شماره 41 فصلنامه «آیین حکمت» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، چهل و یکمین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «آیین حکمت» به صاحب امتیازی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با مدیر مسؤولی شمس الله مریجی و سردبیری یارعلی کرد فیروزجائی منتشر شد.
این فصلنامه در 6 مقاله و در 172 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی و نقد منابع معرفت از نظر صدرا و دکارت
عبدالحسین خسروپناه و حسامالدین مؤمنی
چکیده: یکی از اساسیترین مباحث مطرحشده در فلسفه معرفت، مسئله شناخت منابع معرفت است. منابع معرفت، سرچشمههای کسب شناخت برای نفس انسان است که نفس شناسا در مواجهه با آنها، با استفاده از ابزارهای ادراک، به کسب معرفت میپردازد. صدرالمتألهین و رنه دکارت دو تن از فیلسوفان برجسته تاریخ اندیشه و صاحب مکتب در دو جغرافیای مختلف فلسفی بودهاند که دیدگاههای خاص، ابتکاری و تأثیرگذار در این حوزه ارائه کردهاند. نگارندگان در مقاله حاضر، دیدگاههای این دو اندیشمند را به صورت موجز و کامل بیان کردهاند. صدرا عالم طبیعت، عالم مثال و عالم عقل را منابع اصلی معرفتی معرفی میکند. قلب و عقل انسانی نیز از نظرگاه صدرا، دو ابزار معرفتی هستند که در اثر ارتقا، توانایی نیل به جایگاه منبع معرفتی را دارند. دکارت نیز عقل، معارفِ بهخودیخود صریح و بینیاز از تأمّل، محسوسات، گفتوگو و کتاب را منابع معرفت دانسته، و وحی، الهام، علل اولیه و اصول حقیقی را جزء منابع معرفت ندانسته است. در ادامه به بررسی و نقد دیدگاههای این دو فیلسوف در خصوص این مباحث خواهیم پرداخت.
بررسی و نقد کمال نهایی انسان در نظام فلسفی و عرفانی خواجه نصیرالدین طوسی
عسگر دیرباز و محمدصادق تقی زاده طبری
چکیده: کمال اول انسان، نفس ناطق اوست که مقوّم نوعیت انسان است و کمال دوم انسان، مانند علم و قدرت برای اوست. البته ادراکات حسی، خیالی، عقلی تا دیگر افعال و انفعالات و نیز همه اموری که پس از تحقق انسانیت بر انسان مترتب میشوند، کمالات ثانوی نوع انسانی به شمار میآیند. در مقاله پیش رو، کمال نهایی انسان که از سنخ کمالات ثانوی است، مستکمل مرتبهای است که کمالی فراتر از آن برای وی متصور نباشد. دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در باب کمال نهایی انسان با دو رویکرد بهظاهر متفاوت در نظام فلسفی و منظومه عرفانی ایشان قابل معناست. در نگرش فلسفی خواجه، کمال نهایی انسان از سنخ تکامل عقلانی و در شکوفایی عقل نظری است. انسانی که عقل نظری خود را به اوج رسانده باشد، به برترین مرتبه سعادت (وصول به عقل مستفاد) دست مییابد؛ اما از دیدگاه عرفانی که در امتداد همان نگرش عقلانی است، محقق طوسی کمال نهایی انسان را در مشاهده حضوری خداوند میداند. نفس انسانی با قدم گذاشتن در مسیر سیر و سلوک، پا را از کمالات عقلانی فراتر نهاده، فانی از خود میشود و جز خدا نمیبیند و به وحدت شهود میرسد. در پایان نوشتار، به ملاحظاتی درباره این دو نگرش فلسفی و عرفانی و رابطه آنها خواهیم پرداخت.
نقش تطهیر خیال در وصول به مقام توحید الهی از منظر علامه طباطبائی و آیتالله جوادی آملی
محمدمهدی گرجیان عربی و رقیه یوسفی سوته
چکیده: در حکمت متعالیه، قوه خیال از مهمترین مراتب وجودی انسان به شمار میآید که با حرکت جوهری از قوه حس ارتقا مییابد و قبل از قوه ادراک عقلی قرار میگیرد. در صورتی که آدمی از این قوه تحت کنترل عقل استفاده کند و بدین وسیله، خویش را از توقف در مرتبه ادنی و تکثّر در صور و معانی ماهوی نجات دهد، میتواند از طریق این قوه به تعالی و وصول به مقام توحید الهی برسد. از این قوه به دلیل داشتن برخی از ویژگیهای قوه حس و قوه عقل، با عنوان «قوه برزخی» نیز یاد کردهاند. تلاش بر آن است تا با تحلیل آرای علامه طباطبائی و آیتالله جوادی آملی، نقش تطهیر خیال را برای وصول به مقام توحید الهی تبیین شود. ایشان بر مبنای یگانگی نفس و قوا و اتحاد علم و عالم و معلوم، معتقدند اگر عقل نظری و عملی متحد شوند، میتوان به وسیله قوه خیال به مقام توحید الهی دست یافت؛ زیرا با متمرکز کردن قوه خیال در سیر آفاقی و انفسی، و نیز مراقبه و کنترل آن به وسیله جمع همّتها تحت قوه عاقله، وصول به مقام حقانی میسور خواهد شد.
تحلیلی بر جایگاه صور قبیحه خیال در نظام معرفتی ابنسینا و شیخ اشراق
رضا محمدنژاد و جعفر شانظری
چکیده: گاه انسان به وسیله خیال خود، صورتها و هیئتهای جدیدی را از واقعیتهای محسوس میسازد که این هیئتها و صور خیالی، معطوف به صورتهای حسیاند و رجوع به عالم حس رجوع دارند؛ گاهی نیز صور خیالی، انعکاس صورتهای عالم قدس در نفس مطمئنه آدمی استهستند؛ اما بعضی از صور خیالی که صور قبیحه و ظلمانی خیال خوانده میشوند، نه متصل به مبانی طبیعیاند و نه متصل به مبانی قدسی؛ چراکه عالم طبیعت، عالم زیبایی طبیعی زمینی، و عالم قدس، عالم زیبایی ملکوتی است. ازاینرو، صور خیالِ مورد توجه فیلسوفان در مباحث هستیشناسی و معرفتشناسی، اعم از صور حسنه و قبیحه است. ابنسینا و شیخ اشراق در دیدگاهی مشترک، بعضی از صور قبیحه خیال را غیرواقعی و ناشی از تشویش خیال میدانند و در دیدگاهی متفاوت، ابنسینا بعضی از آن صور را به واسطه عالم قدس، و شیخ اشراق، آن صور را با عناوینی از قبیل هیولا، غول، صور ظلمانی، جن و شیطان به واسطه عالم مثال مطلق و مقیّد تبیین میکنند. در این نوشتار در کنار بیان دیدگاه این دو فیلسوف، به تبیین و بررسی جایگاه و وجه تحقق صور قبیحه خیال، و نیز پیامدها و نکات لازم در این زمینه خواهیم پرداخت.
رویکرد وحدتگرایانه ملاصدرا به نظریه اتحاد عاقل و معقول بر مبنای بساطت نفس
اعظم مردیها، سید مرتضی حسینی شاهرودی و علیرضا کهنسال
چکیده: نظریه اتحاد عاقل و معقول جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه دارد. برخی از فلاسفه مانند ابنسینا آن را انکار کردهاند؛ لیکن ملاصدرا در موضع قبول آن است. این اختلافنظر به دلیل اختلاف در مبانی این دو فیلسوف است؛ چنانکه میتوان گفت این نظریه فقط بر اساس مبانی حکمت متعالیه قابل تصور است. مفاد این نظریه بر اساس دیدگاههای رایج، اتحاد نفس با صور علمیه خود است. مبانی و نظریات ویژه ملاصدرا درباره ماهیت نفس و نیز در معرفتشناسی، امکان ارائه تفسیری خاص را از این قاعده فراهم میکند. نظر رایج درباره فرایند ادراک، تأثر از جهان خارج و صعودی بودن معرفت است، اما ساحتی از معرفت به نحو نزولی وجود دارد. بر مبنای بساطت نفس، هر شیئی در جهان خارج، اصل و حقیقتی در باطن یا مرتبه عقلانی انسان دارد. در صورت ظهور این بساطت، تمام آنچه به عنوان ادراکات عقلی، خیالی و حسی به نفس نسبت داده میشود، ظهور آن اصل در مراتب مادون، از جمله خیال و حس است. ملاصدرا در نظریه اتحاد عالم و معلوم به این ساحت از معرفت نظر دارد، که بهترین تعبیر برای آن، با توجه به وحدت ظاهر و مظهر، وحدت علم و عالم و معلوم است
پیشینه اشراقی علم الهی از دیدگاه حکمت متعالیه
راضیه نیکی و سعید رحیمیان
چکیده: اساس علم الهی در حکمت اشراق نور، ظهور، حضور و شهود است و تبیین صدرایی علم ذاتی الهی نیز جز این نیست. واجبتعالی از آن رو به خود، علم ذاتی دارد که برای خود، ظاهر و عیان است. مبنای علم به غیر نیز همین نور و ظهور است. نورالانوار در مقام وجوب و غنای خود، بر تمام عالم هستی، سلطه و احاطه دارد؛ چنانکه هیچ موجودی، اعم از زمینی و آسمانی، و مجرد و مادی از این حیطه نوری، وجودی و علمی خارج نیست؛ حتی مادیات و جسمانیات نیز به عین وجود خارجی خود، معلوم خداوند هستند. منظومه فکری توحیدی و قرآنی ملاصدرا نیز هیچ ذرهای از ذرات عالم را خارج از این احاطه علمی نمیداند و تصریحات خلاف این احاطه و علم حضوری نیز صرفاً راه به توجیه دارند، نه پذیرش.
.