امامزاده محبوب شیعیان زيدي یمن
به گزارش بین الملل خبرگزاری رسا، آرامگاه امامزاده ناصرالحق، از نوادگان امام سجاد و از اصحاب امام هادی علیهماالسلام در استان مازندران است. امامزاده ناصرالحق اطروشی معروف به ناصر کبیر متولد مدینه بوده از فقها، متکلمین، حاکمان و شعرای بزرگ سده سوم هجری است که در محله چاکسر پایینبازار آمل مدفون است. وی همچنین جد مادری سید رضی و سید مرتضی است و مادرش امولد کنیزی خراسانی بود. از وی به عنوان نخستین مروج اسلام در استانهای شمالی ایران نام برده میشود. ناصر کبیر بر امرای سامانی طبرستان خروج کرد و پس از پیروزی بر آنان پایگاه علویان را رونق بخشید. وی تا هنگام وفات، بر گیلان، مازندران و قسمتی از گلستان حکومت داشت. ناصر کبیر در علوم تفسیر، فقه، کلام و حدیث، سرآمد روزگار خود محسوب میشد و مشهورترین اثری که به وی نسبت میدهند، "تفسیر کبیر" نام دارد. شیعیان زیدی یمن، ارادت فراوانی به امامزاده ناصرالحق دارند و زیارت مزار این امامزاده، آرزوی هر شیعه یمنی است. [1]
امامزاده ناصرالحق اطروشی معروف به ناصر کبیر
ناصِر کَبیر۲۳۰-۳۰۴ ق، سومین حاکم علوی طبرستان در قرن سوم هجری، با سه واسطه به عمرالاشرف، فرزند امام سجاد(ع) میرسد.[2] نام اصلی وی، حسن بن علی و ملقب به ناصر اُطرُوش و الناصر للحق بوده است. ناصر کبیر، فرمانروایی عادل بوده و بر اساس تاریخ طبری، مردم طبرستان هیچ حکومتی را همانند حکومت وی، عادلانه ندیدهاند. وی در مدینه به دنیا آمد و نزد مشایخ کوفه و دیگر شهرها، به نقل حدیث پرداخت، از آنان روایت کرد و آنان نیز از او روایت کردهاند. شیخ طوسی او را در شمار اصحاب امام هادی(ع) آوردهاست. و از این رو که بر اثر اصابت شمشیری در نبردگاه کَر شده بود، اطروش خوانده میشد.
سید مرتضی، از مرتبه علمی، زهد و فقاهت ناصر کبیر سخن گفته است. او نقش مهمی در مسلمان شدن و شیعه شدن مردم در طبرستان داشته است. ناصر کبیر علاوه بر طبرستان، بر نقاط دیگری از شمال ایران از جمله دیلم و بخشهای شرقی گیلان نیز حاکم شد و مرکز حکومتش را آمل قرار داد. حمایت از عالمان و دانشمندان، دعوت از سادات برای زندگی در طبرستان، و تأسیس مساجد را از اقدامات وی دانستهاند.
برخی معتقدند ناصر کبیر، زیدیمذهب بوده است، با این حال، افندی اصفهانی در ریاض العلماء، او را از بزرگان امامیه دانسته است. به گفته وی، ناصر کبیر آثاری بر اساس مذهب شیعه امامیه، و آثار دیگری مبتنی بر مذهب زیدیه دارد. کتاب الاحتساب، نوشته ناصر کبیر، درباره اجرای امور حسبه و همچنین اثر کلامی البساط، از نوشتههای اوست. وی همچنین اثری فقهی داشته که سید مرتضی در کتاب مسائل الناصریات به آن پاسخ داده است.
حکومت بر طبرستان و تبلیغ اسلام
رواج دین اسلام در کناره بحر خزر از اواسط قرن سوم هجری مصادف با قیام داعی کبیر حسن بن زید حسنی (۲۵۰-۲۷۰ق) در آمل است، پس از وی برادرش محمدابن زید (۲۷۰-۲۸۷ق)، معروف به داعی صغیر بر جای وی نشست. این دو برادر سرانجام سامانیان را در نبرد سختی با سپاه علویان از این سرزمین بیرون راندند.
ناصرالحق یا همان ناصرکبیر مدتی در دستگاه داعی کبیر بود و زمانی که داعی صغیر به دست سامانیان به قتل رسید به دیلمان رفت و در آنجا به تعلیم و ارشاد دین اسلام پرداخت. ناصر، سومین حکومت علویان در طبرستان را در سال ۳۰۱ق تشکیل داد. ناصر کبیر تا سال ۳۰۴ق که در ۷۴ سالگی درگذشت، حاکم بود . در زمان او دین اسلام در طبرستان و گیلان به اوج خود رسید و از این جهت بیشتر مورخان او را موسس و بنیانگذار دین اسلام در دیار دیلم میدانند.
مدت حکومت وی در طبرستان از سال 287 تا 304 هجری به صورت ناپیوسته به مدت 18 سال ثبت شده است. ایشان به مدت ۱۴ سال مشغول ترویج تشیع در دیار دیلم و گیلان بود و برخی گفتهاند حدود ۲ هزار نفر به دست او مسلمان شدهاند و پارهای از مورخان نیز نوشتهاند هزار هزار برده و مملوک بدست او مسلمان شدهاند. ابن اسفندیار در کتاب تاریخ طبرستان، از ترک حکومت توسط ناصر کبیر در اواخر عمر خبر داده و گفته است که پس از ترک حکومت، بسیاری به سوی او شتافتند تا در فقه و حدیث، از او بیاموزند. همچنین ابن اثیر، سن ناصر کبیر در هنگام درگذشت را ۷۹ سال ذکر کرده است.
مذهب؛ زیدی یا امامی
سید مرتضی، از بزرگترین عالمان شیعه قرن چهارم هجری، و نوه دختری ناصر کبیر، گرچه از علم و زهد و فقاهت جدّ خود سخن گفته و گسترش اسلام در شمال ایران را ناشی از تلاشهای وی دانسته، اما سخنی از مذهب وی نگفته است. با این حال آیت الله واعظزاده خراسانی، کتاب مسائل الناصریات، نوشته سید مرتضی را که حاشیهای بر آرای فقهی ناصر کبیر است، نشاندهنده روح تفاهم میان یک عالم امامی و زیدی دانسته است که بر این اساس، ناصر کبیر، زیدیمذهب است. نجاشی، رجالشناس شیعه قرن پنجم هجری، از اعتقاد او به امامت سخن گفته و کتابهایی درباره امامت، فدک، خمس و شهادت به او نسبت داده است چنانچه نجاشی گفته، ناصر کبیر همچنین کتابی درباره شجرهنامه و فرزندان ائمه تا امام زمان(ع) داشته است.
با این حال در کتاب ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، نوشته افندی اصفهانی، از عالمان دوره صفویه، ناصر کبیر از بزرگان امامیه دانسته شده و به باور وی، اینکه ناصر از امامان زیدی بوده، ناقض امامی بودن مذهب وی نخواهد بود. با این حال، افندی اصفهانی تصریح کرده است که ناصر کبیر، کتابهای دیگری بر اساس مذهب زیدی دارد[3]
فرمانروای عادل
ناصر اطروش یا ناصر کبیر، فرمانروایی عادل دانسته شده است؛ طبری تاریخنگارِ همعصر وی، ناصر کبیر را به سبب اجرای عدالت و حُسن رفتار، ستایش کرده و گفته است که مردم طبرستان، هیچ حکومتی را همانند حکومت ناصر، عادلانه ندیدهاند. چنانکه ابوریحان بیرونی نوشته است، ناصر اطروش، رسم کدخدایی و مالکیت کدخدا بر اموال و زن و فرزندان را برانداخت و همه مردم را در یک رتبه قرار داد.
مقام علمی
آثار تألیفی ناصر کبیر، در برخی منابع، بیش از ۳۰۰ مورد دانسته شده و ابن ندیم در کتاب فهرست خود، پس از نام بردن بیش از ده رساله فقهی وی، از ادعای برخی از زیدیان سخن گفته که آثار او را صد مورد میدانند. نجاشی هم چند اثر از او را نام برده است. برخی از کتب ناصر کبیر عبارتند از:
- الاحتساب، از اولین آثار مرتبط با اجرایامور حسبیه در سرزمینهای اسلامی بوده است بنابر آنچه ناصر کبیر در این کتاب آورده، امام یا نماینده آن، یعنی محتسب، باید از اختلاط زنان با مردان در کوچه و بازار جلوگیری کنند وی همچنین با اتکا به روایتی منسوب به پیامبر(ص)، زیارت قبور را بیاشکال میداند، گرچه نوحه زنان بر میت و همراهی آنان با جنازه را جایز نمیشمرد.
- البساط، کتابیکلامی است درباره توحید، شناخت خداوند، و همچنین عدالت خداوند در حق بندگان که ناصر کبیر آن را برای شاگردان خود نوشته است. ناصر کبیر، اثری فقهی نیز داشته است که سید مرتضی، در کتابی مستقل به نام مسائل الناصریات، نظرات فقهی خود را در برابر نظرات ناصر کبیر مطرح ساخته است.
وفات و آرامگاه
ابومحمد، ناصر کبیر، چهار فرزند داشت؛ محمد که در کودکی درگذشت، علی که شاعر بود، احمد که امامیمذهب و ملقب به صاحب الجیش بود، و جعفر. با این حال بنابر منابع تاریخی، ناصر کبیر، حسن بن قاسم را که پسر عمویش و از نوادگان امام حسن(ع) بود، بر فرزندان خود ترجیح میداد. احمد ملقب به صاحب الجیش که فرمانده سپاه ناصر کبیر بود، بیتوجهی پدر را ناشی از عقاید مذهبی میدانست و فرزند دیگر ناصر کبیر، یعنی علی، قصیدهای در نقد آرای زیدیان سروده است.[4]
ناصر کبیر، پس از سه سال و سه ماه حکومت رسمی، در ۲۵ شعبان ۳۰۴ق در شهر آمل درگذشت. وی را در خانه قاسم بن علی در شهر آمل به خاک سپردند. قبر او همواره مورد توجه زیدیان بوده و ابن اسفندیار در قرن هشتم هجری، مرقد او را زیارتگاه مردم و محل مجاورت اهل زهد معرفی کرده است. ناصر کبیر در شهر آمل مدرسهای بنا کرده بود که تا روزگار ظهیرالدین مرعشی، مورخ قرن نهم هجری، باقی بوده است.
مقبره ناصر کبیر تا قرن هفتم هجری، به همراه مدرسه و کتابخانه، در شهر آمل دایر بوده است بار دیگر در قرن نهم هجری، توسط سید علی مرعشی، حاکم مازندران، بقعهای بر روی قبر وی ساخته شده که همچنان نیز وجود دارد[5]. ناصرالحق در ایجاد مسجد بزرگ آمل که بعدها به مسجد امام حسن عسگری در آمل [6]معروف شد همت کرد و در آنجا درس میگفت.
اولین آرامگاه ناصرالحق به نام گنبد کبود بنایی عظیم بود و صدها سال زیارتگاه بود که به دست تیمور لنگ نابود شد و سپس بنایی کوچکتر برای ناصرالحق احداث شد و مقبره فعلی ناصرالحق برج آرامگاهی مربوط به سده ۹ ه.ق است. این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ به عنوان شصتمین اثر تاریخی در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است. این گنبد دارای چند درب ورودی و گنبدی مدور که در سابق دارای سرامیک الوان بود و هنوز تکههایی از ان آثار باقی است.
این گنبد در زمانههای دور به گونهای دیگر بود و به آن گنبد کبود میگفتند و بعد از تخریب به دست تیمور لنگ، به دست مرعشیان گنبد فعلی ساخته شد. بنای اولیه با توجه به متون تاریخی ، مقبره و مدرسه و کتابخانهای که او تأسیس کرد و رقبات و موقوفاتی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، تا قرن هفتم هجری در آمل بر جای بود. در مورد این بنا سید ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مینویسد در سال ۸۱۴ هجری سید علی ساری به زیارت مشهد مبارک ناصرالحق رفته و به همره سید قوام الدین مرعشی با برادران خود عمارت دیگر بنیاد کردند؛ بنابراین گنبد ناصرالحق از بناهای قرن نهم هـ. ق است در داخل بنا، سقف مدور وجود دارد که در بالای آن سوراخی وجود دارد و به گنبد بنا میرسد.
بازسازی جدید مرقد ناصر کبیر
چنانکه گفته شده بنای اولیه این بقعه تا اواسط قرن هفتم بر پا بود، تا اینکه پس از تصرّف گیلان به دست مغول، ترکان و حکّام جور، چنین وانمود کردند که این مزار آتشکده ساسانیان است.
در زمان رضاخان بر اساس همین موضوع که این بقعه آتشکدهاى بیش نیست، تمام زمین موقوفه آن را، یکى از خوانین منطقه تصرّف نمود و سندى نیز از دولت وقت دریافت کرد تا به زیارت این سیّد جلیل القدر روى نیاورند. مدتها گنبد کبود ناصرالحق، بلاتکلیف در قلب آمل قرار داشت و با توجه به زیارتگاه شیعیان چهار امامی سراسر جهان به ویژه شیعیان زیدیه دو کشور یمن و مصر طی پیگیریهای رهبران این شیعیان از دفتر مقام معظم رهبری بار دیگر در سال 92 مورد مرمت و بازسازی از سوی سازمان اوقاف و امورخیریه و میراث فرهنگی، گردشگری استان مازندران قرار گرفت.
علماى زیدى یمن که اطروش را جزء ائمّه خود مىدانستند، بارها به زیارت این امامزاده مشرّف مىشدند و از مظلومیّت او اشک مىریختند و مىگفتند: آیا سزاوار است شخصى که باعث تشیّع مردم گیلان و مازندران شده، چنین مظلوم و گمنام باشد؟ از این رو توسّط یکى از طلاّب فاضل و دانشمند به نام شیخ على ثلایى از کشور یمن، نامهاى خدمت مقام معظّم رهبرى ارسال داشتند که در پارهاى از آن آمده بود:
«مولانا ایدیکم اللَّه، قبر الناصر الحسن بن على الاطروش فى آمل. بینه و بین الإمام زینالعابدین(ع) واسطتین او ثلاث، اصبح کمزبله نرجوا منکم الاهتمام بعمارته لانّ له منّه کبیره على اهل تلک البلاد حیث انه ادخلهم فى الاسلام…».«اى مولاى ما، قبر ناصر الحق اطروش در شهر آمل که تا امام زینالعابدین(ع) دو یا سه واسطه بر مىگردد، مانند زبالهدان شده است. آروز داریم که حضرت عالى اهمیّتى به ساختمان آن بدهید که منّت بزرگى بر مردم آن دیار مىباشد؛ زیرا او آنان را به اسلام دعوت کرد».
پس از دستور مقام معظّم رهبرى، مبنى بر احداث بقعه بر روى قبر اطروش، معظّم له طبق قولى که به مردم آن شهر داده بودند، به ملاقات آنان به شهر آمل عزیمت نمودند و در اجتماع چند ده هزار نفرى، مطالبى را در شأن ناصر کبیر ایراد فرمودند که از قرار زیر است: «این شهر مردان بزرگى را به خود دیده، شما مردم آمل، اسلام را مستقیماً از اهل بیت(ع) دریافت داشتید، داعى کبیر، ناصرالحق از شخصیّتهاى برجسته این شهر مىباشند».
سفر معظّم له به شهر آمل و اهتمام ایشان به قبر ناصر کبیر، انعکاس جالبى در یمن و علماى زیدى داشت و مجالس جشن و سرورى جهت این مهم برپا نمودند. خبر مسافرت مقام عظماى ولایت به شهر آمل و اهتمام معظّم له نسبت به تعمیر بقعه ناصر کبیر، چنان خوشحالى را در میان علماى زیدى به ارمغان آورد که مفتى جمهورى یمن احمد محمّد زباره و نایت مفتى حمود بن عبّاس المویّد، و همچنین محمّد بن محمّد بن اسماعیل المنصور وزیر سابق اوقاف و دادگسترى و دکتر مرتضى بن زید المحطورى ـ مدیر مرکز بدرالعلمى و الثقافى صنعاء ـ نامه تشکّرى براى مقام معظّم رهبرى ارسال داشتند.
در فرازى از این نامه آمده است:«اى شهید زنده و باقیمانده قهرمانان بزرگ و شهداى گرانقدر از اهل بیت(ع) آیه اللَّه العظمى، امام و مرجع عظیم الشأن مسلمین جهان، سیّد على خامنهاى ـ دام ظلّه ـ سلام علیکم.
از اسرار شخصیّت شما، شجاعت، باهوشى، تقوى، و وفادارى است که چهره شما را در یمن چنین آشکار نموده و آن توجّه حضرتعالى به مراقد ائمه زیدیّه و در اوّلشان امام ناصر حسن بن على الاطروش مىباشد که انشااللَّه فتح البابى جهت تعمیر باقى قبور این سادات باشد.
بقعه جدید با برگزاری همایش بینالمللی ناصرالحق[8] با حضور شیعیان یمنی به همراه رهبرانشان رونمایی شد[9]
در سال 94 نیز در پی جنگ عربستان و یمن چهار شهید یمنی که برای درمان وارد ایران شده بودند، پیکرشان پس از به شهادت رسیدن اجازه برگشت به کشورشان داده نشد در جوار این بقعه متبرکه مدفون شدند و امروزه محل زیارت بسیاری از شیعیان یمنی شده است.
سید محمد غضنفری؛ کارشناس توسعه روابط فرهنگی یمن
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
[1] . مرحوم علّامه امینى در کتاب «شهداء الفضیله» پس از بیان نام او در ردیف اوّل، دربارهاش مىنویسد:«نسب عالى خویش را با تحصیل علم فراوان تکمیل کرد، و گوهر تابناک علویش را با فضایل و افتخارات بسیار است. فضیلت پشتیبانى از دین و افتخار نشر دانش و فرهنگ را تا جایى که خویشاوند و بیگانه زبان به تجلیل و تکریمش گشودند و دوست و دشمن سر در برابر کمالاتش فرو نهادند. شمشیر و قلم زن بود. دانش در سر، و پرچم نبرد بر سر به اهتزاز داشت، جایش در صدر مجلس تاریخى فقیهان ماست و خودش در شمار فرمانرویان شهریاران انگشت شمار ما، علاوه بر اینها، ادیبى توانا، و شاعرى سخنسرا بود».
[2] . ابومحمد حسن بن علی بن حسن بن عمرالاشرف بن علی زین العابدین بن حسین الشهید بن علی بن ابیطالب.
[3] . در مذهب و مسلک ناصرالحق اطروش اختلافات زیادى شده است، برخى او را از زیدیّه دانستهاند. اکثر مورّخان و مترجمان یمن و زیدیّه و اشخاصى که در مسلک با زیدیّه همراه هستند و همین طور اشخاصى که مصادر کتابشان از زیدیّه است، عقیده دارند و تصریح کردهاند که ناصرکبیر زیدى بوده است و از او تعبیر به امام زیدیّه مىکنند، و عدّه دیگرى مقابل آنان تصریح کردهاند که ناصر کبیر امامى اثنى عشرى است. اینکه ناصرالاطروش از اصحاب امام دهم، حضرت امام هادى(ع) بوده،خود بیان مىکند که امامت ائمّه را قبول داشته است. ابن شهر آشوب مازندرانى، اطروش را به امام الزیدیّه معرّفى کرده است، اما این توصیف ابن شهر آشوب، قادح در جلالت اطروش نیست زیرا علّامه نجاشى درباره اطروش گفته است:«انّ الاطروش و هو الناصر الکبیر، کان امامیّاً لا زیدیّاً» در ریاض العلماء نیز آمده است:«و النّاصر الکبیر، هذا من عظماء علماء الامامیّه و ان کان الزیدیّه ایضاً یعتقدونه و یدرجونه فى جمله أئمتهم و یظنّ انّه زیدى و لیس کذلک»علّامه حلّى(ره) نیز در «خلاصه الاقوال» بیان داشته است:«انّ ناصر الحق، لیس بامام الزیدیّه» مرحوم علّامه آقا بزرگ تهرانى، ضمن بازشناخت او و اینکه پدر جدّ مادرى سیّد رضى و مرتضى است و داراى تألیفاتى مىباشد، به نقل از شیخ بهایى مىنویسد:«انّه لم یکن راضیاً بتلک الامامه» او در حالى که زعامت و زمامدارى مناطق نامبرده را بر عهده داشت، دعوى امامت نکرد و مصادرى را نام برده که علماى شیعه امامیّه بر ترجمه و شرح احوالش پرداختهاند.همچنان که آیت اللَّه خویى(ره) نیز، اطروش را از تهمت مبرّا نموده و پس از تحلیل زندگانى وى، تألیفات او را نام برده است.مرحوم علّامه مجلسى(ره)، و علّامه امینى صاحب «الغدیر» بر این باورند که اطروش بر مذهب امامیّه بود و ادّعاى امامت نداشته است.
[4] . برخی می گویند ناصر کبیر داراى ۱۰ فرزند بود که پنج نفر از آن پسر و پنج تن دیگر دختر بودند. اسامى آنان عبارتند از:زید، ابو على محمّد المرتض، ابوالقاسم جعفر ناصرک، ابوالحسن على الادیب المجلى، ابوالحسین احمد (صاحب لشکر پدر) ٫ میمونه ، مبارکه ٫ زینب مکنّى به اُمّ ابراهیم ٫ اُمّ محمّد ٫ اُمّ حسن (موسوم به فاطمه).
[5] . مقبره میر قوامالدین مرعشی، سرسلسله مرعشیان مازندران که از بناهای دوره صفویه است، مقبره ناصرالحق حسنبن علی، بازار قدیم آمل، مسجد و حوزه علمیه امام حسن عسگری(ع) و بناهایی که از دورههای بعد در این منطقه احداث شده در منطقه پایین بازار قرار دارد. گفته میشود منطقه پایینبازار همان شهر قدیم آمل است و هنوز هم بقایای شهر قدیم آمل در این منطقه قرار دارد. پایین بازار با توسعه شهری امروز تقریبا در مرکز آمل قرار گرفته است. در گشت و گذری که در این محله تاریخی داشته باشید شاید تنهای بنایی که از ساختوسازها و هجوم سنگ و سیمان تقریبا در امان مانده محدودهای است که بقعه و آرامگاه ناصرالحق در آن قرار دارد.
[6] . هنوز هم این مسجد در محله پایینبازار در نزدیکی مقبره ناصرالحق وجود دارد
[7] . شهرستان آمل در مرکز استان مازندران از شهرهای قدیمی ایران به شمار میرود به طوری که فردوسی از این شهر در شاهنامه خود بارها نام برده است. برخی از مورخان، سابقه آمل را به دوره پیشدادیان و کیانیان نسبت دادهاند.
[8] . همایش بینالمللی بزرگداشت ناصر کبیر در اول و دوم بهمن ۱۳۹۲ شمسی در محمودآباد مازندران، با حضور جمعی از دانشمندان جهان اسلام و شخصیتهای یمن جهت بحث و تبادل نظر در زمینه نقش علماء و اندیشمندان در تبیین و ترویج نهج البلاغه و صحیفه سجادیه از سوی مجمع جهانی اهل بیت (ع) برگزار شد.
[9] . کتاب «قیام حسن بن على الاطروش نوشته دکتر محمد مهدی فقیه محمدی جلالی بحرالعلوم ؛
همچنین تله تئاتر ۱۳ قسمتی اطروش به نویسندگی و کارگردانی محسن معینی و با تهیهکنندگی نگین میرحسنی واحد در سال ۱۳۹۳ تهیه و در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.
گزارش خوبی از امامزاده محبوب شیعیان ارائه شده با تشکر از نویسنده محترم
خیلی عالی