عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی؛
گام سوم از طرح اختلافی معامله قرن
امارات و بحرین، با اجرای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در حال اجرای معامله قرن ترامپ هستند و گام سوم آن را اجرایی کرده اند.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری رسا، عادی سازی روابط دولتهای امارات و بحرین چالش برانگیزترین واقعهای است که طی تاریخ فلسطین تاکنون از سوی کشورهای عربی رقم خورده است. آغاز اشغال فلسطین با حمله کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی همراه شد و جنگ سال 1948 رقم خورد. پس از آن نیز جنگ های بعدی سال های 1954، 1967 و 1973 با حمایت کشورهای عربی و اسلامی برای آزادی فلسطین به وقوع پیوست. پس از این جنگ ها با اقدامات پشت پرده ای که صهیونیست ها در کشورهای اسلامی شکل دادند، حامیان عربی فلسطین به توافقات سازشکارانه به اصطلاح صلح بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی روی آوردند. توافقنامه های کمپ دیوید 1979، اسلو 1993 و وادی عربة 1994 سه توافقی بودند که در آن فضا شکل گرفتند.
واسطهگری آمریکا
سال 1979 زمانی که مصر به ریاست انور سادات به سمت توافق با رژیم صهیونیستی روی آورد این آمریکاییها بودند که بین آنها و صهیونیستها واسطه گری کردند. سال 1993 هنگامی که توافقنامه اسلو بین سازمان آزادی بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی امضا شد، قرارداد مذکور در واشنگتن امضا شد و اردن به پادشاهی ملک حسین هاشمی یک سال بعد یعنی سال 1994 توافقنامه صلح وادی عربة را براساس توافقنامه اسلو با رژیم صهیونیستی امضا کرد. در این میان باز این آمریکایی ها بودند که واسطه گری این دو توافق را انجام دادند.
آمریکا همواره موتور پیش برنده رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا بوده است. آمریکاییها همواره تحت عنوان طرح هایی که برای منطقه غرب آسیا ارائه کرده اند تلاش کرده اند اهداف رژیم صهیونیستی را در منطقه به پیش ببرند. زمانی که مصر با هدایت آمریکا به سمت توافقنامه صلح کمپ دیوید حرکت کرد سرانجام آن توافق در کمپ دیوید آمریکا به امضا رسید. تفاوت کمپ دیوید با دو توافق دیگر در این بود که هنوز آمریکایی ها طرح مدونی برای منطقه غرب آسیا ارائه نکرده بودند و کمپ دیوید تلاشی برای حفظ رژیم صهیونیستی از جنگهای جدید و توسعه اقتصادی بود که بار آن در دوره جنگ ها بر دوش آمریکایی ها افتاده بود.
یک دهه بعد بوش پدر با ارائه طرحی تحت عنوان «روند صلح خاورمیانه» در کنفرانس مادرید 1991 ، چارچوب جدیدی را برای منطقه ارائه کرد. چارچوبی که از همان زمان مبنای اقدامات آمریکا در فلسطین قرار گرفت. براساس آن چارچوب 3 مبنای اساسی برای حل مسئله فلسطین ارائه شد:
اول اینکه، مسئله فلسطین با طرحی موسوم به دو دولت (Two State) حل خواهد شد. معنای این مبنای طرح بوش پدر این بود که در فلسطین دو دولت یکی فلسطینی و دیگری یهودی تشکیل شود تا هر دو طرف درگیر در فلسطین به خواسته خود برسند. این مبنای اول اگرچه ظاهر دموکراتیکی برای غربی ها داشت اما محتوای موجود در آن تماماً به ضرر فلسطینی ها بود و کمتر از 20 درصد فلسطین را به دولت فلسطینی میداد اما سازشکاران فلسطینی به همین هم خشنود بودند.
دوم آنکه، برقراری ارتباط بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی منوط به حل مسئله فلسطین است. به این معنا که تا مسئله فلسطین براساس طرح دو دولت حل نشود کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی روابطی نخواهند داشت و زمانی که دولت فلسطینی تشکیل شود، اقدام به برقراری ارتباط با صهیونیست ها خواهند کرد.
و سوم اینکه قدس با وجود تقسیم به قدس غربی و شرقی، به تنهایی پایتخت فلسطین خواهد بود و رژیم صهیونیستی حقی در اعلام پایتختی این شهر ندارد.
براساس این 3 مبنا، حکومت خودگردان فلسطین به وجود آمد و دولت اردن نیز توافقنامه وادی عربة را با رژیم صهیونیستی امضا کرد. این مبانی تا زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ پا برجا بود و مبنای تمامی اظهارات بلوک غرب در مسئله فلسطین بود.
معامله قرن ترامپ و رها کردن تمامی مبانی قبلی آمریکا
با روی کار آمدن ترامپ او از طرحی تحت عنوان «معامله قرن» رونمایی کرد که در آن تمامی مبانی خود آمریکاییها کنار گذاشته شده بودند. در معامله قرن ترامپ هیچ خبری از طرح دو دولت وجود نداشت و تنها به تشکیل یک دولت یهودی اشاره شده بود. هرچند آمریکایی ها با تفاسیر مختلف تلاش می کردند وجود یک حاکمیت فلسطینی را در کرانه باختری توجیه کنند اما اصل مسئله از سوی طرح ترامپ از بین رفته بود.
دومین مبنایی که ترامپ کنار گذاشت، اعلام پذیرش پایتختی قدس برای صهیونیستها بود او عملاً با انتقال سفارتخانه آمریکا از تل آویو به قدس، این شهر را رسماً به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کرد.
سومین مبنا را ترامپ با عادی سازی روابط کنار گذاشت. ترامپ با میانجیگری بین امارات و بحرین برای عادی سازی و آشکار سازی روابط با رژیم صهیونیستی سومین مبنای «روند صلح خاورمیانه» بوش پدر را کنار گذاشت./د102/ق
ارسال نظرات