نثر کتاب بهصورت داستانی است و ماجرای آن از سال ۱۳۹۰ آغاز میشود. زمانی که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه، آگاهانه به دمشق برد. در ادامه کتاب با بازگشت به دهه چهل و کودکی همسر شهید، دوران هشت سال دفاع مقدس و مأموریتهای متعدد شهید همدانی و نهایتاً دفاع از حرم اهل بیت در سوریه روایت شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«آنقدر با جغرافیای شهر دمشق آشنا بودیم که نیازی به راهنمایی ابوحاتم نبود. خودمان هر بار به سمتی میرفتیم. به پستهای ایست و بازرسی که میرسیدیم، امین به مأموران سوری میگفت: خانواده ابووهب هستیم. عکسالعمل مأموران این پستها در نوع خودش جالب بود. تا اسم ابووهب میآمد به علامت احترام و البته قبول، خبردار میایستادند و همراه با لبخندی که حاکی از الفت و ارادتشان بود، دست روی چشمانشان میگذاشتند و به عربی میگفتند: علی عینی».
خداحافاظ سالار به کوشش مسعود احمدی به عربی ترجمه و توسط انتشارات بعثت چاپ شده است.