۲۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۸
کد خبر: ۶۸۲۳۰۲

رسانه چگونه شعبده بازی می کند؟

رسانه چگونه شعبده بازی می کند؟
در یک جامعه ایدئولوژیک که بر خلاف اعتقادات و منطق و عقلانیت و اخلاق است آنچه که می تواند ضمانت کند تا عوام‌فریبی کمتر بشود، فهم عمومی مردم است.

به گزارش خبرگزاری رسا، میزگرد «موج وارونه» با موضوع «چگونگی راستی آزمایی برنام و کارنامه کاندیداها توسط افکار عمومی» با مشارکت خبرگزاری فارس و رادیو گفت و گو برگزار شد. در این میزگرد محمود عباس زاده مشکینی نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و استاندار اسبق ایلام و مصطفی آجرلو دکترای فرهنگ و ارتباطات و استاد دانشگاه حضور داشتند که متن آن در ادامه می آید:

 ** این روزها که به انتخابات ۲۸ خرداد نزدیک تر می شویم، مردم بیشتر از با همیشه کارنامه و برنامه‌های مختلفی که از سوی کاندیدها و نامزدهای ریاست جمهوری وجود دارد مواجهه می کنند از کجا می شود فهمید که این برنامه‌ها چقدر عملیاتی و اجرایی است؟

 عباس‌زاده: ما در کشور یک ساختار مدیریتی داریم که با آن ساختار کشور را اداره می‌کنیم ساختار رسمی ما طبیعتاً در قانون اساسی روشن است و آن سه قوه است قوه مجریه مقننه و قوه قضاییه ساختار و نظام تصمیم‌گیری ما هم روشن است از طرف دیگر اختیارات و مسئولیت‌ها هم کاملاً روشن است و از طرف دیگر امکانات و ظرفیت‌ها و محدودیت ها و آسیب‌ها نقاط ضعف و نقاط قوت ما هم در عرصه‌های مختلف روشن است طبیعتاً وقتی یک قوه تصمیم می‌گیرد این تصمیم در داخل یک ماتریسی تعریف می‌شود و طبیعتاً دولت در کشور ما لایحه بودجه را که سرنوشت یک کشور را در یک سال در عرصه اقتصادی سازندگی عمرانی اجرایی مشخص می کند یک لایحه ای تنظیم می کند می رود مجلس چه بسا در مجلس این لایحه دچار تغییرات اساسی بشود خب این می شود اولین محدودیت یک رئیس‌جمهور اصولاً برنامه‌هایی که یک رقیب یک داوطلب حضور در انتخابات ریاست جمهوری مطرح می کند به ویژه در عرصه های اقتصادی اول باید با اختیارات دولت هماهنگی و همسانی داشته باشد تناسب داشته باشد و اختیارات دولت و مسئولیت‌های دولت بیش از وظایف دولت نباید باشد و از طرف دیگر با بودجه و امکانات درآمدهای کشور سازگاری داشته باشد اگر بیش از این باشد باید برنامه‌های خلاقانه‌ای خودش را به زبان کارشناسی و منطق کارشناسانه ارائه دهد اگر وعده و وعیدها اولا با اختیارات دولت تناسب نداشته باشد ثانیاً با امکانات دولت با امکانات کشور تناسب نداشته باشد این اولین نشانه‌های به تعبیری تعارض و تفاوت وعده ها و آن چیزی است که در جامعه تحقق می‌یابد و اینجا اولین نشانه‌های زاویه در وعده و عمل می‌تواند باشد به همین خاطر هرچه معرفت سیاسی معرفت عمومی در جامعه بیشتر باشد چه در سطح عمومی و چه خواص و کارشناسان جامعه یا به تعبیری پیشران ه‌ای جامعه طبقه متوسط بتوانند منطقی به دور از جو زدگی و منصفانه با مسائل برخورد کنند طبیعتا آنقدر وعده وعیدهای کاندیدها با واقعیت همخوانی بیشتری خواهد داشت به نظر من عوام فریبی و عوام گرایی در تبلیغات انتخاباتی طبیعی است و طرف برای جلب رای یک برنامه ها  و شعارهای را ارائه می دهد و منتشر می کند این جامعه است این معرفت عمومی جامعه است که بازیگران انتخابات را هدایت می کند به سمت واقع نگری جامعه منتقد یک مخاطب فعال می تواند محدود کند برش به تعبیری وعده های غیر عملی را فقط این است که می تواند محدود کند به همین خاطر رسانه ها به ویژه رسانه های فراگیر مأموریت و رسالت بسیار سنگینی دارند ما اگر در رسانه ها بتوانیم معیارها را برای مردم معرفی کنیم اصول را خوب برای مردم روشن کنیم فهم عمومی دانش سیاسی مردم بالاتر رود آن وقت گفتمان های رقیب در عرصه انتخابات مجبورند واقع بینانه ادبیات و گفتمان خودشان را طراحی کنند.

 

 ** این عوام‌فریبی که فرمودید اتفاق بسیار بدی است.

 عباس زاده : آفت است عوام فریبی در رقابت های سیاسی است به ویژه در یک جامعه ایدئولوژیک که بر خلاف اعتقادات بر خلاف منطق و عقلانیت و اخلاق است آنچه که می تواند جلوگیری کند ضمانت کند و تضمین کند عوام‌فریبی کمتر بشود آن فهم عمومی مردم است که باید بالا باشد و الا تبلیغات بالاخره کالایی است که در فصل رقابت در اختیار جامعه قرار داده می‌شود رقبای انتخاباتی در فصل انتخابات می آیند کارشناسان تبلیغات را استخدام می کنند یا مثلاً کارشناسان ارتباط عمومی را به خدمت می‌گیرند سعی می‌کنند بهترین شعار را طراحی کنند اینکه این شعار چقدر عملی است و چقدر غیرعملی است برمی‌گردد به معرفت عمومی جامعه معرفت عمومی هر چه بالاتر این عوام‌فریبی کمتر خواهد شد بین معرفت عمومی جامعه و عوام‌فریبی بازیگران در عرصه رقابت انتخاباتی همبستگی معکوس وجود دارد هر چه این بالاتر عوام‌فریبی کمتر می‌شود.

 ** آقای دکتر آجری مردم چطور می‌توانند در واقع سنجش بکنند به صورت عملیاتی برنامه‌های کاندیداهای مختلف را و نامزدهای مختلف ریاست جمهوری را ؟

آجرلو : طوری داریم راجع به انتخابات صحبت می‌کنیم که این انگار اولین انتخاباتی است که می خواهیم در آن شرکت کنیم حافظه تاریخی پاک شده و از انتخابات گذشته و ما آمدیم انگار انتخاباتی را به شکل جدید برگزار کنیم انگار نه انگار که حداقل تجربه سیاسی و تاریخی را ما داریم و چقدر خوب می شود از تجربیات قبلی هم استفاده کرد حداقل در انتخاباتی که ما انتخاب رئیس جمهور داشتیم. می خواهم کمی تخصصی تر و علمی تر به این موضوع نگاه کنیم از منظر پیربوردیو که یک جامعه شناس و مردم شناس مشهور فرانسوی است و عموماً در حوزه دینامیک قدرت و شیوه‌های انتقال قدرت بین نسل‌ها و در درون جامعه نظر می دهد و نظریات ارزنده دارد یک نظریه است عنوانش امر خشونت نمادین و در پی آن می‌گوییم امر شعبده نمادین اینجا می خواهم راجع به رسانه‌ها و نقش عالمان و ارتباطات رسانه و عالمان با امر خشونت نمادین صحبت کنم خشونت نمادین یک نوعی از خشونت است که با همدستی کسانی که خشونت بر آنها اعمال می‌شود و همان هایی که آن خشونت را اعمال می‌کنند صورت می‌گیرد یعنی اینجا به تعبیری ظالم و مظلوم با هم کمک می کنند که این خشونت انجام شود که شما در مقوله تبلیغاتی این را شاهد هستید. هم در هژمونی سلطه رسانه در دنیا راجع به این حرف می‌زنیم هم در ارتباطات میان فردی راجع به این حرف می‌زنیم هم در رسانه‌های خودمان. ما مردم پذیرفته ایم بیاییم سر و صدا کنیم طرفدار یک نامزد بشویم یک ادبیاتی بینمان رد و بدل می‌شود یک وعده های داده شود با همان تعابیری که صحبت شد و بعد از انتخابات آنها آن آقا کلان جایگاهش عوض می‌شود و تغییر نگرش کسانی که تا دیروز اصلا عددی محسوب نمیشدند و فردی که وعده می داد قدرت مند ترین آدم بود و قرار بود گلستان بکند کشور را بلافاصله فردای انتخابات تبدیل می‌شود به نفری که منتقد است و می‌گوید من می خواهم با مردم صحبت کنم . تو نیامدی که با مردم صحبت کنی آمدی مشکلات آنها را حل کنی.

 

 ** به قول رهبر معظم انقلاب مخاطب این باید خود شمایید.

آجرلو: وقتی مقوله خشونت نمادین را توضیح می دهیم می‌گوییم مثلاً در سطح خرد یک کارمند یک رئیس پذیرفته انگار که من جایگاهم جایگاه کارمندی است و باید از رئیس همیشه تعریف کنم چون آدم باهوشی بود که توانست رئیس من شود و من همیشه آن بهترین جملات من جملاتی است که در تایید رئیس من باشد و اگر آدمی باشد که خیلی خوب باشد من را عوض نکند و این را شما در مقولات مختلف می‌بینید که ما می‌توانیم طور دیگری فکر کنیم آن کسی که دارد رای می دهد منم که تو را با رای خودم انتخاب کردم و حاکم شدی.

** افکار عمومی چطور بدانند که دارند درست انتخاب می‌کنند؟

آجرلو: در مسئله شعبده نمادین یک مثال قشنگی می‌زند و می‌گوید شعبده‌بازها کاری که می‌خواهند بکنند این است که حواس مخاطب را جلب کنند به آنجایی که نباید یعنی عملیاتی را اجرا می‌کنند و وقتی مردم حواسشان به این جا جلب است یک خرگوش از یک آستین بیرون می آید. همینجا کارکرد رسانه مشخص می شود اینجا دقیقا وظیفه عالم وظیفه رسانه‌ها آن هوشیاران اینجاست که ببینند حواس قرار است از کجا به کجا پرت شود جلوی شعبده را بگیرند و اگرجلوی شعبده گرفته شود نگاه به فرایندها انجام شود قطعاً دیگر این اتفاق نخواهد افتاد. ضمن این که راجع به خشونت نمادین هم باید ما حواسمان باشد آن چیزی که ساختار دارد تولید می کند و علاقه‌مندان به قدرت را علاقه مند تر می کند به اینکه در مسند قرار بگیرند و مدیریت بکنند حالا چون آدم ها پذیرفته اند رعیت شدن را و مطالبه‌گری فراموش شده و یک امر رایجی است که بنده مدیر شوم و رئیس جمهور شوم تضمین است تا آخر دوره که با انتقاد و صحبت مردم و باید ها گفتن دوره ام را به انتها برسانم و اصلا یک چیزهای دیگری گفته بودم و بیایم چیزهای جدیدی بگویم که خیلی از افرادی که در دوره ثبت نام داشتند می‌آمدند از حالا شروع کردند حرف های دیگر را زدند و مسائلی غیر از مسائل مردم مطرح کردند و قطعاً نگاه عالمان و نگاه اهالی رسانه خصوصاً به این باشد مخصوصاً با این مقوله رسانه‌های اجتماعی یک هوشیاری جدی را می‌طلبد.

 

 ** آقای دکتر عباس زاده شما سابقه حضور در وزارت کشور و بخصوص استانداری هم داشته اید به نظرم آشنا هستید به صورت کامل با این موضوع بعضی ها در همین رقابت‌ها و زمزمه های انتخاباتی هم گاه و بی گاه حتی از روسای جمهور ادوار مختلف شنیده ایم که آیا فلان موضوع دست رئیس جمهور نیست و رئیس جمهور اختیار کافی و وافی را ندارد واقعا به نظرتان رئیس‌جمهور اختیارات کافی را برای یک اتفاق بزرگ در کشور دارد یا ندارد ؟

عباس زاده:  به نظر من سوالی که شمتا پرسیدید خیلی روشن پرسیدید که مردم از کجا بفهمند این ادعا و وعده‌هایی که یک کاندیدها دارد درست است یا نه بدون اینکه جواب بگیرید از آن رد شدید و رسیدید به سوال دیگری واقعیت این است که ما با دو مقوله مواجه هستیم که یکی حکمرانی خوب است یک مجموعه مدیریتی یک رئیس جمهور قرار است بیاید مملکت را اداره کند یک رئیس جمهور با کدام ویژگی می تواند در یک ساختار سیاسی بهترین رئیس جمهور باشد و مدیریت بهتری را اعمال کند این یک بحث است . این یک ویژگی‌هایی را می‌طلبد این مدیر باید کارآمد باشد مدیر کارآمد چه ویژگی هایی دارند؟ از منظر آکادمی دانش مدیریت باید داشته باشد تجربه مدیریتی داشته باشد شم مدیریتی داشته باشد به کشورش به وطنش به آرمان‌هایش باید اعتقاد داشته باشد حاضر باشد از خود عبور کند یک سری ویژگی‌های می‌طلبد که یک رئیس جمهور کارآمد باید داشته باشد یک مجلسی کارآمدی شهردار کارآمد یک سری ویژگی هایی دارند ویژگی های دانشی داشته باشد تجربه باید داشته باشد می‌توان گفت حتی توان فیزیکی داشته باشد توان روحی داشته باشد قدرت ارتباطات داشته باشد مقبولیت داشته باشد همه اینها از شرایط یک مدیر کارآمد است اما وقتی که شما وارد رقابت سیاسی می‌شوید این تبلیغات و رقابت سیاسی صرف نظر از اینکه از این صندوق چه کسی و برای چه درمی‌آید خودش موضوعیت دارد در کشورهایی که انتخابات در آنجا برگزار می‌شود خود این انتخابات یک پکیج است خودش دانش خاصی می‌خواهد شگرد خاصی می‌خواهد خود تبلیغات جلب افکار عمومی یکسری دانش خاص خود توانمندی خاص خود ظرفیت و شگردهای خاص خودش را می‌طلبد این کاملاً متفاوت است و آن طرف خط این یکی از آفت هاست دموکراسی ویژگی های مثبت و یک سری برکاتی دارد یک آفت هایی هم دارد . دموکراسی در کنار مزایایش این آفت‌ها هم دارد در مورد انتخابات صحبت می‌کنیم اما این انتخابات در یک جامعه اعتقادی و ایدئولوژیک اصولاً باید متفاوت باشد.

 

آیا اینکه ما دموکراسی را توانستیم در این جامعه اسلامی بومی کنیم یا نه بنده اعتقاد دارم هنوز نتوانستیم دموکراسی و انتخابات را با ویژگی‌های اعتقادی جامعه منطبق کنیم هنوز از آن آفت‌ها رنج می‌بریم جامعه می‌خواهد یک رئیس جمهور داشته باشد که بتواند برای مردم خدمت کند در حوزه توسعه در رفع تنش‌های بین‌المللی در پایین آوردن تورم در به تعبیری ایجاد تحرک در رشد اقتصادی مردم چنین رئیس‌جمهور می‌خواهند من سوالم این است که واقعا چه شرایطی باعث می‌شود که یک رئیس‌جمهور بیاید سر کار ؟ این بسترهای فرهنگی و ساختار سیاسی یک کشور قانون انتخابات سازوکار انتخابات سازوکار نظارت شورای محترم نگهبان و خود قانون انتخابات الان این دوره در مجلس داشتیم و یک قانونی تصویب می‌شد که شورای نگهبان آمد در قالب یک مصوبه این را ابلاغ کرد حالا یک مناقشاتی هم با دولت پیش آمد با جاهای دیگر مثلا ما می‌گوییم مدیر و مدبر که در قانون اساسی وجود دارد خب کسی است که مثلاً ۵ سال سابقه مدیریت در استانداری و وزارت نمایندگی مجلس و یا غیر را دارد این شرایط سنی گذاشته‌ایم شرایط داشتن فوق‌لیسانس و یا معادل آن داشتن سابقه کار یک سری شرایط تعریف کردیم خود این قانون کمک می‌کند یکی می تواند بیاید یکی نمی تواند بیاید یک بسترهای فرهنگی و سیاسی قدرت جناح‌ها قانون انتخابات سازوکار انتخابات ساز و کار اجرا سازوکار نظارت داشتن مناسبات با ارکان قدرت با جناح ها همه اینها تاثیرگذار است که یک نفر بیاید و بشود رئیس جمهور کشور بخشی هم مردم تاثیر دارند مردم در سازوکار انتخابات خب می آیند یک قسمت از تصمیم را می گیرند در تعریف دموکراسی هم است می‌گویند در دموکراسی مردم را مشارکت داده و شریک می‌کنند در تصمیم و یک وقت هست مادر قاون اساسی هم داریم حق تعیین سرنوشت و این حدق از یک مسیر قانونی بستر فرهنگی اجتماعی سیاسی مناسبات سیاسی و سازوکارهای انتخاباتی وقتی این حق تعیین سرنوشت این طور عبور می‌کند نتیجه می‌گیریم که خیلی از مولفه ها تاثیر گذار است تا یک منتخب به عنوان رئیس‌جمهور نماینده مجلس یا شورای شهر از این صندوق بیرون بیاید این جا فقط پرداختید به بحث مردم که یک قسمت از این پروسه را شکل می‌دهد. مردم را چگونه باید راهنمایی کرد که در این حال و احوال رسانه‌ای و احوال فضای مجازی که روز به روز بر ضریب نفوذ آن افزوده می‌شود یک شاخصی درست مردم داد که بتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند؟

** خانم  فیروزفر چیزی که این روزها در فضای رسانه هم زیاد درباره آن می‌شنویم این است که با توجه به اینکه این دوره انتخابات ریاست جمهوری به خاطر کرونا ضریب نفوذ فضای مجازی بیشتر شده و خیلی از میتینگ ها محافل سیاسی تبدیل شده اند به محافل مجازی یک قدری فضا سخت‌تر شده که در این فضای مجازی همه چیز در آن در حال انتشار است چطور میتوانیم به مطلب درست دست پیدا کنیم که کمک کند به انتخاب اصلح ؟

فیروزفر: در دوره‌های قبلی انتخابات یک فضای هیجانی خیابانی هم داشت مردم در میتینگ ها شرکت می کردند و یک بخش از هیجانات خودشان را آنجا بروز می‌دادند ولی الان جای خودش را به فضای مجازی داده است و فضای مجازی تاثیرگذاری که می‌تواند بر افکار عمومی داشته باشد هدفمند است یعنی فرض کنید یک کاندیدا می تواند یک جمله یا یک حرف یک پیام را آنطوری که دلش می‌خواهد نه ان طور که واقعیت و حقیقت است به مخاطب خودش ارائه دهد الان مشکل این است که مخاطب واقعا نمی‌دانند بایستی در این فضای ملتهب که چند صدایی خیلی زیادی اتفاق افتاده چطور نفر اصلح را انتخاب کند و همه آنها یک شعار هایی دارند آدم‌های پا به میدان رقابت گذاشتند همه آنها یک آینده  زیبایی را ترسیم می‌کنند ولی ما چطور تشخیص دهیم کدام بخش از این حرف‌ها شعار است کدام غیر عملی صورت کدام واقعیت دارد؟

 

**  به نظرتان آقای آجرلو چطور می توانیم برسیم به اینکه یک سنجه ای در اختیار مردم قرار دهیم که بهتر تصمیم بگیرند؟

 آجرلو: سنجه را عالمان جامعه هشیاران جامعه آگاهان از میان روزنامه‌نگاران خبرنگاران و رسانه‌ها در اختیار مردم قرار دهند منظور خواص جامعه است یعنی آنهایی که مردم به ایشان نگاه می‌کنند و رفتارهایشان را تنظیم می کنند. متاسفانه ممکن است یک وقت یک سلبریتی باشد یا ممکن است صاحبان اندیشه باشند و اهالی فهم ما در رسانه‌ها دو تا نگاه داریم که متاسفانه یک نگاه غالب است به لحاظ تخصصی و علمی اصطلاحا ما می‌گوییم رویداد محور یا فرایند محور در جایی دیگر می‌گوییم سوژه محور یا حادثه محور اگر خبرنگار یا آن عالم و نخبه به هر مقوله‌ای به عنوان یک سوژه صرف نگاه کند به عنوان یک رویداد نگاه کند تصور کنید یک پل یکجا خراب شد ساختمان پلاسکو آتش گرفت مردم هشت سال در یک مشکل غوطه ور بودند بعد از اینکه اعتماد کردند و بعد از اینکه امید داشتند یک موضوعی سالیان سال است تکرار می‌شود ما به یک مقوله  اش نگاه می‌کنیم یک وقت ما می‌آییم صرفاً به همان مسئله می‌پردازیم و خبرنگار می‌آید همان رویداد را منعکس می کند و می گذارد می رود سراغ رویداد بعدی یک وقت نگاهی فرآیند محور داریم اصلا شده این رویداد را فراموش کنیم اما بپردازیم به سلسله فرایندها اتفاقاتی که باعث شده این ساختمان آتش بگیرد چه پلاسکو باشد در خیابان جمهوری چه اقتصاد ایران باشد و امید مردم باشد فرآیند را باید بررسی کرد و دید چه اتفاقی افتاده که این طور شده این موقع دیگرشعبده ی نمادین هم به راحتی اتفاق نمی‌افتد آن موقع دیگر به راحتی آن فرد نمی‌تواند با چندتا تبلیغ کاری کند که آقای دکتر فرمودند این ها می روند سراغ شرکت تبلیغاتی شرکت تبلیغاتی اساسشان برای ادورتایزینگ است که یک تبلیغ تجاری است مثلا برای چیپس و پفک و پنیر و کفش و پوشاک اینقدر اصرار می کنیم با شیوه‌های بمباران مردم را کلافه می‌کنیم وآخر سر می‌رود آن چیز را می‌خرد و مصرف می‌کند اخر مگر پروژه انتخابات ریاست جمهوری چیپس و پفک است که این را با تبلیغات ادور تایزینگ انجام میدهیم قرار نیست کسی هشیار باشد قرار است آدم ها را متقاعد کنند می گویند افکار عمومی ابزار دست صاحبان قدرت و سرمایه است اگر ما فرآیند محور یعنی صاحبان اندیشه آنهایی که قرار است مردم را پای صندوق‌های رای بیاورند بیاییم نشانه‌شناسی های را انجام دهیم من یک مدل را می گویم به اسم مدل موفق جدیدترین مدل موفقی که مادر هوشیار سازی جامعه داشته‌ایم این مسئله کرونا بود بالاخره همه دست به دست هم دادند و جامعه را متقاعد کردیم یکسری مسائل را رعایت کنند از مستضعفین فرهنگی و فکری و همه اینها تا نخبگان اگر همت عمومی انجام شود یک نشانه ها می شود دست مردم داد یک عباراتی را مقام معظم رهبری می‌فرمایند راجع به اینکه نگاه کنید ببینید این آدم به ریاست جمهوری می‌خورد یا خیر مثلا یک نشانه ساده کسی که خیلی دارد دست به دامن شرکت های تبلیغاتی می شود و هزینه هایی را ایجاد می‌کند این فرد به درد نمی‌خورد وتجربیات گذشته نیز خیلی مهم است زیست سیاسی فرد مدیریت فرد رفتار فرد مشخص است یکی از وظایف هوشیاران جامعه این است که اجازه فراموشی به حافظه سیاسی مردم ندهند.

 فیروزفر: برخی گروه‌های که تاثیر گذار هستند در جامعه می آیند این نسبت را به هم می‌زنند مثل سلبریتی ها براساس پولی که رد و بدل شده و یا اصلاً محبوبیتی که برای شخص خاص قائ هستند می آیند یک اظهارنظر  غیرکارشناسی می کنند و افکار عمومی را به سمت دیگر هدایت می‌کنند

 آجرلو : بله همینطور است نزاع این جا برای هوشیارسازی است آن سلبریتی که پول قبلا هم برای تبلیغ دمنوش گرفته است فردا می آید می گوید به فلانی رای دهید.

 **  من گمانم این نیست که همه این اتفاقات از تراکنش های مالی صورت بگیرد اما این را به نظرم باید مخاطبین و مردم در جریانش باشند.

 آجرلو: حالا تراکنش مالی باشد یا منفعت.

 

** مردم باید بدانند که این بنده خدا علیرغم اینکه در ورزش یک قهرمان است یا در سینما یک هنرمند تواناست اما خب طبیعتا او کارشناس سیاسی نیست مثل من و شما که ممکن است استوری بگذاریم و از یک نفر‌حمایت بکنیم او هم فهم سیاسی اش همان قدر است اگر جامعه به این نقطه برسد به نظر می رسد خیلی اتفاقاتی را درست ترفهم بکنیم در جامعه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری مان.

عباس‌زاده: در پاسخ به این سوال که چطور مردم را باید هدایت کرد من با این واژه که مردم باید هدایت شوند خیلی موافق نیستم اعتقاد ندارم راهنمایی چیزی است که باید به جامعه از بیرون تزریق شود راهنمایی باید درون جوش باشد انتخابات ریاست جمهوری در ایران چهار گروه ذینفع دارد اولین ذی نفع بازار انتخابات کاندیدا هستند این آقا کاندید شده یک جریانی گروهی تیمی ستادی همراهش هستند او را تایید می کنند در بازار انتخابات دنبال پیروزی آدم مشخصی هستند این کاندیدای محترم ممکن است یا جناحی که کمکش می‌کند رسانه هم داشته باشد این ها آن چه که به نفع آن کاندید است مردم و افکار عمومی را به آن کاندیدا متوجه می کنند و همین را خواهند گفت بزرگنمایی و کوچک نمایی خواهند کرد الزاما حقیقت را نخواهند گفت ممکن است بخشی از حقیقت را بگویند و بخشی را هم نگویند. حالا رسانه چه مسئولیتی دارد کدام رسانه؟  رسانه فلان کاندیدها معلوم است که می رود طرف آن کاندید دومین ذی نفع  حاکمیت نظام سیاسیاست نظام سیاسی مطلوبیتش از انتخابات چیست نظام سیاسی دنبال منافع ملی است دنبال افزایش مشارکت است مشارکت هرچه بالا برود قدرت ملی و اقتدار ملی بیشتر می‌شود به ویژه در کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران که پشتوانه جز مردم هم ندارد قدرت این جا درون جوش است هرچه این انتخابات با نشاط تر مشارکت بیشتر به نفع حاکمیت است خود ارکان حاکمیت اصولاً در اینجا به دنبال افزایش مشارکت نشاط و بعد انتخاب اصلح باشد که مقام معظم رهبری فرمودند این دوره اصل مشارکت مهمتر است بعد از انتخاب اصلح مهم است ما اگر رسانه حاکمیتی هستیم و از آن ارتزاق می کنیم رسانه ملی هستیم یا حقوق کارمندان خودمان را از دولت می گیریم با واسطه یا بی واسطه اصولاً باید نگاه حاکمیتی داشته و این را بالا ببریم دنبال منافع ملی باشیم دنبال افزایش مشارکت باشیم دنبال به تعبیری سلامت انتخابات باشیم دنبال وضعیت مردم باشیم حاکمیت اینها را می‌خواهد سومین گروه مردم هستند مردم دنبال این هستند که یک نیروی کارآمد بیاید ضمام قوه مجریه را در دست بگیرد با توجه به اختیارات گسترده امکانات گسترده نقشی که در توسعه کشور دارد کشور در ریل توسعه بیفتد و مردم همین را می‌خواهند آخرین ذی نفع رسانه ها هستند رسانه این جا سه گروه می‌شوند رسانه های حاکمیتی باید به دنبال منافع ملی افزایش مشارکت انتخابات با نشاط باشد رسانه حاکمیتی باید دید حاکمیتی داشته باشد و یک طرف نایستد اگر ما به عنوان رسانه ملی در یک جایی قرار بگیریم که مردم احساس کنند که این نگاه از منظر منافع ملی نیست این را پس می زنند به مردم کمک کنیم که مردم راست را از ذروغ تشخیص دهند. رسانه های مستقل برای این که آن اتفاق بیفتد مردم تشخیص دهند به مردم کمک کنند که مردم راست را از دروغ تشخیص دهند رسانه واسطه بین مردم و حاکمیت هستند آقای رقیب انتخاباتی می‌آید مطلبی را می گوید بی مبنا است مثلا یک تعارض.  تعارض را باید بزرگ بکند رسانه و به عنوان علامت سوال در مقابل کاندیدا قرار دهد.

 

مثال کوچک میزنم مثلا دولت فعلی ما چون رقیب نیست الان داشتند می رفتند به استقلال مذاکره با غربی‌ها علنا گفتند صندوق‌های ما خالیست خزانه ما خالی است شما اگر بیایید بگویید خزانه ما خالی است بروید با طرف مذاکره کنید آیا شما را حساب می کنند؟ آیا به شما امتیاز می‌دهند یا خیر ؟ الفبای دیپلماسی خارجی می گوید که نمی دهند اینجا باید انگشت بگذارد رسانه و بگوید آقای دولت آقای نامزد آقای رقیب انتخاباتی اینکه می‌گویید درست نیست و خلاف منافع ملی نیست مقام معظم رهبری که خودش رئیس جمهور بوده از بالا همه مسائل را می‌بیند بهتر می تواند راهنمایی کند و فرمودند رییس جمهور دارای مدیریت و کفایت دارای عملکرد انقلابی باید باشد یعنی یک کارنامه دارد که نشان می‌دهد انقلابی است باید مردمی و امیدوار باشد انقلابی کسی است که صدایش از متن توده‌های مردم بلند شود انقلابی به ریخت و قیافه و شعار نیست.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات