سردار سلیمانی؛ بزرگترین مانع پروژه اسرائیل بزرگ و پیشگام اتحاد شیعه و سنی
به گزارش خبرگزاری رسا، مظهر برلاس، نویسنده و تحلیلگر پاکستانی، در یادداشتی در پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی «جیو نیوز» (جیو تی وی geo.tv) پاکستان درباره شخصیت سردار سلیمانی ابتدا به تاریخچه روابط ایران و پاکستان پرداخته و آورده است: جوانان ما شاید کمتر بدانند که رابطه ما با ایران چقدر صمیمی بود، بیش از ۳۰ سال پیش ایران و پاکستان «یک روح در دو بدن» بودند، پس از استقلال پاکستان، نخستین کشوری که ما را به رسمیت شناخت، ایران بود.
همسر اسکندر میرزا، نخستین رییسجمهور پاکستان، ایرانی بود. معروفترین نخستوزیر زن در پاکستان خانم بینظیر بوتو دختر بانویی ایرانی به نام «نصرت بوتو» بود. بسیاری از ایرانیها در گذشته در بخشهای مختلف برای آموزش به پاکستان میآمدند، شاید دلیل دیگر پیوند ایران و پاکستان زبان فارسی بود که قبل از ورود فرنگیها در پاکستان رواج داشت.
ظهور ضیاء الحق و پایان دوستی ایران و پاکستان
عشق و محبت ایران و پاکستان ادامه داشت تا اینکه پنجم ژوئیه سال ۱۹۷۷ یک دیکتاتور با کودتا قدرت را در دست گرفت (اشاره به کودتای ژنرال ضیاءالحق فرمانده ارتش پاکستان علیه دولت ذوالفقار علی بوتو) و از آنجا بود که ما از خیلی از داشتههای خود دور شدیم.
این فصلی بود که ایرانیها از پاکستان دور شدند و با وجود تلاشها، دیگر نتوانستیم انس و الفت دیرین خود را بازگردانیم و فرزندان معنوی ضیاء الحق تأثیر زیادی در این مسئله داشتند.
اینها نشان میدهد دولتها در روابط میان دو کشور تأثیر دارند، این را بدانید که سرود ملی پاکستان به زبان فارسی است؛ اما ما این قدر از فارسیزبانان دور شدهایم.
ما با دست خود ایرانیها را به سوی هند سوق دادیم. داستان این مسئله هم طولانی است. اما اکنون به مسئله ژنرال قاسم سلیمانی میپردازیم که به خاطر شهادت ایشان وضعیت در حال تغییر است.
سردار سلیمانی؛ فرزند خانوادهای کشاورز
قاسم سلیمانی زمانی به دنیا چشم گشود که روابط پاکستان و ایران شیر و شکر بود، یازدهم مارس سال ۱۹۵۷ در روستایی در کرمان ایران در خانه یک کشاورز فرزندی به دنیا آمد که نامش را قاسم سلیمانی گذاشتند.
دوازده سال داشت که از روستا به شهر آمد و آنجا در یک مغازه شاگردی را آغاز کرد، سپس در بخش اداره آب کرمان مشغول به کار شد، شبها بیشتر سخنرانیهای امام خمینی(ره) را گوش میداد.
در سال ۱۹۷۹ و پس از انقلاب اسلامی وی به زمره سپاه پاسداران پیوست. در سالهای اول در کردستان با شورشیان درگیر شد و مسئله آنها را پاک کرد، در سال ۸۰ به بعد در جنگ ایران با عراق فرمانده ۴۱ لشکر (ثارالله کرمان) شد و چندین مناطق را از عراق پس گرفت و به فرماندهای محبوب و معروف تبدیل شد.
در دھه ۸۰ میلادی با ژنرال اسلم بیگ پاکستان (فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش پاکستان) دیداری صمیمانه داشت، در کنارگذاشتن صدام در عراق نقشی برجسته ایفا کرد و در شکست داعش در عراق و سوریه خدمات ارزندهای انجام داد.
آمریکا مخالف وجود این ژنرال بود؛ چون هر نقشهای که میکشید، سلیمانی (سردار سلیمانی) آن را نقش بر آب میکرد، او در میان ایرانیها به عنوان یک قهرمان شناخته میشد و در خارج از خاک این کشور با دشمنان ایران با مهارت میجنگید.
در ژانویه ۲۰۱۱ رھبر انقلاب ایران سیدعلی خامنهای(مد ظله العالی) قاسم سلیمانی را به سِمت ژنرال (سردار) ارتقاء داد و از ایشان به عنوان یک شهید زنده یاد کرد، سلیمانی در خاورمیانه همچون استراتژیستی نظامی خدمات ارزندهای انجام داد.
او به عنوان رئیس سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی بیشتر به خارج از کشور میرفت، پیش از شهادت در سالهای ۲۰۰۶، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۵ اخباری درباره شهادت وی پخش شده بود، سلیمانی کم سخن و محبوب ایرانیها بود و لهجه شیرین و مهربانی داشت.
شهادت؛ آرزوی سردار سلیمانی
چندی پیش او با دوستان خود درد دل کرده و میگفت: «من فرزند کربلا هستم، شهادت آٓرزویم است». سرانجام این عاشق شهادت در روز جمعه (۱۳ دی ماه) به آرزوی خود رسید و از بیروت از مسیری زمینی وارد سوریه شد و از آنجا با پرواز عادی به بغداد رسید و همین شهر مقتل (محل شهادت) وی شد.
در این حادثه از پایگاه هوایی قطر موشک «هلفایر» مدل نینجا به وسیله پهپاد به خودروی سلیمانی اصابت کرد و این عملیات از پایگاه هوایی «نوادا»ی آمریکا کنترل میشد.
آمریکاییها و صھیونیستھا از مدتها پیش آرزوی حذف سلیمانی را داشتند؛ زیرا او بزرگترین مانع در تحقق پروژه اسرائیل بزرگ (از نیل تا فرات) بود.
سلیمانی شخصیتی جادویی داشت و به دور از فرقهگرایی شیعه و سنی در سوریه، عراق و فلسطین از ملت آنها دفاع و در عراق، لبنان، سوریه، فلسطین و یمن گروهای مقاومت را قوی کرد و آموزش نظامی داد.
راجا ناصر، دبیرکل مجلس وحدت مسلمین پاکستان میگوید: زمانی که حاکم وقت پاکستان گفت اگر علیه ایران حمله شود ما بیطرف میمانیم؛ ژنرال قاسم سلیمانی گفته بود اگر علیه پاکستان حملهای صورت گیرد ما خون میدھیم و شهید شدن برای من افتخار خواهد بود. به قول اقبال لاهوری: «شهادت باشد مطلوب و مقصود مؤمن، نه مالِ غنیمت نه کشورگشایی»./847/ب
منبع: ایکنا