۲۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۰
کد خبر: ۶۷۰۰۶۶

تحریم؛ بخش جدایی‌ناپذیر سیاست خارجی آمریکا

تحریم؛ بخش جدایی‌ناپذیر سیاست خارجی آمریکا
سیاست خارجی که هسته قدرت صهیونیسم در واشنگتن ترسیم کرده، با آمد و رفت رؤسای جمهور مختلف، تنها دست به دست می‌شود اما تغییر نمی‌کند.
به گزارش خبرنگار سرویس بین‌الملل خبرگزاری رسا، تحریم شدید و گسترده و اقدام نظامی دو گزینه همیشگی حزب جمهوریخواه بوده است. از آن‌سو مذاکره با استفاده از اهرم فشار تحریم‌ها (بیشتر همان تحریم‌هایی که حزب دیگر وضع کرده) نیز شاخص اصلی حزب دموکرات در سیاست خارجی واشنگتن و تعامل با کشورهای ناهمسو به شمار می‌رود.

بنابراین تحریم، پای ثابت همه دولت‌های امریکا بوده و هست و خواهد بود. در راستای همین سیاست‌، بسیاری از کشورهای جهان، از چین و روسیه و ایران گرفته تا ونزوئلا و بولیوی و حتی متحدان اروپایی واشنگتن نیز قربانی تحریم‌ و تحمیل زور و هیمنه استکباری بوده‌اند. 

کشوری که از ابتدا سیاست و ساختار حکومتی خود را برپایه سرمایه‌داری بنیان نهاده، در راستای حفظ موجودیت خود و البته سیطره بر جهان، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند و حتی نزدیک‌ترین هم‌پیمانان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. 

هیئت حاکمه تحت نفوذ گسترده صهیونیست‌ها، هسته قدرت امریکا به شمار می‌رود و حتی رؤسای جمهور نیز حق ندارند پا را فراتر از خواسته آن‌ها بردارند.

درواقع سیاست‌ اصلی و بنیادین هیئت حاکمه امریکا یک چیز و آن سرمایه‌داری و حفظ و توسعه سیطره بر جهان است و با آمد و رفت دولت‌های مختلف تغییری نکرده و نخواهد کرد. تنها ابزارها و بازیگران صحنه هستند که تغییر می‌کنند.

پای سرمایه که در میان باشد، حقوق بشر، آزادی، و بسیاری دیگر شعارهای پر زرق و برق تبلیغاتی کرکننده کنار می‌رود؛ بر همین مبناست که فروش اسلحه به عربستان و امارات کاملا مجاز است؛ و ۳۰ میلیون یمنی ستمدیده، پنج سال زیر بمباران روزانه با گران‌ترین و پیشرفته‌ترین سلاح‌های ساخت اروپا و امربکا، از قحطی بزرگ رنج می‌برند اما - از نگاه آن‌ها- اصلا «بشر» محسوب نمی‌شوند تا حقوق بشری داشته باشند. آنچه برای هیئت حاکمه صهیونیسم در امریکا اهمیت و اولویت دارد میلیاردها دلاری است که از گاو شیرده سعودی به جیب می‌زنند.

دیگر جنگ‌ها و درگیری‌های متعدد و فرسایشی جهان را نیز در همین راستا می‌توان تفسیر کرد؛ جنگ (وحتی تهدید جنگ) که نباشد؛ شرکت‌های غربی تولید سلاح نیز مشتری چندانی نخواهند داشت، در نتیجه سرمایه‌ای هم نخواهد بود!

اکنون نیز با روی کار آمدن جو بایدن، نباید تصور کرد مبنای سرمایه‌داری را کنار گذاشته و سنگ مردم یمن را به سینه بزند؛ اولا جنگ یمن زمانی آغاز شد که بایدن معاون رئیس جمهور امریکا بود و آن زمان صادرات گسترده سلاح به عربستان وجود داشت. ثانیاً بایدن شعار دیگری مانند حقوق بشر در عربستان یا غیره را برای دوشیدن گاو شیرده بهانه می‌کند. لذا باز هم نه حقوق ملت مظلوم یمن، بلکه اهداف و آورده‌های مالی آن در اولویت است؛ اگرچه هیچ بعید نیست «حقوق بشر مردم یمن» بهانه‌ و پلی برای اهداف امپریالیسم قرار گیرد.

دیگر پرونده‌های جهانی از جمله مذاکرات با ایران نیز مستثنا از روند مذکور نیست. در برنامه هسته‌ای، اگر توافقی کاملا مورد رضایت واشنگتن هم حاصل شود، باز هم بهانه‌های دیگری همچون برنامه موشکی، حقوق بشر و فعالیت‌های منطقه‌ای هست که امریکا برای فشار به ایران جهت مذاکره، مجدداً دست به ابزار تحریم خواهد برد؛ و در آن صورت، طرف بازنده بازی تنها ایران خواهد بود

با نگاهی دقیق‌تر به مسئله برجام به نظر می‌رسد این توافق از همان ابتدا هم مورد رضایت هیئت حاکمه امریکا نبوده است؛ دونالد ترامپ به بهانه فراگیر نبودن از آن خارج شد؛ و اکنون جو بایدن با شعار توافق فراگیر قصد ورود مجدد دارد. بنابراین هدف - همانگونه که خود آن‌ها نیز اذعان می‌کنند - تبدیل ایران به یک کشور معمولی، سرد و بی‌روح است که هیچگاه مانع سیاست‌های امپریالیستی و استکباری صهیونیسم جهانی نشود.
 
مهدی کمالی
ارسال نظرات