۰۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۳
کد خبر: ۶۳۶۷۰۰
در گفت و گو با رسا مطرح شد؛

خاطره شنیدنی بسیجی لشکر ۴۱ ثارالله از اولین دیدار با حاج قاسم سلیمانی

خاطره شنیدنی بسیجی لشکر ۴۱ ثارالله از اولین دیدار با حاج قاسم سلیمانی
شفیعی، بسیجی لشکر ۴۱ ثارالله در گفت و گو با خبرگزاری رسا بخشی‌هایی از خاطرات خود با حاج قاسم سلیمانی را بازگو کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، امین شفیعی بسیجی لشکر 41 ثارالله در مصاحبه با خبرگزاری رسا، بخشی هایی از خاطرات خود با حاج قاسم سلیمانی را بازگو کرد.

شفیعی اولین دیدار خود با حاج قاسم سلیمانی را این گونه بیان می کند:

وقتی در تبلیغات لشکر 41 ثارالله بودم، سردار شهید علی شفیعی که رابطه دوستی با من داشت به آنجا رفت و آمد می کرد و شب ها در تبلیغات لشکر ثارالله می خوابید.

یک روز از شهید شفیعی گلایه کردم که تو دائما در حال رفت آمد به شلمچه هستی، چرا من را همراه خودت به خط نمی بری، آرزوی دیدن شلمچه در دل من مانده.

یک روز از طرف فرماندهی مرا احظار کردند، من که نمی دانستم چه خبر است فکر کردم کار اشتباهی انجام داده ام، داخل سنگر فرماندهی گریه و عذرخواهی می کردم تا اینکه یک نامه به دستم دادند.

نامه را به گمان اینکه حکم اخراج از لشکر است، باز کردم اما دیدم که از طرف فرماندهی تیپ به گردان نامه زده شده است تا من به مدت یک هفته مامور تیپ در خط شلمچه باشم.

با شهید شفیعی به شلمچه رفتیم، غروب آن روز خبر آوردند که حاج قاسم سلیمانی آمده است.

حاج قاسم با من، شهید شفیعی و دیگر مسؤولان احوال پرسی و روبوسی کرد، آنجا فهمیدم که شهید شفیعی که با یک بسیجی ساده مثل من رفاقت می کند، معاون تیپ است، این باعث شد تمام تصورات من از جنگ عوض شود.

بعد از جلسه شهید شفیعی به حاج قاسم گفت: بعضی از شب ها می روم تبلیغات و پیش آقا امین می مانم.

حاج قاسم رو به من کرد و گفت: پس کسی که علی آقای شفیعی اون به ما ترجیح می ده و شب ها پیشش می مونه شما هستی، خوشا به سعادتت.

بعد از اذان شهید شفیعی جلو ایستاد و من و حاج قاسم پشت سر شهید شفیعی نماز خوندیم، این اولین نماز شونه به شونه من با حاج قاسم بود.

موقع شام آبگوشت مختصری آوردند، تعداد کاسه ها کم بود من میخ واستم با شهید شفیعی غذا بخورم که حاج قاسم گفت تو با من شام بخور، حاج قاسم چند لقمه کوچک خورد و کنار کشید و همه گوشت ها را برای من گذاشت.

بعد از شام از شهید شفیعی تشکر کردم و گفتم: دستت درد نکنه تعریف من رو پیش حاجی کردی اما شهید شفیعی گفت: حاجی تا به امروز تو را نمی شناخت (من از تو برای حاج قاسم تعریف نکردم) هر چی گفته از دل خودش گفته.

اون موقع بود که به بزرگی حاج قاسم پی بردم، با اینکه من رو نمی شناخت طوری رفتار کرد که انگار من نسبت به حاج قاسم برای شهید شفیعی ارجحیت دارم./1350/ت302/ب1

ارسال نظرات