّا مُرْسِلُوا النّاقَهِ فِتْنَهً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ«27»
همانا ما فرستادگان شتر ماده ایم برای آنان(و به حضرت صالح گفتیم:) پس مراقب(پایان) کار آنان باش و شکیبایی پیشه کن.
نکته ها:
«سُعُرٍ» هم جمع «سعیر»به معنای آتش گداخته است و هم جمع «سُعُرٍ» به معنای جنون.
«أَشِرٌ» به کسی گفته می شود که شیفته خود باشد.
در آیه 24،کفّار به انبیا می گویند: اگر ما تابع شما باشیم، در گمراهی و دوزخ یا جنون خواهیم بود! ولی در آیه 47 می خوانیم: «إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلاٰلٍ وَ سُعُرٍ»؛ تبهکاران در گمراهی و دوزخند.
قوم ثمود از حضرت صالح خواستند که از دل کوه شتری را به عنوان معجزه خارج کند و او این کار را کرد، ولی مردم این شتر الهی را کشتند.
کفّار،در برابر پیامبران چند بهانه داشتند و می گفتند:
الف) او بشری مثل ماست.
ب) او یک نفر از میان خود ماست.
ج) تعداد ما زیاد است و پیروی یک جمعیّت از فردی که مثل خود و ماست، سزاوار نیست: «أَ بَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعُهُ».
امّا هیچ یک از این بهانه ها منطقی نیست؛زیرا:
اوّلاً: بشر بودن،نقطه ی قوّت پیامبران است تا بتوانند الگوی دیگر افراد بشر باشند.
ثانیاً: تمام انبیا یک نفر بودند و در طول تاریخ افرادی که یک تنه قیام کردند و طرح اصلاحی داشتند کم نبودند.
ثالثاً: اصل،پیروی از حق است،نه تعداد پیروان یا رهبران.
پیام ها:
1- کار قوم ثمود،تکذیب های پی در پی بود: «کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ»؛
2- کفّار در برابر پیامبران،منطق و استدلال ندارند. می گویند: چرا او پیامبر شد و ما نشدیم؟: أَ بَشَراً مِنّٰا ...؛
3- زندگی انبیا عادی و در میان مردم بوده است: «أَ بَشَراً مِنّٰا»؛
4- گاهی انسان چنان سقوط می کند که فردی معصوم را به پیامبری نمی پذیرد: أَ بَشَراً مِنّا ...ولی جماد بی شعور را خدا دانسته و آن را پرستش می کند.
5-گاهی انسان به جایی می رسد که پیروی از پیامبر معصوم را که منطق و معجزه دارد،انحراف می پندارد: «إِنّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ».
6- ایجاد شک و تردید در میان مردم،بستر تکذیب حق است: کَذَّبَتْ ... أَ بَشَراً مِنّٰا ...أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ.
7- هم قرآن ذکر است: نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ ... (1) و هم آن چه به انبیای سابق نازل شده است: «أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا».
8- کافران لجوج،پیامبر خدا را خودخواه می خواندند: «کَذّٰابٌ أَشِرٌ»؛
9- دروغ و خودخواهی را حتّی کفّار لجوج بد می دانند(و به همین دلیل به پیامبر نسبت دروغ و خودخواهی می دادند): «بَلْ هُوَ کَذّابٌ أَشِرٌ».
10- مبلّغان دینی باید آمادگی شنیدن تندترین تهمت ها را داشته باشند: «بَلْ هُوَ کَذّابٌ أَشِرٌ».
11- سخنان یاوه را پاسخ دهید: فَقالُوا ... سَیَعْلَمُونَ ... .
12- قیامت، روز آشکار شدن حقایق و رسوا شدن کافران است: «سَیَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْکَذّابُ الْأَشِرُ».
13- معجزات، وسیله ی آزمایش مردمند: «مُرْسِلُوا النّاقَهِ فِتْنَهً لَهُمْ».
14- پیامبران، امت خود را زیر نظر دارند: «فَارْتَقِبْهُمْ».
15- رهبران دینی باید صبور باشند: «وَ اصْطَبِرْ».