۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۳
کد خبر: ۶۷۶۱۸۲
یادداشتی بر مناظره خسروپناه و علوی بروجردی؛

پیش فرض های فلسفی علم، جامعه را به سمت خود سوق می دهند

پیش فرض های فلسفی علم، جامعه را به سمت خود سوق می دهند
پیش فرض ها، در شکل گیری مکاتب، نظریات علمی و پروتکل های علمی اثرگذار هستند و این نظریات و پروتکل ها هم در تقویت تلقی جامعه از آن پیش فرض ها اثرگذار خواهند بود.

به گزاش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، مناظره آقایان خسروپناه و علوی بروجردی را می توان جمع بندی ای از چند سال اظهار نظر  علوی بروجردی در نفی مکتب اقتصادی برای اسلام دانست و به نظر می رسد این جمع بندی، ضمن ارائه نکاتی ارزشمند به طرفین و به ما، پایانی بر نادیده گرفتن ریشه های فلسفی مکاتب علمی دانسته شود. چند نکته در خصوص این مناظره تقدیم می شود:

وقتی گفته می شود مکاتب علمی دارای پیش فرض های فلسفی هستند، تصور می شود منظور این است که هرکس به مکتبی علمی مایل است، حتماً به طور کامل به آن پیش فرض های فلسفی هم باور دارد. این تصور، یا ناشی از جهالت است و یا نوعی مغالطه برای سهل انگاری در این پیش فرض های فلسفی است. به نظر می رسد پیش فرض های مکاتب، غیر از آنکه مکتبی متفاوت ایجاد می کند، سوق دهندگی نیز نسبت به خود ایجاد می کند به این معنا که جهان ما را چنان معماری می کند که گاهی ساکنان آن حس می کنند جهان هستی دارای آن پیش فرض است.

برای نمونه، فرض کنید تمامی دستگاه های سیاسی و اجتماعی جامعه را با پیش فرض اینکه «انسان ها گرگ یکدیگرند» طراحی کردیم. چنین طراحی ای، تلقی اینکه انسان ها به صورت ذاتی و در حالت عادی به دنبال جنگ با یکدیگر، حرص و بهره کشی از دیگران هستند را تقویت می کند. البته نظارت پذیری ساختارها، نیاز به قدرت برای ناظر دارد اما این موضوع می تواند با پیش فرض مبتنی بر کرامت انسان ها شکل گرفته باشد. برای نمونه، این پیش فرض: «انسان ها ارزشمند و اخلاقی هستند؛ اما به خاطر جامعه و به خاطر خودشان، باید ناظرانی با قوت و امانتداری فعالیت کنند»

به نظر می رسد پیش فرض ها، در شکل گیری مکاتب، نظریات علمی و پروتکل های علمی اثرگذار هستند و این نظریات و پروتکل ها هم در تقویت تلقی جامعه از آن پیش فرض ها اثرگذار خواهند بود.

نمونه ای از اثرپذیری پروتکل از پیش فرض و اثرگذاری پیش فرض بر پروتکل، در موضوع سقط کردن (اسقاط و قتل) جنین است. به نظر می رسد پیش فرض پروتکل های رایج پزشکی جهان، نادیده گرفتن حق حیات جنین بوده است.

این پیش فرض، می تواند متأثر از رویکردهای فلسفی مختلف باشد. در واقع نوعی میل گرایی و اباحه گری در تمایل به نادیده گرفتن جان جنین ها اثرگذار بوده است. با این پیش فرض ها، در عمل سازمان بهداشت جهانی در صفحه اسقاط جنین (abortion) که باید درباره جنین ها هم مطلبی ارائه کند، بلافاصله به سراغ مفهومی مغالطه آمیز با عنوان اسقاط یا سقط کردن ایمن (safe abortion) رفته است.

ماجرا این است که اگر مادری جنین خود را به قتل برساند، در معرض آسیب های جسمی و روحی قرار می گیرد. اگر نظام بهداشت و درمان کشورها برای این عمل ناپسند مشارکت کنند، احتمال مرگ مادر در صورت انجام سقط جنین کاهش پیدا می کند.

این احتمال در کشورهای توسعه یافته حدود 3 بر 10هزار و در کشورهای در حال توسعه حدود 2 درصد است. در پروتکل های رایج پزشکی امروز، برای جلوگیری از این احتمال، توصیه می کنند که حاکمیت مشارکت کامل در قتل جنین ها داشته باشد و این همچون آن است که مادری فرزند خود را نزد پزشک بیاورد و بگوید اگر خودت او را نکشی، خودم او را می کشم و وقتی او را بکشم، ممکن است او دست و پا بزند و به من آسیب بزند.

آیا هیچ پزشک اخلاق مداری تن به این کار خواهد داد؟ به نظر می رسد رویکرد جاری پروتکل های پزشکی در جهان ما، تحت تاثیر نادیده گرفتن جان جنین به عنوان پیش فرض بوده و نکته مهم تر، اینکه آن پیش فرض ها را ترویج و تقویت می کند.

قرار نیست فقه پشت عرف حرکت کند

میراث دینی بشریت، مجموعه ای از تعالیم پیامبران است که برای تامین سعادت بشر به عنوان لطف و هدایتی از خداوند در اختیار قرار گرفته است. فقه برای شناخت این مجموعه تعالیم شکل گرفته است و قرار است به فهم تعالیم انبیا و وارثان آنان که ائمه اطهار(ع) هستند، در کنار عقل که پیامبر درونی از سوی خداوند برای ماست، کمک کند.

قرار است این تعالیم با کمک تجربه و تحلیل عقلی، امام بشریت باشند نه اینکه نوعی رویکرد غلبه یافته عرفی، امام تعالیم پیامبران(ع) و عقل قرار گیرد. لازم است فقه به عرف توجه کند؛ اما قرار نیست فقه پشت عرف حرکت کند.

نکته دیگر این است که در مناظره مطرح شد شاید بتوانیم مشترکات میان دانشمندان را به عنوان بناء عقلا در نظر بگیریم. به نظر می رسد اگر اندکی ساختار مکاتب و نظریات علمی شناخته شود، اثرگذاری کلان تلقی های بشری بر مکاتب و نظریات، روشن خواهد شد.

در حوزه مکاتب علمی، از مسائلی که با ارزش های اخلاقی و جهان بینی ما سروکار دارد سوال می کنیم و روشن است که فرهنگ ها و نگرش ها به جهان، در مکاتب اثرگذار هستند. اما حتی به نظر می رسد در خود نظریات علمی نیز، کلان تلقی های بشر که وابسته به جهان بینی وی هستند، در شکل گیری نظرات اثرگذار است.

وقتی دانشمند، با مجموعه ای از مشاهدات از یک موضوع مواجه می شود، به حدس هایی می رسد، آزمایشات دقیق تری انجام می دهد و با بارها تکرار آن آزمایشات، میزان تعمیم پذیری حدس خود را می آزماید تا به تایید نظریه خود برسد. (در علوم طبیعی و علوم انسانی) مسئله این است که اگر نظریه ای مثل جاذبه نیوتون، توانست بر همه مشاهدات فعلی ما تطبیق داشته باشد، اثبات نمی کند که هیچ نظریه دیگری نمی تواند این مشاهدات را توضیح دهد.

برای مثال ممکن است دانشمندی به جای نظریه جاذبه بین اجرام، با نظریه ای مثلاً با عنوان انحنای فضا بتواند افتادن سیب از درخت را توضیح دهد و بر همه مشاهدات هم تطبیق نماید. اینکه دانشمند به سوی چه نظریه ای متمایل می شود، وابسته به کلان نگرش های حاکم بر فضای فکری و فلسفی جامعه علمی است.

از این جهت روشن است که مشترکات میان مکاتب موجود و مشترکات میان نظریات علمی موجود، نمی توانند آزاد از تلقی های احیاناً نادرست بشری (جهالت های بشر) باشند و ما بی نیاز از نقادی آنها و مدد گرفتن از تعالیم پیامبران (ع) برای بازتر دیدن در این نقادی ها نیستیم./998/

حجت الله حاجی کاظم؛ ارشد فلسفه علم و طلبه درس خارج

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
خراسانی نژاد مصطفی
Iran, Islamic Republic of
۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۴
درود بر رسا که زبان گویای ما طلاب درباره این مناظره بوده و نظرات استاد خسروپناه درباره نظر نادرست عدم اقتصاد اسلامی را منتشر کرد.
0
3
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۲
سلام برادر چندبار خوندمش ولی معلوم نشد چی نوشتی
1
0