روایت فجایع بشری غرب در "جنگ کی تمام می شود"
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، نشست نقد و بررسی کتاب «جنگ کی تمام میشود» نوشته صادق وفایی از خبرنگاران کشور، به مناسبت روز خبرنگار در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
صادق وفایی با اشاره به روند نگارش کتابش گفت: از سالیان دور علاقه زیادی به مقطع تاریخی جنگ جهانی دوم داشتم و مطالعات زیادی در این زمینه داشتم. تئاترهایی هم که تاکنون در آن کار کردهام یا در مورد جنگ جهانی دوم و یا با موضوع استیلای غرب در قرن بیستم بوده است. در حقیقت فجایع بشری که در قرن بیستم در غرب رخ داده است را از نظر ادبی به تصویر کشیدم.
محسن باقریاصل که به عنوان منتقد در این جلسه حضور داشت، با اشاره به کتاب «جنگ کی تمام میشود» گفت: میخواهم صحبتهایم را با این سؤال آغاز کنم که خبرنگار چگونه میتواند رماننویس باشد؟ در این زمینه چند نکته مهم وجود دارد؛ به نظرم هر کس مدیوم خاصی دارد که نباید از آن خارج شود. مدیوم به هر کس یاد میدهد که چه فرمی از کار را باید انجام دهد. این موضوع بسیار مهم است. جالب است بدانید وقتی به نویسندگان شاخص دنیا نظیر همینگوی هم نگاه میکنیم میبینیم که آنان هم آثاری دارند که در فضای خبرنگاری و گزارش بوده است. در حقیقت شاید بتوان گفت همینگوی خبرنگار بوده است و در کتاب «پیرمرد و دریا» او نمونههایی از گزارشهایش را میبینیم.
موقعیتهای ممتازی که فقط خبرنگاران درکش میکنند
وی اضافه کرد: به نظرم موضوع مهمی که وجود دارد این است که کتاب مبتنی بر زیست نویسنده باشد، حتی فارغ از مطالعات او، کتاب بر پایه زیست نویسنده نوشته شده باشد. خبرنگارها از این جهت موقعیتهای بسیار ممتازی را درک کردهاند؛ در حقیقت آنان میتوانند وقایع خوبی را از نزدیک ببینند و همین موضوع کمک به زیست آن نویسنده در کتابش میکند. حال در نقطه مقابل به نویسندهای روشنفکر نگاه کنید که بسیاری از موقعیتهای آن خبرنگار را درک نکرده است. ماحصل کار او رمانی آپارتمانی است. احتمالاً برای مخاطب بسیار جذاب است که خبرنگار تجربیات خود را تبدیل به درام کند.
«جنگ کی تمام میشود»، از دل نمایشنامه بیرون آمد
وفایی با اشاره به سابقه نگارش کتاب جنگ کی تمام میشود گفت: سال 1393 نمایشنامه «جنگ کی تمام میشود» را درباره جنگ جهانی دوم نوشتم و در سال 1397 میخواستم اجرایش کنم. این کار را به سه سالن دولتی ارائه کردم و هر سه آن را رد کردند. کارمان دانشجویی و خوب بود اما چون چهره نداشتیم آن را رد کردند. از این اتفاق خیلی ناراحت شدم و چون میخواستم حرفم درباره جنگ جهانی دوم را به گوش مخاطب برسانم سراغ نوشتن این کتاب رفتم. در حقیقت هسته مرکزی این کتاب همان نمایشنامه است. معتقدم که کتابنوشتن جوششی است نه کوششی و در حقیقت نمیتوانم ادای نوشتن کتاب را دربیاورم. بسیاری از کسانی که این کتاب را خواندند به من میگفتند این کتاب تصویری است؛ احتمالاً به این دلیل است که از دل نمایشنامه بیرون آمده است. حس میکنم خبرنگاری من با تأثیر بر ناخودآگاهم در نثر کتاب تأثیرگذار بوده است.
نویسنده ایرانی باید داستان ایرانی بنویسد
باقریاصل در بخش دوم صحبتهای خود با اشاره به تصویریبودن کتاب گفت: دوست داشتم تئاتر این کار را میدیدم اما باید بگویم که از خواندن این رمان خیلی لذت نبردم. در چند وقت اخیر خیلیها میآیند و میگویند داستان ایرانی بخوانیم. به نظرم این موضوع مانیفست نویسندههای شکستخورده ایران است، کتابهایشان را نمیخوانند و از مخاطب توقع دارد که همینگوی، کافگا و ... را نخواند و کتابهای او را بخواند. حال در نقطه مقابل این که نویسنده ایرانی داستان خارجی مینویسد کمی برایم عجیب است. اولاً ترجیح میدهم که داستان خارجی را از نویسنده خارجی بخوانم که زیستش را دارد. علاوه بر این، به نظرم لحنهای سه شخصیت اصلی کتاب که از کشورهای متفاوتی هستند، هیچ فرقی با هم ندارد. معتقدم نویسنده ایرانی باید داستان ایرانی بنویسد چرا که زیستش را دارد و مفاهیم برایش پرمعناتر است.
میخواستم نشان بدهم که غرب به جز خسارت چیزی برای دنیا نداشته است
وفایی در پاسخ به این نقد که «نویسنده ایرانی باید داستان ایرانی بنویسد»، گفت: نویسندههای زیادی وجود دارند که از کشورهای دیگر به جز کشور مادریشان مینویسند. بنابراین با نقد شما در این زمینه مخالفم. جنگ جهانی دوم علاقهمندی من است و به همین دلیل دوست دارم آن را به تصویر بکشم. البته قصدم این است که جنگ جهانی دوم که فاجعه جهانی از سوی کشورهای غربی است را در برابر چشمان مردم بیاورم. به نظرم ما دو تمدن غربی و شرقی داریم؛ غربیها از ابتدای تاریخ تا به امروز کشت و کشتار داشتند و جنگهای جهانی اول و دوم فاجعههای آنان است. از همین منظر، مطالعات تاریخی خود را در خدمت ایدئولوژیام آوردم و به نظرم غرب به جز خسارت برای دنیا چیز دیگری نداشته است. البته مطالعاتی هم در زمینه جنگ خودمان داشتم. برای مثال در کتابهای آقای گلعلی بابایی نکاتی وجود دارد که میتواند ما را به خود مشغول کند و زمینه نوشتن کتابی دیگر را فراهم کند.
5 کشور دنیا 24 ساعته علیه ایران فعالیت خبری میکنند
در بخش دیگر این برنامه، مهدی محمدی، رئیس فرهنگسرای رسانه صحبت کرد. او با اشاره به روز خبرنگار گفت: در حوزه خبری باید بگویم که وضعیت عجیبی داریم و شاید هیچ کشوری به جز ایران نباشد که پنج کشور دیگر در دنیا اتاق خبر 24 ساعته برای پوشش اخبار و رویدادهایش داشته باشند. مجموعه خبرنگاران ایرانی که سالی یکبار به مناسبت روز خبرنگار بهشان توجه میشود، نقطه مقابل تلاشهای همان پنج کشورند که 24 ساعته علیه ما فعالیت میکنند و شبکههای متعددی هم دارند. جامعهای که یکه و تنها در برابر این حجم از خبرهای سوء قرار دارد جامعه خبرنگاری است و باید از این زاویه این روز را بهشان خسته نباشید و تبریک بگوییم.
با تکیه بر استعداد و انرژی خبرنگاران ایرانی میتوانیم به تقابل با رسانههای دنیا بپردازیم
وی اضافه کرد: معتقدم که خلأها ناشی از اشکال ابزاری نیست. شاید از نظر امکانات و تجهیزات و تعداد رسانه خیلی مشکلی نداشته باشیم اما فضای داخلی رسانهای ما و آن چیزی که بین رسانههای ما در جریان است، اگر ناظر بر تمام ظرفیتهای بچههای خبرنگار و روزنامهنگار باشد، اوضاعمان خیلی بهتر میشود. به نظرم با همین استعداد و انرژی که داریم قابلیت تقابل با رسانههای دنیا را داریم و خیلی وقتها این موضوع را نشان دادیم و ثابت کردیم.
محمدی بیان داشت: همیشه تلاش ما در فرهنگسرای رسانه این است که اینجا محملی برای دیده شدن این جور اتفاقات باشد. به نظرم نکته مهم در این زمینه نشان دادن قابلیتها و توانمندیهای بچههای رسانه است که شاید تاکنون کمتر بدان توجه شده باشد. جهتگیری ما توجه به رسانههای مکتوب است که البته معتقدم این بخش از رسانه، مادر رسانههای جدید است.
محسن باقریاصل در بخش دوم صحبتهای خود تأکید کرد: جملهبندیهای کتاب بسیار خوب است در حالی که بعضی از نویسندهها را داریم که حتی فیزیک جملاتشان غلط است. ویرایش فنی کتاب هم بسیار خوب بود. نام آن ضدجنگ است اما به نظرم متن کتاب ضدجنگ نیست. به نظرم تصاویر زیادی از خیلی از اتفاقاتی که در جنگ رخ میدهد داده نشده است. خیلی به جوششی بودن که نویسنده اشاره کرد اعتقادی ندارم، نوشتن کار نویسنده است. همانطور که خبرنگار برای نوشتن یک گزارش کوشش میکند در نویسندگی نیز همین است.
وفایی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: برایم قصه و اتفاق مهمترین چیز بود. دوست داشتم درمورد غربی بنویسم که روزگاری مهد آتشافروزی بود و اکنون هم همانها در جایجای جهان آتشافروزی میکنند. این کتاب از ما میپرسد که چه زمانی قرار است آنان دست از بشریت بردارند و این جنگها تمام شود. همچنین به جنگ درونی شخصیت اصلی کتاب که آلمانی است نیز پرداختم./826/د102/ق