گرامافون؛ رمانی با درون مایه مذهبی
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، مؤسسه انتشارات شهید کاظمی کتاب رمان عاشقانه “گرامافون” نوشته علی مرادخانی را روانه بازار نشر کرده است.
ساختار کتاب:
"گرامافون" در اصل رمان عاشقانه با حال و هوای دانشجویی است که در گوشهکنار نوشتههای خود، شمهای مذهبی دارد و مخاطب را از دل دانشگاه و از بین ساختمانهای قدبلند بالا شهر تهران و مسابقات بینالمللی هنرهای رزمی تا بادگیرهای باشکوه شهر یزد و از ویرانههای زلزله سر پل ذهاب تا خاک نرم شلمچه به تماشا مینشاند.
برشی از کتاب:
در صفحه 49 و در بخش چهارم از کتاب چنین می خوانیم:
و این تازه اول ماجرا بود. ماجرایی که از کمیته اجرایی تجلیل از استاد توکلی و گریههای امپراطور شروع شد و مثل یک رؤیا بود، کوتاه و شیرین، ولی ادامهاش عجیب شد و پر از رنج چند روز بعد توی خوابگاه، رضا - همان هماتاقیام که توی تیم فوتسال دانشگاه هم بود - ازم خواست برویم بیرون و چرخی بزنیم. رضا چند روز، یا بهتر بگویم چند هفتهای بود که بیشتر باهام حرف میزد. گاهی جوکهای بامزهای توی تلگرام برایم میفرستاد و گاهی حتی آخر هفتهها که توی خوابگاه نبودیم، احوالپرسی میکرد. یکی-دو بار هم تعارف زد که داریم با بچهها میرویم کافه، بیا تو هم برویم و اینها.
من هم با اینکه با هم رفیق بودیم و هماتاقی، ولی خیلی صفا نمیکردم با بر و بچههایی که رضا باهاشان رفیق بود و مطمئن بودم این نزدیک شدن، یککاسهای زیر نیمکاسه دارد. منتظر بودم که رضا با من چه کار دارد و آن روز وقت این بود که بفهمم چه نیمکاسهای زیر کاسه این روزهای رضا هست. فردای آن شب بعد از کلاسها رفتیم یک کافهای توی ولیعصر تهران. رضا یک کمی دستدست کرد و بعد رو به من گفت:
- بین مرتضی! واقعیتش یه مسئلهای بود میخواستم بهت بگم، چند وقت هم بود داشتم با خودم کلنجار میرفتم که چطوری بهت بگم. ولی خب، واقعیتش کسی رو بهتر از تو پیدا نکردم که باهاش مطرح کنم ماجرا رو. این چند وقت به مسئلهای خیلی درگیرم کرده بود و تو که غریبه نیستی۔ اصلاً خواب و خوراک برام نذاشته برام. ببین مرتضی! خونه ما شهرک غربه. بابام هم میدونی دیگه تو وزارت اقتصاد کار میکنه. مامان هم معاون شعبهس تو یکی از بانکهای سمت سعادتآباد. وضعمون بد نیست؛ خانواده هم آدمایی هستن که سرشون به تنشون می ارزه خب این مدل حرف زدن قطعاً آخرش به این میرسد که من واسطه بشوم برای خواستگاری یک دختری، این اتفاق چند بار دیگر هم افتاده بود. بارهایی که مثلاً اطلاعات پسری را به خانم بابایی مسئول نهاد خواهران دانشگاه - میدادم که ببینیم دختر خانم مدنظر میپذیرند یا نه. اتفاقاً یکی از اینها به خواستگاری و عقد منجر شد. از این جهت دست به خیر بودم در دانشگاه! فقط منتظر بودم ببینم رضا چه کسی را میخواهد جوری هست که بتوانم کمکش کنم یا نه.
ویژگی اثر:
کتاب یک داستان دنبال دار عاشقانه را حکایت می کند و قلم نویسنده به قدری روان و ساده نویس است که خواننده را با خود طوری همراه می کند که در ایامی کتاب را مطالعه می کند خودش را در یکی از شخصیت های داخل کتاب و داستان می گذارد و دنبال می کند.
به گفته نویسنده کتاب این رمان به زودی صدایش به دانشگاه ها می رسد و با نوای خود می تواند طعم عاشقانه ای دانشجویی را به دانشجویان بچشاند.
"گرامافون" اولین اثر این فعال فرهنگی و رسانه است اما نثر روان و سوژه آن می تواند در دل مخاطبان بنشیند و جای خود را باز کند.
مؤسسه انتشارات شهید کاظمی کتاب داستانی “گرامافون” نوشته علی مرادخانی را در 242 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به قیمت 25000 تومان روانه بازار نشر کرده است.
علاقهمندان میتوانند جهت تهیه این کتاب به آدرس قم، خیابان معلم، مجتمع ناشران، طبقه اول، فروشگاه 131 مراجعه و یا با شماره تلفن: 37840844-025 تماس حاصل نمایند./826/ن602/ق