نقش فرهنگ سیاسی جامعه در برآیند رسالت اخلاقی رسانه
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، موضوع رسانه و فریبکاری اهمیت و حساسیت زیادی در روابط و حوادث دنیای امروز دارد و نقش ویژه و انکارناپذیر آن در هدایت و انحراف افکار عمومی، بر متفکران و صاحب نظران پوشیده نیست. از این رو برای شناخت هر چه بیشتر اهداف و زوایای مختلف رسانه و فریبکاری آن گفت و گویی با نویسنده کتاب رسانه و فریبکاری خانم فائزه تقی پور انجام شده که در ادامه می خوانیم.
وی درباره مفهوم فریبکاری رسانهای میگوید: امروزه فریبکاری در رسانه موضوعی مهم در عملکرد رسانه است و در اثرگذاری رسانه بر مخاطبان و جامعۀ هدفش شاخصی اخلاقی محسوب میشود. بهطور کلی فریبکاری یا فریب در رسانه، به معنای انتقال آگاهانۀ پیامی دستکاری شده از طرف فرستنده به گیرندۀ پیام، بهمنظور تقویت باورهای غلط یا نتیجهگیری اشتباه است. از جمله شکلهای گوناگون آن، پنهانکاری و دروغ گفتن یا ایجاد نقص در پیام و تخریب اصل پیام است.
تقیپور اشارهای به نحوه مسیر فریبکاری رسانهای میکند که «ادبیات مربوط به فریبکاری رسانه به تصویرسازی و صحنهسازی و دستکاری افکار عمومی مخاطبان باز میگردد و با تلویزیون آغاز شده است. رسانه در مسیر تغییرات فیزیکی، از رسانههای تک حسی مانند کتاب، مطبوعات و رادیو به رسانههای همه حسی مانند تلویزیون، ماهواره، اینترنت و شبکههای اجتماعی تغییر یافته است. روشهای فریبکاری شامل تاکتیکهای خبری، ایجاد جنگ روانی، اثرگذاری بر کودکان و نوجوانان و خانوادهها، تولید اخبار جعلی، دستکاری زمینههای عکاسی، روشهای فریبکاری آنلاین و روی آوردن به سمت سبکهای جدید اقناع از انواع روش های فریبکاری رسانهای هستند.
زمینهها و تکنیکهای مرتبط با فریبکاری رسانهای
وی آمادهسازی کسب و ساختن اعتبار صوری بین مخاطبان، حمایت چند شبکهای در فریبکاری رسانه، کنترل مرکزی رسانه، آزادی عمل رسانه در روش انتخاب شده برای فریب و اطمینان از موفقیت طرح پیاده شده، انعطافپذیری طرح فریبکاری انتخاب شده مبنی بر نوع رسانه و هماهنگی اصول اساسی فریب رسانهای را از جمله اصول اساسی فریب رسانهای برشمرد.
تقیپور ادامه میدهد: در خصوص اینکه آیا عملکرد فریبکارانۀ رسانهها جانبدارانه یا کاملاً بیطرفانه است و یا با رویکرد غیراخلاقی عمل میکنند، اختلافنظر وجود دارد. از سویی، گروهی از کارگزاران و فعالان عرصۀ رسانه، همواره بر این دیدگاه تأکید میکنند که رسانۀ مدنظرشان بیطرف بوده و یا تلاش میکنند در حوزۀ منازعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و پوششهای خبری بیطرفانه عمل کنند. از سویی دیگر مجموعۀ وسیعی از مطالعات رسانهای نشان میدهد هیچ رسانهای بیطرف نیست.
این نویسنده عنوان کرد: گروه دیگری از نظریهپردازان در حوزۀ مطالعات انتقادی ارتباطات با رویکردی هنجاری بر این باورند که بیطرفی و استقلال حرفهای رسانه و همچنین صداقت در مقابل فریبکاری، الزامی اخلاقی است. همچنین استقلال و صداقت رسانه تعهدی حرفهای در مسیر ایفای نقش دیدهبانی و نظارت و مسئولیتپذیری است که از اصول حرفهای کار در سازمان رسانهای محسوب میشود. همیشه بین این دو گروه، تضاد و تقابل وجود داشته است، گروهی که به صداقت و فریبکاری رسانه اعتقاد دارند و گروه دومی که رسانه را فریبکار میدانند. البته گفتنی است در این پژوهش فقط نظریهها، تکنیکها، شیوهها و زمینههای مرتبط با فریبکاری رسانهها بررسی میشود و نظریههای مرتبط با صداقت و الگوهای هنجاری رسانه مورد بحث قرار نمی گیرند.
اخلاق و نقش رسانه در خانواده
وی اهداف نگارش کتاب را این گونه شرح میدهد: در این اثر مسئلۀ فریبکاری در رسانه با رویکرد شناسایی و بررسی زمینهها و عوامل مرتبط با آن، بهطور جامع بیان شد. همچنین یکی از هدفهای بسیار مهم این اثر بیان راهکارهای برونرفت از چالش فریبکاری رسانه بر اساس بررسی متون نظری مبتنی بر فریبکاری رسانه بود. گفتنی است در این نوشتار به اخلاق و نقش رسانۀ فریبکار در خانواده و جلوگیری از آن در محیط خانواده بیش از سایر موضوعات توجه شده است. امروزه، فناوری دیجیتال تغییر شکل تصویرها و فیلمها و پیامهای رسانهای را سادهتر کرده و تشخیص «اصل» از «غیر واقع»، از هر زمان دیگر دشوارتر شده است. همچنین در حال حاضر زمینههای صداقت در رسانه کمتر و عواملی برای گسترش فریبکاری در رسانه بیش از گذشته مشاهده میشود. بر این اساس یکی از هدفهای مهم این اثر شناسایی علتها و زمینهها و تاکتیکهای فریبکاری رسانه بود.
این استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد اصفهان در خصوص روشهای پژوهش حاضر میگوید: کتابخانهای و بر پایۀ رویکردهای مرتبط با مطالعات انتقادی در ارتباطات و رسانه بود. بر اساس نظریههای انتقادی در رسانه، همۀ رسانهها ابزاری کارآمد در دست صاحبان سیاسی و اقتصادی هستند و مخاطبان بر اساس میل و نیازشان تحتتأثیر رسانه قرار میگیرند. عوامل مرتبط با فریبکاری رسانه بهدلیل اهداف و آثاری است که معمولاً رسانهها در این فرایند ارتباطی دنبال میکنند و کمتر دغدغۀ حق مخاطب یا درستی پیام در آن دیده میشود. در این پژوهش منابع مرتبط با فریبکاری رسانه، شامل کتاب و مقاله و پایاننامه در داخل و خارج کشور شناسایی و پس از گردآوری و فیشبرداری از این متون، مطالب در قالب دستههای موضوعی مرتبط با عنوان طبقهبندی شد.
تقیپور گفت: با رویکرد مربوط به تحلیل مضمون در مرحلۀ بعد، منابعِ گردآوری شده در شبکهای از مضامین قرار گرفت تا دستهبندی و ارتباط بین مطالب، منطقی و درخور اتکا باشد. در هر مرحله چند تن از استادان رسانه و اخلاق، مفاهیم و ادبیات موجود را بررسی و ایرادهای آن را برطرف کردند. در این پژوهش، به اصطلاحِ رسانه در معنای توجه شده است و بهطور کلی، به وسایل ارتباط جمعی اشاره میکند. رسانههای قدیم، مانند روزنامه، تبلیغات، روابط عمومی، مجلات، رادیو، تلویزیون و رسانههای جدید، نظیر اینترنت و تلفن همراه که گاه برخی عناصر وسیع رسانههای قدیم را حفظ کردهاند. با وجود این اشکال متفاوت از رسانهها، همگی از کارکردهای مشترک انتشار و ارتباطات، مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات با عموم برخوردارند.
التزام اخلاقی، نقشی حرفهای برای رسانه
وی ادامه میدهد: «هنجار» اصطلاحی معیارسنج در پژوهش است که اغلب در موضوعات اجتماعی و فرهنگی به کار میرود. همچنین برای توصیف مجموعه اصول و قواعد و ارزشهایی به کار میرود که به لحاظ اخلاقی و معرفت شناختی باید راهنمای اخلاقی، رفتاری، قواعد اجتماعی و یا خواستهای فردی و اجتماعی و شغلی باشد. به بیان دیگر، هنجار اصطلاحی است که اقداماتی را که انسان باید انجام دهد یا ترک کند شرح داده و توصیه میکند. بنابراین، چارچوب هنجاری، نقشۀ راهی است که کنشهای ما را همراه با دستور اخلاقی مشخص میکند. ازاینرو، هنگامی که به هنجار یا ضدهنجار اشاره میشود، منظور قواعد و مفاهیمی است که اصول ارتباطی و اخلاقی جامعه را بهطور نانوشته تبیین میکند. در این پژوهش، مجاز یا غیرمجاز بودن، اخلاقی است و مبنای قانونی ندارد. به عبارت دیگر، در این پژوهش منظور از غیرمجاز بودن عملی، غیراخلاقی بودن آن است. بر این اساس، اگر مثلاً تعرض به حریم خصوصی غیرقانونی نباشد، از جنبۀ اخلاقی همواره خطاست.
تقیپور معتقد است که در این اثر بحث اخلاق و فریبکاری رسانه و عوامل متضاد بین اخلاق و فریبکاری در قالب عملکردهای متفاوت رسانه مطرح میشود. همواره، به «التزام اخلاقی»، بهعنوان نقشی حرفهای برای رسانه توجه شده است. اما اغلب، رسانه از اصول و قاعدهها و ارزشهای حاکم در اخلاق انسانی تبعیت نمیکند. همچنین، عملکرد رسانه با معیارهای عمومی اخلاقیات در سطح جهانی همخوانی ندارد. بهعنوان مثال، در اخلاقیات عمومی جهانی از فریبکاری رسانه از راه انتشار اطلاعات گمراهکننده نهی شده است. حتی اگر «التزام اخلاقی»، نقش رسانهای خاص، همچون روابط عمومی، را در فریبکاری ناآشکار برای ترغیب حداکثری مخاطبان به پیامهای خود تأیید کند یا مجاز شمارد، باز این عمل غیراخلاقی است.
نقش فرهنگ سیاسی جامعه بر رفتار و عملکرد رسانه ها
استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد اصفهان یکی از عوامل مؤثر بر فریبکاری و تاییدغیراخلاقیشدن رسانه، فرهنگ سیاسی جامعه میداند که در جامعهای که نظامهای ارزشی متعارض، ولی قدرتمندی وجود دارند، نظامهای هنجاری رقیب و گاه متضاد، به مقابلۀ خشونتآمیز با یکدیگر میپردازند. در این حال، اگر نهادهای رسانهای عرفی نباشند و دولت اداره کنندۀ آنها باشد و نظام سیاسی، بر مشارکت مردم مبتنی نباشد، بیشترین سطح از نقص اخلاقی در رسانهها، از هر گروه یا دستهای مشاهده میشود. این وضعیت به شکلگیری قواعدی برای بازی میان رسانهها با یکدیگر و بازی رسانهها با مردم و دولت منجر میشود.
وی گفت: رسانهها در چهارچوب آن قواعد مجبورند فحاشی و چاپلوسی کنند، دروغ بگویند یا با حفظ اصول اخلاقی از صحنه خارج شوند. رسانهها مطابق سرفصلهای علمی و قاعدۀ اخلاقی که برای آنها تعریف میشود، باید مستقل از هر گروه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا نژادی بهطور صحیح اطلاعرسانی کرده و آنچه مردم نیاز دارند، بدون تاییدکموکاست به آنها متتقل کنند. اما واقعیت این است که رسانه ابزاری مؤثر در دست قدرتهای سیاسی و اقتصادی است. رسانه بهناچار برای بقای خود، در جهت تحقق اهداف این قدرتها حرکت و عمل میکند و برای دستیابی به این اهداف، فریبکاری و اقناع و ترغیب جزء اصول اصلی کارش است. بهطور کلی رسانهها دو چهره دارند و یا میتوان گفت مانند چاقو دو کاربری یا عملکرد مثبت و منفی را در کنار هم دارند.
وی ادامه میدهد: در این اثر فقط جنبۀ فریبکاری رسانه و شیوههای غیراخلاقی عملکرد رسانه بررسی میشود و به جنبههای مثبت و یا نقش رسانه در زمینۀ خدمت و یاریرسانی به مخاطب پرداخته نشده است. نکتۀ درخور توجه دیگر اینکه برخی از تاکتیکها و زمینهها و علتهای مطرح در زمینۀ فریبکاری رسانه ممکن است کاربری خود را تغییر داده و بنا بر اهداف قدرتهای سیاسی و اقتصادی، جنبۀ اثرگذار و مثبت داشته باشند. موضوعاتی که در این مجموعه به آن توجه میشود، شامل علتها و زمینهها و شیوههای فریبکاری رسانه با توجه به تنوع رسانه و گستردگی آن از ارتباطات چهره به چهرۀ انسانی تا چاپ و مطبوعات و شبکههای اجتماعی در دنیای امروز، راهکارهای اخلاقیکردن رسانه با تمرکز ویژه بر صداقت و راهکارهای مقابلۀ خانوادهها با فریبکاری رسانهها با تأکید بر اهمیت کودک و نوجوان می شود.
تقیپور در پاسخ به این سوال که با توجه به جایگاه ویژه ایران در منطقه و جهان و وجود غیر قابل انکار جنگ رسانه ای دشمنان، آیا قسمتی از کتاب را به بحث و چاره اندیشی در این خصوص، اختصاص داده اید، میگوید: در سرفصل مطالعات انتقادی، با توجه به فضای خاص حاکم بر جایگاه منطقهای و جهانی ایران، علتها و زمینههای فریبکاری رسانه با تأکید بر خانواده و کودک بررسی و تحلیل میشود. همچنین مطالبی که نشاندهندۀ فریب مخاطبان ایرانی توسط رسانهها است تحلیل میشود که نمونۀ آن در عنوان «شیوۀ دستهبندی موضوعی رسانه بهمنظور مخدوشکردن مفهوم اخلاق» میآید./826/د101/ق