۳۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۵
کد خبر: ۶۹۰۳۵۰

طلبه شهیدی که سردار قاآنی برای نماز جماعتش، خود را می‌رساند

طلبه شهیدی که سردار قاآنی برای نماز جماعتش، خود را می‌رساند
طلبه شهید سیدمحمد هاشم امینی از شهدا خراسان و لشکر ۲۱ محمد رسول الله در واحد تخریب بود که سردار قاآنی برای نماز خواندن پشت سر شهید خود را به واحد تخریب می‌رساند.

حجت الاسلام رضا زکریایی پژوهشگر سیره شهدا در گفت و گو با خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، گفت: شهید سید محمد هاشم امینی طلبه ممتاز مدرسه موسوی نژاد مشهد بود که برای ادای تکلیف خود در دفاع مقدس حضور داشت؛ آیت الله موسوی نژاد از اساتید برجسته حوزه علمیه خراسان بود که شهید امینی شاگرد او بود و این شهید به حدی در درس ممتاز بود که آیت الله موسوی نژاد خطاب به سید هاشم امینی می گفت در جبین تو مرجعیت می بینم.

طلبه شهیدی که سردار قاآنی برای نماز جماعتش، خود را می‌رساند

وی ادامه داد: شهید امینی در واحد تخریب تیپ 21 محمد رسول الله بود که آن زمان سردار قاآنی فرماندهی لشکر را بر عهده داشت که بعدها این تیپ به لشکر تبدیل شد؛ نقل می کنند سردار قاآنی هر جا بوده برای نماز خواندن پشت سر سید هاشم امینی خود را به واحد تخریب می رساند و گاه مسافت های طولانی طی می کرده است.

این پژوهشگر سیره شهدا اظهار داشت: این شهید بسیار شجاع بود و با وجود اینکه دو فرزند داشت و علاقه زیادی به درس داشته در جبهه ها حضور داشته است؛ نقل می کنند گاهی از روی دلتنگی زیاد برای فرزند قنداقی اش با همان متکا و پتو شکل یک قنداق را درست می کند و قربان صدقه کودک خود می رود؛ عشق به فرزندانش زیاد بود اما همواره دعای برای شهادت می کرد و بسیار در جبهه ها تلاش می کرد.

وی با ذکر خاطره ای از همرزم شهید گفت: شبی در دعای کمیل با تضرع و التماس فراوان از خداوند درخواست شهادت می کند و بعد از همان دعای کمیل به مقر حمله خمپاره ای صورت می گیرد؛ آقای سیدجواد کافی نقل می کند که با فریاد همه را به پناهپاه راهنمایی می کند و خود هم به سرعت به پناهگاه می رود که راوی از او سؤال می کند: « تو که با تضرع درخواست شهادت می کنی چرا با سرعت به پناهگاه می روی» شهید در اینجا پاسخ می دهد که هم حفظ جان تکلیف و واجب است و هم دعای شهادت و عاقبت به خیری.

طلبه شهیدی که سردار قاآنی برای نماز جماعتش، خود را می‌رساند

وی در پایان خاطر نشان کرد: روزی به همراه خانواده خودم به منزل شهید رفتم که در آن تاریخ نزدیک 20 سال از شهادت این شهید می گذشت، از خانواده شهید سؤال کردم تا به حال حضور شهید را در خانه احساس کردید؟ همسر شهید در پاسخ تأکید کرد که هیچ وقت غیبتش را حس نکردم؛ روزی فرزند کوچک شهید روی پله ها بود که نرده مناسبی هم نداشت و همسر شهید مشغول به کاری بوده که احساس کرده شهید صدایش می کند سراغ بچه برود و از یک خطر فرزند شهید را نجات می دهد./927/

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۵
چقدر این شهید گمنام است
0
1
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۱
شهدا شمع محفل بشریتند
1
0