۱۸ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۹
کد خبر: ۶۵۴۷۱۹

کتاب «فراسوی کاپیتالیسم و سوسیالیسم» منتشر شد

کتاب «فراسوی کاپیتالیسم و سوسیالیسم» منتشر شد
هدف کتاب «فراسوی کاپیتالیسم و سوسیالیسم» واکاوی اقتصاد از منظر مسیحیت کاتولیک و بازنمایی اندیشه‌هایی است که دیدگاه‌های تمامیت‌خواه را به چالش می‌کشند.
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا به نقل از ایبنا به باور مؤلف هدف کتاب «فراسوی کاپیتالیسم و سوسیالیسم (قرائتی نو از آرمانی کهن)»، آموزه کلیسای کاتولیک و نیز عقل سلیم و عقلانیت جمعی متفکرین از آغاز تمدن تاکنون تأکید دارند که اقتصاد باید حول محور وجود انسان و محیط طبیعی ساخته شود.

همچنین هدف اقتصاد، هماهنگ کردن ماده با روح است، تا شرایطی ساخته شود که امکان پیشرفت روحانی بیشتر فراهم شود. در نهایت اقتصاد باید منتهی به رستگاری شود و اگر این طور نباشد، اقتصاد ضرورتا ما را به مسیری که نباید، می‌کشاند؛ زیرا اجتماع نیز همانند طبیعت مادی، آنگونه که تالس می‌گفت، از خلاء اعراض دارد: شرایط خطرناک است و تغییر باید خیلی زود رخ می‌دهد.

تفاوت بین مکتب توزیع و کاپیتالیسم چیست؟
یکی از اساسی‌ترین پرسش‌هایی که در کتاب مطرح می‌شود تفاوت بین مکتب توزیع و کاپیتالیسم است. برای نزدیک شدن به پاسخ این پرسش، ابتدا باید بدانیم مکتب توزیع و کاپیتالیسم چیست. معمولا کسانی که کاپیتالیسم را ستایش می‌کنند و کسانی که فرض می‌کنند مطلوب‌ترین یا حتی تنها سیستم اقتصادی است، متحمل زحمت تعریف آن نمی‌شوند. شاید فکر می‌کنند دیدگاهی مشترک با مالکیت خصوصی سرمایه دارد، یا هر آنچه که سوسیالیست نباشد، می‌تواند کاپیتالیست باشد.

اقتصاددانان و تاریخ‌نگاران اقتصادی، اغلب تلاش کرده‌اند کاپیتالیسم را مسئله‌ای عمیق و گیج‌کننده توصیف کنند. نویسندگان دیگری نظیر آمینتور فانفانی تلاش کرده‌اند تا کوشش‌های متعدد و مختلف برای تعریف کاپیتالیسم را ارزشیابی کنند.

تعریفی که توسط پاپ پیوس یازدهم در بیانیه 1931 با نام «در چهلمین سال» ارائه شده چنین است: سیستمی اقتصادی که در آن به شکل کلی، بعضی افراد سرمایه‌ای فراهم می‌کنند، در حالی‌که دیگران جهت یک فعالیت اقتصادی مشترک انجام کار را بر عهده می‌گیرند.

به عبارت دیگر، کاپیتالیسم سیستم اقتصادی است که در آن برخی افراد سرمایه‌ای مالی یا تولیدی برای یک شرکت فراهم می‌کنند و دیگران به ازای دستمزدی که توسط این افراد سرمایه‌گذار به آن‌ها پرداخت می‌شود، کار را انجام می‌دهند.
 


در هر صورت، کاپیتالیسم روح خود را دارد، روحی که ثروت را نه به شکل ابزاری ضروری برای تامین نیازهای زمینی ما، بلکه به شکل چیزی که بیش از اندازه افزایش می‌یابد، در نظر می‌گیرد. منظور از «بیش از اندازه» همان‌طور که اشاره شد، به چیزی دقیق اشاره دارد چرا که سنجش صحیح نیازهای انسانی، مربوط به خود انسان است.

امروز بسیاری از افراد نسبت به خطوط مبهم بین باور رم و باور باقی کسانی که به مسیح اعتقاد دارند و پس از شوروی واتیکان دوم منتشر شده، حس خوبی ندارند. در حقیقت کاتولیک‌ها پروتستان نیستند. این مسئله به شکل تاسف‌آوری در حیطه‌های دکترین اداره کلیسایی، الهیات و اخلاق مشهود است. اما کسانی که نگران مباحثی از این دست هستند که آیا کاتولیک‌ها و پروتستان نیستند. این مسئله به شکل تاسف‌آوری در حیطه‌های دکترین اداره کلیسایی، الهیات و اخلاق مشهود است. اما کسانی که نگران مباحثی از این دست هستند که آیا کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها باید ساختارهای اداری مشترک، اشکال عبادت و محکومیت‌های مشترکی درباره رفتارهای مشخص داشته باشند، استثنایی در ابهام این خطوط قائل نمی‌شوند ـ در حقیقت خطوط به قدری مبهم است که هویتی واقعی برای باورها می‌سازد ـ و بیشتر در روان جمعی انسان غربی عمیق می‌شوند: برای مثال شیوه تامین معاش مردان. صرف نظر از اینکه مردم در جستجوی «نان زندگی»شان در آیین عشاء ربانی مقدس دقیقا چه ادراکی می‌یابند، عملا همه افراد مدرن بی‌ایمان توافق دارند که تامین معاش زندگی با ابزارهای کاپیتالیسم به دست می‌آید و باید به همین ترتیب نیز باشد.

اقتصاد در خانه آغاز می‌شود؟
تخریب اقتصاد خانگی، یکی از مهم‌ترین پیامدهای انقلاب مدرن دو قرن اخیر است. در هر صورت، این موضوع توجه کمی را به خود جلب نموده است. اقتصاددانان متخصص در مقایسه با کارهای شرکت‌های تجاری یا اقتصاد ملی، آن را کم‌اهمیت تلقی می‌کنند. یک آمریکایی از طبقه متوسط که شامل بیشتر کاتولیک‌ها نیز می‌شود، آن را به عنوان سطحی از توسعه می‌بیند که به معنی تحرک بیشتر، پول و آزادی از کار نوکرمابانه است. همچنین، این مرگ ظاهرا خوش‌خیم اقتصاد خانگی، با بعضی بیماری‌های وخیم اجتماعی؛ از جرائم شایع و خشونت تا شیوع اطلاق، اختلال در تولید مثل و بیماری‌های روانی همراه شده است. مهم‌تر از همه، تنزل خانه تا حد زیادی با تنزل جامعه و زندگی و مذهبی مرتبط است.

علت اصلی تنزل اقتصاد خانگی را می‌توان در انقلاب صنعتی و متعاقب آن در افزایش وضعیت مدرنیته و شرکت‌های تجاری دید. انقلاب صنعتی، تولید اقتصادی را از ترتیبات سنتی خانواده و جامعه جدا کرد و شرکت‌های تجاری و دولت توانستند این فرآیندهای جدید اقتصادی را به نفع خود کنترل و هدایت کنند. در حالی که جامعه در مقابل، مقداری منافع مادی از بسیاری از این تغییرات جدید سازمانی و فنی دریافت کرد، بهای بسیار زیادی برای آن پرداخت: بیشتر کارکردهای سنتی اجتماعی ـ اقتصادی خانگی در شرکت‌ها و دولت، از دست رفتند. دولت، کارکردهای سنتی اجتماعی ـ اقتصادی خانگی در شرکت‌ها و دولت، از دست رفتند.

دولت، کارکردهای اولیه و اساسی مانند آموزش، سلامت و مراقبت از کودکان و سالمندان را بر عهده گرفت، در حالی‌که شرکت‌ها تولید اقتصادی را برای تولید غذا، لباس، سرپناه، سرگرمی و حتی تا حدی بازتولید بیولوژیکی بر عهده گرفتند. در نتیجه، یک خانه مدرن، تقریبا برای بقای خود وابسته به این موسسات شد. به علاوه این وابستگی به این معنی بود که تکیه مردم به خودشان، خانواده‌هایشان، جوامع و کلیساهایشان به همان نسبت کاهش یافت.

نقش فرهنگ تولیدکننده در مصرف‌گرایی
تنها موردی که واقعا می‌تواند با فرهنگ مصرف‌گرایی مقابله به مثل کند، فرهنگ تولیدکننده است. طبیعتا، اولین گام به سوی ایجاد فرهنگ تولیدکنندگی، قطع مصرف است. اقتصاد مدرن دائما در تلاش برای ایجاد تقاضای جدید جهت کالاها و خدماتی است، که حتی اگر نگوییم تماما گناه آلود است، بسیاری از آن‌ها غیر ضروری و بیهوده هستند. مصرف موجب وابستگی به منابع کالایی می‌شود که «بدون آن‌ها نمی‌توانیم زندگی کنیم» و حتی قدرت بیشتری را به دولت و شرکت‌های تجاری واگذار می‌کند که از سودها و مالیات‌های تولید شده توسط این صنایع مصرفی انبوه شکوفا شده‌اند. مصرف‌گرایی نیز مستقیما در تناقض با اصلی‌ترین اصول فقر مسیحی قرار دارد. در حالی‌که همه کاتولیک‌ها به زندگی فقیرانه رادیکال فراخوانده نمی‌شوند همگی به ساده زیستی خوانده می‌شوند.

کتاب «فراسوی کاپیتالیسم و سوسیالیسم (قرائتی نو از آرمانی کهن)» نوشته توبیاس جی.لانز ترجمه وحید شربتی و محدثه حیدری در 336 صفحه به بهای 40 هزار تومان منتشر شده است./925/د102/ق
ارسال نظرات