«ادبیات در بحران» گزیدهگو است
به گزارش خبرگزاری رسا، احمد شاکری صبح امروز در کرسی ترویجی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که به شکل مجازی برگزار میشد به موضوع «ادبیاتِ در بحران» و مواجهه ادبیات داستانی معاصر ایران با بیماری کرونا پرداخت.
وی گفت: اکنون ادبیات داستانی در موقعیتی استراتژیک قرار گرفته است. موقعیتهای استراتژیک قادر ند جایگاه، کارکرد، انتظارات، قدرت نفوذ و تاثیرگذاری ادبیات داستانی را در قیاس با دیگر موقعیتها ارتقا بخشند. تردیدی در این نیست که داستان در طول تاریخ کهن خود در اشکال سنتی و شیوههای مدرن، مرهون انگیزه اصیل مخاطب در پی جویی وقایع و انتظار برانگیزی بوده است. شهرزاد قصه گو به دلیل جذابیت روایتهای شبانهاش و ناتمامیت آنها از سرنوشت محتوم دخترانی که توسط شاه کشته میشدند جان به در برد. همین قدرت است که در ادبیات داستانی معاصر، مهمترین، عام ترین و نخستین بهانه داستان خوانی را فراهم آورده است. در عین حال جذابیت روایت داستانی معلول عوامل متعدد ساختاری، موضوعی، مضمونی، سبکی و صدوری است. در نتیجه موقعیتهای خاص در دورههای داستان نویسی قادرند توجه مخاطبان را به ادبیات بیشتر نمایند و راویان و نویسندگان را برای روایتگری حریصتر سازند.
بحرانی به نام «ادبیات در بحران»
این نویسنده خاطرنشان کرد: به نظر میرسد ادبیات داستانی در برهه کنونی وضعیت و شرایط "ادبیات در بحران" را سپری میکند. این تعبیر با "ادبیات روایتگر بحران" متفاوت است. «ادبیات در بحران» ادبیاتی است که در برهه زمانی بحران تولید شده یا برای آن دوره تعریف میشود. مراد ما از «بحران» مفهومی اعم از اصطلاح «بحران» در هنرهای روایی و داستانی است. چرا که هر داستانی در نقطه اوج کشمکش شخصیت و نیروهای مقابل به نقطه بحران رسیده و پس از آن به پایان میرسد. در چنین تلقیای بحران عالیترین نقطه انتظار برانگیزی است. بنابر این روایتهای داستانی به صورت اعم و فارغ از موضوع و موقعیتی خاص چنین نقطهای را برای تاثیر حداکثری بر مخاطب لحاظ میکنند.
وی افزود: در بحث حاضر «بحران» به مقولهای برون متن اشاره میکند. موقعیتی که به عنوان بخشی از واقعیت اجتماعی منشا و زاینده روایت است. در این تلقی بحران پیش از روایت وجود دارد و جهان داستانی بر اساس آن و در واکنش به آن واقع میشود. بحران، واقعیتی اجتماعی است. مسئلهای عمومی است که نه صرفا شخص نویسنده که جامعه انسانی یا بخش گزیدهای از آن را با خود درگیر ساخته است. مقولات عام البلوایی چون انقلابها، جنگها، بیماریها، معضلات اجتماعی و موضوعاتی از این دست که تاثیرات نوعی اجتماعی بر هم زننده تعادل دارند در ضمن بحران قابل دسته بندیاند.
تجربههای تاریخی ادبیات در بحران
شاکری افزود: چنین شرایطی در طول دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها بوجود امده است. مهمترین تجربهای که ادبیات داستانی معاصر در این زمینه از سر گذرانده ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰، بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ است. مروری بر این تجربۀ تا حدودی "مهجور" و "متروک"، قادر است ما را بر مصداق نه چندان دور ادبیات در بحران متمرکز نماید و بر اساس این تجربه پیشینی، چگونگی و واکنش ادبیات به بحران چرایی کم و کیف ادبیات در بحران در زمان کنونی را توضیح دهد.
وی گفت: نخست لازم است شباهتها و تفاوتهای دورههای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و دوره شیوع بیماری کرونا- و حوادث و موقعیتهای مشابه- را بر شماریم.
تفاوت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در تولید «ادبیات در بحران»
وی با بیان اینکه وقوع جنگ تحمیلی ارتش بعث علیه ایران اسلامی موقعیتی را ایجاد کرد که در طول هشت سال شرایط جدیدی برای مردم و دولت رقم زد گفت: گرچه دفاع مقدس نتیجه و معلول طبیعی انقلاب اسلامی و استقلال یافتگی ایران با نام اسلام بود، اما به میزانی که در طی قریب به چهل سال درباره دفاع مقدس روایت داستانی و مستند نگار تولید شده است، درباره انقلاب اسلامی شاهد تولید چنین روایتهایی نبودهایم. این در حالی است که خصوصیات انقلاب اسلامی به عنوان موقعیتی بحرانی که به جابه جایی قدرت سیاسی در بهم 1357 انجامید ایجاب میکرد تجربه متنوع تر، موسع تر و عمومیتری درباره آ وجود داشته باشد در نتیجه روایتگری از آن بر روایتهای دفاع مقدس غلبه کند.
این نویسنده تصریح کرد: با تشابه موقعیت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در «بحران» بودگی، این سئوال به نحو جدی در تاریخچه ادبیات داستانی معاصر مطرح شده است که به چه دلیلی ادبیات دفاع مقدس به لحاظ کمی و کیفی با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بالمعنی الاخص برابری نمیکند. دلایلی برای این عدم توازن برشمرده شده است.
فقدان جریان ادبیات داستانی دینی تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
شاکری با بیان اینکه ادبیات داستانی در دوران پیش از انقلاب اسلامی تا پیروزی آن در بهمن 57 اساسا مجالی برای روایت انقلاب در جریان مردم نداشته است،اضافه کرد: فضای ادبیات داستانی در این دوره قریب به پنجاه سال در اختیار جریانهای چپ مارکسیست و غربزده لیبرال بود. معدود نویسندگان متعلق به جریان متدین فرصت، امکانات و توانایی لازم را برای تکثیر اندیشه و هنر خود در قالب جریان داستان نویس دینی نداشتند. لذا طبیعی است که با وجود بحرانی بودن سالها و ماههای منجر به انقلاب اسلامی نقش ادبیات داستانی دینی متعهد تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی عملا بی رنگ باشد. بلکه اساسا تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی عنوان «ادبیات داستان انقلاب اسلامی» و «ادبیات داستانی دینی» به لحاظ علمی و میدانی به رسمیت شناخته نشده است.
فاصله کوتاه پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز دفاع مقدس
به گفته این مولف، دلیل دیگر تنک بودن ادبیات داستانی انقلاب اسلامی تا دهه هفتاد و بلکه عدم برابری ان با ادبیات داستانی دفاع مقدس تا زمان کنونی، فاصله کوتاه میان وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است. این نظر مشهور و قابل اعتنایی است که نوع نویسندگان، مضامین، شخصیتها و محافل حمایت کننده از دو گونه ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مشترک بودهاند. به همین دلیل با بروز دفاع مقدس عملا اهمیت و روزآمدی و عاجل بودن این موضوع موجب شد نویسندگان بالقوه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی به نویسندگان بالفعل ادبیات داستانی دفاع مقدس تبدیل شوند. به تعبیری ادبیات داستانی دفاع مقدس، ظهور ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بالمعنی الاخص را به تاخیر انداخت. و این تاخیر آن قدر طولانی شد که در دهه هشتاد جرقههای جریان ادبیات داستانی انقلاب اسلامی زده شد.
به گفته نویسنده کتاب «انجمن مخفی»،همچنین در قیاس این دو گونه ادبی، این پرسش مطرح شد که آیا بحران دفاع مقدس، بحران وقایع منجر به انقلاب اسلامی و بحرانهای سیاسی و امنیتی منتج از آن را به محاق برد یا صورت تبدیل شده و هم جهت دیگری از آنها را روایت کرد. به بیانی، آیا باید ادبیات داستانی دفاع مقدس را در تضاد با ادبیات داستانی انقلاب اسلامی دانست که آن را به مذبحگاه برد یا باید آن را ادامه فکری، فلسفی، تجربی و هنری ادبیات داستانی انقلاب اسلامی قلمداد کرد. بلکه باید ادبیات داستانی دفاع مقدس را شکل رقیق شده روایت از بحران انقلاب اسلامی دانست به نحوی که با ورود نویسندگان انقلاب به حوزه دفاع مقدس عملا آنها به دورهای طولانی از مهارت آموزی ادبی وارد شدند تا برای روایت بحران عمیق و پیچیده منجر به انقلاب اسلامی آماده شوند.
طول دوره وقوع در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
وی افزود: از جمله دلایل دیگر نابرابری تولیدات این دوگونه، طولانی بودن دوره دفاع مقدس است. جنگ تحمیلی هشت سال به طول انجامید. در حالی که انقلاب اسلامی تنها در ماههای پایانی به صورت بحرانی همه گیر بدل شد.
مردمی بودن انقلاب در مقابل نخبگانی بودن دفاع مقدس
شاکری دلیل دیگر را تفاوت جنس ابتلا به انقلاب اسلامی با جنس ابتلا با دفاع مقدس دانست و ادامه داد:گرچه تاثیرات دفاع مقدس در ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی توسط عامه مردم در دهه ۶۰ محسوس بوده است. با این وجود تنها بخش کوچکی از مردم مستقیما در جنگ شرکت داشته و تجربه حضور در جنگ یا شهرهای جنگ زده را تجربه کردهاند. در رتبه بعد طیف محدود دیگری به عنوان خانوادههای اسرا، شهدا، جانبازان و اوارگان، تجربه بالواسطهای از جنگ داشتهاند. این در حالی است که بحران منجر انقلاب اسلامی در پیش چشم تمامی مردم واقع شده است. انقلاب اسلامی در کف خیابانها و بازارها و با حضور مستقیم مردم اعم از زن و مرد و کودک و نوجوان رخ داد. تقریبا تمامی طیفها وقایع منجر به انقلاب اسلامی را تجربه کرده و شاهد رخدادهای آن بودهاند. بر این اساس، انتظار میرود ادبیات داستانی روایتگر ناگفتهها و نادیدهها باشد. لذا ادبیات داستانی برای مردمی که خود به چشم وقایع انقلاب را دیده اند چیزی برای روایت ندارد. این در حالی است که دفاع مقدس و بخصوص آنچه در خطوط مقدم جنگ و اردوگاههای اسرای جنگی میگذرد برای عموم مردم جزو ناگفتهها و تجربیات جدید است.
ارزشمندی و اعتبار موقعیت دفاع مقدس
وی تاکید کرد: به عنوان دلیل دیگر، در صورتی که ملاک بحران را میزان مسئله سازی موقعیت مورد نظر برای مردم بدانیم، موقعیت دفاع مقدس از تبار و ارزش روایی بیشتری برخوردار است. تعداد شهدا و جانبازان و اسرای دفاع مقدس با تعداد شهدا و جانبازان و زندانیان دوران طاغوت برابری نمیکند. بنابر این داستانی که میخواهد در مدت طولانی شخصیت را درگیر مسئلهای زمان بر کند ترجیح میدهد ان راوارد جنگی کند که هشت سال به طول کشیده است تا آن را وارد موقعیت انقلاب کند که در طی چند ماه به پیروزی میرسد.
این مولف گفت: این مجموعه دلایلی است که در تفاوت موقعیت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به عنوان موقعیتهایی بحران خیز و تاثیر انها در ادبیات پدید امده بیان میشود. به تعبیری در پی آمد این دو گونه در سالهای 57 تا 67، ادبیات داستانی دفاع مقدس، تجربه پیشینی موفقی از ادبیات در بحران با موضوع انقلاب اسلامی نداشته است. این در حالی است که با تجربه ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰ عملا ادبیات داستانی معاصر تجربه هشت سالهای از "ادبیات در بحران" را مفروض دارد.
مطلوبیت یا محدودیت شرایط بحران در تولید ادبیات
شاکری دربارخ ظهور «ادبیات در بحران» و اینکه آیا بر اساس شرایط مطلوب داستانی صورت میگیرد یا تجربهای از پیش قضاوت شده و مطرود است عنوان کرد: این سئوال را میتوان به صورت مطلق درباره ادبیات داستانی نوین با تمامی ظرفیتها و وظایف و کارکردها و انعطافهایش پرسید. آیا ادبیاتتراز و مطلوب در بحران پدید میآید یا پس از بحران؟ آیا ادبیاتی که از بحران روایت میکند زاییده دوره بحران و تولید شده در مقطع بحران است؟ میتوان در این باره به تاریخچه غنی ادبیات داستانی جهان مراجعه کرد و نمونههای موفق ادبیات داستانی انقلابها و جنگها را که برخی در دوره بحران و برخی سالها پس از آن تولید شدهاند بر شمرد.
این نویسنده گفت: همچنین دلایل متعددی از سوی دو طیف موافقان زایش ادبیات در بحران و قائلان به سترونی ادبیات در بحران اقامه شده است. اما آنچه در این مجال مورد اشاره و محل توجه است، مواجهه تاریخچه ادبیات داستانی معاصر با مهمترین و طولانیترین مورد ادبیات در بحران یعنی "ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰" است. امروزه اتفاقی نامیمون از سوی روشنفکران و محافل دانشگاهی و برخی نویسندگان دهه ۶۰ وجود دارد مبنی بر اینکه در پساپشت تاریخچه ادبیات معاصر، دهه ۶۰ متروک و مهجور مانده بلکه متهم و مطرود است. این واقعیت که ادبیات داستانی دهه ۶۰ تبدیل به تجربهای منقح و سازنده در تاریخچه ادبیات داستانی دفاع مقدس نشده و تردیدها و اتهامهایی که بخشی از آن به ادبیات در بحران دهه ۶۰ باز میگردد زمینه ساز ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس شده غیر قابل تردید است.
نویسنده کتاب «بی اسمی» گفت: اکنون ادبیات داستانی معاصر در مواجهه با بحرانهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی لازم است میراث دار گذشته ادبیات در بحران باشد. باید از تجربههای گذشته به درستی عبور کند و بواسطه آن آینده را بسازد. ۶۰
ساحتهای مواجهه انتقادی تحلیلی با تجربه «ادبیات در بحران» دهه ۶۰
وی با بیان اینکه توجه به مجموعه تحلیلها، نقدها و اتهامات وارده بر ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰ مقولهای است که در این یادداشت نمیگنجد اما مرور برخی از آنها میتواند بیش از پیش نشان دهد چرا ادبیات داستانی معاصر ایران اسلامی چه در جریان روشنفکر و چه در جریان متعهد تجربه موفقی در زمینه ادبیات در بحران ندارد و نوعا به واقعه و امر ماضی توجه نشان میدهد،گفت: به نحوی که گویا ادبیات داستانی مایل است همواره فاصله زمانی خود را با واقعه ملحوظ دارد و از واقعهای که موضوع روایت را میسازد حریم گیرد.
این منتقد ادبی با تاکید بر این مطلب که در مجموع میتوان اتهامات مرتبط با ادبیات داستانی دهه ۶۰ را به دو قسم کلی تقسیم کرد، متذکر شد: برخی از نقدها و اتهامات فارغ از موقعیت ادبیات در بحران به ماهیت ایدئولوژیک ادبیات پس از انقلاب اسلامی اشاره دارد. لذا هر نوع گرایشی به مبانی و ارزشهای انقلاب اسلامی در ادبیات داستانی از سوی طیف اشکال کننده با این پرسشها مواجه خواهد شد. اما قسم دیگر اشکالات به نفس ادبیات در بحران فارغ از رویکرد فکری و ارزشی اثر و نویسنده باز میگردد. طبعا نوع موقعیتی چون بروز و ظهور بیماری کرونا با آنچه در موقعیت دفاع مقدس رخ داد متفاوت است. ابعاد، شدت و ضعف و مولفههای متفاوتی در این دو –علی رغم اشتراکات- وجود دارند. در دفاع مقدس بحث از دشمن متجاوزی مطرح است که بر علیه ارزشهای دینی و انقلابی قیام کرده است و به صورت مشخص دشمنی میکند. حضور دشمن، مقوله تهاجم، عینیت دشمنی از مقولاتی است که در ادبیات داستانی روایت شده در این موقعیت کاملا دیده میشوند. افراد مبتلا به جنگ در ادبیات داستانی دفاع مقدس مظلوماند. آنها از سوی جبهه ظالم تحت ستم قرار گرفتهاند. جبههای که اگاهانه و با کاربست خشنترین و وحشیانهترین روشها زندگی را در ابعاد مختلف بر مردم تلخ ساخته است. در این موقعیت مفهوم شهادت، ایثار و از خود گذشتگی اعتبار ویژهای پیدا میکند. گرچه در موقعیت بیماری چون کرونا نیز ایثار و از خود گذشتگی از خطوط مقدم به میان شهرها و مراکز درمانی و خیابانها میآید و درگذشتگان از ایثارگران شهدای سلامت خوانده میشوند. اما ضلع دشمن فعال و خشن به چشم نمیآید. بیماری همه را فارغ از اندیشه و منش هدف قرار میدهد و در میان معتقدان به فکر و اندیشه خاصی دست به انتخاب نمیزند. کنج امنی برای کسی وجود ندارد. در حالی که در دفاع مقدس، و موقعیتهایی مانند شهدای ترور، دشمن اگاهانه در صدد انتخاب و از پا در آوردن یک اندیشه و طرفداران ان است. طبعا کسانی که بیش از دیگران در این راه استقامت میکنند بیشتر در معرض خطرند. از سوی دیگر، جنبههای انسانی مدافعان سلامت در جهت حفظ جان انسانها اعم از هر نوع و قشری فارغ از هر دیدگاه و قیدی بسیار چشمگیر است. همچنین با وجود امکان ماهیت جنگ بیولوژیکی بیماری کرونا، اما همچنان حضور و نقش آفرینی دشمن در این میدان مخفی است. در گونه شناسی داستان کرونا باید آن را از نوع کشمکش انسان با عوامل و نیروها و بلایای طبیعی ارزیابی کرد که از این نظر با جنگ که در ان کشمکش میان دو دسته از نیروهای انسانی ظاهر میشود کاملا متفاوت است. این همه بیان کننده آن است که علی القاعده برخی از موانع و حریم گیریهایی که در دهه ۶۰ و در ارتباط با ادبیات داستانی دفاع مقدس رخ داد نباید در مورد کرونا رخ دهد. چرا که تمام جریانهای فکری در مواجهه با این بیماری شایع و مسری دقیقا در یک جبهه در برابر شیوع ان قرار گرفتهاند. و ماهیت این بیماری و عدم ابتلاء ایدئولوژی خاصی به آن بدان معنی خواهد بود که انتظار میرود تمامی طیفها درباره آن روایت کنند.
وی ضمن بیان اینکه اما آنچه در قسم دوم اشکالات متوجه ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰ میشود با آنچه امروزه با آن مواجه هستیم اشتراکات بیشتری داردُ گفت: آن ضرورتهای پدید آورنده و مقوم ادبیات در بحران است. درباره دهه ۶۰ گفته میشود ادبیات در دوره بحران تضمین کننده مسائل ان دوره است. ادبیات بحران نمیتواند واقع گو باشد. یا به تعبیری نمیتواند تمام واقعیت را بگوید. زیرا بیان تمام واقعیت به تشدید بحران میانجامد. ادبیات در بحران ادبیاتی گزیدهگو است. همچنان که برای ایجاد امید در جامعه مخاطب ضرورتا ادبیاتی قهرمان پرور است. ادبیاتی حماسی است. این بیان شبههای نظری بود که حکم به تاریخ مصرف دار بودن ادبیات دفاع مقدس در دهه ۶۰ کرد. بر این اساس ادبیات غیر تبلیغی و شعاری در بازه زمانی پس از بحران تولید میشود. چرا که حتی اگر ضرورتهای زمان بحران را بپذیریم- که برخی حتی این را هم نپذیرفتهاند- بهانهای برای ادامه جریان ادبیات حماسی در بحران در دوره پس از بحران باقی نمیماند. زیرا با از میان رفتن سبب (بحران) مسبب (ادبیات حماسی) نیز از میان خواهد رفت.
این مولف بیان داشت: طیف داستان نویسان سیاه دفاع مقدس بر پایه این استدلال تا جایی پیش رفتند که اصل وجود قهرمان در دوره جنگ را انکار کرده یا قهرمانان دوران جنگ را شخصیتهای تاریخی دانستند که با تغییر شرایط به انسانهایی عادی بدل میشوند. طبق این نسخه نباید انتظار داشت در شرایط غیر بحرانی قهرمانی پدید بیاید و ادبیات نیز موظف نیست مخاطب را به سمت قهرمان پروری سوق دهد. با حفظ این شبهات که در خاطرات ادبیات داستانی معاصر ماندگار شده و بعضا به معتقداتی شایع و مقبول میان نویسندگان تبدیل شده است آیا میتوان انتظار داشت ادبیات در بحران کرونا پدید اید؟ آیا این احتمال نمیرود که اساسا ادبیات داستانی –انگونه که تا کنون عمل کرد- یا اساسا نسبت به این موقعیت جدید بی تفاوت باشد یا پیرو جریان سلف خود در ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس، به سیاه نمایی و دامن زدن به گفتمان مردم در مقابل گفتمان حکامیت و گفتمان رسمی اقدام کند؟ به نظر میرسد چنین دستاوردی متوقع و کاملا محتمل است. ادبیاتی که از قهرمانهای خود گریخته است و واقع گویی را در قهرمان زدایی میداند. ادبیاتی که کارکرد و وظیفهاش را نمایش دردها میداند و نه راه حل، ادبیاتی که حماسه را از افقهای خود رانده است و به کنج تراژدیهای دردناک پناه برده است علی القاعده در بهترین وضعیت خود در نسبت به بیماری کرونا خاموش است.
ادبیات در بحران، ادبیات بهین و برین نیست
وی با بیان اینکه به نظر میرسد با لحاظ اهداف و کارکردهای ادبیات داستانی، ادبیات در بحران، روزامدترین و بهترین نسبت ادبیات با تعهدات اجتماعی خود نیست، متذکر شد: گرچه ادبیاتی که در ضمن بحران به روایت آن دست میزند ادبیاتی فعال و نه منفعل ادبیاتی روز آمد، ادبیاتی متعهد و ادبیاتی پویا است. ادبیات در بحران در موارد پیش گفته از ادبیاتی که با رویکردی پسینی وقایع و رخدادها را با فاصله زمانی کوتاه یا طولانی روایت میکند چابک تر است و از مهارت و آمادگی بیشتری برای تحلیل، هضم، ساختار بندی، شخصیت پردازی و مضمون پروری بحران برخوردار است. چنین ادبیاتی دوران طفولیت خود را سپری کرده است و همراه با قهرمانان جهان بیرونی نقش افرینی میکند. در مقایسهای میان ادبیات پسابحران، ادبیات در بحران و ادبیات پیشا بحران، میتوان قسم سوم را از دو قسم دیگر در کنشگری در ساحت فرهنگی پیشگام تر و به صورت مطلوب کارکردی ادبیات نزدیک تر دانست.
وی در توضیح بیشار گفت: عبرت انگیزی و معرفت اموزی هدف غایی ادبیات متعهدی است که انسان را در سیر "إنا لله و إنا الیه راجعون" تحلیل میکند. انسان رهگذر مسیر من الله و الی الله است. هنر و ادبیات مطلوب دینی و انقلابی، انچنان روایتی است که این سیر را چه به نحو فردی و چه جمعی، تصحیح، تسریع و تحکیم کند. بر این اساس مرور هر تجربهای به مثابه معبری برای خواننده مفروض یا متوقع تلقی میشود. گاه، روایت داستانی، تجربهای تاریخی را نمایشی میکند تا سنت الهی و قواعد تکوینی مخاطب را در موارد مشابه به منزلگاه بعد عبور دهد. گاه تجربه برین و بهین اکنون معبر حرکت مخاطبان به سوی مقصد مطلوب است و گاه انچه عبرت داستان تلقی میشود نه امر محقق تاریخی یا واقعه در جریان کنونی که امری مستقبل است. واقعهای که هیچ گاه رخ نداده است اما با فرض تحقق یا با یقین به تحقق آتی ان در زمانی دور یا نزدیک میتواند تجربه شبیه سازی شده ان موقعیت را برای مخاطب کنونی فراهم سازد. ادبیات پیشا بحران متعلق به دوران بلوغ نویسنده، اثر و ادبیات داستانی هر کشوری است. کار در این ساحت به مراتب دشوار تر از دو ساحت دیگر است. در این قسم تنها کافی نیست که نویسنده از قوه خیال و قدرت خلاقه خود کمک گیرد. چرا که نوعا ادبیات پسابحران نیز دست به خلاقیت زده و به مستندات تاریخی و واقعی اکتفا نمیکند. بلکه نویسنده در این قسم به بصیرتی بالاتر، سخته تر و پخته تر از دیگر احاد جامعه نیازمند است. ادبیات پیشا بحران صرفا ادبیات فانتزی مبتنی بر خیال یا ادبیات حدس و گمان نیست. بلکه ادبیات استراتژیکی است که آینده را به مثابه امر منتظَر روایت میکند. در مثالی، ادبیات پسا بحران همانند نسخهای است که در پس بیماری تجویز میشود. در حالی که مهم نیست بیمار مبتلا به آن بیماری نجات یافته است یا خیر. زیرا میان شخصیت درگیر در بحران و ادبیاتی که پس از آن او را روایت میکند فاصله افتاده است. ادبیات در بحران ادبیاتی است که بر بالین بیمار یا محتضر آماده شده است و امید دارد داروی شفا بخش را به کام بیمار بریزد. اما ادبیات پیشا بحران ادبیات پیشگیری و واکسینه سازی است. پرسش ان است که آیا قهرمانان روایتهای داستانی همواره باید از کوران وقایعه تاریخی زاده شوند؟ آیا محرک ادبیات، صرفا وقایع بیرونی است و نویسنده دیدگاه بلند خود را صرفا از امور محقق کسب میکند؟ ایا ادبیات روایی باید ابتدا شاهد هزینه رخ دادهای بیرونی باشد و سپس با دادن این بها، به روایت بنشیند؟ ادبیات پسا بحران ادبیات کم هزینه تری است که مقام نویسنده را از شاهد به مجتهد ارتقا میدهد.
ادبیات داستانی نوین و آینده اندیشی (ادبیات پیشا بحران)
وی با اشاره به اینکه ادبیات داستانی در کشور ما به تبع جهان سالها است در قله روایت قرار گرفته است عنوان داشت: ادبیات داستانی مخیل هیچ محدودهای برای روایت نمیشناسد و نوعا روایتهای مستند نگار را به تکیه بر واقع و عدم خلاقیت و عدم روایت از امور ممکن متهم میسازد. حال در شرایط شیوع بیماری کرونا، فضای رسانهها و ابزارهای ارتباطی بیش از هر چیز تشنه خبر است. گویا واقعیت در ذهن و زبان مخاطبان یکه تازی میکند. این واقعیت است که اکنون ما را به خود مشتاق ساخته و شگفت زده میکند. خبر پس از واقعه و با واقعه میآید. هیچ خاطرهای پیش از رخ داد روایت نمیشود و هیچ گزارشی بدون رسیدن زمان وقوع واقعهای بیان نمیشود. این در حالی است که ادبیات میتواند محدوده زمان و مکان را کناری نهاده در گذشته و اینده سیر کند و حد یقفی برای خود قائل نیست. آیا تخیل نویسندگان در دوره کنونی از واقعیت جا مانده است؟ بله، به نظر میرسد ادبیات و به تبع آن خوانندگاناش به واسطه این رخداد تا حدودی غافلگیر شدهاند. این در ابعادی کلان مسئلهای جهانی و در محدوده ادبیات داستانی معاصر ایران، مسئلهای بومی و ملی با اسباب پدید آورنده خاص خود است.
نویسنده «کتاب درباره مانایی و میرایی» گفت: آیا ادبیات مخیل قادر به پیش بینی اینده نیست؟ آیا ادبیات مخیل تنها در دامنه تاریخ گذشته و برای رفو کردن آن تخیل را به کار میگیرد و تجربیات گذشته را برای جذابیت با تخیل میآمیزد؟ دلایل پسا بحران بودن ادبیات داستانی معاصر ایران چیست؟ مقوله آینده اندیشی و صورت بندی جهان پیش رو در ادبیات داستانی معاصر ایران، از جمله شاخههای نحیف و فقیر است که کمتر نویسندهای ورودی بدان داشته است. تجربه تاریخی ادبیات معاصر نشان داده ادبیات داستانی حتی در هضم و تحلیل شرایط روز و روایت از آنها چندان توفیقی نداشته است چه رسد به آنکه در پیش بینیای خیالی به استقبال وقایعی رود که نه تنها واقع نشده اند بلکه احتمال وقوع آنها نیز چندان متوقع نیست. طبعا چنین ادبیاتی قادر نیست مخاطبان واقعی خود را از آنچه خواهد شد خبر داده یا آنها را آماده پذیرش و نقش افرینی در شرایطی کند که وقوع آنها محتمل است. این بدان معنی است که کشور درگیر بیماری چون کرونا پیش و بیش از دست یابی به واکسن این بیماری که ابتلاء به عوارض جسمانی ان را برای انسانها کنترل کرده آنها را آماده مواجهه با بیماری سازد نیازمند ادبیاتی است که مخاطبان را در بعد ذهنی آماده مواجهه با رخدادهایی با پیامدهای جدی کند و برای برون رفت از چنین بحرانهایی شخصیت پردازی و الگو سازی کرده باشد. شاید ظهور ویروس کرونا در کشورمان امتحان کوچک و نمونه کم خطری از رخدادهایی باشد که یک ملت برای رسیدن به اهداف عالی اش نیازمند اگاهی نسبت به انها و نحوه مواجهه با آن است. کشوری که یکی از ارکان مسلم اعتقادی اش مسئله ظهور است تا چه میزان دارای روایتهای داستانی مخیل در نمونه سازی و جهان پردازی دوره ظهور و مخاطرات و وقایع ان است. ادبیات داستانی دِین خود را به کشوری که گرداگردش را دشمنان احاطه کرده اند تا چه میزان با نمایش جهان پیشارو ادا کرده است.
ادبیات معاصر و موقعیت کرونایی عالم
به گفته شاکری، شرایطی کنونی جهان موقعیتی کاملا دراماتیک را رقم زده است. گویا یک ایده اصلی، داستانِ مردمان جهان را با نقش افرینی ویروس کرونا روایت میکند. جهان در حال ایفای نقش خود در ایده اولیهای است که از "اگر"ی بزرگ حکایت میکند: "چه میشد اگر ویروسی مرگبار سرتاسر کره خاکی را در نوردد و زندگی متفاوتی را برای ساکنان ان رقم زند؟" اگری که اکنون محقق شده دیگر تنها یک احتمال صرف نیست. بلکه عین واقعیت است. ظهور کرونا کم نظیرترین موقعیتی است که میتوان آن را در طی سدهها مشاهده کرد.
این نویسنده و منتقد ادبی گفت: در شرایط کنونی، انتظار بی پردهای که باید از ادبیات واقع گرا و متعهد پرسید آن است که چه نسبتی با بیماری کرونا برقرار کرده است؟ آیا در گوشه عافیت در حال قرنطینه است و فراهم آمدن شرایط عادی را انتظار میکشد تا مجددا به موضوعات مورد علاقه اش بپردازد؟ آیا ادبیات داستانی در اضطرابی به سر میبرد و دائما از خود میپرسد بعدا چه خواهد شد؟ در حالی که قادر نیست آینده را تشخیص دهد یا تصویری از آن در ذهن بپرورد یا راه حل و گشایشی درباره آن ارائه کند؟ پاسخ هر چه باشد، شرایط کنونی یا انچه در فضای خاموش و خمود ادبیات به گوش میرسد، عقب ماندگی ادبیات نسبت به شرایط کنونی زمانی است. عقب ماندگی که تنها مربوط به برهه کنونی نیست و از آن باید به عقب ماندگی تاریخی ادبیات داستانی معاصر یاد کرد. این عقب ماندگی البته در جبهه شبه روشنفکری در باورها و الگوهای نوعا غربی و لیبرالی این جریان دارد. چندان دور نیست زمانی که جبهه روشنفکر با هجو شخصیتهای دین دار، دین را مظهر ریا، جهل و خرافه نشان میداد و همین طیف با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که کرانههای عالم را درگیر خود کرد از مردم خود قهر کردند. این طیف با اینکه وقایع بزرگی چون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را به چشم دیده یا آثار ان را درک کرده بودند از آنها ننوشتند و روایت از تجربه را به گذشت و اتمام تجربه موکول کردند. وضعیت در جبهه ادبیات داستانی متعهد نیز کمابیش به نحوی پیش رفته است که تمام تلاش خود را مصروف حفظ، ثبت و روایت گذشته کرده و همچنان سرعت این حرکت به نحوی نیست که قادر باشد موضوعات جاری را درک کند چه رسد به انکه جریان روایت داستانی آینده نگر را در سر بپروراند. میتوان گفت جریان غالب در ادبیات داستانی ایران اسلامی جریانی پسا بحران است.
شاکری افزود: پرسش آن است که چرا ادبیات داستانی معاصر ایران از پدید آوردن جریانی آینده نگر و پیشا بحران ناتوان است. چرا نمیتوانیم آینده ایران اسلامی را در افقهای نزدیک یا دور روایت کنیم؟ میتوان دلایل متعددی برای این امر بر شمرد.
صورتهای مواجهه سه گانه ادبیات با بحران
در مجموع میتوان صورتهای سه گانه مواجههای برای ادبیات داستانی نسبت با بحران لحاظ کرد.
دلایل سترونی ادبیات در بحران
روایت داستانی بر خلاف دیگر قالبهای ادبی و روایی، مقولهای زمان بَر است.
وی اضافه کرد: طی فرایند تولید و افرینش داستان مخیل نوعا زمان بر و دیر بازده است. در نگاهی کلی و فارغ از عوامل و متغیرهای دخیل در بازه زمانی تولید داستان، این قالب بسیار دیر بازده تر از نوع ادبی شعر به واقعه واکنش نشان میدهد. مرور تاریخچه ادبیات دفاع مقدس نیز نشان میدهد، شعر نسبت به روایتهای داستانی همواره پیشتاز بوده است. گرچه متغیرهایی چون گونه ادبی، قالب داستانی و درونمایه داستان میتواند این زمان را بسیار طولانی یا کوتاه کند. داستان کوتاه زودبازده تر از رمان است. همچنان که نوشتن داستانهای تفریحی نسبت به داستانهای تحلیلی به زمانی کمتر نیاز خواهد داشت. روایت داستانی، ناگزیر معلل و منطقی است.
وی بیان کرد: چنین مولفهای تنها با درک کامل یا مقبول موقعیت و کنش شخصیتهای داستانی حاصل میشود و این امر برای زمان حال دشوار است. ادبیات در بحران نیازمند به ترتیب مشخصی از اجزاء داستانی بر اساس روابط علی است. این در حالی است که بعضا علت العلل موقعیت پیش امده در حال و معلول نهایی مورد انتظار، هر دو برای نویسنده مشخص و معلوم نیستند. روایت داستانی با پایان بندی، درونمایه خود را بنیان مینهد. در حالی که مقطع و موقعیت حال پایانی نامعلوم دارد.
به گفته وی، روایت داستانی ناگزیر در پایان بندی اش درونمایه خود را بنیان مینهد. این در حالی است که ادبیات در بحران همراه با بحران به پیش میرود و از نتیجه و پایان ان نا اگاه است. انگاره ابطال پذیری ادبیات در بحران در صورت تحقق پایان پذیری بحران بر خلاف داستان پیشا بحران.
وی ادامه داد: این هراس همواره برای نویسندهای که در عرصه ادبیات بحران دست به قلم میشود وجود دارد که واقعیت عینی خارج از تحلیل نویسنده رخ داده یا پایان بپذیرد. در ادبیات داستانی دفاع مقدس بخصوص آثاری که در دهه ۶۰ و سالهای آغازین آن نوشته شده است این مطلب بسیار چشمگیر است. در این برهه شاهد آثار داستانی هستیم که تصور دقیقی درباره طول جنگ ندارند یا درباره پایان آن پیش بینیهای نادرستی بیان میکنند.
دور بودن نویسندگان از شرایط بحران
این منتقد ادبی ابراز داشت: ادبیات داستانی دفاع مقدس از جهتی ادبیاتی نخبگانی بوده است. به این معنی که بخش گزیدهای از مردم در جبهه حاضر شده در نتیجه از آن اگاهی یافته و از میان انها افرادی دست به روایت ان زده اند. اما شرایط در موقعیتهایی مانند شیوع بیماری کرونا متفاوت است. دراین شرایط همه گیری و اپیدمی موجب خواهد شد بحران به سراغ افرادی که حتی حاضر به نقش آفرینی در آن نیستند نیز بیاید. طیفی از نویسندگان شبه روشنفکر به تبع دیدگاه و حالات روحی شان در طول دفاع مقدس و بخصوص با شروع جنگ شهرها به نقاط کم خطر و ایمن پناهنده شدند و عملا خود را به قرنطینه پناهگاهها وارد ساختند و از شرایط جنگی دور شدند. اما وضعیت در بحران بیماری کرونا و امثال ان متفاوت است. شیوع این بیماری موجب شده فاصلهای میان افراد جامعه و نقاط بحرانی و جود نداشته باشد.
تزاید اشتغالات در دوره بحران
وی ضمن بیان اینکه دوره بحران همچنان که از مفهوم آن روشن است، تعادل و ارامش جامعه را دستخوش چالش و تغییر میکند ادامه داد: در این شرایط اشتغالات خارج از روال معمول زندگی رخ میدهد که فرصتهای رایج را به شدت محدود میکند. مثلا در دوره وقوع انقلاب اسلامی انتظار میرود نویسندهای که شاهد بی واسطه وقایع است درگیر این بحران شده خود به عنوان بخشی از نیروی محرکه آن در صحنهها حاضر باشد. همچنان که حضور شاهد نویسندهای در جنگ اشتغالات جدیدی را فراهم میکند و فرصتها و خلوتهای نویسندگی را زایل میسازد. واقعیت آن است که ادبیات داستانی و خلاقیت در ان علاوه بر تجربه بی واسطه و مستمر، نیازمند خلوت هنرمندانه و تمرکز بر موضوع است. نویسنده لازم است از اشتغالات ذهنی مزاحم روزمره خود بکاهد و ذهن خود را اماده ساخت و تصور کامل جهان داستانی نماید. چنین اشتغالاتی که در زمان عادی به واسطه شرایط اقتصادی برای نویسندگان تشدید شده است در دورهای چون بحران کرونا شکل مضاعفی پیدا میکند و بستر لازم را برای تولید داستان محدود میسازد.
اهمیت یافتگی گزاره مستند در دوره بحران در مقابل گزاره انشایی محتمل داستانی
وی افزود: گرچه ادبیات داستانی نیز میتواند با اکتفا به گزارههای حاکی از واقعیت شکل گیرد. با این وجود مخاطب نسبت متفاوتی با روایت داستانی برقرار میکند. به این نحو که این گزارهها از صورت اخباری خود خارج شده و کارکرد انشایی به خود میگیرند. به واقع ارجاع نمیدهند و باید قانع کننده باشند. این موجب خواهد شد برای جامعه و مخاطبانی که تشنه اگاهی و اخبار از واقع هستند روایت داستانی هر چند ساختارمند کفایت نکند. دوره بحران دورهای است که رخدادها و تغییرات بزرگ در ان توقع میرود. در این شرایط احاد جامعه واقعیت خارجی را دنبال میکنند و به آن اهمیت میدهند. در نتیجه روایتهای مستند نگار اعم از گزارش و تاریخ اهمیت مییابند. برای مخاطب اهمیتی ندارد که حاصل تخیل هنرمندانه نویسنده را دنبال کند بلکه آنچه مهم است این است که واقع هرچند به صورت اولیه و گزارههای ابتدایی مستند نگار روایت شود.
پرهیز از فروغلتیدن به ضرورتهای دوره بحران از جمله به گزینی واقعیت
به گفته وی، از جمله عوامل موثر در ضعف و فترت ادبیات در بحران لحاظ ضرورتهای دوره بحران از جمله حفظ امید جمعی و لوازم ان از جمله به گزینی واقعیت و رعایت حال عموم و در نتیجه حذف یا کتمان برخی اخبار است. گرچه ادبیات روایی مستند نگار نیز دست به گزینشهای جهت دار از میان وقایع میزند و برخی را از میان روایت حذف میکند. اما شرایط و امکانات ادبیات داستانی در گزینش انچه روایت میشود بیشتر است. ادبیات داستانی قادر است در گزینش خود واقعیت را تشدید کرده یا درباره ان غلو کند و عناصر و شخصیتهای غیر واقعی را بدان بیفزاید.
پرهیز از لحاظ کارکرد مقطعی برای ادبیات
این نویسنده با تاکید بر این سخن که این تلقی وجود دارد که ادبیات در بحران در واکنش فوری و مقطعی به شرایط موجود نوشته میشود تا مخاطب دوره بحران را با درونمایه خود همراه کند، ابراز داشت: مشابه این استدلال درباره ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰ دیده شده است. این شبهه در این باره مطرح میشده است که در شرایط بحران ادبیات به عنوان ابزاری برای مدیریت و کنترل شرایط به کار گرفته میشود و با تغییر شرایط نسبت ادبیات با واقعیت و مخاطب و کارکردهای ادبی تفاوت خواهد کرد.
شاهدان غیر راوی
شاکری موضوع دیگر را شاهدان غیر راوی مطرح کرد و افزود: از جمله مقومات شکل گیری ادبیات در بحران حضور بی واسطه راویان در معرکه و بحران است. یکی از شروط پدید آمدن ادبیات داستانی بحران حضور و شهادت نویسندگانی است که به ساختارها و شیوههای روایی داستان آشنا یند. از منظری کلی تر پدید آمدن روایت در بحران ارتباط مستقیمی با مهارتهای پدید اورندگان آن در حوزه روایت دارد. به نحوی که نوعا از آنجا که در چنین وقایعی افراد حاضر از مهارتهای نویسندگی برخوردار نیستند، نخستین شکلهای روایت در بحران سادهترین آنها یعنی یادداشتهای روزانه، گزارشها و خاطرات است.
این نویسنده گفت: این بخصوص در ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰ ابعاد پیچیدهتری میگیرد. نسل انقلابی، اساسا پیشینه و سابقهای در حوزه داستان نویسی نداشته و عمده نویسندگان پیش از انقلاب نیز سر سازگاری و همراهی چه رسد حضور در دفاع مقدس را نداشتند. این خود از جمله عواملی بود تا احیانا دست یابی به روایت داستانی مطلوب از دفاع مقدس به تاخیر بیفتد. اما در شرایط حاضر نسلی پر شمار از نویسندگان داستان و طیف قابل توجهی از تجربه مندان در حوزه خاطره نگاری و مستند نگاری حضور دارند. بنابر این بن مایههای مهارتهای روایی در مواجهه با بحران موجود است. گرچه عمده شاهدان خط مقدم بحرانی چون ویروس کرونا کادر درمانی هستند. اما از میان این قشر و پرستاران و هم اقشار دیگری که مواجهه مستقیم و فعال با این بیماری و تبعات آن دارند خاطره نگاران و داستان نویسانی حضور دارند.
اقسام ادبیات پیشا بحران
وی بیان داشت: دو تلقی درباره ادبیات پیشا بحران وجود دارد. چرا که گاه نویسنده منظر گاه خود به اینده و نقطع عزیمت را گذشته قرار میدهد و روایت از گذشته را با ورود فرض جدید غیر تاریخی ادامه میدهد. گاه نقطه عزیمت ایندهای است که هنوز رخ نداده است.
دلایل سترونی ادبیات پیشا بحران/ تلقی مشهور از ادبیات رئالیستی
این مولف ادامه داد: یکی از این دلایل نوع تلقی موجود و مقبول و مشهور از ادبیات رئالیستی است. آمیخته شدن این ادبیات با گزارههای تاریخی و بخصوص آمیزش غیر قابل انکار ان با روایتهای مستند نگار و خاطرات این تلقی را در نویسنده و خواننده ادبیات داستانی پدید آورده است که پذیرش و همذات پنداری با ادبیات داستانی گویا مرهون مولفه بی چون و چرای پرداخت به امر ماضی است. لذا نویسنده ترجیح میدهد درباره شرایط و مسائلی که هنوز واقع نشده اند و در حد فرض باقی ماندهاند روایت داستانی تولید نکند.
صعوبت و دشواری روایت پیشا بحران
وی افزود: دیگر آنکه روایت از آینده به مراتب از حال و ماضی دشوارتر است. شاید سادهترین کار نوشتن از تجربه بی واسطه ممارس نویسنده است. که نتیجه آن روایت از امر حال است. به میزانی که نویسنده از حال داستانی به گذشته سفر میکند و از حال دور میشود نیازمند تحقیقات میدانی و کتابخانهای بیشتری برای درک شرایط زیستی شخصیتهای داستانی پیدا میکند. اما به هر حال درک شرایط حال و گذشته به مراتب ساده تر از فهم و تصور شرایطی است که درباره آن هیچ واقعیت عینی یا گزارش قطعی وجود ندارد. نوشتن از آینده نیازمند خلاقیت، قوه حدس و البته دیدگاه علمی سنجیده و اجتهاد در حوزههای مختلف بشری دارد. چنین نویسندگانی در ادبیات داستانی معاصر ایران کم یابند.
بسندگی ادبیات پسا بحران
وی با بیان اینکه کارکرد گیری از ادبیات و تعریف غالب از آن مسیری را ترسیم میکند که بر اساس ان گذشته میتواند سنگ بنای آیندهای درخشان باشدگفت: در حالی که همانطور که دفاع مقدس به عنوان امر تاریخی ماضی به درستی گنج معرفی میشود. تصور آینده نیز گنجی بی پایان است. گاه عبرتها نه صرفا از گذشته که از نتایج مفروض یا قطعی و ناگزیر اعمال در آینده منتج میشوند. عبور از آینده پیش گیری از تحقق معلولها با جلوگیری و محافظت از تحقق علتهای موجد و پدید آورنده آن است. شرایط حاضر عالم و کشورما نتیجه گذشته ما و جهانیان است. اگر غرب وحشی نفسانیات خود را در مواجهه با این بلا ظاهر میکند نتیجه بود خود را مینمایاند. و اگر در کشورمان شاهد رفتارهای جمعی ایثار گرانه هستیم این نشانه بودهای گذشته مان است.
به گفته این نویسنده، گرچه کارکردگیری از ادبیات داستانی ضرورتا محدود به موضوع خاص گونههای روایی نیست. طبعا کارکرد هویت سازانه ادبیات داستانی دفاع مقدس و خاطرات این گونه منحصر به شروع شرایط جنگی و نظامی جدید نیست. مفهوم ایثار، کار برای خداوند، صبر در مقابل ابتلا، امید به اینده و توکل، مفاهیمی هستند که به هیچ زمان و مکانی محدود نمیشوند. با این وجود به نظر میرسد جامعه به فراخور درگیری با مسائل مختلف نیازمند گونههای موضوعی و مضمونی متنوعی از ادبیات داستانی است. ادبیات داستانی دفاع مقدس به تمامه قادر به ترسیم و توصیف شرایطی چون ظهور بیماری کرونا نیست. این ایجاب میکند به تنوع نیازهای موضوعی کشور، مضامین در قالبهای گونهای مختلف تکثیر شوند.
این منتقد ادبیات گفت: اما زمانی که به ابعاد تغییرات محتملی که بیماری کرونا در منطقه و جهان ایجاد خواهد کرد توجه میکنیم در مییابیم بیماری به عنوان یک موضوع فرع مسائل کلانتری است که جوامع بشری و بخصوص ایران اسلامی باید آگاهانه و با آمادگی با آنها مواجه شود. اینکه چگونه در شرایط قرنطینه زیست کنیم و تصویری دقیق از شرایط اپیدمی بیماری داشته باشیم یا زیست قهرمانان این شرایط را ترسیم کنیم تنها بخشی از چیزی است که ادبیات آینده نگر باید بدان بپردازد. ادبیات نمیتواند و نباید تنها منتظر آینده باشد. اکنون دامنههای تاثیر این بیماری از جوارح انسانها فراتر رفته است و ابعاد کلامی و الهیاتی به خود گرفته است. توجه و توسل به منبع غیب و نیروی اسمانی بیش از پیش شده است. همچنان که از سوی دیگر طوفان سخت شبهات کلامی در تاثیر گذاری اعتقادات دینی در گره گشایی یا تسهیل شرایط حاضر برخی اذهان را به خود مشغول داشته است. مقولهای که نمیتوان مانند آن را به لحاظ تنوع و عام البلوی بودن حتی در تجربه دوران دفاع مقدس یافت.
ضعف منظرگاه فلسفی
وی متذکر شد: نوشتن از اینده غیر محقق، نیازمند درک فلسفی از چیستی شرایط موجود و نتایج متوقع ان در اینده است. این جز با فهم دقیق شرایط کنونی عالم و عوامل اصیل تاثیر گذار در اینده و سرنوشت جهان داستانی ممکن نخواهد بود.حال اندیشی به جای مآل اندیشی.
وی گفت: برخی نویسندگان همانند سیر عمومی جامعه به اندازهای درگیر مسئله حال هستند که اساسا از فکر درباره اینده باز میمانند. مشغلههای فکری و ذهنی این نویسندگان حل معضل حال است.
تجربه گرایی مفرط
این نویسنده با بیان اینکه ادبیات داستانی معاصر ایران از آنجا که در مراحل نوپایی بوده و همچنان به تجربههای ارزشمند تاریخی خود به عنوان موضوعات اماده وابسته است و از سویی نیاز ادبیات داستانی به روایت از تجربه به شدت تجربه گرا است و اصالت را به تجربه میدهد. حتی در سنت ادبیات داستانی دفاع مقدس نیز نویسندگان بیش از آن که تحلیل جامعی نسبت به کلیت موضوع و موقعیت تاریخی داشته باشند یا بر اساس مبانی حکمی و فلسفی خود و شرایطی که در آن قرار گرفتهاند را تحلیل کنند صرفا از تجربه شخصی و جزیی خود حکایت میکنند و آن را دستمایه گزارههای کلی تاریخی قرار میدهند. این تلقی شایع است که نوعا تجربه شخصی و جزیی به عنوان دیدگاه و نظر نویسنده معرفی میشود و بحث اصلی درباره مجاری اثبات گزارهای تاریخی به حوزه نشر و ازادی بیان منحرف میشود. این گفته مشهوری است که نویسنده میتواند از نظر و دید خود وقایعی چون دفاع مقدس را بیان کند. در حالی که این منظر صرفا حاکی از حضور نویسنده به عنوان شاهد در برههای زمانی و در ارتباط با مسئلهای جزیی است و به هیچ عنوان از جایگاه عالی فکری که زاینده گزارهای اثبات پذیر است برخوردار نیست.
ضعف باور به وعده و وعید الهی
به گفته وی، انقلاب اسلامی جریان ادبیات داستانی آرمان گرای شیعی را پدید آورد. ادبیاتی که همسو با وعدههای الهی و فراتز از معادلات بشری و مادی به پیروزی حق و محو باطل معتقد است. باور به دوران شکوفایی عقول در عصر ظهور بر این اساس تحلیل میشود.
فرصتهای باقی مانده ادبیات
شاکری بیان کرد: اما این علی القاعده وظیفه و هدف ادبیات متعهد را سلب نخواهد کرد. در گام اول موقعیت پیش آمده در بروز کرونا را باید غنیمت شمرد. این میتواند ما را به سر منشاهای بیماریهای ادبیات داستانی معاصر متوجه کند و به ما هشدار دهد چرا در جایی هستیم که هستیم. در ثانی میتواند این موقعیت پیوند ادبیات داستانی متعهد را به ریشههای فکری و روایی خود نزدیک کند. اکنون با ادبیات داستانی دفاع مقدس در دهه ۶۰ به اندازه سی و اندی سال فاصله داریم. اکنون میدانیم کشور ما هیچ گاه از داشتن قهرمان بی نیاز نبوده است. اکنون میدانیم انچه مخاطبان ایرانی تشنه آن هستند شخصیتهایی چون شهید حاج قاسم سلیمانیاند که قادرند ملتی را با خود همراه کنند. اکنون میدانیم زبان مشترک ما با مظلومان عالم بلکه زبان مشترک ما با زورگویان عالم معرفی قهرمانها و نمایش آنها است. اکنون میدانیم قهرمانها بیش از هر دورهای به زندگی ما نزدیکند. آنها در کنار ما هستند. آنها به شدت واقعیاند. آنها به شدت با وجود معمولی بودن ممتازند.