شماره 73 فصلنامه «اندیشه دینی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، هفتاد و سومین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «اندیشه دینی» با سردبیری عبدالعلی شکر ویژه زمستان 98 منتشر شد.
این فصلنامه در 7 مقاله و در 130 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی انتقادی دیدگاه غیاثالدین دشتکی نسبتبه رویکرد ابنسینا در مسألهی صدور کثیر از واحد
علی نقی ایزدی، مهدی دهباشی و حامد ناجی اصفهانی
چکیده: مسألهی صدور کثرت از وحدت، ازجمله مباحث مهم و حیاتی و بحثبرانگیز در میان فیلسوفان اسلامی است. ابنسینا با تمسک به قاعدهی الواحد سعی کرده است این مسأله را برهانی کند. در دیدگاه وی جهات و حیثیاتِ موجود در عقل اول، سبب ایجاد دو موجود دیگر یعنی عقل دوم و فلک اول میشود. وی در کلامی تفصیلی، به سه جهت در عقل اول قائل میشود که بر اساس آن، پس از ایجاد عقل دوم، جهت دوم نفس فلک و جهت سوم جرم فلک اول را محقق میشود. از منظر وی، وجود حیثیات و جهات گوناگون و مختلف در عقل اول، با قاعدهی الواحد منافاتی ندارد؛ زیرا این جهات و حیثیاتِ متعدد و متکثر، از لوازم مرتبهی وجودیِ صادر اول هستند، نه آنکه واجبالوجود آنها را حقیقتاً صادر کرده باشد. این مسأله در فیلسوفانِ پس از ابنسینا تأثیر بسزایی داشته است، بهگونهای که برخی اندیشمندان معتقدند طرز تبیین ابنسینا، با ابهام و اشکالات مختلفی مواجه است؛ ازجملهی این اندیشمندان، غیاثالدین منصور دشتکی است. وی در کتاب الأمالی به ناتمامبودن این استدلال ابنسینا اشاره کرده است. نگارنده با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی این استدلال و کاوش در آن پرداخته است.
بررسی تطبیقی عقاید کلامی اخوانالصفاء با آرای شّریف مرتضی (مطالعهی موردی: مهمترین محورهای اختلافی)
سعید توفیق و وجیهه میری
چکیده: در قرون میانهی اسلامی، جناحهای مذهبی متفاوتی در بغداد حضور و فعالیت علمی داشتند. مشرب علمی بعضی از این گروههای مذهبی، نظیر جماعت اخوانالصفاء و مکتب متکلمان و محققان امامی بغداد، فلسفی و کلامی بود. با وجود آنکه مشرب علمی این دو جناح به یکدیگر نزدیک مینماید، اما با بررسی تطبیقی آرای این دو گروه روشن میشود که در بعضی از مسائل با یکدیگر اختلافات مبنایی و جدی داشتند.
سیدمرتضی که برجستهترین نمایندهی مکتب متکلمان و محققان امامی بغداد بود، در نقد عقاید سایر مکاتب از دو روش نقد مستقیم و نقد غیرمستقیم استفاده میکرد. او در نقد عقاید کلامی اخوانالصفاء از روش نقد غیرمستقیم استفاده میکرد. شریف مرتضی بطلان عقاید اخوانالصفاء را در بعضی از محورهای کلامی مهم نظیر: تناسخِ ارواح، تأویل معجزات انبیا، انکار توسل، غیبت امام المنتظر، زیارت مشاهد ائمهو اقامهی عزای حسینی، ماهیت قرآن، کشف اسرار و رموز دین روشن کرد.
اختلاف کلامی اخوانالصفاء با شریف مرتضی را باید در عللی نظیر: التقاطیبودن عقاید اخوانالصفاء، گرایش آنان به تصوف، و تفوق فلسفه بر دین نزد ایشان جستجو کرد. بااینوجود، ازیکسو به دلیل مشرب عقلگرایی هر دو مکتبِ متکلمان و محققان امامی بغداد و اخوانالصفاء، و ازسویدیگر، آزاداندیشی اخوانالصفاء، آنان در برخی از مسائل کلامی با یکدیگر اتفاقنظر داشتند. سرانجام اخوانالصفاء به دلیل نادیدهانگاشتن قانون حاکم بر بقا، رونق و افول مکاتب کلامی، نهتنها در برابر مکتب متکلمان و محققان امامی بغداد، بلکه در برابر دیگر فرق کلامی شکست خوردند.
نظریهی قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو با رویکردی روششناسانه
مجتبی جاویدی
چکیده: نظریهی قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو یکی از مبانی مهم دمکراسیهای مدرن و الهامبخش اعلامیهی حقوق بشر بوده است. این مقاله تلاش کرده است با روش توصیفیـتحلیلی و با رویکرد روششناسی بنیادین، به بررسی مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی این نظریه بپردازد و ارتباط این مبانی با نظریهی قرارداد اجتماعی روسو را بررسی کند. براساس نتایج حاصل از این مقاله، اندیشهی قرارداد اجتماعی او را بهلحاظ هستیشناختی، سوبژکتیویته و تغییر نسبت انسان و جهان و همچنین سکولاریسم راهبری کرده است؛ همچنین بهلحاظ معرفتشناختی، پیشرمانتیسم، جدایی از عقل قدسی و ارائهی دین طبیعی و دین مدنی رسمی بهجای دین مسیحیت؛ و بهلحاظ انسانشناختی، اعتقاد به خوببودن ذاتی انسان، مبانی مهم در اندیشهی قرارداد اجتماعی او محسوب میشود. روسو فیلسوف دورهی مدرن محسوب میشود و اگرچه بهلحاظ معرفتشناختی بر احساس تأکید میکند و نه خرد؛ و بهلحاظ انسانشناختی، بر انسان بدوی و دور از مفاسد علم و تمدن تأکید دارد، اما این دیدگاهها او را از چارچوب عصر روشنگری خارج نمیکند.
سنت اسلامی و حجیت تجربهی دینی: بررسی تبیین غزالی از معرفتبخشی ذوق و مقایسهی آن با دیدگاه آلستون درباب حجیت معرفتی تجربهی دینی
سید محمد عمادی حائری، محمد مهدی علیمردی و سید ابراهیم موسوی
چکیده: استناد به تجربهی دینی برای توجیه باور به خدا، و از آن مهمتر، کسب معرفت دربارهی خدا و صفات و افعال او، یکی از نظریههای مهمی است که در فلسفهی تحلیلی دین، به نفع خداباوری و توجیه باور به وجود خدا عرضه شده است. ویلیام آلستون با اتکا به حجیت تجربهی دینی و تأکید بر جنبهی معرفتی آن، کوشید برای توجیه باور به خدا، مبنایی تعریف کند و با استناد به همانندیهای تجربهی دینی با تجربهی حسی، حجیت این نوع تجربه را اثبات کند. برخلاف نظریهی آلستون، ویلیام جیمز بر جنبهی احساسی تجربهی دینی تأکید میکند و به تأثیر عملی آن در بهبود زندگی صاحبتجربه توجه دارد. جیمز در تعریف خود از تجربهی دینی، به نمونههایی از سنت اسلامی نیز اشاره کرده و دراینباره مخصوصاً به آرای غزالی استناد کرده است. بعضی از محققان معاصر با رد نظر جیمز، برآناند که اساساً در سنت اسلامی، تجربهی دینی مصداق معینی ندارد و در آرای غزالی نیز نمیتوان این نوع تجربه را یافت و بههمینترتیب، نظریهی آلستون دربارهی تجربهی دینی نیز در سنت اسلامی، بهویژه نزد غزالی، مصداقی ندارد. در مقالهی حاضر، با بررسی آثار غزالی نشان میدهیم که آنچه غزالی با اصطلاح ذوق از آن یاد کرده، میتواند مصداق مشخصی از تجربهی دینی و بهخصوص جنبهی معرفتی آن باشد و از این منظر، با طرح آلستون کاملاً هماهنگ شمرده شود.
دفاع از دفاع ناگاساوا از برهان وجودی آنسلم
حامد قدیری
چکیده: برهان وجودی آنسلم از همان بدو معرفی، هم از حیث تصوری که از خدا ارائه کرده و هم از حیث استدلالی که برای وجود او به دست داده، معرکهی آرا بوده است. سنخی از نقدها معتقدند که الف) خدای آنسلمی مستلزم خدای مطلق است؛ اما ب) خدای مطلق ناممکن است. یوجین ناگاساوا، فیلسوف دین معاصر، در پاسخ به این نقدها معتقد است که حتی اگر (ب) صادق باشد، باز هم به سبب کذب (الف)، نقصی بر برهان آنسلم نیست؛ زیرا خدای آنسلمی نه مستلزم خدای مطلق، بلکه مستلزم خدای بیشینه است. اولاً نشان خواهم داد که ناگاساوا معتقد است که در سناریوهایی که خدای مطلق، ازلحاظ متافیزیکی ناممکن است، نمیتوان او را تصور کرد؛ ثانیاً استدلال خواهم کرد که چنین ادعایی مخدوش است و خدشهی به آن، استدلال ناگاساوا را از پا میاندازد؛ ثالثاً استدلال خواهم کرد که با یک تعدیل مختصر، یعنی فراسازدانستن امکان، میتوان این خدشه را برطرف کرد و استدلال ناگاساوا را دوباره سر پا کرد.
تأملی در نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین متأخر
عبداله محمدی
چکیده: ویتگنشتاین دربارهی ماهیت معنا و سرشت زبان دو نظریه دارد: دیدگاه نخست، معنا را با مسمای الفاظ و کارکرد زبان را با تسمیه یکی میداند و دیدگاه دوم، معنای الفاظ را با کاربرد آنها پیوند میزند. زبان فعالیتی اجتماعی و شبیه شرکت در بازی است که برای فهم معانی و قواعد آن، باید در آن بازی زبانی زیست. بازیهای زبانی هیچ اشتراکی با یکدیگر ندارند و قواعد آنها نیز مختص به خود آنهاست. دیدگاه ویتگنشتاین نقایصی دارد؛ ازجمله اینکه در تحلیل ماهیت وضع، نقش قصد، نقش کاربرد در کشف یا تأسیس معنا مبهم است. مرز بازیهای زبانی روشن نیست و مشخص نیست یک بازی در کجا آغاز میشود و در کجا پایان مییابد. همچنین دیدگاه او گذشته از آنکه خودمتناقض است، جامع و مانع نیست و مثالهای نقض مکرر دارد. علاوهبر همه، این دیدگاه به نفی فرامعیار منتهی میشود که دراینصورت، اعتبار خود این نظریه را نیز مخدوش میکند. نفی امکان گفتگو میان اعضای دو بازی نیز از دیگر اشکالات این نظریه است.
چیستی علم دینی از منظر غزالی: بازخوانی یک مینیمالیسم اخباری - عرفانی
سید رحمان مرتضوی
چکیده: غزالی پیش و بیش از هر اندیشمند دیگری در تاریخ تفکر اسلامی، به مقولهی علوم دینی و تعیین حدود و ثغور آن همت گماشته است؛ تلاشهای پیگیر او در این زمینه، برخاسته از خطری بود که پیشِ روی علوم ناب اسلامی احساس میکرد؛ این وضعیت مهمترین انگیزهی آغاز پروژهی عام «احیاء علوم دین» بود که طیف وسیعی از تلاشهای غزالی، از مبارزهی فکری با جریانهای ضددین و بدعتگذار تا تعریف علم دینی و بیان اقسام آن را شامل میشد؛ این تلاشها همزمان به معنای تغییر در پارادایم و گفتمان اندیشهی اسلامیان پیرامون علم دینی نیز بود؛ بهنحویکه میتوان ظهور غزالی را مبدئی برای دورهای نوآیین از علمشناسی اسلامی قلمداد کرد؛ این دوره که بهطور مشخص در برابر جریان عقلگرایانه و فلسفی قرار میگرفت، با رویکردی شریعتمدارانه – صوفیانه، نگاهی مینیمالیستی را تبلیغ میکرد که برای توسعهی علوم مشخصی که در عداد علوم دینی قرار نمیگرفتند، حد مشخصی میگذاشت. بهاینترتیب، در این بافتار فقط علمی مجوز و امکان ترویج و توسعه را مییافت که در دنبالهی مسیر «سلف صالح» قرار میگرفت و فرد و جامعه را در مسیر آبادانی آخرت قرار میداد./998/