۰۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۴
کد خبر: ۶۷۷۲۳۲

چرا ضدانقلاب از سند راهبردی ایران و چین عصبانی است؟

چرا ضدانقلاب از سند راهبردی ایران و چین عصبانی است؟
سند راهبردی ایران و چین به امضا وزرای خارجه دو کشور رسید و موجی از واکنش های رسانه ای آغاز شد. هم رسانه های ضدانقلاب فعال بودند، هم جریانات داخلی و هم موافقان و مخالفان برخی نامزدهای انتخاباتی که در این گزارش به بررسی آنها میپردازیم.

به گزارش خبرگزاری رسا، از لحظه مخابره خبر امضای سند همکاری راهبردی ایران و چین و حتی پیش از آن جریانهای سیاسی و رسانه ای سعی کرده اند روایت خود را از ماجرا غالب کنند و ماجرا را براساس منافع خود روایت کنند.

وطن فروشانِ وطن دوست!

جریان سلطنت طلب در این مساله به گونه ای فعال هستند که گویا می خواهند با تبلیغ پرحجم شایعه کشورفروشی در این سند، تمامی کشور فروشی های تاریخی پهلوی ها به مانند بحرین، کوههای آرارات و حق آبه هیرمند را از یادها ببرند. به نظر می رسد این جریان با چنین رویه ای سعی دارد خود را ایران دوست و علاوه بر آن خود را مبری از هر کشوری فروشی نشان دهد تا جایی که به جز فعالین شبکه های اجتماعی این جریان، فرزند شاه مخلوع نیز با نامه نگاری مجازی در این مساله فعال شده که این نیز از طنزهای روزگار است.

اصطلاح سازی برای تبرئه پهلوی

من و تو شبکه ای بهایی و منسوب به سلطنت طلبان نیز از این سند با عنوان "ترکمنچای چینی" یاد کرده و بی هیچ استنادی معتقد است که خلیج فارس به چینی ها واگذار شده، از آنجایی که قرارداد ترکمنچای در افکارعمومی ایرانیان به عنوان نماد کشورفروشی مطرح است، این رسانه خواسته تا با اصطلاح سازی این قرارداد را زیرسوال ببرد اما هیچ استنادی برای آن نیاورده است، البته سلطنت طلبان با استفاده از اصطلاح ترکمنچای باز سعی در تبرئه پهلوی ها دارند و همیشه سعی داشته اند تا قاجار را تنها نماد کشورفروشی جا بزنند.

سرخط سازی بی بی سی و ایران اینترنشنال برای شبکه های اجتماعی

جریان رسانه ای به مانند بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال نیز سعی کرده اند مسائلی مانند محرمانگی سند، تمامیت ارضی، منافع ملی ایران و سابقه خوانی همکاری های ایران و چین را روایت کنند تا بتوانند با بازنشر نظرات کاربران شبکه های اجتماعی هم برای گفته های خود سند ایجاد کنند و هم برای ادامه جریان در شبکه های اجتماعی سرخط تعیین کنند.
دیگر جریان های ضد انقلاب نیز به مانند سلطنت طلبان در مخالفت و شایعه پراکنی فعال بوده اند تا بتوانند از این مجال برای ابراز وطن دوستی خود استفاده کنند.

به طوری کلی شبکه ضدانقلاب که توسط غرب تغذیه و حمایت می شود، سعی دارد ابراز نگرانی آمریکا و غربیها از این قرارداد را به صورت علنی برای افکار عمومی داخل کشور تئوریزه کند.

استاندارد دوگانه اصلاح طلبان در برخورد با این سند راهبردی

برخی اصلاح طلبان داخل کشور نیز علیه این سند راهبردی فعال شدند، فعالیت اصلاح طلبان را می توان از دو باب تفسیر کرد، اولی سعی این جریان برای جدا نشان دادن خود از دولت و دیگری نگرانی شدید از حل مشکلات کشور بدون نیاز به غرب و به خصوص آمریکا. اصلاح طلبان در ماههای آخر دولت سعی دارند خود را مبری از دولت روحانی نشان دهند و از هیچ فرصتی دریغ نمی کنند، بر این اساس حتی سندی را که ظریف پای آن را امضا کرده تخطئه می کنند و نکته دیگر آنست که این جریان که با آمدن بایدن منتظر گشوده شدن درهای غرب به سمت ایران بود، با سیاست تحریمی بایدن مواجه شد و سعی دارد جریان انتخابات ۱۴۰۰ را هم به مانند سال ۹۲ براساس رای آوری گزینه طرفدار مذاکره با غرب طراحی کند، براین اساس این قرار داد مطلوب جریان غربگرای داخلی نیست.

کاربران شبکه های اجتماعی نیز به مقایسه رفتار اصلاح طلبان درباره برجام پرداخته اند و تناقض های رفتاری اصلاح طلبان را در برخورد با دو قرارداد دولت را بازخوانی کرده اند، حال اینکه سند راهبردی با چین به مانند برجام بار حقوقی ندارد و طرفین براساس منافع اقتصادی خود با یکدیگر همکاری می کنند اما سطح نگرانی اصلاح طلبان در برخورد با این سند نیز طنز خاصی را رقم زده است.

علی لاریجانی، حاشیه ای پر رنگ تر از متن برای برخی ها

گروهی از کاربران شبکه های اجتماعی نیز به حاشیه ای پرداخته اند که آن را پر رنگ تر از متن می دانند و آن حضور علی لاریجانی به عنوان مهره اثرگذار در این سند است، اینان معتقدند که این سند برگ برنده علی لاریجانی برای انتخابات ۱۴۰۰ است اما دلیل خاصی برای تحلیل خود ارایه نمی کنند، لاریجانی به عنوان نماینده ایران در این سند حضور داشته است اما اینکه چگونه بخواهد از این سند به نفع خود در انتخابات استفاده کند محل بحث است، این گروه معتقدند که دولت به عمد لاریجانی را نماینده خود در این مذاکرات معرفی کرده است تا بتواند او را برای انتخابات ۱۴۰۰ آماده تر کند، این را می شود اینگونه تفسیر کرد که مخالفت گروهی از کاربران شبکه های اجتماعی نه مخالفت با این سند که مخالفت با لاریجانی است.

سند حاوی چه مفادی نیست؟

با تمام این شایعات و تحلیل هایی که در شبکه های اجتماعی به صورت هدفمند پمپاژ می شود می توان فهمید که غرب و به طور مشخص آمریکا از این سند همکاری ناخشنود و عصبانی است و این عصبانیت در ادبیات ضد انقلاب و شبکه غربگرای داخلی با واژگان ایران دوستانه مطرح می شود، حال اینکه این سند براساس گزاره برگ منتشر شده از سوی وزارت خارجه یک نقشه راه برای همکاری‌های جامع دو کشور ایران و چین بوده و لذا حاوی هیچ قراردادی نمی‌باشد. این سند شبیه یک چشم انداز عمل خواهد کرد و از دل این سند راهبردی میتوان به قراردادهای متعددی رسید که جزئیات هرکدام بصورت جداگانه باید مورد توافق طرفین قرار بگیرد. 

فایده این سند راهبردی چیست؟

یکم، نقشه راه روابط ایران و چین به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی جهان تعیین می شود. طبق این سند میتوان به قراردادهای متعددی رسید که اگر هر کدام از آنها دقیق و هوشمندانه مورد توافق قرار بگیرند منافع کشور را می تواند حاصل کند. 

دوم اینکه دیپلماسی اقتصادی و سیاسی ایران در جامعه بین الملل بار دیگر فعال می شود. طی سالهای گذشته سیاست خارجی ایران منحصر در مسئله برجام و مذاکرات هسته ای بود. اکنون ایران وارد فاز جدیدی از تعاملات بین المللی می شود و این روند به اصلاح وجهه بین المللی ایران کمک خواهد کرد. اگر این روند به درستی پیش برود می تواند نمایان گر این مسئله باشد که ایران تعصبی روی غرب یا شرق ندارد بلکه ایران به دنبال رابطه ای عزتمندانه است که منافع خود را تامین میکند. این پیام می تواند در تسهیل روابط ایران با همسایگانش و یا متحدان استراتژیک خود مانند روسیه، و حتی کشورهای آمریکای لاتین که در دولت قبل ارتباط مناسبی با آنها ایجاد شده بود و ... موثر باشد.

سومین فایده این سند آن است که می تواند کمک کند تا ایران بتواند در دوران تحریم های همه جانبه آمریکا تعاملات بین المللی اقتصادی خود را حفظ کند. جدیت و دقت ایران در تنظیم قراردادهایی که می توان از دل این سند به آنها رسید خود امر مهمی است که در شرایط سخت تحریمی می تواند عاملی برای ارتقا توان اقتصادی کشور باشد.

چهارم نیز آنکه این سند می تواند تنظیم گر روابط ما با غرب هم باشد. ایران می خواهد با تمام دنیا تعامل داشته باشد. اما این روابط از جنس عزت، حکمت و مصلحت خواهد بود. طی بازه زمانی دولتهای یازدهم و دوازدهم غرب و به ویژه کشورهای موثر غربی به این نتیجه رسیدند که ایران مجبور است فقط و فقط با آنها ایجاد رابطه کند. همین امر باعث شد که غربیها شرایط سخت تری را به عنوان شرط و پیش شرط و ... مطرح کنند. البته معنای این گزاره این نیست که هدف از این سند مقدمه سازی برای ارتباط با غرب است بلکه یکی از نتایج طبیعی جدیت ایران در ایجاد ارتباط با تمام کشورهای دنیا برای تامین منافع کشور می تواند تصور ذهنی غربیها را نیز اصلاح کند.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات