۰۲ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۹
کد خبر: ۶۶۸۹۰۱
نشست عوامل سریال «خانه امن»؛

پیوند داعشی‌های «خانه امن» با منافقین| چرا «حاج قاسم» تصویر نشد؟

پیوند داعشی‌های «خانه امن» با منافقین| چرا «حاج قاسم» تصویر نشد؟
تهیه‌کننده سریال تلویزیونی «خانه امن» ضمن تشریح رویکرد این سریال در پرداختن به پدیده «داعش» از باز شدن پای منافقین به ماجراهای این سریال در ادامه پخش خبر داد.

به گزارش خبرگزاری رسا، شاید پیش از این کارگردانانی چون فریدون جیرانی با سریال «تعبیر وارونه یک رویا» و یا محمدرضا آهنج با «آسمان من» باب سریال‌سازی در ژانر امنیتی و جاسوسی را بازکرده باشند اما کسی نمی‌تواند منکر شود که در سال‌های اخیر «گاندو» و این روزها «خانه امن» فصل جدیدتری در تاریخ سریال‌های جاسوسی امنیتی گشوده‌اند و فضای این سریال‌ها را به مصادیق روز نزدیک‌تر کرده‌اند.

سوژه‌های جاسوسی، امنیتی و سیاسی از سوژه‌های محبوب برای سریال‌سازی و فیلمسازی محسوب می‌شوند که در دنیا بیشتر دستخوش آزمون و خطا قرار گرفته‌اند. در ایران اما یکی از محافظه کاری‌های عمده در این سریال‌ها این بوده که کمتر به سمت پرونده‌ها و یا پرداختن به شخصیت‌هایی در موقعیت‌های حقیقی رفته‌اند. با وجود اینکه برگ برنده این سریال‌ها دوری از فضای کلیشه‌ای و هر چه نزدیک شدن به شخصیت‌های واقعی بوده است؛ حتی اگر همین نزدیکی با اتفاقات و جریانات روز هم پروژه‌ها را درگیر حاشیه‌های ریز و درشت کند.

«خانه امن» جدیدترین پروژه تلویزیون در فضای سریال‌های امنیتی و جاسوسی است که به تهیه‌کنندگی ابوالفضل صفری و کارگردانی احمد معظمی در ادامه تجربه «ترور خاموش» سعی دارد در عین حفظ استانداردهای تکنیکی، از دغدغه‌ها و مباحث مهمی چون تروریسم جهانی، داعش و حریم ایران به عنوان خانه امن بگوید. سریالی که در اولین قسمت با مبارزه در برابر داعش و با ادای دین به سردار سلیمانی قصه‌اش را آغاز کرد و در هر چند قسمت با نزدیک شدن به شخصیت‌هایی که در دنیای واقعی ما به ازایی دارند، داستان جدیدی را برای مخاطب رو کرد. قصه‌ای که در هر قسمت با داستان‌های فرعی‌تری مخاطب را همراه کرده و هر قصه هم کارکرد خود را در تنه اصلی داستان پیدا کرده است.

یک ویژگی مهم این سریال تیم سازنده آن است که در نویسندگی حسین تراب‌نژاد و در مشاوره مرتضی اصفهانی آن‌ها را همراهی می‌کنند و همین برگ برنده دیگری است که کمک کرده داستان نه در فضایی تخیلی و در ناکجا آباد بلکه با تاریخ امروز و جغرافیای حال حاضر به تصویر در آید.

مرتضی اصفهانی پیش از این در پروژه‌های امنیتی مختلفی به عنوان مشاور همکاری داشته است که «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار و «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان از جمله آخرین پروژه‌های سینمایی وی با محوریت عبدالمالک ریگی محسوب می‌شوند.

تراب نژاد نیز در پروژه‌های مختلف تلویزیونی و سینمایی نویسندگی کرده و از آخرین تجربه‌های سینمایی وی می‌توان به «ماجرای نیمروز- رد خون» اثر محمدحسین مهدویان اشاره کرد.

احمد معظمی و ابوالفضل صفری نیز پیش از این دو سریال دیگر با محور پرونده‌های امنیتی با عنوان «سارق روح» و «ترور خاموش» را ساخته‌اند و این سومین بخش از سه‌گانه آن‌ها در این حال و هوا است.

خبرگزاری مهر همزمان با پخش هر شبی سریال «خانه امن» میزبان سازندگان آن شد تا درباره این سریال و دغدغه‌های‌شان با آن‌ها به گفتگو بنشینیم. این سریال در حال حاضر با آماری نزدیک به ۳ میلیون ۶۰۰ هزار مخاطب رتبه اول پرمخاطب‌ترین سریال در حال پخش تلویزیون را در تلوبیون دارد و این نشان می‌دهد که به خوبی توانسته مخاطبان را با خود همراه کند.

ابوالفضل صفری تهیه‌کننده، احمد معظمی کارگردان، سامان صفاری و نیلوفر کوخانی دو بازیگر سریال «خانه امن» در این نشست حضور داشتند.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش نخست گفتگوی خبرگزاری مهر با عوامل سریال تلویزیونی «خانه امن» است.

* سریال «خانه امن» از جمله اولین سریال‌هایی است که در سکانس‌ها و دیالوگ‌هایش به نقش شهید سلیمانی در امنیت کشور ارجاعات مستقیم دارد و حتی در تیتراژ ابتدایی هم چشمان سردار را به عنوان نشانه‌ای در کنار نام سریال می‌بینیم. چه شد که تصمیم گرفتید با چنین افتتاحیه‌ای سریال را با ادای دین به سردار سلیمانی آغاز کنید؟

ابوالفضل صفری: ایده ساخت «خانه امن» چهار سال برای ما جاری بود. ما قرار بود سریالی در حوزه ضد جاسوسی و ضد تروریسم کار کنیم که این سریال در حوزه ضد جاسوسی چندان جلو نرفت و بیشتر به اثری در حوزه ضد تروریسم تبدیل شد که مساله روز جامعه و منطقه و اصلاً مساله امروز جهان است. داعش چیزی است که همه جا را مبتلا کرده و این سریال به نوعی اولین محصول تولیدی تخصصی در حوزه داعش است. چون آنطور که من رصد کردم در خارج از کشور هم اثر آن‌چنانی با این رویکرد ندیدم. دلیلش هم این است که در این سریال سراغ واکاوی هویت داعش رفته‌ایم و سر و شکل و خشونت عملیات‌های داعش برای ما مساله نبود.

هرچقدر هم در داستان جلوتر برویم بیشتر متوجه خواهید شد که اساساً تفکر تکفیری چیست و چگونه کار می‌کند. ما در ادامه سریال هم بازگشتی داریم به فرقه‌ای در خود کشور. این را می‌گویم تا بیننده بداند که این تفکر تکفیری و این فرقه‌ها چه عواقبی دارند و برای اینکه بیننده بهتر درک کند مشابه آن را در کشور خودمان هم نشان می‌دهیم.

این را اولین بار اینجا می‌گویم که ما به واسطه ضرورت محتوایی در ادامه داستان «خانه امن» به سازمان مجاهدین خلق و مشخصاً مسعود رجوی هم خواهیم پرداخت. پرونده‌ای هم که در قصه سریال روایت می‌شود در واقعیت وجود دارد و نوعی انطباق وجود دارد. به هر حال تصمیماتی که (از طرف عده‌ای) برای ناامنی ایران گرفته شده به ابزار یا پیاده نظامی برای اجرا نیاز دارد که در منطقه تعریفی دارد و ما هم بر این اساس در سریال به نشانه‌هایی می‌رسیم؛ این دلیلی است که چرا اصلاً «خانه امن» ساخته شد.

در عین حال حدود چهار سال این پروژه در جریان بود و بازنویسی شد تا به تولید رسید. ضمن این هدف، ما دغدغه‌ای جدی برای پرداخت به سردار سلیمانی هم داشتیم. حاج قاسم سلیمانی سردار و فرمانده اصلی مبارزه با داعش بود و برای ما یک تکلیف بود که به این شخصیت بپردازیم.

مردم به واسطه گمنامی حاج قاسم چندان متوجه نشدند که او در این حوزه چه کار کرده است، او دوربین گریز و رسانه گریز بود و مردم چندان آشنا نبودند و به همین دلیل این مساله برای ما بوجود آمد که حتماً ادای دینی به ایشان داشته باشیم که شاخص‌ترین فرد در حوزه مبارزه با داعش است. این هدف از ابتدا در قصه ما بود اما بعد از شهادت وی که در اواسط تولید سریال اتفاق افتاد در بافت قصه به شخصیت حاج قاسم پرداخت بیشتری داشتیم.

صفری: ممکن است عده‌ای بگویند اینقدر از امنیت حرف نزنید، ما شام و ناهار نداریم و شما از امنیت می‌گویید! این معضل را که ما شام و ناهار نداریم، امیدوارم مقصرش جواب بدهد. با این حال امنیت هم مساله اساسی است و شاید بعد از سلامتی مهمترین چیزی که فرد می‌خواهد امنیت است که در این سریال به ضرورت آن پرداخته‌ایم * یعنی پرداختن به شخصیت سردار سلیمانی در طراحی اولیه سریال کمرنگ‌تر بود؟

صفری: ما می‌دانستیم همان ابتدا باید به نوعی این ادای دین را داشته باشیم. داعش یک تصویر بیرونی داشت که وارد ایران هم نشد چراکه ایران و مدافعان حرم بیرون از ایران خیلی مبارزه کردند تا وارد کشور نشود. داعش ی که ما به آن می‌پردازیم دو وجه دارد، یکی توطئه‌هایی است که در داخل انجام شده و دوم واکاوی تفکر داعش است و نه جنگ با داعش.

ما نشان می‌دهیم اگر کاراکتری مثل «سامر» به خیابان‌های کشور آمده است و در صورت نبود امثال حاج قاسم سلیمانی این اتفاق بیشتر می‌شد و امروز ۵۰۰ نفر از این‌ها کف خیابان را بمب‌گذاری می‌کردند. ما تهدید داعش و ناامنی را زمانی که به عراق و سوریه سفر کنیم متوجه می‌شویم و تازه معنای امنیت خود را می‌فهمیم.

ممکن است عده‌ای بگویند اینقدر از امنیت حرف نزنید، ما شام و ناهار نداریم و شما از امنیت می‌گویید! این معضل را که ما شام و ناهار نداریم، امیدوارم مقصرش جواب بدهد. با این حال امنیت هم مساله اساسی است و شاید بعد از سلامتی مهمترین چیزی که فرد می‌خواهد امنیت است که در این سریال به ضرورت آن پرداخته‌ایم. بنابراین نباید توقع داشت که ما در این سریال جنگ داعش را نشان دهیم، خود ما در ایران آنچنان با داعش نجنگیده‌ایم اما به دو دلیل این را نشان می‌دهیم، چون واکاوی می‌کنیم که ممکن است هر گروهک و فرقه‌ای به سمت این جریانات برود و تهدید ایجاد کند دوم اینکه از جهات امنیتی نشان می‌دهیم که اگر داعش در ایران توسعه پیدا می‌کرد چه اتفاقاتی رخ می‌داد. این دو رویکرد اهمیت کاری را که حاج قاسم سلیمانی و شهدای همرزمش انجام دادند، نشان می‌دهد ما در نظر داشتیم پرداختی غیرمستقیم به اهمیت کار حاج قاسم داشته باشیم.

* ملاحظه‌ای وجود داشت که کاراکتر حاج قاسم سلیمانی در داستان نباشد و مثلاً بازیگری نقش‌شان را ایفا نکند؟

صفری: اتفاقاً ما ابتدا سکانسی نوشته بودیم که کاراکتر در جایی از سریال مواجهه‌ای با حاج قاسم سلیمانی دارد تا از او برای کاری رخصت بگیرد اما من مخالفت کردم.

* یعنی ملاحظه شخصی خود شما بود؟

صفری: ملاحظه شخصی من بود و چند دلیل داشتم اول اینکه ابعاد شخصیتی او خیلی بالاتر از این است که بخواهیم در یک موقعیت نمایشی مطرح شود. دوم اینکه خودشان همواره از این مساله (نمایش تصویرشان در یک اثر نمایشی) ناراضی بودند.

صفری: اگر تصویر حاج قاسم را نشان می‌دادیم برای بیننده خیلی جذاب بود اما من خودم را مکلف می‌دانستم اگر قرار است روزی تصویری ساخته شود به درستی ساخت و پرداخت شود و حق مطلب را ادا کند * اتفاقاً نامه معروفی هم در این زمینه دارند...

صفری: بله. معتقدم اگر درست به شخصیت حاج قاسم نپردازیم نه تنها کمکی نکرده‌ایم بلکه صدمه هم زده‌ایم. ما اکنون سر پروژه «شهید باکری» با آقای هادی حجازی‌فر کارگردان سریال یک سال درگیر هستیم پیش از این هم دوستان دیگری درگیر بودند تا اثری در شأن شهید حمید و مهدی باکری و شهدای لشکر عاشورا باشد.

من فکر می‌کنم هنوز زود است که به تصویر حاج قاسم بپردازیم این تصویر باید خیلی حساب شده پرداخت و عرضه شود. اگر می‌خواستیم سمت ایشان برویم نیاز به کار پژوهشی بیشتری بود. اتفاقاً اگر نشان می‌دادیم برای بیننده خیلی جذاب بود اما من خودم را مکلف می‌دانستم اگر قرار است روزی تصویری ساخته شود به درستی ساخت و پرداخت شود و حق مطلب را ادا کند.

* شاید ما داعش را بیشتر از اروپایی‌ها و امریکایی‌هایی که به آنجا پیوسته‌اند می‌شناسیم اما در این سریال شما نشان دادید که ممکن است افرادی از همین کشور خودمان هم به داعش پیوسته باشند، چرا خواستید به تاثیر داخلی این افراد بپردازید؟

صفری: ما از سال ۶۰ تا همین الان و روزهای گذشته همچنان از گروهک‌ها صدمه‌های جدی خورده و می‌خوریم. ما درک درستی از واقعیت ماجرا نداریم و وقتی می‌گوییم ۱۷ هزار نفر از مردم کشته شده یا به تعبیری شهید شده‌اند نمی‌فهمیم یعنی چه؟ اما مساله این بود که این گروهک‌ها نگاه می‌کردند و می‌گفتند فلانی چون قیافه‌اش شبیه حزب اللهی هاست باید کشته شود. همه این گروهک‌ها یک ایدئولوژی مشترک دارند، مساله اصلی‌شان خداست، حتی اگر چهره اسلامی به خود بگیرند. مساله دوم شان جامعه و مردم و مساله بعدی خانواده است.

رفتارشان هم به این صورت است که از آخر به اول شروع می‌کنند یعنی ابتدا شما را از خانواده جدا می‌کنند و بعد از جامعه ایزوله می‌کنند سپس خود را به جای خدای شما غالب می‌کنند. در چنین رویکردی ابوبکر بغدادی به عنوان خدای داعش همان کارکرد مسعود رجوی را دارد. ایزولاسیون آنها هم به همان شکلی است که اردوگاه اشرف ایجاد شد و جوانان را از جامعه کندند و بردند. دلیل کندن شان هم مشخص است چون در ارتباط با جامعه ممکن است برگردند یا بشکنند و یا مساله دار شوند

. مهمترین مساله برای این گروهک‌ها هم خانواده است چون فردی که پایگاه عاطفی داشته باشد به درد اینها نمی‌خورد و روی کسی سرمایه گذاری می‌کنند که تا حدی با خانواده مشکل داشته باشد و بخواهد از خانواده کنده شود. ضرورت نمایش داعش و ارتباط دادنش با مسائل داخلی همین است که از این نگرش به اندازه کافی ضربه خورده‌ایم.

 
 

صفری: با حضور کاراکتر «حاج قاسم» در داستان «خانه امن» مخالفت کردم

* و در عین حال نباید اطمینان داشته باشیم که از این بلا ایمن هستیم؟

صفری: بله فرقه‌ها و گروهک‌ها مثل ویروس کرونا رفتار می‌کنند بدون اینکه شما بخواهید در شما رخنه می‌کنند و شما اصلاً متوجه نمی‌شوید. یک باره شما گرفتار تفکری شده‌اید که متوجهش نبوده‌اید. در اصطلاح خود این گروهک‌ها، انسان پروسه‌ای را طی می‌کند که به عنصر تبدیل می‌شود و هوش و ذهن و… همه مسائل را به کسی دیگر می‌سپارد. هیچ آدم عاقلی به خود جلیقه انفجاری نمی‌بندد اما چون مغز شست و شو داده شد این کار را می‌کند.

* جالب بود که شما در این سریال خانواده فرد داعشی را هم در ایران نشان می‌دهید و هویت او را معرفی می‌کنید که خانواده‌اش چه دغدغه‌هایی دارند و تصویری که از آنها ارائه می‌شود افراد عادی جامعه هستند.

صفری: نمایش همین قسمت از ماجرا هم جسارت تلویزیون بود و البته جسارتی هم از این طرف در طراحی بود، اینکه نشان بدهید عضو ایرانی داعش وجود دارد اتفاق ساده ای نبود.

* و در عین حال تصویری هم که از خانواده‌اش نشان می‌دهید؛ همه بدمن و منفی نیستند.

صفری: بله این هنر آقای معظمی بود و اصلاً همه کاراکترها ویژگی‌های مثبت و منفی دارند همین پیام یا تابان هم این ویژگی‌های مثبت و منفی دارند. روی نکته مهمی هم دست گذاشتید اینکه بیژن (مصطفی) در این مسیر قدم گذاشته است صرفاً خودش مقصر نیست و حتماً خانواده و جامعه مقصر است درواقع پروسه شکل‌گیری یک تروریست پروسه‌ای فردی نیست. حتماً من و شما مقصر بوده‌ایم. از این حیث واقعاً تلویزیون جسارت خوبی به خرج داد.

خود ما می‌خواستیم بیشتر ماجرا را باز کنیم اما حس کردیم باید گذر کرد. خانواده بیژن (مصطفی) در این قصه که همنام حضرت رسول (ص) است به او سرکوفت می‌زنند که حداقل مثل هم‌نامت رفتار می‌کردی. مصطفی از یک خانواده سنتی و مذهبی است اما سر از داعش درمی‌آورد. برخی توئیت زده بودند که مگر می‌شود طرف به خاطر یک دختر عضو داعش شود؟ بله می‌شود. مگر کسانی که عضو سازمان منافقین شدند افرادی عادی بودند؟ حتماً از من و شما باهوش‌تر بودند.

* فریب تیزهوشی خود را هم می‌خورند.

صفری: بله و اتفاقاً ضریب واگرایی این افراد از جامعه بیشتر است به راحتی می‌توان آن‌ها را جدا کرد و به جایی دیگر وصل کرد.

* دوست دارم موضع آقای معظمی را هم درباره نمایش تصویری حاج قاسم در سریال بدانم، چون فکر می‌کنم حضور سردار سلیمانی می‌توانست برای شما به‌عنوان کارگردان هم وسوسه‌کننده باشد. شما طی چه فرایندی به این سهم از ادای دین نسبت به سردار سلیمانی در قصه رسیدید؟

احمد معظمی: آقای صفری کامل و جامع توضیح داد اما اگر بخواهم حس درونی خودم را هم بگویم. این ادای دین حال همه بچه‌ها را از بازیگر تا نویسنده و تیم عوامل پشت دوربین خوب کرد. دوست داشتیم اشاره کوچکی داشته باشیم که به اصطلاح از کار بیرون هم نزند چراکه در برخی آثار هم نمونه‌هایی دیده‌ایم که ادای دین به یک نفر بیرون زده است.

یکی از نکاتی که همیشه بین ما یعنی من، ابوالفضل صفری، حسین تراب نژاد نویسنده و مرتضی اصفهانی مشاور سریال وجود داشت مشورت‌هایی بود که همیشه بین ما چهار نفر مطرح می‌شد. تلاش ما این بود که اشاره‌هایی که در این مجموعه می‌کنیم همه به اندازه باشد. مثلاً درباره بیژن (مصطفی) ما مشکلات خانواده‌اش را می‌بینیم که حتی در سن ۵۰ و ۶۰ سالگی می‌خواهند از هم جدا شوند و همین کافیست.

در «خانه امن» ما با قصه‌های جذابی طرف هستیم که از طرف دیگر خودش کلاس درس هم هست و برخی به خود من واکنش داده‌اند که اطلاعات می‌گیرند از این سریال. خود من از زمان سریال «سارق روح»، «ترور خاموش» و به ویژه «خانه امن» دیدگاه و تفکراتم نسبت به مسائل تغییر کرده است. خدا را شکر در این مجموعه تلاش بسیار زیادی هم انجام شد صفری حمایت بسیار خوبی برای ساخت این اثر انجام داد. بدون تعارف کمتر تهیه کننده‌ای سمت چنین کارهایی می‌آید چون این آثار هزینه بردار است و دردسر زیادی دارد.

* یعنی هزینه‌ها فقط مالی نیست!

صفری: تا همین الان کلی اذیت شده‌ام (می‌خندد)

معظمی: بله ما عوامل دیگر در حاشیه کار هستیم اما پشت جبهه نمی‌دانید چه خبر است و آقای صفری به چندین نهاد و افراد مختلفی باید جوابگو باشد.

این کار نتیجه تلاش یک تیم ۵۰ تا ۶۰ نفره است که حتی با شرایطی که کرونا شیوع پیدا کرد پای کار ایستادند. بدون اغراق می‌گویم که من برای اولین بار است که سریالم را از تلویزیون می‌بینم. در کارهای قبلی در همان زمان تدوین می‌دیدم و الان برای من آنقدر جذابیت دارد که روی آنتن هم می‌بینم و حتی روی آن تعصب دارم. از همه مهم‌تر برای من این جذاب است که سریال جای خود را میان مردم باز کرده است.

* آقای صفاری شما بازیگر جوانی هستید، با توجه به مشکلات و ملاحظاتی که آقای معظمی هم اشاره کرد که در ساخت سریال‌های امنیتی و جاسوسی وجود دارد چقدر ممکن است این معضلات یا حتی نگرش و قضاوتی که نسبت به این آثار وجود دارد روی آینده کاری شما به عنوان بازیگر تاثیر بگذارد؟ یا حتی نگران قضاوت هم صنفی‌هایتان باشید؟

سامان صفاری: من وقتی سریال را می‌بینم واقعاً لذت می‌برم و برای بازیگر این فضاها خیلی فرقی ندارد. من تجربه‌ای از حضور در یک سریال داشتم که خیلی هم فضای امنیتی نداشت ولی اصولاً در اینجا هر کاری را که بازی کنید با بازخوردهای متفاوتی مواجه خواهید شد. هر کاری انجام دهید سلیقه‌ای می‌شود و ممکن است عده‌ای دوست داشته باشند یا نداشته باشند. با این حال این بزرگترین اشتباه است که بازیگر بخواهد برای خود مرزبندی ایجاد کند. دهه ۸۰ کلی بازیگر داشتیم که الان سوپراستارهای دهه ۹۰ سینمای ایران شده‌اند و از اینجا از طرف همه بازیگران جدید به آنها می‌گویم که به تلویزیون هم بیایند و کار کنند. شاید این افراد به دلیل مشغله‌هایی که دارند در تلویزیون کار نمی‌کنند.

درباره کارهای امنیتی هم من بیشتر به خود کاراکتر توجه می‌کنم و در این سریال هم تمرکزم روی خود کاراکتر پیام بود چون نسل من خیلی درگیر این فضاها نبوده است، ما جنگ را لمس نکرده‌ایم و ندیده‌ایم و از لحاظ خبررسانی و آنچه که در فیلم‌ها دیده‌ایم از آنها خبر داریم. فیلم‌هایی که بسیار هم تکرار شده است و اول و آخرش را توانسته‌ایم حدس بزنیم.

آنچه که در «خانه امن» اتفاق می‌افتد یک ویژگی دارد و آن است که ما سوژه‌ها و موضوعاتی را می‌بینیم که پیش از این ندیده‌ایم و درباره آن صحبت هم شد. فکر می‌کنم سریالی که حرف مردم را بزند خیلی راحت در دل مردم جا باز می‌کند و برای همین است که مردم الان این سریال را دنبال می‌کنند. به نظرم بهترین مرجع برای قضاوت کردن خود مردم هستند. مردم هم اکنون با سریال ارتباط برقرار می‌کنند چون حرف‌های مهم و خوبی می‌زند و باید گفت دم دست‌اندرکاران امنیتی کشور گرم و دستشان درد نکند.

البته در حال حاضر نمی‌توان از متولیان اقتصادی تشکر کرد! چون حس می‌کنم بچه‌های امنیتی خیلی خوب کار می‌کنند اما بچه‌های اقتصادی و دولت عزیزمان همانطور که در جامعه می‌بینیم خیلی خوب کار نمی‌کند. امیدوارم این سخن آقای صفری را که مردم می‌گویند شام و ناهار نداریم، تیم اقتصادی دولت هم درک کند و خیلی جاها لبخند زیادی نزند و مرد عمل باشد و کار کند! این مردم خیلی شرافتمند هستند شاید مردم هیچ کشوری در این شرایط اینقدر دوام نمی‌آوردند پس باید قدرشان را دانست و حتی بچه‌های عزیزشان هم به ایران بیایند و در کنار ما مقاومت را ادامه دهند.

* فکر می‌کنم در مورد هم صنف‌هایتان کمی محافظه کار پاسخ دادید، سوال مشخص ما این بود که حضور در این پروژه‌ها در میان هم‌صنف‌های‌تان بازخوردهای منفی هم دارد؟ علاوه‌بر اینکه می‌دانیم سوپراستارها هم اینگونه نیست که به دلیل مشغله به تلویزیون بازنگردند! بیشتر به دلیل ملاحظاتی که در صنفشان هست به خانه اولشان نمی‌آیند…

صفاری: سینما یک صنعت وارداتی در کشور ماست و در آن طرف مرزها همه این اتفاقات و مسائل را گذرانده‌اند. به طور مثال کوین اسپیسی بهترین بازیگر هالیوود «خانه پوشالی» را بازی می‌کند این سریال هم در هالیوود یک اثر امنیتی است و من فکر نمی‌کنم بازیگران دیگر هالیوود بگویند که چرا این کار را بازی کردی...

* پس به صورت ذهنی تایید می‌کنید که این اتفاقات در سینمای ایران در حال رخ دادن است؟

صفری: من یک توضیحی بدهم. این بازخوردها دلیلی داشته است که به نظرم اعتقادی نیست وگرنه بازیگری اسمش رویش است و تعریف خود را دارد. شما به تهیه‌کننده می‌توانید بگویید چرا این فیلم را ساختی ولی بازیگر، بازیگر است و باید زندگی‌اش را گذران کند و دلیل اینکه در این سال‌ها این رغبت برای بازی در کارهای امنیتی نبوده، خیلی ساده است چون کارها قابل دفاع نبوده است. بازیگر فکر کرده است سوژه خنده می‌شود. من خاطرم هست در یکی از فیلم‌های دهه ۶۰ بمب هسته‌ای را عقب نیسان گذاشته بودند و قرار بود تهران را با آن از بین ببرند!

 
 

سامان صفاری: کوین اسپیسی فیلم امنیتی بازی کرد، همکارانش او را قضاوت نکردند

* البته اکنون استانداردهای ساخت فیلم و سریال امنیتی اینگونه نیست...

صفری: بله اما بالاخره این عقبه ذهنی بوجود آمده است و بازیگران نگران بودند که اعتبار، فروش و مارکت آن‌ها صدمه بخورد.

* این تیم که پیش از این کارش جواب داده، چرا بازیگر سوپراستار در کار شما وجود ندارد؟

صفری: سوپراستار یعنی چه؟

* بازیگری که در سینماست و طیفی از مخاطب حاضر است به خاطر او پول پرداخت کند و بلیت بخرد...

صفری: امیر جدیدی سوپراستار هست یا خیر؟ او در «روز صفر» بازی کرد. فیلم از آن امنیتی‌تر که نداریم. امنیت کشور حوزه‌ای نیست که کسی با آن مساله داشته باشد.

صفاری: آخر آن فیلم هم همه برای امیر جدیدی دست زدند.

صفری: خاطرم هست تا اواخر دهه ۷۰ چنین فضاهایی وجود داشت. حتی بازیگر با خودش می‌گفت یک فیلم روشنفکری بازی کنیم به نظام ناسزا بگوییم و مثلاً چون بازیگر یا کارگردان می‌خواست پاسپورت بگیرد یک فیلم توفیقی هم می‌ساخت یا بازی می‌کرد. اما الان واقعاً اینگونه نیست. ضمن اینکه کشور خود را اثبات کرده است و اتفاقاً اگر کسی می‌گوید رگ ایرانی در بدنش است باید سمپات چنین کارهایی باشد صفری: امنیت کشور است. بله زمانی مد شده بود اسم تلویزیون می‌آمد برخی بازیگران غر می‌زدند و پیف پیف می‌کردند و می‌گفتند ما ستاره هستیم. اما الان داریم می‌بینیم که بازگشت هایشان به تلویزیون چگونه است، همان‌ها مجری تلویزیون هم می‌شوند. تلویزیون مهمترین رسانه کشور است با اختلافی که فکر نمی‌کنم عمر ما قد بدهد که رسانه دیگری به آن برسد. فکر می‌کنم اینقدر این فاصله زیاد است هیچ گونه نمی‌توان به آن رسید. هرچقدر به تلویزیون هم انتقاد شود همه نشان از تاثیرگذاری آن دارد.

* پس با توجه به کیفیت ارتقا یافته سریال‌های تلویزیون معتقد هستید که اگر بودجه مناسبی باشد بازیگران مطرح سینما گاردی ندارند که در سریال‌های امنیتی و سیاسی تلویزیون حضور پیدا کنند؟

صفری: بله همینطور است. بالاخره شغلشان است باید بازی کنند اما این مهم است که محصولی که در می‌آید آبرومند باشد. «خانه امن» آبرومند است. به طور مثال سعید راد بازیگر قبل انقلاب است چرا در «ترور خاموش» بازی می‌کند؟ چون او هم عرقی به وطن خود دارد. این حرف که می‌گویید، خود به خود این معنا را می‌دهد که بازیگران با فیلمی که درباره امنیت کشورشان ساخته می‌شود مساله دارند. در حالی که اینگونه نیست.

من خاطرم هست تا اواخر دهه ۷۰ چنین فضاهایی وجود داشت. حتی بازیگر با خودش می‌گفت یک فیلم روشنفکری بازی کنیم به نظام ناسزا بگوییم و مثلاً چون بازیگر یا کارگردان می‌خواست پاسپورت بگیرد یک فیلم توفیقی هم می‌ساخت یا بازی می‌کرد. اما الان واقعاً اینگونه نیست. ضمن اینکه کشور خود را اثبات کرده است و اتفاقاً اگر کسی می‌گوید رگ ایرانی در بدنش است باید سمپات چنین کارهایی باشد. من معاند و مخالفی با چنین فیلم و سریال‌هایی ندیدم.

از طرف دیگر جنس پروژه ما به گونه‌ای بود که ۳۰۰ بازیگر داشتیم و به همین واسطه ۳۰۰ قرارداد بسته‌ایم و نمی‌توانستم به اندازه یک فیلم سینمایی با سه بازیگر با دستمزدهای بالا کار کنم و به یکی بگویم یک میلیارد بگیر و بیا نقش کمال را بازی کن. این هزینه باید در کار ما توزیع می‌شد. نه تنها این فیلم بلکه هر فیلم و سریالی که با این سوژه‌ها ساخته می‌شود به مساله‌های جدی کشور می‌پردازند پس باید حمایت کرد. ما به واسطه اینکه در این زمین حمله نکرده‌ایم دایم گل خورده‌ایم و عقب کشیده‌ایم و باید جبران کرد.

معظمی: آقای صفری به بخش مالی بازیگران سوپراستار اشاره کرد که به نظرم به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسند.

صفری: از طرف دیگر منظور از سوپراستار یکی مثل شهاب حسینی است که مجری برنامه تلویزیون بود و امروز سطح یک دنیاست. حتماً همین آقای صفاری و یا خانم کوخانی در آینده به سوپراستار تبدیل می‌شوند. ما ۳۰ بازیگر داریم که از سریالی به سریال دیگر می‌روند و یا ۲۰ بازیگر سینمایی داریم که فقط همان‌ها در هر فیلم جا به جا می‌شوند و تغییری در کست فیلم و سریال‌ها نداریم. من سه فیلم در سال ۹۷ دیدم که بازیگر در هر سه یک گریم داشت و حتی راکورد همان‌ها را حفظ کرده بود.

 
 

معظمی: خودم را موظف می‌دانم در هر کارم بازیگران تازه‌ای را معرفی کنم

معظمی: با احترام به همه سوپراستارها و جدای از دستمزدهای نجومی که من نمی‌دانم از کجا می‌آید چون زحمت را بیشتر عوامل پشت دوربین می‌کشند و دستمزدها سمت بازیگران می‌رود. من همیشه سعی کرده‌ام با هر تهیه‌کننده‌ای که کار می‌کنم چند بازیگر جدید هم به تیم بیاورم تا خون تازه‌ای به تلویزیون تزریق کنم. من از همین تلویزیون حدود ۸ یا ۹ بازیگری را آورده‌ام که همین الان در سینما می‌گویند سوپراستار هستند و با خود من کار را شروع کرده‌اند.

معظمی: ما کارگردانان وظیفه داریم چهره‌های جدید به هنر معرفی کنیم. کسانی که واقعاً استعداد داشته باشند و تا الان به آنها فرصتی داده نشده است و یا اگر بازی کرده‌اند دیده نشده‌اند. به جرات می‌توانم بگویم هر یک از بازیگران فعلی ما می‌توانند نقش اول یک سریال را به عهده داشته باشند آنچه که ما در انتخاب بازیگر در تلویزیون مد نظر داریم این است که برای مخاطب و در نقشی که بازی می‌کند باورپذیر باشد. اینگونه نیست که فقط سراغ بازیگری برویم که ویترین داشته باشد و بعد آن بازیگر باعث شود که اثر دیده شود. سریال باید به گونه باشد که خود محتوا دیده شود و بازیگر در خدمت فیلم باشد؛ همه عوامل از کارگردان تا بازیگر و دیگران. در این مجموعه هم این مسائل رعایت شد و زمانیکه ما کست را می‌بستیم از مهمان تا نقش اصلی برای هر نقشی حدود ۱۰ تا ۱۲ کاندیدا داشتیم، از آنها تست می‌گرفتیم، فکر می‌کردیم و با تهیه کننده و مرتضی اصفهانی مشورت داشتیم تا درنهایت به بازیگر مورد نظر برسیم.

ما کارگردانان وظیفه داریم چهره‌های جدید به هنر معرفی کنیم. کسانی که واقعاً استعداد داشته باشند و تا الان به آنها فرصتی داده نشده است و یا اگر بازی کرده‌اند دیده نشده‌اند. به جرات می‌توانم بگویم هر یک از بازیگران فعلی ما می‌توانند نقش اول یک سریال را به عهده داشته باشند.

* داستان سریال در یکی از قسمت‌های اخیر با پخش اعترافات یکی از تروریست‌ها از بخش‌های خبری همزمان شد که حضور او در داستان سریال غیرمنتظره بود. به عنوان یک فعال رسانه‌ای نمی‌توانم باور کنم که این همزمانی اتفاقی بوده است؛ تا به حال چنین چیزی دیده نشده بود که یک قسمت از سریالی پخش شود و بلافاصله مابه ازای واقعی آن کاراکتر در بخش خبری اعترافاتش دیده شود، ماجرای این همزمانی چه بود؟

صفری: پرداختن به ماجرای حبیب چعب و اشاره به عملیات تروریستی اهواز در سریال ما و نقش خالد یوسف به عنوان خبرنگار العربیه، واقعاً دستمریزاد ویژه‌ای برای آقای اصفهانی دارد. ما حداکثر نبوغ و هوشمندی او را در طراحی این سریال دیدیم. کمااینکه رسانه‌ها و سرویس‌های آن طرف آب هم گفتند، حبیب چعب یک هفته قبل از پخش این صحنه از سریال دستگیر شده بود. البته در قصه اینگونه نیست که ما منتظر دستگیری وی بمانیم.

 

خالد یوسف نقشی کلیدی در قصه ما دارد، او به واسطه ارتباطاتی که با خاندان سعود و اسرائیلی‌ها دارد قرار است اطلاعات تئوری خانه امن را بیاورد؛ این نقش خالد یوسف است که می‌خواهد اطلاعات را بیاورد. خالد یوسف درواقع هم نقش برون مرزی دارد و هم کارهایی به شکلی داخلی در ایران دارد که یکی از همان‌ها ارتباط با حبیب است. به هر حال خبرنگاری که به عنوان خبرنگار العربیه وارد ایران شده بود جاسوس بود و ما در سریال یک کارکرد دراماتیک هم به او دادیم و نشان می‌دهیم که به دنبال جمع‌آوری اطلاعات است. واقعاً اینکه هماهنگی عجیب و غریبی وجود داشته باشد، نبود اما قطعاً نبوغ آقای اصفهانی بود که می‌دانست این پرونده در حال پیگیری است. به هر حال حبیب تروریستی بود که حدود ۱۶۰ تا ۱۷۰ نفر از مردم عادی را کشته بود. او در میدان جنگ کسی را نکشته بود بلکه تروریست کف خیابان بود. پخش سریال که شروع شد به واسطه پیگیری‌هایی که دوستان امنیتی داشتند دستگیری او با شروع پخش مصادف شد و زمانیکه به قسمت پخش این سکانس‌ها رسیدیم اعترافات شخصیت واقعی هم پخش شد.

البته ما در طراحی سریال به نکاتی جدی توجه داشتیم که شما زودتر از باقی روی این نکته دست گذاشتید. ولی این سریال مسائلی جدی دارد و برخی حتی شب‌ها توئیت می‌زنند که سریال سیمپسون‌ها شروع شد. (می‌خندد)

سالی که ما سریال را شروع کردیم کاندیداتوری جو بایدن قطعی نشده بود ولی پیش‌بینی می‌شد که چنین سمت و سویی داشته باشد. حرفی که او زده بود عادی نبود او به عنوان یک افسر اطلاعاتی گفته است «خانه امن ایران باید ناامن شود» تا اینها در کشور خودشان درگیر شوند و کشور ناامن شود.

 
 

پای «بایدن» و «سرکرده گروهک تروریستی» چگونه به «خانه امن» باز شد؟

* با مرور سریال‌های امنیتی یکی از مهمترین سریال‌هایی که پیش از این هم حواشی زیادی داشت سریال شما «گاندو» بود و الان برخی این قضاوت را دارند که «گاندو» و «خانه امن» دو روایت از امینت و تلاش نیروهای امنیتی است که با دو نگاه سیاسی متفاوت روایت شده است. اساساً به این مرزبندی بین روایتی که شما از سیستم امنیتی ارائه می‌دهید با روایت «گاندو» قائل هستید؟

صفری: خیر. برداشتی که من داشتم و در این سریال هم جاری است تفاوتی ندارد.

* حتی برخی شیطنت کردند و گفتند «خانه امن» پاسخی به سریال «گاندو» است!

صفری: این سخنان بیشتر در رسانه کارکرد دارد. در همین سریال «خانه امن» هم وقتی جلوتر برویم می‌فهمیم که برخی اقدامات با همکاری مشترک اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی انجام می‌شود. مساله امنیت کشور چیزی نیست که در حد تیتر و روزنامه بخواهیم آن را پایین بیاوریم. من چنین مرزبندی‌ای را تا حالا ندیده‌ام. مقوله امنیت کشور و امنیت جمهوری اسلامی ایران، یک دغدغه عمومی است و هرکسی که در این سیستم کار می‌کند آن را می‌داند. چند عملیات موفق کشور عملیات‌های مشترک بوده است. البته درباره گاندو به دلیل حواشی‌ای که ایجاد شد گفتند علیه دولت ساخته شده اما من این را هم نفهمیدم. چون بالاخره فیلم است و دارد داستان خودش را روایت می‌کند.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات