۲۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۲
کد خبر: ۶۶۰۹۸۴
تحلیلی بر حال و روز علوم انسانی و آموزش و پرورش؛

آموزش با چاشنی پول و پارتی

آموزش با چاشنی پول و پارتی
اساتید مطرح در مدارس غیرانتفاعی با شهریه‌های چند میلیونی حضور دارند که این امر باعث می‌شود آموزش نخبگان در مناطق محروم مورد غفلت قرار گیرد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، عدالت یکی از مقوله‌هایی است که جایگزینی ندارد و در همۀ زمینه‌ها بدان نیازمندیم. عدالت آموزشی نیز یکی از انواع عدالت است؛ یعنی همۀ مردم بتوانند به اندازه توانایی خودشان تحصیل کنند و در زمینه تحصیلی اساتید، امکانات و دسترسی‌های دانش آموز به منابع تحصیلی به یک اندازه باشد. مسأله اصلی اتفاقات اخیر پیرامون موضوع افشاگری بنیاد مستضعفین نیست که انتقادات زیادی به اظهارات جناب فتاح وارد است اما پاسخ حداد عادل موضوعی بود تا درنگی به مدرسه فرهنگ داشته باشیم.

مدرسۀ فرهنگ متعلق به غلام‌علی حدادعادل رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و چند ده مدرسه دیگر در کشور و به‌ویژه در استان تهران با شهریه‌های بالا و اساتید عالی وجود دارند. سؤال این‌جاست که چرا باید مدرسه‌ای بر روی زمینی که متعلق به قشر مستضعف است در اختیار یکی از نهاد‌های مهم فرهنگی باشد و شهریه‌ای بالغ بر ۲۵ میلیون تومان بابت تحصیل در این مدارس اخذ شود آن‌ هم به بهانۀ حفظ و گسترش رشتۀ ادبیات فارسی و علوم انسانی؟

آقای حدادعادل روز گذشته در ویدئویی که متن کامل آن نیز در خبرگزاری‌های مختلف منتشر شد اظهار داشت: «مؤسسه فرهنگ در سال ۹۸ اعلام کرد که این زمین را به بنیاد برمی‌گرداند.»، اما اکنون که در سال ۱۳۹۹ هستیم و تا این زمان این زمین ۴۰۰ میلیارد تومانی در اختیار مؤسسه فرهنگ بوده است.

چند سؤال در اینجا مطرح می‌شود؛ اول اینکه چرا باید زمینی از مستضعفان با ارزش 400 میلیارد تومان در اختیار مدرسه‌ای باشد که تنها آقازادگان و عده‌ای پولدار بتوانند در آن مدارس تحصیل کنند؟ دوم اینکه اگر هدف آقای حدادعادل آموزش علوم انسانی است چرا از این اساتید برجسته برای آموزش در منطقه محروم تهران استفاده نمی‌شود و آموزش براساس پول است؟!

۱۸ مدرسه لاکچری تهران متعلق به مدیران کلان کشور است

البته یکی از معاونان سابق این مدرسه در توئیتی نسبت به ثبت‌ نام رایگان برخی افراد اشاره کرده است؛ اما آیا چنین چیزی در نسبت پیشرفت علوم انسانی مؤثر می‌باشد؟ مدارس فرهنگ تنها در این قاعده نیستند؛ بلکه می‌توان به حدود ۱۸ مدرسۀ گران قیمت اشاره کرد که با قیمت‌های میلیونی و متعلق به چهره‌های سرشناس کشور و طبعاً با اساتید مطرح در حال فعالیت هستند.

اگر آموزش متعلق به عده‌ای پولدار باشد و کرسی‌های دانشگاه بر اساس پول و رابطه تقسیم شود شاهد ضعف شدید آموزشی و فرهنگی در کشور خواهیم بود؛ زیرا هر کسی که با پول از راه برسد، می‌رود مدرک خاص خود را می‌گیرد و با غبغب تحصیل کردگی در مدرسه آقای فلانی اقدام به تصاحب مناصب مهم دولتی می‌کند!

یکی از دلایل فروپاشی حکومت‌های باستانی نیز انحصاری آموزش برای طبقۀ نجباء بود. در داستانی که خیلی مشهور است یکی از ثروتمندان نزد پادشاه می‌رود و تمام ثروتش را می‌بخشد؛ اما پادشاه به فرزندان وی اجازه تحصیل نمی‌دهد!

به‌عنوان راه حل

اگر قرار است آموزش و فرهنگ دچار تغییر و تحول اساسی شود؛ آقای حدادعادل به‌عنوان یکی از مسؤولان مهم فرهنگی کشور که در سنگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی خدمت می‌کند، می‌توانست برنامه‌ای را در جهت کنترل و نظارت بر این ۱۸ مدرسه غیردولتی ارائه کند و هیأت نظارتی را بر مواد درسی بگمارد؛ نه اینکه خود اقدام به تأسیس مدرسه‌ای بر روی دو زمین بنیاد مستضعفان کند و مدرسه‌ای ویژه طبقه پردرآمد تأسیس کند.

البته که امروز یکی از معضلات مهم در رشتۀ علوم انسانی نبود محتوای اسلامی و اساتید مجرب است؛ زیرا معلمان خوب جذب مدارس لاکچری و پرهزینه می‌شوند و وقتی برای مدارس متوسط به پایین نمی‌گذارند و طبیعی است که در نگاه کلان به علوم انسانی شاهد ضعف مبانی آموزشی افرادی هستیم که وارد دانشگاه‌ها می‌شوند و خروجی مناسبی نیز ندارند.

غفلت از نخبگان محروم

نخبگان زیادی در مناطق محروم وجود دارند که به آن‌ها بی‌توجهی صورت گرفته؛ زیرا تمام امکانات در مرکز جمع شده و همچنان شاهد بی‌توجهی نسبت به محرومان هستیم. دغدغه‌ای که بنیاد مستضعفان دنبال می‌کرد نیز همین بود تا با فروش این زمین‌ها اقدام به ساخت مدارس در مناطق محروم و حادثه زده کند.

اگر نسبت به چنین دغدغه‌هایی بی‌توجهی صورت بگیرد باز شاهد ادامه رکود در زمینه آموزش، فرهنگ و تربیت خواهیم بود و علوم انسانی اسلامی نیز پیشرفت نخواهد کرد؛ همچنان که از ابتدای انقلاب چندان پیشرفتی نداشته است و همچنان دروس تدریسی علوم انسانی، چون فلسفه، منطق، جامعه شناسی، اقتصاد و تاریخ نیاز به اصلاحی جدی دارند./882/ی702/ف

محمدحسین کتابی

ارسال نظرات