ولنگاری در فضای مجازی و مسؤولان آفلاین
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، استعمار غرب بر کشورهای دیگر اکنون وارد عرصه های جدیدی شده که یکی از این عرصه ها، عرصه فضای مجازی است. فضای مجازی عرصه ای است که غرب آن را برای کنترل و حکمرانی خود بر دیگر کشورهای ایجاد کرده است. این عرصه در خود فرصت ها و تهدیدهای جدی فراوانی دارد.
خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، برای شناخت بیشتر این عرصه، به سراغ دفتر مطالعات اسلامی فضای مجازی رفته و گفت و گویی با حجت الاسلام حاج حسینی دفتر مطالعات اسلامی و ارتباطات حوزوی مرکز ملی فضای مجازی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
این روزها یکی از کلیدواژههایی که زیاد شنیده میشود، "حکمرانی فضای مجازی" است. بفرمایید اساسا حکمرانی فضای مجازی چیست؟ و چقدر اهمیت دارد؟
فارغ از تعاریف علمی و آکادمیک از حکمرانی فضای مجازی، به بیان ساده میشود حکمرانی فضای مجازی را به نوعی "مدیریت رفتار جامعه از طریق فضای مجازی" دانست که البته مدیریت رفتار مردم از طریق فضای مجازی، لازم است. این کار با مدیریت سختافزارها، نرمافزارها و پلتفرمها و مدیریت محتوا تحقق پیدا می کند. در نتیجه به کشوری که بتواند از طریق مدیریت سختافزار، نرمافزار و محتوا به مدیریت رفتار کاربر برسد، میتوان نسبت حکمران فضای مجازی داد.
اما امروزه به تعبیری در عصر فضای مجازی قرار داریم و جامعه کم کم به سمتی میرود که تمامی ساحت های آن از جمله سیاست، اقتصاد، امنیت، فرهنگ، آموزش، کسب و کار و... در فضای مجازی رتق و فتق پیدا میکند و شکل جدیدی به خود میگیرد. در این زمان به میزانی که تسلط و مالکیت بر سختافزار، نرمافزار و محتوا در ارتباط با کاربر تقویت و توسعه پیدا کند، به همان میزان حکمرانی فضای مجازی توسعه پیدا کرده است.
اگرچه ممکن است مدیریت رفتار کاربر، از طریق یکی از آن سه رکن فضای مجازی یعنی سختافزار، نرمافزار و محتوا صورت بگیرد و به این ترتیب میتوان گفت حظی از حکمرانی را با خود به همراه دارد؛ مثلا شاهد بودیم که محتوای یک کانال تلگرام (آمدنیوز)، رفتار بخش قابل توجهی از جوانان را مدیریت میکند و آنها رو به این سو و آن سو میکشاند، یا یک نرمافزار خاص مثل اسنپ و تپسی و...، سبک تاکسیرانی و رفتار تاکسیرانان را متناسب با سیاستهای اتخاذ شده صاحبان آن تغییر میدهد. اما اینها و امثال اینها باز حکمرانی تام نیست. حکمرانی تام، حکمرانیای است هر سه رکن را تحت تسلط و مدیریت خود قرار دهد.
اما اهمیت مسأله حکمرانی فضای مجازی زمانی به اوج خودش میرسد که در یکی از ساحتهای زندگی، استقبال مردم از فضای مجازی، بیشتر از فضای فیزیکی آن شود که در آن صورت، تسلط شرکتها بر مردم، بیش از تسلط دولتها خواهد شد. به عنوان مثال زمانی که استقبال مردم از آموزش مجازی، بیشتر از آموزش فیزیکی شود، عملا وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، دور زده خواهد شد و قوانین تعریف شده در پلتفرمهای آموزشی است که حکمفرما خواهد بود. به همین ترتیب اگر دیگر عرصهها نیز، مورد استقبال کاربران قرار بگیرد، نقش دولتها کمرنگ و کمرنگتر میشود تا جایی که به گفته اندیشمندان غربی، دولتها به مثابه پلیسهای محلی خواهند شد که تنها موظفند از قوانین تعریف شده شرکتها یا به تعبیر بهتر حکمرانان فضای مجازی مراقبت کنند.
الان چه کشور یا کشورهایی حکمران فضای مجازی را دارند؟
با توجه به تحقیقها و تحلیلهای انجام شده، فعلا تقریبا حکمرانی فضای مجازی به طور کامل دست امریکاست. اما چین و در مرحله بعد روسیه هم به دنبال ایجاد قدرت متوازن و ایجاد حکمرانی دوم هستند و تا حدی موفق بوده اند. به ویژه چین که رقیب بسیار جدی برای امریکا به حساب میآید و بعید نیست افول حکمرانی امریکا بر فضای مجازی را رقم بزند.
هند هم، چه از لحاظ جمعیت و چه از لحاظ نیروهای نخبه عرصه فناوری، قابلیت خوبی برای ایجاد حکمرانی دارد و بعید نیست به میدان بیاید.
راهکار مواجهه ما با حکمرانی امریکایی بر فضای مجازی چیست؟
راهکار اصلی مواجهه و مقابله با موشکهای دشمن، دستیابی به توان موشکی است، راهکار در زمینه هستهای، دستیابی به چرخه هستهایست؛ و به تبع، به نظر بنده تنها راه مواجهه با حکمرانی امریکایی، دستیابی به حکمرانی فضای مجازی است.
چطور میتوان به حکمرانی فضای مجازی دست پیدا کرد؟
بنده فکر میکنم، ایجاد قدرت متوازن یا دستیابی جمهوری اسلامی ایران به حکمرانی فضای مجازی به سبک امریکایی، چینی یا روسی، استراتژی کاملا اشتباهی است. چرا که حکمرانی بر فضای مجازی به سبک غربی، با توجه به ظاهر اومانیستی (انسانمحورانه) و آنارشیستی (دولتگریزانه) و پشتپردهی سلطهمحورِ دیکتاتورمآبانهای خود، فینفسه با نظام اسلامی سازگاری ندارد.
علاوه بر آن، رقابت برای به دست آوردن حکمرانی (البته به سبک امریکایی آن) به صرفه و در توان کشور نیست، چرا که در چنین بازار اشباع شده و با وجود رقبای بسیار بزرگ و سرسخت مثل آگفام (پنج شرکت بزرگ آمازون، گوگل، فیسبوک، اپل و مایکروسافت)، اگر کشور بخواهد تنها مثلا یک جستجوگر در سطح رقابت با گوگل ایجاد کند، شاید لازم باشد بودجه یکساله و توان فزاینده علمی، اجرایی و سیاسی کشور، معطوف به آن گردد.
راهکاری که برای جمهوری اسلامی به ذهن بنده میرسد که البته اعتقاد دارم تنها راهکار درست هم همین است، دنبال کردن حکمرانی اسلامی بر فضای مجازی است. حکمرانی اسلامی بر فضای مجازی، یعنی خلق فضای مجازی جدید مبتنی بر مبانی نظری و سبک زندگی اسلامی. فضای مجازی مدیریت شده به سبک حکمرانی اسلامی اگرچه در زیرساختها، خدمات، پلتفرمها و محتوا، شباهتهای زیادی با فضای مجازی موجود دارد، لکن تفاوتهای بنیادین، راهبردی و کاربردی بسیاری را نیز به دنبال دارد.
این رویکرد اولا بازار بیش از یک میلیارد و هشتصد میلیونی اشباع نشده دارد که بخشی از آن به مثابه مشتری تضمین شده است، ثانیا رقیب جدی در این حوزه وجود ندارد و مهمتر از همه، مبتنی بر ایدئولوژِی صحیح بنا نهاده شده است. البته به زعم بنده بازار فضای مجازی اسلامی، بیش از تعداد مسلمانان جهان است. چرا که جذابیتهای سبک زندگی اسلامی چنان بالاست که بسیاری از کاربران غیر مسلمان را هم به خود جذب خواهد کرد.
در نتیجه راهکار اساسی این است که جمهوری اسلامی ایران با همکاری کشورهای اسلامی و شرکتها و نخبگان مسلمان جهان، به سمت تولید سختافزارها، نرمافزارها، پلتفرمها و محتواهای مورد نیاز مسلمانان جهان و مبتنی بر سبک زندگی اسلامی حرکت کنند تا به مرور زمان، نیازها و ابعاد مختلف جوامع اسلامی و آزادیخواه را تحت پوشش و حمایت خود قرار دهد و به حکمرانی اسلامی در فضای مجازی نائل آید.
چرا حجم زیادی از پهنای باند فضای مجازی کشور باید در اختیار پلتفرمها و شبکههای اجتماعی خارجی مثل اینستاگرام قرار بگیرد؟ و چرا از سرویسهای داخلی حمایت لازم صورت نمیگیرد؟ آیا مرکز ملی فضای مجازی اقدامی در این خصوص صورت داده است؟
این مسئله را بهتر است از مسئولین مربوطهاش بپرسید، اما در حد کمی که بنده اطلاع دارم، مرکز ملی فضای مجازی متناسب با حوزه مسئولیتیاش که سیاستگذاری و تقسیمکار ملی و نهادی است، اقدامات قابل قبولی در این زمینه انجام داده است، اما متاسفانه گاهی با تخطی و نافرمانی برخی از ارگانها و دستگاههای مختلف از جمله وزارت ارتباطات مواجه شده است.
به عنوان مثال از سالها پیش، دستورالعملهای متعددی در خصوص تلگرام، اینستاگرام، فیلترشکنها و حمایت از شبکههای اجتماعی داخلی به این وزارتخانه ابلاغ شده است که بعضا اجرا شده، مثل نیمبها کردن هزینه پهنای باند شبکههای اجتماعی داخلی و یا بازگرداندن بخشی از درآمد پهنای باند به ایشان؛ بعضا به طور ناقص اجرا شده است، همچون مسدودسازی تلگرام؛ و برخی از آنها با وجود نامهنگاریهای مکرر و موکد به نهادهای مختلف، انجام نشده است، مثل سیاستهای تنظیمی مرکز ملی در خصوص اینستاگرام.
البته نمیشود تمام تقصیر ولنگاری موجود در فضای مجازی را متوجه یک یا چند ارگان خاص دانست. بلکه نهادها و دستگاههای متعددی (از قوای سه گانه گرفته تا صدا و سیما و حوزههای علمیه و سپاه پاسداران و بسیج و...)، در خصوص فضای مجازی به ویژه در حوزه علم و پژوهش و تولید زیرساخت، محتوا و خدمات مورد نیاز کشور کوتاهی نمودهاند که به نظر حقیر بایستی علاوه بر پاسخگویی، هر چه سریعتر در صدد جبران برآیند.
البته امیدواریم با اتخاذ تدابیری جهت افزایش ضمانت اجرایی مصوبات شورای عالی و مرکز ملی فضای مجازی، تا حدی توان پیادهسازی مصوبات شورا و منویات رهبری افزایش پیدا کند و شاهد چنین مشکلات و سرپیچی از مقررات نباشیم.
در پایان از خبرگزاری رسا بابت توجه به مسأله فضای مجازی کمال تشکر را دارم./826/