۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۰
کد خبر: ۶۵۶۵۵۲
آتش به اختیار (۷)

وقتی کلان نهادهای فرهنگی نسبت به تربیت بی‌توجه‌اند

وقتی کلان نهادهای فرهنگی نسبت به تربیت بی‌توجه‌اند
نیروی آتش به اختیار در زمانی که خلاءگفتمانی برای تربیت ایجاد می‌شود، بر مرکب استدلال سوار می‌شود و به میدان گفت‌وگو می‌رود تا از میزان خسارت گسل بین‌نسلی در جامعه کم کند.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تجربه یکی از ارکان آینده موفق انسان‌ها است و نسل جدید مبتنی بر ارزش‌ها و عبرت‌های نسل قبل ثمر می‌دهد و رسانه هم نقش بسزایی در این موضوع ایفا می‌کند. زمانی که رسانه به دنبال ترویج فرهنگ اغیار باشد و در جذب نسل جدید موفق عمل کند و گفتمان نسل گذشته در تربیت ناکارآمد شود، منجر به شکاف روزافزون خواهد شد.

یکی از بزرگترین مشکلات بخش مذهبی جامعه ما در برخورد و مواجهه با اتفاقات مختلف، این است که اجازه تجربه به نسل بعد از خود را نمی‌دهد و توقع دارد تا نسل بعدی مکتب نرفته و خط ننوشته نگاری باشد که به غمزه مسأله آموز صد مدرس بشود. وقتی توقع پیامبری از نسل بعدی داشته باشیم و برای امر تربیت؛ مدیریت گفتار، برخورد و ساختار بینشی را حفظ نکنیم، آرام آرام نسلی بی تفاوت، بی‌گرایش و خسته از برخوردهای سخت و تکراری بارآوردیم که از ما دور می‌شوند.

وقتی گفتمان روبه سقوط برود

نسل تربیت یافته در مکتب فکری ما، زمانی که فاصله گرفت و گفتمان انقلاب اسلامی را پله پله نیاموخت، دلزده می‌شود و فضا را خالی می‌کند و این یعنی از بین رفتن بزرگترین سرمایه اجتماعی و حالا من به عنوان مسؤول و متولی نهاد بالادستی برای اینکه بخواهم هیبت خود را حفظ کنم، از آرمان‌هایم کوتاه می‌آیم و برای پر کردن این خلاء از تکنیک جذب استفاده می‌کنم و این شروع سقوط گفتمانی است.

هرگاه سرمایه اجتماعی یک جامعه بیشتر از آنکه محصول تربیت باشد، نتیجه جذب بشود، خروجی آن شترمرغی است که وقتی از او بخواهی تا تخم کند، می‌گوید که شتر است و چون بخواهی تا بار ببرد، زبان می‌گشاید که مرغ است.

جریان آتش به اختیار یعنی تلاش فرهنگی مضاعف برای پرکردن فاصله‌هایی که نتیجه ریزش‌های نسل جدید و رسیدن به تقابل گفتمانی است. زمانی که نهادهای گوناگون توانایی همراهی با نسل جدید را ندارند و هنوز تا رسیدن به ایده‌های خلاقانه و ابتکار عمل فاصله دارند، نیروهای محوری کوچک دست به کار می‌شوند تا خسارت‌ها را مدیریت کنند.

زندگی دلیل می‌خواهد و مسیر؛ مربی وظیفه‌اش ارائه این دو به متربی است. مربی زمانی به وظیفه‌اش می‌تواند عمل کند که فکر همه چیز را بکند. اقتصاد، زندگی آینده و ... ما چقدر دلیل‌هایمان برای زندگی خوب انقلابی را به نسل بعد منتقل کردیم؟ آیا توان گفت‌وگو را از دست دادیم و به منولوگ رسیدیم و اصلا همدیگر را نمی‌فهمیم یا اینکه برای رسیدن به راه تلاش می‌کنیم. /882/پ201/ق

ارسال نظرات