۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۶
کد خبر: ۶۷۵۹۶۴
یادداشت؛

در دام دگر اندیشان یا بازگشت به فقاهت اصیل؟

در دام دگر اندیشان یا بازگشت به فقاهت اصیل؟
حتما آقای علوی درپی پذیرش کامل عقل مدرن یا عرفی نیست اما برای بازگشت به فقاهت اصیل باید نظراتش را از ابهام در آورد تا برداشت همسویی با دگراندیشانی چون سروش از وی نشود.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، فقه اصیل شیعه با سابقه بیش از هزار سال، توسط فقهای مخلص و آگاهی به سیر تکاملی خود ادامه داده است.بزرگان شیعه همیشه سعی کردند، چون غواصی زبردست به ژرفای دریای علم ثقلین، بروند و مروارید های علمی ناب را برای جامعه خود استخراج کنند.

آنها معارف قرآن کریم و عترت را  بسیار زیاد و نا محدود قلمداد می کردند ، لذا برای استخراج احکام و معارف جدید هیچ گاه بن بست و انسدادی قائل نمی شدند. از دیدگاه قاطبه فقهای بزرگ شیعه ، مشروعیت دین اسلام زمان و مکان بردار نیست چرا که «حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرام محمد حرام الی یوم القیامة».از طرف دیگر دین پیامبر اسلام، ختم نبوت و تکمیل کننده تمام ادیان گذشته است. پس بیراه نباشد که انتظار هدایت کامل و تمام برای بشر داشته باشد و به فرمایش قرآن ، از ظلمت ها به سوی نور رهنمون می شود.

برخی از دگر اندیشان چون سروش و شبستری در چند دهه اخیر سعی کردند ، عصری بودن دین را طرح کنند که نتیجه آن ،انحصار  هدایت دین اسلام، در عصر حضور ائمه اطهار است. آنها دین را برای زمان حاضر کافی نمی دانند و قائلند که دین باید در ترازوی عقلانیت عرفی هر زمانی قرار بگیرد. و عقلانیت سکولار را ترازوی سنجش صحت و اعتبار دین می دانند. آنها هرچند در ظاهر با مقدسات اصیل اسلام و مذهب شیعه خود را مخالف نشان نمی دهند، امَّا بصورت غیر مستقیم، اسلام را برای هدایت بشر امروز کافی نمی دانند وعلم امام و پیامبر را صرفا محدود به ظرف زمان و مکان خود می پندارند.آنها تنها راه سعادت مسلمانان را از سر تا پا غربی شدن می دانند. پروژه کشف حجاب، یکسان سازی لباس ها، تضعیف دین در باور مردم و ... محصول همان نگاه و جریان است.

در این ایَّام، مناظره ای برگذار شد، موضوع مناظره هر چند ناظر به یکی از علوم انسانی بود، ولی مباحثِ طرح شده به بسیاری از مبانی دینی و استنباطی فقهی سایه افکنده بود.شاید بیراه نباشد که کلیدی تری موضوع مطرح شده را ، «چگونگی مواجه فقه با مسائل مستحدثه» بدانیم.

جناب آقای علوی بروجردی، مباحثی را طرح کردند که القای «عصری بودن دین اسلام» و حجیَّت«عقل عرفی» در مقابل «فهم دینی» داشت.

استدلال ایشان، اینگونه بود که چون 1- اکثر روایات شیعی ، استفتائی هستند و 2- روایات استفتائی بصورت کلی به سوال سوال کننده انصراف دارند، پس بصورت کلی اکثر روایات شیعه، ناظر به مسائل جدید نمی توانند باشند و نباید انتظار داشت، احکام جدید را از منابع استخراج کرد. البته در جواب اینکه فقه بخاطر رسالتش که پاسخگویی به تمام افعال مکلفین است، چگونه قرار است راه حل پیدا کند، ایشان رجوع به عقلانیَّت عقلاء و نداشتن ردع بر آن در منابع را کافی می داند.

ایشان عقلاء را از باب حجَّیت عقل ، حجَّت می شمارند.

با توجه به گسترش کامل علوم و تخصصی شدن آنها، برآیند دستگاه استنباطی ایشان، سیطره کامل علوم بر استنباط فقهی است و فقیه صرفا «یک ماشین امضاء» است. که می تواند برخی از مباحث را رد کند.

در دام دگر اندیشان یا بازگشت به فقاهت اصیل؟

امَّا دستگاه استنباطی ایشان از جهات متعدد مورد اشکال است:

1- دین اسلام، ختم و خاتم تمام ادیان است و نسخه نهایی هدایت بشر.پس ناظر به تمام مکان ها و زمان ها و انسان ها است.
2- طبق ادله عقلی و نقلی، قرآن کریم وعلم امام معصوم هر چند در زبان عرفی تجلی می کند، ولی عرف زده نیست. لذا کلام ثقلین بخاطر اتصال به دستگاه قدس الهی ناظر به تمام علوم می شود.

3-اینطور نیست که اکثر منابع، استفتائی باشد؛ آیات قرآن کریم، خطبه های حضرات معصومین و فرماین اخلاقی و تدبیری مثال نقض ادعای علوی هستند.

4-در موارد استفتائی، جواب هایی از حضرات معصومین داریم که بصورت قضیه کلیِّه و قانون هستند، مثل روایات باب استصحاب که در جواب وضو مطرح شده است، «لاتنقض الیقین ابدا بالشک» و به سوال سائل منحصر نمی شوند.

5- طبق قاعده «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع‌ » بسیاری از حقایق بصورت قضایای حقیقیه بیان شده اند و فقیه باید با کار آمد کردن دستگاه اصولی خود ، قواعد کلی را استخراج کند و فروع را به آنها بر گرداند.

6-رجوع به سیره عقلاء بصورت کلی بسیار محل اشکال است ، چرا که سیره، آنهم سیره متشرعه با قیودی مورد اعتبار قرار می گیرد نه هر سیره ای!

7- رجوع به سیره عقلاء، عملا ممکن نیست چرا که ما یک سیره ناب و یکدست هیچ وقت نداشته ایم، همیشه بخاطر حکومت دولت های جائر غیردینی، ایسم ها بر جوامع حاکم بوده اند و «کل حزب به لدیهم یفرحون».

9-علومی مثل طب مدرن ، یا اقتصاد و ... نظرات استنباطی بزرگان آن علم هستند، همچنانکه برخی از مکاتب مثل روانشناسی احکام و فتاوای جناب فروید است که بدین صورت بسط و گسترش یافته و یا اقتصاد کمونیستی ، برآیند آراء «مارکس» است که بدین صورت مدوِّن شده است.نه اینکه بصورت ابتدایی قول سیره عقلاء باشد!

10-رجوع بی قید و شرط یک فقیه به نظرات کارشناسی نظریه پردازانی چون مارکس، اگوست کنت و ... چه بسا منجر به تقلید فقیه بشود که برای فقه اصیل غیر قابل پذیرش است.

11-جناب علوی نفرمودند بر فرض اینکه حضرات معصومین به اطباء مراجعه می کردند، آیا دلیل بر این است که خود طب نمی دانستند؟

12-همچنین بر فرض رجوع  حضرات معصومین به طبیب یا کارشناس، وجوب از سیره استنباط می شود؟ یعنی امکان سیره را دالّ وجوب می گیرند؟

13- وجه تمایز ، سیره عقلائی که آقای علوی استناد می کنند و «عقلانیَّت عرفی» که امثال سروش و شبستری می گویند و شاگردانشان قائل اند که دین را هم باید در ترازوی این عقلانیت گذاشت، چیست؟

14- تمام مسائل مستحدثه از باب اصول عملیه نیستند که با «عدم ردع» بتوان به حکم رسید.

15- در نگاه آقای علوی ، غرب بسیار مطلوب و موفق است و سیره عقلای آنها را مرجع و منبع دانستند ولی توضیح ندادند که سقط سالیانه 50 میلیون جنین ، بیش از صد میلیون کشته در جنگ های جهانی ، وزارت تنهایی انگلستان و ژاپن، برهنگی فرهنگی و فحشاء و استعمار کشور های فقیر، و قتل و غارتی که در جهان درست کرده اند را ملاک این موفقیَّت و مطلوبیت دانسته اند؟

16- ارجاع دربست و کامل به علوم مدرن و جدید، آیا کناره گیری از دستگاه هدایت اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین نیست؟

17- اگر قرار برمبنای آقای علوی  در فقاهت بود ، و همه چیز با ارجاع به علوم زمان و پیدا کردن عدم ردع شارع قابل حل بود، چه نیازی بود علم اصول تدوین شود و دستگاه های فقهی و استنباطی امثال شیخ انصاری بوجود آید؟

حتما جناب آقای علوی بدنبال پذیرش کامل «عقل مدرن یا عرفی» نیستند ولی برای بازگشت به فقاهت اصیل شیعه نیاز است که مبانی و نظرات خود را از ابهام در بیاورند و واضح تر صحبت کنند تا برداشت همسویی با دگراندیشانی چون سروش از ایشان نشود!/841/

حجت الاسلام جعفر بحرینی محقق و پژوهشگر حوزه

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
بهرام از تهران
Iran, Islamic Republic of
۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۰
به نظرم این بنده خدا آقای علوی بروجردی را تیر کردند بیاد این حرفها را بزنه بعدشم هو کنندش. اقدام رسا در نقد با رعایت ادب اسلامی و نزاکت نشانه عقل و شعور انقلابی شماست. درود بر بروبچ رسانیوز
1
1
غلامپور
|
۱۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۷
هر چه دست و پا بزنید فضائل استاد علوی بروجردی بیشتر دیده می شود شاید سکوت شما مرهم بهتری برایتان باشد
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۲
یادداشت عالمانه ای بود.
استدلالهای آقای علوی نامانوس با فقه بود.
آقای علوی بروجردی درست معنای عرف و احکام امضائی را فهم نکرده اند.
0
2
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۰
عالمانه دقیق و نقطه زنی کردند جناب بحرینی
0
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۵
درود بر استاد علوی بروجردی
مناظره اخیر نشانه ای بر توان بالا و تسلط ایشان در فقه و کلام بود
1
0