۱۹ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۵
کد خبر: ۶۴۲۹۰۷

شماره 28 فصلنامه «پژوهشنامه نهج البلاغه» منتشر شد

شماره 28 فصلنامه «پژوهشنامه نهج البلاغه» منتشر شد
بیست و هشتمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «پژوهشنامه نهج البلاغه» با مدیر مسؤولی مسیب یارمحمدی واصل و سردبیری سیدمهدی مسبوق ویژه زمستان 98 منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، بیست و هشتمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «پژوهشنامه نهج البلاغه» با مدیر مسؤولی مسیب یارمحمدی واصل و سردبیری سیدمهدی مسبوق ویژه زمستان 98 منتشر شد.

این فصلنامه در 7 مقاله و در 200 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

 

مبنا و ابعاد هوش اخلاقی بر اساس فرهنگ نهج‌البلاغه: یک بررسی تطبیقی

ابوالقاسم یعقوبی، اکبر عروتی موفق و ارزو دلفان بیرانوند

چکیده: این پژوهش، با هدف بررسی مبنا و ابعاد هوش اخلاقی براساس فرهنگ نهج‌البلاغه و بررسی تطبیقی آن با مبنا و نظریه هوش اخلاقی بوربا انجام شد. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. داده ها شامل نهج‌البلاغه بود که بر این اساس از طریق نمونه‌گیری هدفمند بخش ­هایی از خطبه­ها، نامه ­ها و حکمت های نهج‌البلاغه جهت بررسی مؤلفه ­های هوش اخلاقی انتخاب شدند. به این منظور متن نهج‌البلاغه با روش تحلیل محتوا با استفاده از سه فرایند پیاده­سازی، کدگذاری باز و کدگذاری انتخابی موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که ابعاد هوش اخلاقی براساس فرهنگ نهج‌البلاغه شامل بعد شناختی (تأملی، دانش/ عقل)، بعد معنوی (قدرشناسی، خودسازی، خودکنترلی و وجدان)، بعد اجتماعی (روابط بین فردی، خیر عمومی، انصاف/ عدالت) و بعد عاطفی (مهربانی، احترام، همدلی، بردباری / صبر، مسؤولیت پذیری و گشاده‌رویی) است و مبنای هوش اخلاقی شامل خدامحوری و در مرحله بعدی آن انسان‌محوری می­باشد. در حالی‌که مبنای هوش اخلاقی از دیدگاه بوربا انسان‌محوری است؛ بنابراین می­ توان بیان کرد که براساس فرهنگ نهج‌البلاغه تعادل بین ابعاد هوش اخلاقی با مبنای خدامحوری و انسان‌محوری برای رفتار اخلاقی ضرورت دارد.

 

تأثیرپذیری شرح نهج ‏البلاغه ابن ابی ‏الحدید از قطب ‏الدین راوندی

سیدحمید موسوی و مهدی مردانی(گلستانی)

چکیده: یکی از روش‌های کارآمد در سنجش ارزش یک اثر علمی، بررسی میزان تأثیرپذیری آثار پسین از آن است. این تأثیرپذیری هم به جهت شخصیت مؤلف و هم به جهت محتوای تألیف قابل‌پیگیری است. منهاج ‏البراعه فی شرح نهج ‏البلاغه اثر قطب‏الدین راوندی، شرحی کهن و روشمند است و از مهم‏ترین شروح نهج ‏‏البلاغه محسوب می‌شود. مطالعه شروحی که پس‌ از این شرح نگاشته شده است روشن می‌سازد که جایگاه علمی مؤلف و تألیف، بر شارحان پسین نهج‏ البلاغه تأثیر فراوانی داشته است. ازجمله شروحی که این تأثیرپذیری در آن بسامد بالایی داشته است، شرح نهج ‏البلاغه ابن ابی ‏الحدید معتزلی است که ضمن تأثیرپذیری از شخصیت علمی قطب ‏الدین راوندی، از روش و محتوای شرح‌نگاری وی نیز متأثّر بوده است. این تأثیرپذیری به دو گونه تائید آرای راوندی و نقد نظرات وی در شرح ابن ابی‏ الحدید انعکاس یافته و بیشتر در دامنه موضوعاتی نظیر ادبی، تاریخی و تحلیلی ظهور داشته است. اصلی‏ ترین زمینه‏ های رویکرد انتقادی شارح معتزلی نیز روحیه نقدگرایی در عصر شارح، مذهب و باورهای کلامی وی و نیز تخصص و توانایی علمی او بوده است.

 

تبیین سیره تربیتی امام علی(ع) جهت ارائه الگویی برای سبک زندگی اسلامی - ایرانی

سینا ترکاشوند، اکبر صالحی و سوسن کشاورز

چکیده: هدف پژوهش حاضر تبیین سیره تربیتی امام علی(ع) بر مبنای ساحت­های شش­گانه تربیتی سند تحول بنیادین جهت ارائه الگویی برای سبک زندگی اسلامی - ایرانی می­باشد؛ چراکه یکی از الزامات تحقق جامعه دینی، شکل­ گیری سبک زندگی اسلامی از طریق ارائه و تبلیغ انواع سبک­های زندگی مقبول و منطبق با آموزه های اسلامی است. سبک زندگی، یک روش زندگی، الگوی عمل، مجموعه عملکردها، روش سازماندهی زندگی، ترجیحات رفتاری و مادی و الگوی مصرف است. روش مورد استفاده پژوهش پیش­رو تحلیل محتوای کیفی است. یافته­ های پژوهش حاکی از آن است که سیره تربیتی امام علی(ع) نشانگر توجه ایشان به تمامی ابعاد و ساحت­ های تربیتی (اعتقادی، عبادی و اخلاقی - ساحت اجتماعی، سیاسی - ساحت زیستی و بدنی -  ساحت اقتصادی و حرفه ­ای - ساحت زیبایی ­شناختی و هنری - ساحت علمی و فناورانه) بوده و به همین دلیل به­ عنوان اسوه حسنه، قول و فعل و تقریر ایشان می ­تواند الگوی مطلوبی برای شکل­ بخشی به سبک زندگی آحاد جامعه باشد. متناظر با پیشنهاد کاویانی و بهره­ گیری ایشان از دیدگاه آدلر برای ارائه الگویی تجویزی برای سبک زندگی اسلامی و متناظر با الگوی درخت سبک زندگی، می ­توان با نظر به ابعاد مختلف ساحت­ های تربیتی مطرح گردیده، نوع نگرش به هستی، نگرش به خود و نگرش به دیگران و... را برای شکل ­گیری سبک زندگی متربیان مبتنی بر سیره تربیتی امام تصویر نمود.

 

تحلیل مضمون عهدنامه امیرالمؤمنین‌علی(ع) با مالک‌اشتر

آتنا بهادری

چکیده: نامه 53 نهج ­البلاغه، عهدنام ه­ای از جانب امیرمؤمنان ­علی(ع) به والی مصر، مشهورترین سند شرح وظایف حاکمان و مدیران اسلامی است. در اهمیت این سند همین بس که طراحی ساختار و چینش محتوایش، نه به ابتکار سیدرضی که توسط خود امام صورت گرفته است. سیاست ­نامه ­ای که از یک­سو شیوه­ ها و ابزارهای حفظ مشروعیت و اقتدار سیاسی عهده­ داران اداره امور جامعه را تبیین و از سوی دیگر عوامل تضعیف و اضمحلال حکومت را بازگو می­ نماید و ترسیم ­کننده اهداف، وظایف، شعارها و مبانی فکری حکومت­ اسلامی است. پژوهش حاضر، تحقیقی نظری از نوع توصیفی - اکتشافی است که به بررسی مضامین عهدنامه با روش تحلیل مضمون پرداخته است. در استخراج و کدگذاری مضامین و کشف روابط آن‌ها از نرم‌افزار MAXQDA استفاده شده است. استنباط روابط بینامضامینی، الگوی حکومتی - تربیتی امیرمؤمنان(ع) را دارای سه بعد رابطه حاکم با خدا، مردم و کارگزاران نشان می­ دهد. این سیاست­ نامه علوی، وظایف حاکم را حول این سه مقوله بیان می­ دارد. تدابیر و راهکارهای تحقّق این بایسته­ ها محورهای متعددی دارند. مقوله نخست به ضرورت خودسازی در قالب 13 محور نظیر ارتباط حاکم با خدا، پیروی از قرآن و سنت و مشورت صحیح می ­پردازد. مقوله دوم به مقبولیت مردمی و کارآمدی حاکم در قالب 9 محور نظیر مدارا با مردم، جلب حسن­ظنّ و ادای حقوق­شان اشاره دارد و مقوله سوم به تعامل حاکم با کارگزاران در قالب 5 محور می­ پردازد.

 

سنتزپژوهی تبیین مدیریت اسلامی از دیدگاه نهج‌البلاغه با تأکید بر مدیریت شایسته‌سالار

رقیه حاج حسینی، احمد شجاعی و علیرضا عبدالرحیمی

چکیده: امروزه طرح مباحث دانش مدیریت در محیط‌های علمی و آکادمیک، چالش‌های خاص خودش را دارد؛ برای مثال تبیین مفهوم شایسته‌سالاری در حوزه انتخاب مدیر سازمان و نیل به موفقیت سازمان، محل طرح بحث‌ها و دیدگاه‌های مختلفی گشته است. هدف این پژوهش، ارائه یک فراترکیب از مصادیق و مضامین اصلی مدیریت اسلامی از دیدگاه نهج ­البلاغه با تحلیل نظام شایسته‌سالاری آن بر اساس مطالعات صورت گرفته است. بر همین مبنا، مطالعه حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و رویکرد پژوهش کیفی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تحقیقات انجام شده در حوزه مدیریت اسلامی از دیدگاه نهج‌البلاغه است که مجموعاً 190 مقاله انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفت و با توجه به ملاک­ های پژوهش، تعداد 21 مقاله به‌صورت هدفمند گزینش گردیده و مورد تحلیل واقع شد. توجه عمیق به مبانی و تئوری‌های مدیریت غربی و آموزه‌های نهج‌البلاغه به‌عنوان نقطه قوت و چگونگی انطباق مدل‌های موفق مدیریت غربی با معیارهای نهج‌البلاغه و فراتر از آن دلایل عدم تحقق مدیریت شایسته‌سالار علوی در جامعه و فقدان ارائه پیشنهادهای علمی و عینی به‌عنوان نقاط چالش‌برانگیز، ازجمله مهم‌ترین نقاط ضعف این مقالات می‌باشد. یافته ­های مقاله نشان می‌دهد مدیریت اسلامی علوی از حیث ملاک‌های بینشی 12 مصداق و به لحاظ ملاک‌های منشی24 و از لحاظ کنشی 22مصداق را در خود جای داده است که حاکی از سازواری برخی از ملاک‌ها با مبانی مدیریت غربی و ناسازوارگی برخی دیگر از این ملاک‌ها می‌باشد.

 

مطالعه تطبیقی برخی از مباحث خداشناسی در نهج البلاغه و حدیقه الحقیقه سنایی

زهرا جمشیدی، عبدالرضا نادریفر و سید محمد آرتا

چکیده: تأثیر مبانی و آموزه ­های اسلامی بر متون ادب عرفانی امری مبرهن است. در این‌ بین، نهج ­البلاغه تأثیر شگرفی بر شاعرانِ عارف نهاده­ است و بسیاری از آنان کوشیده‌اند تا با توجه به میزان درک و توانایی خود از نهج‌البلاغه و آموزه‌های متعالی آن بهره­ مند شوند. سنایی از جمله ‌عارفانی است که در آثار خویش به ­ویژه در منظومه عرفانی حدیقه الحقیقه از نهج ­البلاغه تأثیر پذیرفته و میزان این تأثیرپذیری قابل‌تأمل است و می­توان ادعا کرد که نهج‌البلاغه یکی از مهم‌ترین سرمشق‌ها­ و آبشخورهای فکری او در وادی عرفان بوده­ است. از این­ رو، در این پژوهش می‌کوشیم تا با رویکرد تطبیقی چیستی خداوند را با تکیه بر سخنان امام علی(ع) در نهج‌البلاغه و اندیشه‌های حکیم سنایی غزنوی در حدیقه­ الحقیقه بکاویم. برآیند پژوهش نشان می­ دهد که در زمینه خداشناسی مفاهیمی مانند ناممکن‌بودن شناخت کامل خداوند و ناتوانی عقل و حواس در شناخت پروردگار، محال‌بودن رؤیت حق­ تعالی، بی‌مکان و بی‌زمان­ بودن معبود، نفی جسمانیت خالق، بی­ نیازی به ابزار در خلقت، دیده‌ نشدن با چشم سر و... در شمار مشترکات اندیشه امام علی(ع) در نهج ­البلاغه و آراء حکیم سنایی در حدیقه­ الحقیقه است که یکی در قالب نثری فصیح و بلیغ و دیگری در جامه شعر نمود یافته­ اند.  

 

نگرشی به زمان و نقش آن در سیر و سلوک با محوریت آموزه‌های نهج‌البلاغه

افسانه زارعی و محمدرضا فریدونی

چکیده: مقاله حاضر بر آن است تا نشان دهد، در سیر و سلوک عرفانی، مسئله­ زمان از چه جایگاهی در آموزه ­های نهج ­البلاغه برخوردار است. با واکاوی آموزه ­های این کتاب شریف، معلوم می­ گردد که توجه به زمان تا چه اندازه می­ تواند در ترقی و تدلی سالکان در مراتب قرب موثر باشد. غفلت سالک از مسئله­ زمان، آفات سلوکی بسیاری برای او دربردارد، لذا توجه به معارف حضرتش به خصوص دستورالعمل­ هایی که برای سالکان در جهت بهره ­گیری از زمان توصیه فرموده ­اند، بسیار ضروری به نظر می­رسد. نتیجه این مقاله که به روش توصیفی، تحلیلی سامان‌یافته، آن است که مبحث زمان در تأملات توحیدی امام علی(ع)، واقعیت خارجی داشته و حضرتش سالک را در زمان گذشته به عبرت­ گیری از آن و در زمان حال به غنیمت شمردن فرصت ­ها و در زمان آینده به پرهیز از آرزو­های دور و دراز ملزم می­ داند. نکته بدیع، این­که امام علی(ع) نیت را در محدوده زمانی خاصی منحصر ندانسته و آن را در تمامی ادوار زمان برای سالک در سریان و جریان دانسته است. بر این اساس می­ توان گفت از منظر نهج ­البلاغه در نسبت نیت سالک و زمان محدودیتی وجود نداشته و سالک بر اساس حصّه وجودی خویش در تمامی زمان‌ها سلوک دارد./998/

میثم صدیقیان
ارسال نظرات