۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۷
کد خبر: ۶۵۳۱۳۹

یادداشت| آداب مطالبه

یادداشت| آداب مطالبه
خودِ نقد کردن و مطالبه داشتن هم یک رفتار قابل نقد است. نباید گمان کرد که فرد ناقد یا مطالبه‎گر، همیشه درست می‌گوید. گاهی روش یا گویش نقد و اعتراض و مطالبه خطا است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام حامد عبدالهی از پژوهشگران حوزه علمیه قم در پی فرمایشات مهم رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان که به صورت مجازی برگزار شد، در یادداشتی اختصاصی به تشریح مهم ترین آداب و بایسته های مطالبه گری پرداخته است.

متن کامل یادداشت وی بدین شرح است:

باسمه تعالی شأنه العزیز

حوزویان، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، در برابر نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران، احساس مسئولیت بیشتری داشتند و دارند. از این رو بود که بیشترین حضور صنفی را در جبهه‌ها هم داشتند و پس از دفاع مقدس هم در امور گوناگون جهادی، پیشقدم شده و همیشه در صف اول قرار می‌گیرند. شاهد این ادعا در بلایا و حوادث طبیعی همچون زلزله و سیل و اخیرا بحران کرونا بود.

هرچند روحانیت همیشه مطالبات و انتظارات علمی و معنوی نیز از نظام و مسئولان داشته و بارها از زبان مراجع و بزرگان دینی، رسیدگی به وضع معیشت مردم بیان شده یا گاه تذکرات جدی در مسائل فرهنگی به دست‌اندرکاران داده شده است و حتی پیش آمده که به تجمع و تحصن نیز رسیده اما در مجموع، احساس می‌شود یک منطقه تاریک و مبهم در زمینه ارتباط و نسبت روحانیت و نظام، همیشه وجود داشته است و آن نبود تصویر روشن و روش منطقی و عقلایی در بیان مشکلات و آسیب‌ها است. علت این نقیصه هم شاید یک نوع محافظه‌کاری یا احساس خطر از سوء استفاده دشمن و یا بی‌مسئولیتی در مسائل سیاسی بوده باشد. چیزی که باعث می‌شود پرچم انتقاد عالمانه به دست افراد متفرقه و حتی منافقان دوست‌نما بیفتد.

مقام معظم رهبری اخیراً در جلسه رمضانی با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی که به صورت ارتباط تصویری برگزار شد مطالب مهمی در همین زمینه بیان داشتند. ایشان با تاکید بر این که علاج مشکلات کشور، دولت جوان مؤمن و حزب‌اللهی است که می‌تواند کشور را از راه‌های دشوار عبور بدهد  به مسئله مطالبه‌گری پرداخته و نکاتی در باره منطقی بودن آن گوشزد کردند.

نیکو است در آغاز، نگاهی داشته باشیم به چکیده‌ای از این نکات:

  • پرچم آرمان‌خواهی و مطالبه‌گری را زمین نگذارید

این مطالبه‌گری را از دست ندهید، این آرمان‌خواهی را از دست ندهید. خودِ این آرمان‌خواهی باارزش است؛ برای اینکه اگر آرمان‌خواهی وجود نداشته باشد راه را گم می‎کنیم؛ این آرمان‌خواهی موجب میشود که ما راه را گم نکنیم. این آرمانهای مهم را: عدالت، استقلال، رفع فساد و در نهایت تمدّن اسلامی. آرمان اصلی و واقعی و نهایی، ایجاد تمدّن اسلامی است؛ اینها را از دست ندهید و اینها را مطالبه کنید و بخواهید روی آن فکر کنید.

  • نگذارید مطالبه‌ شما، اعتراض به نظام اسلامی تلقّی بشود

مطالبه طبعاً با نوعی اعتراض همراه است. مطالبه به معنای این است که نقصی وجود دارد و ما می‎خواهیم رفع آن نقص را مطالبه کنیم؛ نگذارید این مطالبه‌ شما، اعتراض به نظام اسلامی تلقّی بشود؛ این مهم است؛ دشمن منتظر این است. نگذارید دشمن چنین فرصتی پیدا کند که از مطالبه‌ شما، از اعتراض شما یک چنین تلقّی به دست بیاورد یا بتواند به مخاطب القا کند.

  • پرچم مطالبه‌گری را به معارضان ندهید

 پرچم مطالبه‌گری را اگر شما در دست داشته باشید، خوب است؛ امّا اگر شما این پرچم را زمین گذاشتید، کسانی ممکن است این پرچم را بردارند که هدفشان رفع مشکلات مردم نیست؛ هدفشان معارضه و مبارزه‌ با اسلام و با جمهوری اسلامی و با نظام اسلامی است؛ این را نگذارید؛ این باید اتّفاق نیفتد.

  • انتقاد بی پیشنهاد، سودی ندارد

 مطالبه‌گری فقط انتقاد نیست، مطالبه‌گری فقط اعتراض نیست، اگر چه در آن، اعتراض هم وجود دارد. انتقاد در کنار پیشنهاد؛ مجموعه‌ی جوانی که این سخن را میشنوند و در این عرصه‌ها فعّال هستند توجّه کنند اینکه ما صرفاً انتقاد کنیم، صرفاً اعتراض کنیم، این کار را پیش نمیبرد، این مطلقاً فایده‌ی جدّی و ماندگاری ندارد؛ آنچه فایده دارد عبارت است از پیشنهاد. بنابراین مطالبه‌گری را حتماً با ارائه‌ی راه حل و دادن راه حلهای خوب و قابل قبول همراه کنید.

  • در مطالبه پرخاشگری نکنید

مطالبه‌گری را با پرخاش و بدگویی همراه نکنید؛ خواهش من این است. گاهی اوقات مسئولین می‌آیند در دانشگاه‌ها یا در مجامع دانشجویی و مجامع جوانی شرکت می‌کنند برای گفت ‌و شنود، لکن تخریب می‎شوند. من خواهش میکنم  فضای گفتگو را مسدود نکنید! وقتی تخریب و اهانت و بدگویی و مانند اینها پیش آمد، طبعاً فضای گفتگو مسدود می‎شود؛ نگذارید که این جوری بشود. مستدل و با منطق صحبت بکنید. البتّه ممکن است بعضی از حرف‎ها تند باشد؛ اشکالی هم ندارد؛ حرف تند زدن منافات ندارد با اینکه در آن، پرخاش و اهانت و مانند این چیزها وجود نداشته باشد.

  • به گفتمان‌سازی اهمیت بدهید

خواهش من این است که جریانهای دانشجویی به گفتمان‌سازی اهمّیّت بدهند. مسائل نظام را استخراج کنید، فکر کنید، راه‌حل‌های سنجیده و قوی پیش‌بینی کنید، اینها را مطرح کنید. البتّه رسانه‌ی ملّی باید کمک کند. در جامعه وقتی گفتمان‌سازی شد، اقبال عمومی به وجود می‌آید، آن وقت اثر خودش را در انتخاب مدیریّت‎ها و امثال اینها به جا می‎گذارد.

  • آدمهای معتقد را جذب کنید نه منافقان را

 هر چه میتوانید جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البتّه منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بی‌اعتقاد نیست؛ جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد. البته همه‌ سعی‌ بعضی‌ها  این است که در مبانی انقلاب ایجاد تردید کنند و نشانه‌های پیشرفت کشور را انکار کنند؛ با اینها با قوّت و با صراحت حرف بزنید، مرزتان را با اینها مشخّص کنید. من هیچ توصیه نمی‎کنم با کسی که مبانی انقلاب را قبول ندارد و ایجاد تردید در این مبانی می‌کند و دشمن را تزئین می‌کند و راه غلط را در مقابل پای ما می‌گذارد، با مماشات رفتار کنیم؛ نخیر! آنجا با صراحت رفتار کنید، با قوّت رفتار کنید.

اکنون بهتر می‎توان از بایستگی تبیین آداب مطالبه سخن گفت؛ یعنی همان نبود تصویر روشن و روش منطقی و عقلایی در بیان مشکلات و آسیب‌ها که یک منطقه تاریک و مبهم در زمینه ارتباط و نسبت روحانیت و نظام، پدید آورده است. این روزها با کاربردی و عمومی شدن فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و تغییر مفهوم رسانه و گسترش ارتباطات، شاهدیم که برخی افراد و حوزویان، وارد گود انتقاد و اعتراض و مطالبه شده‌اند که اصل آن را باید به فال نیک گرفت اما اگر همین حرکت، دچار بی‎خردی یا افراط‌گری شود، زیبنده نخواهد بود و بهانه به دست دشمن خواهد داد؛ چه این که دشمن بسیار دوست دارد سخن ناسازی را از زبان یک معمم، بشنود. در این باره نکته‌هایی تقدیم می‌گردد:

نکته یکم: مطالبه روحانیت، وظیفه ذاتی است

شبهه‌ای که گاه در ذهن برخی حوزویان خلجان دارد و باعث احتیاط بیشتر شده این است که مبادا نقد و اعتراض و مطالبه، نظام جمهوری اسلامی را تضعیف کند. روحانیت آگاه و مجاهد در دوران طاغوت با صراحت، به نقد حاکمیت می‌پرداخت و هزینه آن را هم می‌داد. هرچند عده‌ای عافیت‌طلب، همان زمان هم توجیهات مضحکی از تسریع در ظهور با افزایش فساد تا نگرانی بابت شاه شیعه را می‌بافتند اما زمان نشان داد که مجاهدت علمای آگاه به زمان، به یاری خدا به پیروزی رسید ولی گویا برخی درنیافتند که اعتراض به نقص‌ها و کم‌کاری‌ها در نظام اسلامی، نه تنها وظیفه ذاتی روحانیت است که چه بسا تکلیف مضاعف است چرا که امروز متصدی امور، روحانیت و مسئولان مردمی و انقلابی هستند و اگر خطایی بکنند تنها اثر مادی ندارد و هر نقصی به دین هم ضربه می‌زند. اصولاً حوزه مستقل شیعی به معنای حقیقی کلمه نه معنای من درآوردی سکولارمسلکان، در دوره گذار حکومت اسلامی عصر غیبت، باید بسیار هشیارتر عمل کند و پیش از همه زنگ خطر را به صدا درآورد. پس هرگونه سکوت، مماشات و مصلحت سنجی در این زمینه گامی در جهت ناکارامدسازی نظامی دینی است که مدیون خون شهیدان بسیاری از جمله شهدای روحانیت است.

نکته دوم: استاندارد دوگانه ممنوع

با پیشامد مسائل مختلف، می‌بینیم کسانی اعتراض می‌کنند و اعتراض‌های درست و منطقی هم دارند اما نکته جالب در دوگانگی برخوردها است. چه می‌شود که عده‌ای مثلاً به خبط و خطای یک مداح کم‌سواد، تمام قد واکنش نشان می‌دهند اما به مقالات و گفتار یک روشنفکرنمای دین‌ستیز و لاابالی، وقعی نمی‌نهند و برعکس! مگر می‌شود دغدغه دین داشت و یکی را دید و آن دیگری را ندید. یا یک موضوع در یک دولت، نشان مهرورزی می‌شود و همان موضوع در دولت دیگر، نشان گداپروروی! مگر می‌شود یک عالم ربانی منصف متخلق عادل دین پژوه دلسوز، در نقد مسائل، این قدر دسته بندی و جناح بازی را رعایت کند! این روزها باید فهرستی از سکوت آقایان نوشت در مسائلی که باید اظهار نظر کنند و نمی‌کنند و مقایسه کرد با فهرست اعتراضات همین حضرات در ماجراهای دیگر به ویژه اگر پای یک شخصیت سیاسی محبوب هم در میان باشد.

نکته سوم: نقد بی پیشنهاد، نشانه بیماری است

گاهی کسی خطایی می‌کند که باید تذکر داد. نهی این فرد، خود به خود یک پیشنهاد است؛ یعنی ترک عمل منهی، خودش یک اقدام بشمار می‌رود اما گاهی می‌خواهیم یک فرایند را نقد کنیم یا یک پدیده نادرست را به چالش بکشیم که تنها با نهی و اعتراض، حل نمی‌شود و باید جایگزین عملیاتی برای آن پیشنهاد کرد. این که ما قیافه متظاهر مؤمنانه از خودمان نشان دهیم و اخم کنیم و مثلاً به وضعیت بدحجابی اعتراض کنیم یا از کیفییت پایین سریال‌های مذهبی نالان باشیم، چندان نشانه خوبی نیست! نهایت اینکه انتظار داریم یک برخورد قضایی یا اداری صورت بگیرد که خود آن هم اگر به اندازه و بجا باشد از زبان ما تقدیر و تشکری صادر نمی‌‌شود و تو گویی وظیفه ما تنها دیدن نقائص است و کسی هم به اندازه ما توان دیدن و شناسایی ایرادات را ندارد! در مسائلی که نیاز دارد به مبانی فکری و اندیشه‌ای و همکاری علمی و پشتیبانی معنوی، نباید به بهانه‌جویی و ایرادگیری بسنده کرد. چه بسا صاحب‌منصبان، خود به نقص کارشان واقفند اما دستشان از راهکارهای عملی و اطمینان‎آور و مجرب، تهی است.

نکته چهارم: به خلقت خدا اعتراض نکنیم

بهانه‌های بنی اسرائیلی در جایی رخ می‌دهد که فرد بدون درنظر گرفتن شرائط و محیط اجرایی و میدانی، آغاز می‌کند به ایراد گرفتن و بهانه آوردن و دبه درآوردن. برخی نقدها در واقع نقد وضع موجود نیستند و درپی هیچ وضع مطلوبی هم نیستند! در کنه این ایرادها می‌شود ضعف معرفتی و عدم درک مناسبات را دریافت. به هر حال ما در دنیای مادی زندگی می‌کنیم و بشر در معرض امتحان و بلا است. حتی در زمان حکومت یا حضور معصوم هم نمی‌شود انتظار داشت هیچ خطایی از کسی سر نزند و از آن بالاتر در دوره ظهور و حکومت جهانی معصوم هم نباید گمان کرد بشر بهشت را به زمین خواهد آورد. تذکر و نقد خطاها باید با پشتوانه معرفتی باشد. اگر مسئولی در جمهوری اسلامی رباخواری کرد یا رانتی گرفت یا اختلاسی کرد، جرم او دوچندان است چون نام اسلام را یدک می‌کشد. اعتراض به این فرد هم تکلیف مضاعف است چون تنها مال مردم نیست که به تاراج می‌رود، دین خدا در معرض ضعف قرار گرفته است. اما برخی اعتراض‌ها چنان است که گویی در حکومت اسلامی چنین جرم‌هایی امکان وقوعی نباید داشته باشند! مگر می‌شود شیطان ما را رها کند و خدا ما را نیازماید آن هم با این مسئولیت سترگ؟

نکته پنجم: نخست مطالعه و تحقیق، سپس نقد و اعتراض

برای نقد عالمانه باید زحمت مطالعه را کشید. هم برای داشتن سواد لازم هم آگاهی از چند و چون مسئله. این که به محض دیدن یک ناکارآمدی یا یک بحران مدیریتی یا ناعدالتی، پیکان تهاجم را به سوی نیروهای انقلابی و مسئولان خدوم بگیریم و حمله کنیم، شیوه مسلمانی نیست. باید همه جوانب را سنجیند به ویژه آن که برخی منافقان و فاسقان، کاری جز همین ندارند که با نقل ناقص رویدادها، جمعی را ضد جمعی دیگر بشورانند. تفحص و تتبع، شرط یک نقد عالمانه است و متأسفانه در برخوردهای سیاسی کمتر جانب احتیاط رعایت می‌شود. یعنی آنقدر که شوق داریم به تکلیف نقد بپردازیم علاقه نداریم آگاهی لازم را به دست بیاوریم! نمونه‌های متعددی هست که افراد بدون توجه و احتیاط کافی، اظهار نظری کرده‌اند که اکنون به یک دروغ و بهتان تاریخی تبدیل شده و قابل اصلاح و فراموشی نیست یا آبرویی رفته و دیگر برنگشته است.

نکته ششم: دشمن شاد نشویم

گاهی در میان یک خانواده هم مشکلاتی رخ می‌دهد که تعمدی در آن نبوده و اعضای خانواده ناچارند عواقب آن را تحمل کنند اما به جایی هم شکایت نبرند و راز درون را افشا نکنند. اگر در کشور هم خطایی رخ داد که از روی جنایت و خیانت نبود و ناگزیر بود، چه کنیم؟ آیا افراد و جامعه خود از بروز آن مشکل، بی خبر است که ما باید وظیفه در بوق و کرنا کردن را به گردن بگیریم یا رسالت داریم که ملامت و شماتت کنیم یا به طنز و سخره بگیریم؟ این نوع خطاهای انسانی را نباید نادیده گرفت که عادی بشود اما راه علاج آن هم فریاد کردن و دلسرد کردن نیست. یکی از راه‌های شناخت افراد دلسوز از افراد مغرض در همین بزنگاه است. باید دید فرد همیشه منتقد آیا در چنین مواردی، رازداری و توداری می‌کند یا هر چه هست را با خودی و بیگانه درمیان می‌گذارد.

نکته هفتم: تشویق دشمن، علامت خطای خودی است

خودِ نقد کردن و مطالبه داشتن هم یک رفتار قابل نقد است. نباید گمان کرد که فرد ناقد یا مطالبه‎گر، همیشه درست می‌گوید. گاهی روش یا گویش نقد و اعتراض و مطالبه خطا است. به ویژه آن که مورد توجه و تشویق دشمن هم قرار بگیرد. در چنین مواقعی چه باید کرد؟ اگر نادانسته سخنی گفتیم که دشمن‌شاد شدیم، دو گزینه محتمل است. یکی آن که نقد و مطالبه ما به حق یا به جا یا به وقت نبوده و یا این که درست و به موقع بوده اما دشمن درحال شیطنت است. مخصوصا اگر رسانه دشمن، بخش‌هایی را منتشر و بخش‌هایی را حذف کند. اینجا هم تکلیف روشن است. باید به دهان دشمن زد. این هم یک نشانه برای بازشناخت دوست و منافق است. منافقان از این که دشمن هم سخن آنان را منتشر کند خشنود می‌شوند و آن را نشانه جایگاه معتبر خود می‌دانند.

نکته هشتم: حلوای نسیه به ز سرکه نقد!

در نقدها و مطالبات امروزی چیزهایی دیده و شنیده می‌شود که اهل اطلاع را به تعجب و ناآگاهان را به واکنش می‎کشاند. در واقع دست گذاشتن روی بخشی از واقعیت‌ها و ندیدن یا نخواستن برای دیدن شرائط زمانی و مکانی و مقایسه مسائل گذشته با شرائط فعلی، یک خطای راهبردی است. برای نمونه در ایام پیروزی انقلاب اسلامی یا جنگ تحمیلی، برخی ضرورت‌ها چیزهایی را اقتضا کرده است یا تصمیماتی در شرائط حساس گرفته شده که قطعاً در زمان دیگر قابل بررسی است اما دلیل نمی‌شود کلیَت نظام یا همه تصمیمات مسئولان زیر سؤال برود. این که از راه رسیده و خام و آزموده نشده، به نقد بپردازیم شاید امروز، جذاب به نظر برسد اما دیرزمانی نخواهد گذشت که نوبت آزمون ما هم خواهد رسید. آن گاه سخنان امروز ما است که مستمسک و مستند قضاوت خواهد شد.

نکته نهم: وزانت مطالبه‌گری را به سبکی تمسخر و مچ‌گیری نفروشیم

دلیل اصلی مطالبه‌گری و نقد و اعتراض، انقلابی بودن و دلسوزی برای مردم است. کسی که آرمان‌های انقلاب را پیگیری می‌کند و درپی اجرای منویات و اشارات معمار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب است، نقد صریح و شفاف و مطالبه روشن و بی‌تعارف خود را چنان بیان می‌کند که بر جان بنشیند و بهانه‌ای برای کسی نگذارد اما به سخره گرفتن خطاهای دیگران یا دائم انگشت‌نما کردن نقص‌ها و کمبودها و ندیدن پیشرفت‌ها، چیزی نیست جز ادای انقلابی درآرودن! جلب توجه دیگران به هر بهانه و سیاه‎نمایی، علائم یک بیماری روانی است تا آن که نشانه وفاداری به آرمان‌های انقلاب باشد. اصلاً همین یک ملاک دیگر برای بازشناسی افراد دلسوز از افراد فریبکار است.

نکته دهم: به قدر توان اقدام کنیم و به قدر اقدام، نقد کنیم

انسان‌های بی‌مصرف، دو دسته هستند: ساکتان بی‌خیال و بی‌مسئولیت، هوچی‌گرهای پرهیاهو و غرزن. حوزوی عالم و مجاهد انقلابی و جوان بابصیرت مؤمن و جهادی، ابتدا به قدر وسع، تلاش می‌کند و خود را طلبگار انقلاب و مردم نمی‌داند و بجا و درست و بوقت، فریاد می‌زند یا تذکرات پنهانی و نصیحت و خیرخواهی‌های برادرانه را به دیگران تقدیم می‌کند. زبان و نقد چنین شخصی هرگز بیشتر از تلاش او نیست چون یک انقلابی مرد عمل است نه مرد سخن. کار و سخن را هم برای ادای دین و تکلیف می‌خواهد نه خودنمایی و جذب مخاطب.

در پایان باید گفت رعایت منطق و آداب مطالبه‌گری اولاً باید به مطالبات انقلاب و نه خواهش‎های نفسانی که شیطان آن را زینت می‌دهد منحصر باشد؛ ثانیاً نباید به عافیت‎طلبی و جناح‌بازی و تهدید و تطمیع بیانجامد. اگر مطالبه‌گری به ویژه از سوی جوانان، نباشد، اندک اندک آرمان‌ها به فراموشی سپرده خواهد شد و این همان خواسته دشمن است. دشمنی که تلاش می‌کند انقلابی‌گری فانتزی را جایگزین انقلابی‎گری راستین کند.

والسلام

حامد عبدالهی

حسین عجمی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
حسن حسنیان
Iran, Islamic Republic of
۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۹
سنجیده، متین، عمیق و دقیق بود
0
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۲ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۰:۵۰
یادداشت بسیار ارزشمندی بود بهره بردیم
0
0