۰۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۵
کد خبر: ۶۷۱۳۷۰
مکتب سلیمانی؛

مکتب سردار دل‌ها

مکتب سردار دل‌ها
مدیران و مسئولان در عصر حاضر و در یک کشور اسلامی باید الگوی عملی‌شان را قاسم سلیمانی قرار دهند چرا که در علم، عقیده و صفات انسانی-اخلاقی سرآمد همۀ مسؤولان جامعه بود.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، امامت و رهبری یکی از مسائل بسیار مهم در جوامع مسلمین و به‌ویژه شیعیان است. در کلام شیعی، امام به کسی می‌گویند که تصدی ریاست امور مسلمانان در امر دین و دنیا را بر عهده داشته و نائب و جانشین پیامبر است. در جامعه‌ی اسلامی امامت و رهبری دارای سلسله‌مراتب است و در سطوح پایین‌تر، این رهبران جامعه‌ی اسلامی هستند که امور مسلمانان را در موارد خاصی رهبری و مدیریت می‌کنند. به‌عنوان‌مثال مدیران ارشد، وزیران، فرماندهان نظامی و ... در حیطه‌ی فعالیت خود می‌توانند نقش امام یا رهبر را بر عهده داشته باشند. البته نباید ازنظر دور داشت که در این سطح، مديريت، به معنای توانایی برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هدايت و رهبري، نظارت و کنترل و نهايتاً ايجاد هماهنگي براي رسيدن به هدف يا اهداف از پيش تعیین‌شده‌ی آن مجموعه است و مدیر مانند یک امام به هدایت مجموعه‌ی خود می‌پردازد.

برای رهبر جامعه‌ی مسلمین، شرایط و صفاتی ذکرشده است؛ به‌عبارت‌دیگر اگر یک پیشوا بخواهد در همه‌ی سطوح و به نحو احسن جامعه‌ی مسلمین و زیرمجموعه‌ی خود را مدیریت نماید، باید واجد شرایط خاصی باشد. این ویژگی‌ها و صفات در متون اسلامی، به‌خصوص منابع شیعی ذکرشده که با بررسی آنان می‌توان به تصویری از رهبر و پیشوا بر اساس تعالیم اسلامی دست‌یافت.

توجهی به مدیریت اسلامی با نگاهی به عملکرد امام خمینی(ره)

پس از آگاهی نسبت به صفات و خصوصیات یک پیشوای مسلمان، لازم است الگوی عملی جهت رهبری در عصر حاضر ترسیم شود. این الگو باید الگویی اسلامی-ایرانی باشد و با توجه به شرایط جامعه‌ی فعلی ایران به مدیر بگوید که باید در شرایط مختلف چگونه رفتار کند و چه چیزی را مبنای کار خود قرار دهد. با استفاده از این الگو یک مدیر می‌تواند مانند یک پیشوای شیعی و در مسیر درست، بر مبنای حق و حقیقت گام بردارد. بر این اساس لازم است مبانی نظری الگوی پیشوایان و مدیران در کشور اسلامی با محوریت مفهوم کلامی «امام» و توجه ویژه به شرایط موجود تدوین شود.

الگوی مدیریتی ایرانی-اسلامی باید بر اساس عملکرد یک مدیر توانمند و کارآمد ترسیم شود که متعلق به زمان حال و کشور ایران است. شایسته است این الگو بر اساس شیوه‌ی مدیریتی حاج قاسم سلیمانی باشد؛ بدین معنا که مدیران و مسئولان در عصر حاضر و در یک کشور اسلامی باید الگوی عملی‌شان را قاسم سلیمانی قرار دهند. شخصیت و رفتار قاسم سلیمانی به‌گونه‌ای بود که همه‌ی اقشار مملکت و همه‌ی گرایش‌های سیاسی و مذهبی مجذوب و شیفته‌ی او بوده و ازآنجاکه او را مرد عمل می‌دانستند برایش احترام ویژه‌ای قائل می‌شدند.

نکته اینجاست که پیشوا باید در علم و عقیده و صفات انسانی-اخلاقی سرآمد همه‌ی مردم جامعه باشد. پیشوا باید پیش از آنکه ملت را به انجام امری سفارش نماید، خود عامل به آن باشد و در حقیقت به ملت بگوید: بیا! زیرا که خود از پیش در آن جایگاه قرارگرفته است، نه اینکه خود دارای آن ویژگی‌ها نباشد و به ملت بگوید: برو!

 

مکتب سردار دلها حاج قاسم سالگرد حاج قاسم مدیریت به سبک حاج قاسم

 

حاج قاسم علاوه بر ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری منحصربه‌فرد، مدیری شجاع و شایسته و باتدبیر بود و همیشه در بطن کار قرار داشت. شیوه‌ی رهبری او بر اساس یک شعار اصلی بود: «بیا! و نه برو!». به‌عبارت‌دیگر پیشوایی در متن جامعه و خط‌شکن بود و سایرین را به دنبال خود می‌کشاند، نه اینکه مانند فرماندهان ارتش در برخی از کشورهای غربی خارج از گود بایستد و به زیردستان خود فرمان حمله دهد. حاج‌قاسم اگر دیگران را امر به کاری می‌کرد، پیش از سایرین خود عامل به آن کار بود.

این‌ شعار اساسی «بیا! و نه برو!» یکی از مهم‌ترین دلایل اقناع‌کننده بودن کلام حاج قاسم به شمار می‌رفت و این‌گونه دل‌ها را به تسخیر خود درمی‌آورد و مدیری توانمند و تأثیرگذار بود. در عرصه‌ی دفاع از مملکت اسلامی و فعالیت‌های نظامی اگر دستوری صادر می‌نمود همگی گوش‌به‌فرمان او بودند.

مدیریت به سبک سردار دل‌ها

بنابراین لازم است مدیران و پیشوایان در جمهوری اسلامی ایران نیز همین روش را مبنای کار خود قرار دهند. همه‌ی پیشوایان در عصر حاضر اگر دانش‌آموخته‌ی مکتب حاج قاسم سلیمانی شوند و شیوه‌های رهبری او را بیاموزند و آن‌ها را در جامعه‌ی اسلامی به کار ببندند، شاهد پیشرفت و اعتلای جامعه‌ی ایران خواهیم بود.

کاربست این شیوه‌ی مدیریتی در حال حاضر در عرصه‌ی فرهنگ اهمیت بیشتری دارد؛ چراکه براثر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، کشور ما با معضلات فرهنگی بسیار زیادی دست‌به‌گریبان است. مدیران و پیشوایان عرصه‌ی فرهنگ اگر خود ازلحاظ اخلاقی و رفتاری، شخصیت‌های وارسته‌ای باشند و با خلوص نیت وارد میدان عمل شوند و سایرین را نیز جهت یاری دعوت نمایند، زمینه‌ی حل‌وفصل بسیاری از مشکلات فرهنگی در ایران فراهم خواهد شد.

علاوه بر این، مکتب سلیمانی و به‌ویژه‌ی شیوه‌ی مدیریتی او باید مبنای نظریه‌پردازی و الگوسازی و به‌تبع آن مبنای عمل در توسعه‌ی پایدار قرار گیرد تا منجر به پیشرفت و غنای ایران و اسلام درزمینه‌های گوناگون ازجمله حوزه‌ی فرهنگ شود.

م.غازی

ارسال نظرات