۱۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۲
کد خبر: ۶۶۰۰۱۷
آیت الله مدرسی:

عید غدیر، روز تجلی «ولایت الله» در امت است

عید غدیر، روز تجلی «ولایت الله» در امت است
یکی از علمای عراق خاطرنشان کرد: ولایت حضرت امیر المؤمنین (ع) در غدیر خم، روزی در حضرت حجت (عج) تجلی خواهد یافت.

به گزارش خبرنگار بین الملل خبرگزاری رسا در عراق، آیت الله سید محمد تقی مدرسی از علمای عراق طی بیانیه ای به مناسبت عید غدیر خم خاطرنشان کرد: «روز غدیر، روز تجلی ولایت الهی بر خلق است که در ولایت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمود پیدا کرد. و از این روست که روز غدیر، عید الله الأکبر است».

وی عنوان کرد: «تمام مخلوقات گوش به فرمان خداوند هستند و ولایت خداوند فرض تکوینی است، و از روی حکمت ابتلا، به بشر آزادی جزئی داده شده، پس ولایت خداوند را قبول نمی‌کند و عصیان می‌کند و تن به ولایت شیطان می‌سپارد. اگر ولایت خداوند بر بشر نباشد، ولایت شیطان خواهد بود».

آیت الله مدرسی با اشاره به تجلی ولایت الهی در ولایت پیامبران در آیه ۶۴ سوره مبارکه نساء: (هر پیامبر را فقط برای این فرستادیم که با اجازه‌ی خداوند مورد اطاعت قرار گیرد) اظهار کرد: «ولایت الهی در روز غدیر تجلی پیدا کرد».

وی افزود: «ولایت حضرت امیر علیه السلام تنها در بعد سیاسی نیست و با غصب خلافت پایان نمی‌یابد، همچنان که با شهادت حضرت نیز پایان نیافت. ولایت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در روز غدیر، روزی در حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف تجلی خواهد یافت».

این عالم عراقی با مطرح کردن این نکته که بعد از انبیاء و ائمه، این ولایت الهی در علما تجلی پیدا کرد، خاطرنشان کرد: «به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله، علما وارث انبیاء هستند. به غیر از اینکه این ولایت در مرتبه پایین تر و تابع ولایت الهی است، علما نایب آن ولایت هستند. همانطور که در توقیع شریف حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده: (علما حجت من بر شما هستند و من حجت خداوند هستم)».

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Netherlands
۱۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۰
دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا
دیده بگشا بر عدم، ای مستی هستی فزا
دیده بگشا ای پس از سوءالقضا حسن القضا
دیده بگشا از کرم، رنجور دردستان، علی!
بحر مروارید غم، گنجور مردستان، علی!

دیده بگشا رنج انسان بین و سیل اشک و آه
کِبر پَستان بین و جام جهل و فرجام گناه
تیر و ترکش، خون و آتش، خشم سرکش، بیم چاه

دیده بگشا بر ستم؛ بر این فریبستان، علی!
شمع شب‌های دژم، ماه غریبستان، علی!

دیده بگشا! نقش انسان ماند با جامی تَهی
سوخت لاله، مُرد لیلی، خشک شد سَرو سَهی
زآ گهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی
دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان، علی!
تیره شد از بیش و کم آیینۀ هستان، علی!
0
0