۰۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۳
کد خبر: ۶۷۵۲۸۱
تلنگری بر هنر هشتم (۹)؛

صنعت بازی سازی در خدمت آموزه‌های دینی

صنعت بازی سازی در خدمت آموزه‌های دینی
تولید بازی‌های آموزشی در ایران نوپاست که در حوزه معارف مذهبی، می‌توان از طریق طراحی بازی‌های رایانه‌ای آموزشی، احکام و اعتقادات را به کودکان و نوجوانان آموزش داد.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، تولید بازی‌های آموزشی در دنیا، سابقه زیادی دارد، اما این صنعت در ایران نوپاست. در این میان، در حوزه معارف مذهبی، می‌توان از طریق طراحی بازی‌های رایانه‌ای آموزشی، احکام و اعتقادات را به کودکان و نوجوانان آموزش داد. در این رابطه با حجت الاسلام سید محسن میرمرشدی، طلبه درس خارج، مهندس، گرافیست و طراح بازی‌های رایانه‌ای گفتگو کردیم. موضوع گفتگو با او، بررسی بازی‌های آموزش احکام بود، اما بحث به بررسی کلی بازی‌های رایانه‌ای آموزشی کشید. او معتقد است تا زمانی که نهاد‌های دینی ما مشکل خود را با فضای مجازی و بازی حل نکنند، در حیطه بازی احکام و یا بازی‌های مذهبی پیشرفت نخواهیم کرد.

تجربه آموزش محتوا از طریق بازی در کشورهای دیگر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

غربی‌ها پایه‌گذار فناوری‌ آموزشی از طریق بازی رایانه‌ای بودند و به همین دلیل بسیار پیشرو بوده و جلوتر از ما هستند. در بحث تئوری‌های فلسفه آموزش، به بازی اهمیت زیادی داده می‌شود. بازی صرف‌نظر از این‌که دیجیتال یا غیردیجیتال باشد، سبک و روش بسیار مؤثری برای آموزش هر نوع محتوایی هست. این محتوا می‌تواند طیف وسیعی از مباحث را در بر بگیرد، برای مثال، مباحث آداب زندگی و اخلاقیات و قوانین و علومی مثل ریاضی و فیزیک و شیمی و… .

در غرب استفاده از بازی در آموزش، سابقه طولانی دارد. جالب است بدانید که در ایران هم از قدیم به استفاده از بازی در امر آموزش معتقد بوده‌اند. بسیاری از بازی‌های محلی یا سنتی وجود دارند که بر پایه و اساس یک‌سری محتواهای خاص بناشده‌ و نکات مثبت آموزشی بسیار زیادی دارند. متأسفانه ما این فرهنگ خودی را دنبال نکردیم، ولی غربی‌ها به آن بها دادند. آن‌ها در بستر فضای مجازی و دیجیتال، وارد شدند و تعداد زیادی برنامه‌ و بازی‌ آموزشی برای تمام سنین طراحی کردند. نگاه غربی‌ها به بازی، فقط از جنبه سرگرمی و تفنن نیست، آن‌ها به جنبه‌های آموزشی و محتوایی بازی پرداختند. متأسفانه، ما بیشتر از نکات منفیِ بازی انتقاد می‌کنیم و نکات مثبت آن را نادیده می‌گیریم. به‌عنوان‌ مثال، در چند سال اخیر در غرب نهضتی ایجاد شده که بازی را نه‌ فقط برای کودکان، بلکه برای بزرگ‌سالان، به‌صورت بسیار جدی دنبال می‌کنند.

گِیمی‌فیکیشن (gamification)، یک ژانر بازی است که بیشتر برای بزرگ‌سالان طراحی‌ شده است. در این ژانر، مواردی مثل آموزش قوانین، بازاریابی در صنعت و تجارت و آموزش برخی مهارت‌ها و ورزش‌ها از طریق بازی انجام می‌شود. حتی در مواردی، گزینش‌ِ افراد، استخدام در شرکت‌ها و ادارات هم از طریق بازی‌ها انجام می‌شود؛ یعنی هدف‌ از ساخت بازی تنها سرگرمی و تفنن نیست و کارکردهای مثبت بیشتری دارد. امروزه، در غرب از این هم فراتر رفته و بازی‌هایی مخصوص سالمندان ساخته‌ شده است که البته در پزشکی کاربرد زیادی دارند. به‌طور مثال، یک‌سری ضایعات مغزی و عصبی و بیماری‌هایی مثل آلزایمر و سایر اختلالات در تشخیص و هویت‌یابی، به‌وسیله بازی درمان می‌شوند. البته در ایران هم، همایش‌هایی با عنوان همایش‌های گیمیفیکشن برگزار شده است که روش‌های بازاریابی، استخدام، ارزیابی و نظرسنجی را به‌وسیله بازی آموزش می‌دهند. به‌طور خلاصه، بازی، پتانسیل بسیار بالایی برای آموزش و انتقال محتوا دارد.

وضعیت بازی‌های رایانه‌ای را در کشور ما چطور ارزیابی می‌کنید؟

در کشور ما چند اشکال اساسی وجود دارد. از زمانی که بازی رایانه‌ای و استفاده از فضای دیجیتال وارد کشور ما شد، افراد زیادی تصمیم به ساخت بازی‌های آموزشی گرفتند که ابتدا در قالب نرم‌افزارهایی مثل نرم‌افزار آموزش قرآن و آموزش الفبا انجام شد و بعد بازی‌های پیشرفته‌تر هم ساخته شد، ولی در این زمینه، خلأ بسیار بزرگی وجود دارد.

در غرب، همیشه متخصصان آموزش‌ و پرورش در کنار متخصصان بازی‌سازی و طراحان و ایده‌پردازان قرار می‌گیرند و تلفیق نگاه آموزشی و نگاه سرگرمی و بازی‌سازی، محصول خوبی را بیرون می‌دهد که هم، جنبه سرگرمی دارد و هم، مفاهیم آموزشی را انتقال می‌دهد. در کشور ما به‌ندرت از افراد متخصص در زمینه بازی‌سازی استفاده می‌شود. البته در آموزش‌ و پرورش، کارهایی در بحث آموزش ریاضی و الفبا و سایر موارد انجام‌ شده است، ولی باز هم مسائلی مثل روان‌شناسی کودک و روان‌شناسی رشد، به‌درستی رعایت نشده است.

گاهی جنبه آموزشی آن‌قدر بارز و شدید است که جنبه سرگرمی کار، کمرنگ شده است. همیشه باید بین بازی آموزشی و نرم‌افزار آموزشی، تفاوت قائل شد. بازی آموزشی یک ژانر جداگانه است. برای ساخت یک بازی آموزشی مناسب، متخصص آموزش و متخصص بازی‌سازی باید با یکدیگر تعامل کنند تا یک محصول مشترک خوب ساخته شود. این تعامل بستگی مستقیمی به دیدگاه و سواد افراد دارد. گاهی یک بازی درست می‌کنند و نماز و قرآن خواندن را در آن نشان می‌دهند، ولی جنبه آموزشی ندارد.

گاهی نیز آن‌قدر روی جنبه آموزشی بازی متمرکز می‌شوند که بازی دیگر حالت سرگرم‌کننده نداشته و برای مردم جذاب نیست. تاکنون در ایران ندیده‌ام بازی آموزشی به معنای واقعی ساخته‌ شده باشد. کسانی که متصدی این حوزه هستند، متأسفانه سواد کافی یا نگاه درست به این حوزه ندارند. آنان فکر می‌کنند تلفیق آموزش و بازی، به‌سادگی انجام‌شده و بازی آموزشی ساخته می‌شود، در حالی‌ که هر کدام از این‌ حوزه‌ها، محدودیت‌ها و ظرفیت‌هایی دارند و باید در قالب خاص خود استفاده شوند.

به نظر من، در حوزه ساخت بازی آموزشی دچار فقر شدیدی هستیم و متأسفانه سیستم مذهبی و فرهنگ مذهبی ما از آن‌هم فقیر‌تر است. در حال حاضر، ارگانی مثل حوزه علمیه هیچ ارزشی برای بازی قائل نیست و سازمان تبلیغات اسلامی هم نگاه تخصصی به بازی ندارد. البته فعالیت‌هایی در حال انجام است، ولی نگاهی که باید باشد نیست. حوزه علمیه، سازمان تبلیغات و معاونت تبلیغ حوزه، هیچ‌کدام به‌اندازه کافی در این حوزه کار نکرده‌اند. من کم‌ و بیش با افرادی در معاونت‌های مختلف در ارتباط بوده‌ام و معتقدم مسئولان به بازی‌ به‌عنوان یک امر حاشیه‌‌ای نگاه می‌کنند.

در حالی‌ که امروزه، بازی بیشتر از منبر می‌تواند انتقال‌دهنده پیام اسلام به فرزندان و نسل بعدی باشد. در جامعه مدرن امروزی، منبر کارایی خود را برای انتقال پیام به کودکان از دست‌ داده است. روحانیون کمی هستند که می‌توانند به زبان کودکان سخن بگویند. درصد بسیار بالایی از کودکان و نوجوانان به بازی و پویانمایی علافه‌مند هستند و علاقه‌ای به نشستن پای منبر ندارند. این موضوع مهمی است و حوزه، دفتر تبلیغات، سازمان تبلیغات و سایر متصدیان حوزه فرهنگی مذهبی، از این موضوع غافل شده‌اند یا اگر غافل نباشند هم کاری که قابل‌ عرضه باشد، ارائه نکرده‌اند. البته برای تولید بازی مناسب آموزشی، مشکلاتی مثل حق کپی‌رایت، رقابت با نمونه‌های خارجی و… وجود دارد، ولی اگر اراده‌ای برای ساخت این بازی‌ها باشد، مطمئناً می‌توان بر همه مشکلات غلبه کرد.

این مشکلاتی که فرمودید در آموزش احکام است یا در آموزش به‌طور مطلق وجود دارد؟

به نظر من، کاستی‌ها فقط در حوزه آموزش احکام نیستند و کار آموزشی مناسب و قوی در هیچ حوزه‌ای انجام‌ نشده است. البته در زمینه  آموزش الفبا و آموزش اعداد ریاضی، کارهایی انجام‌شده که بیشتر کپی‌برداری از کار غربی است و فقط ترجمه فارسی شده است. بازی اصیل با نگاه ایرانی اسلامی، خیلی کم هست.

راجع به آموزش احکام چطور؟

اگر در حوزه آموزش احکام، در فضای مجازی جست‌وجو کنید، شاید در حدود صد نرم‌افزار و بازی آموزشی پیدا کنید، ولی وقتی تک‌تک این‌ کارها را بررسی ‌کنید، متوجه ضعیف بودن آن‌ها می‌شوید. بیشتر آن‌ها در حقیقت بازی نبوده و صرفاً نرم‌افزار آموزشی هستند. حتی به‌عنوان نرم‌افزار آموزشی هم در سطح بسیار پایین با گرافیک و صوت پایین ساخته‌شده و اصول روان‌شناسی کودک در آن‌ها رعایت نشده است. البته باید در نظر داشت که برای ساخت همین بازی‌های موجود نیز هیچ حمایتی از جانب حوزه‌های علمیه و سازمان‌های متولی فرهنگ و تبلیغات، صورت نگرفته است. اگر هم کاری انجام‌شده، با هزینه شخصی بوده است. متأسفانه به خاطر نبود سواد و دانش لازم و تخصص کافی، بازی‌هایی که ساخته می‌شوند، ارزش زیادی ندارند.

من بارها به مراکزی مثل حوزه علمیه، دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات مراجعه کردم، ولی کسی از ساخت بازی‌های آموزشی در حوزه دین حمایت نکرد. در حالی‌ که بودجه زیادی صرف موارد دیگر مثل تبدیل فلان کتاب فقهی به نرم‌افزار یا سی دی می‌شود. البته منکر اهمیت کتب فقهی نیستم، ولی به‌جای موازی‌کاری در سازمان‌های مختلف، بهتر است قسمتی از بودجه هم صرف آموزش کودکان و نوجوانان شود.

به نظر من زمان آن فرارسیده است که همه ما اهمیت این مسئله را درک کرده و راهکاری جدی برای آن بیابیم؛ زیرا اگر ما پاسخ مناسب و کافی به نیاز کودکانمان برای بازی ندهیم، ممکن است به‌سوی اندیشه‌های آلوده و بازی‌های مخرب کشیده شده و از اسلام دور شوند. نتیجه کم‌کاری ما در حوزه بازی و سرگرمی، تمایل نسل جوان به بازی‌های غربی و رواج فرهنگ غرب در کشور است.

اساساً آموزش از طریق بازی، چه تفاوتی با روش‌های فعلی آموزش دارد؟

بر طبق احادیث و روایات تربیتی کودکان، ائمه معتقد بودند باید کودک را تا هفت‌سالگی آزاد گذاشت تا بازی کند. عین روایت می‌گوید که بچه را بگذار تا هفت‌سالگی بازی کند. البته منظور از بازی کردن این نیست که هیچ آموزشی به او ندهیم. منظور این است که آموزش باید در قالب بازی‌ باشد. از اهل‌بیت روایت‌شده که از پنج، شش‌سالگی به کودکان خود خواندن نماز را می‌آموختند. علاوه بر عبادات مواردی مثل ادب معاشرت، روش سخن گفتن، ارتباط با دیگران و سایر موارد را باید به کودک آموخت، ولی آموزش باید از طریق بازی باشد. تا هفت‌سالگی، زبان کودک، زبانِ بازی است و نمی‌توان از طریق کلاس درس و گفتار معلم، به او آموزش داد. آموزش کودک تا هفت‌سالگی، به مهارت زیادی نیاز دارد و باید اصول تربیتی را در قالب بازی و سرگرمی به کودک منتقل کنیم.

همان‌طور که می‌دانید، یکی از مظاهر زندگی امروزی، بازی‌های دیجیتال است، ولی می‌توان به این مسئله به چشم یک ظرفیت بالقوه نگاه کرد. به این معنی که می‌توان با توجه به جذابیت و محبوبیت بازی‌های رایانه‌ای در میان کودکان، از فضای مجازی برای آموزش مبانی مذهبی و اصول اخلاقی استفاده کرد. پس از هفت‌سالگی، کودک می‌تواند در کلاس درس بنشیند و از روش‌های معمول آموزشی استفاده کند، ولی حتی در این سن هم فرد زمان نسبتاً زیادی را صرف بازی در فضای مجازی می‌کند.

آماری که در سایت‌های رسمی بازی از جمله سایت دایرکت، ارائه می‌شود، نشان می‌دهد، کاربران بازی‌ها در رده‌های سنی مختلف هستند. در کشور ایران هم می‌بینید که مخاطبان بازی‌های رایانه‌ای، افرادی در سنین مختلف و موقعیت‌های گوناگون اجتماعی هستند. البته سؤال شما راجع به بازی‌های مجازی بود، ولی بازی در ژانرهای مختلف غیردیجیتال هم در میان اقشار مختلف مردم محبوبیت داشته و استفاده می‌شود. بازی‌های فیزیکی، بازی‌های کارتی، بازی‌های آن بورد یا تاب تیبل و بازی‌های دورهمی، از‌ جمله بازی‌های غیرمجازی هستند که در میان مردم رواج دارد. البته جا دارد در زمان دیگری به آن بپردازیم.

شخصاً معتقدم که به‌تدریج باید کاربران را از فضاهای دیجیتال به سمت بازی‌های غیردیجیتال و فضای واقعی و فیزیکی سوق دهیم تا به‌جای بازی انفرادی، در جمع خانوادگی بازی کنند. در این صورت، آسیب‌های فضای مجازی هم کاهش می‌یابد.

بازی‌های فضای مجازی با بازی فضای فیزیکی چه تفاوتی دارند؟

بازی‌های فضای مجازی، در اکثر موارد به‌تنهایی بازی می‌شوند یا اگر به‌صورت گروهی باشد، کاربران دور از یکدیگر بوده و در کشورهای مختلف زندگی می‌کنند. نتیجه محتمل این نوع بازی، فردگرایی، انزوا، افسردگی و تنهایی است؛ یعنی بازی‌های دیجیتال حتی بازی‌هایی که به‌صورت گروهی بازی می‌شوند، عوارض فضای دیجیتال را به همراه دارند.

از جهت آموزش چه فرقی با همدیگر می‌کنند؟

از جهت آموزش، بازی‌های دیجیتال چون‌ از صوت و تصویر و هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، می‌توانند مسائل خاص و پیچیده‌تری را نشان بدهد و شرایط خاص و غیرمعمول را برای فرد ایجاد کنند. در مقابل، در بازی‌های دسته‌جمعی که در خانواده یا مدرسه انجام می‌شود، چون بچه‌ها با هم ارتباط مستقیم دارند، زندگی واقعی را بهتر یاد می‌گیرند. به‌طور مثال، برای آموزش مفهوم معامله کردن و خرید و فروش، از بازی روپولی استفاده می‌شود.

بازی روپولی یک بازی کارتی مانند منچ است که در آن بازیکن باید چیزهایی را خریده یا بفروشد و با پول‌ معاملاتی را انجام دهد. در بازی روپولی، افراد خرید و فروش را به‌صورت جدی یاد می‌گیرند، ولی در فضای مجازی چون‌ با فرد حقیقی بازی نمی‌کنید و طرف مقابل شما کامپیوتر است، حس واقعی معامله کردن را نخواهید داشت. در نتیجه آموزش به‌خوبی بازی روپولی نیست.

در مواردی مثل آموزش مشارکت، آموزش همکاری یا آموزش تکلم، استفاده از فضای مجازی با کاستی‌هایی همراه است. به‌عنوان‌ مثال، کسانی که با کامپیوتر بازی می‌کنند، عملاً از کلام و تکلم و صحبت کردن خیلی کم استفاده کرده و بیشتر با کلید و موس و انگشت کار می‌کنند، ولی در بازی‌های گروهی، کودکان با یکدیگر صحبت کرده و مهارت‌های تکلمی و ارتباطی خود را افزایش می‌دهند.

در مباحث احکام هم همین مطلب صدق می‌کند. به‌طور مثال، برای آموزش نماز در فضای دیجیتال، کودک فقط تصاویری از نمازخواندن را می‌بیند، ولی در فضای واقعی با شعر، داستان، قصه و بازی، نمازخواندن را به کودک نشان می‌دهیم. در این حالت، کودک سجده و رکوع و قنوت را به‌صورت مستقیم و واقعی انجام می‌دهد. در نتیجه، مطالب بیش‌تر در ذهنش باقی می‌ماند. فضای واقعی برای آموزش بهتر بوده و عوارض کم‌تری دارد.

البته آموزش در فضای واقعی نواقصی هم دارد؛ مثلاً دامنه آموزشی کمتر است یا بعضی مطالب را نمی‌توان در فضای واقعی آموزش داد و نیاز به فضای مجازی هست. باید از فضای مجازی و فضای واقعی به‌طور همزمان استفاده کرد. به نظر من، باید بازی‌های دسته‌جمعی و فیزیکی و دورهمی با مضامین اخلاقی و مذهبی طراحی کنیم و آن‌ها را در مدارس ترویج دهیم.

با استفاده از ذوق و دانش خوب، می‌توانیم این‌ بازی‌ها را بهینه‌سازی کرده و در مدارس رواج دهیم. وقتی این نوع بازی‌ها در مدارس مورد استقبال قرار بگیرند، ناخودآگاه در جامعه هم محبوبیت پیدا می‌کنند. من شخصاً برای انجام این مهم، طرح‌هایی دارم که در حال انجام بوده و در آینده عملی خواهد شد.

چرا آموزش احکام و اعتقادات از طریق بازی در کشور ما کم است؟

دلیل اول این است که دست‌اندرکاران این عرصه‌، دانش و اعتقاد کافی به بازی ندارند. مسئولانی هم که می‌دانند حوزه بازی، اهمیت داشته و باید از آن استفاده کرد، به خاطر احتیاطاتی که دارند، می‌ترسند وارد این عرصه‌ شوند. در بین علما هم همین‌ تفکر وجود دارد؛ یعنی به ارزش و اهمیت بازی واقف‌اند، ولی احتیاط کرده و وارد نمی‌شوند. در حالی‌ که این‌ ترس نباید جلوی ما را بگیرد. گروهی از مسئولان معتقدند کار در حوزه بازی دیده نمی‌شود و از حد مسئولیت آنان پایین‌تر است یا حتی برای منافع شخصی آنان سودمند نیست. آن‌هایی هم که در این وادی قصد ورود دارند، سواد و تخصص کافی ندارند. در نتیجه، برخورد با حوزه بازی منفعلانه بوده و جدی نیست.

دلیل دوم این است که کارشناس مذهبی برای مشاوره دادن به بازی‌سازان نداریم. همان‌طور که می‌دانید خارج از حوزه‌های علمیه، افراد یا شرکت‌هایی هستند که می‌خواهند در زمینه بازی‌سازی، کار مذهبی انجام دهند. عده‌ای از آنان به خود من مراجعه کردند. من هم سناریوهایی را که داشتم به آن‌ها دادم، ولی این‌ها نیاز دارند با یک کارشناس مسائل مذهبی که به حوزه بازی مسلط باشد، مشورت کنند. کارشناس مذهبی کسی نیست که فقط درس حوزه خوانده باشد. چنین کسی باید به ریزه‌کاری‌های فضای مجازی وارد باشد.

از طرف دیگر وقتی یک بازی ساخته می‌شود باید به فکر برگشت هزینه باشیم؛ زیرا ساخت بازی بودجه نسبتاً زیادی دارد و یک شرکت خصوصی باید از برگشت هزینه مطمئن باشد تا به ساخت بازی بپردازد. مراکز دولتی که کمتر به دنبال بازگشت سرمایه هستند، وارد این حوزه نمی‌شوند. آن‌هایی هم که سرمایه خصوصی دارند، از ترس عدم بازگشت سرمایه رغبتی به ساخت بازی آموزشی در زمینه احکام دینی ندارند و بیشتر ترجیح می‌دهند در حوزه اکشن یا بازی‌هایی که محبوبیت عمومی دارند، فعالیت کنند. در حالی‌ که عرصه احکام و از آن مهم‌تر عرصه اعتقادات بسیار حیاتی بوده و باید برای ترویج آن در میان نسل جوان از هر راهی وارد شد.

با توجه به رواج بازی‌های مجازی در جامعه، به نظر می‌رسد یکی از بهترین راه‌ها، ساخت بازی‌های دینی مناسب باشد.

ارسال نظرات