۲۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۵۹
کد خبر: ۶۹۲۴۷۷
حکایتی از حدیث رفع القلم؛

نهم ربیع در میزان هندسه معرفتی شیعه

نهم ربیع در میزان هندسه معرفتی شیعه
نهم ربیع الاول در تقویم قمری بر انگیزاننده مباحثی در باب سنتی شده است که نوشتار حاضر می خواهد صحت و سقم و پیامدهای این سنت را در ترازوی معارف دینی و انسانی بسنجد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، نهم ربیع الاول در تقویم قمری بر انگیزاننده مباحثی در باب سنتی شده است که مقاله حاضر در پی آن است که صحت و سقم و پیامدهای این سنت را در ترازوی معارف دینی و انسانی بسنجد و با استفاده از منابع و معارف دینی، تاریخی و انسانی و بهره گیری از سخنان عالمان دینی نشان دهد که این روز فرقی با بقیه ایام ندارد و رویداد تاریخی منسوب به این روز یک سر نادرست است و حدیثی که در آن از رفع قلم در این روز سخن می گوید صحت سندی و متنی ندارد. از سوی دیگر نشان دهد که این "خرافه" نه تنها یک ناهنجاری در عمل دینی است بلکه عوارض مهم و جبران ناپذیری از نظر سیاسی و اجتماعی برای جوامع اسلامی و شیعی دارد.

بنابر این لازم است که عیار صحت و سقم مسائل منسوب به این روز را در سنجه و ترازوی عقل و نقل قرار داده و ملاک عمل را معارفی قرار دهیم که در این ترازو عیار حقیقت و واقعیت خود را نیک نشان داده باشند چه اینکه انسان را حجتی جز این دو پیامبر درونی و برونی نیست. (ن.ک:اصول کافی، کتاب عقل و جهل)

دین به مثابه یک کل سیستمانه

دین به عنوان یک پدیده که علت فاعلی آن خداوند تبارک و تعالی است و علت مادی آن انسان و غایت آن نورانیت دنیا و آخرت انسان است (ن.ک: دین شناسی)، به مثابه یک کل، دارای انسجام درونی و معارفی است و از نظر متن وحیانی و علوم مبتنی بر آن متن وحیانی، دارای انسجام و کلیتی سیستمانه است که کشف و شناخت معارف ناساز و وارداتی در این سیستم منسجم را ممکن می سازد؛ معارف وارداتی که در لسان دین "خرافه" نامیده می شود. به عبارت دیگر معارف منسجم دینی دارای کد و شناسه هایی هستند که مبتنی بر اصول وحیانی آن دین است که با کمک آن کد و شناسه می توان معرف سره و غیر سره را از یکدیگر باز شناخت.

قران کریم در این باب معارف خود را معارفی متشابه و مثانی می خواند: «الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی». (زمر 23) مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان در باب این آیه می گوید:«کتابا متشابها یعنی کتابی که هر قسمتش شبیه به سایر قسمت هاست... مثانی جمع مثنیه است که به معنی معطوف است و قرآن را مثانی خوانده چون بعضی از آیاتش انعطاف به بعض دیگر دارد». (المیزان، ج17،ص388)

عقلانیت و اسلام

آنچنان که گذشت، دین یک کل سیستمانه است که دارای انسجام درونی و معارفی است. این کل سیستمانه بنابر معارف درونی خود دارای شاخصه یا شاخصه های رئیسه ایست که نقش اتاق فکر و نرم افزار آن سیستم را بر عهده دارند.

در دین مقدس اسلام -آنچنان که از معارف آن بر می آید- عقلانیت، چکیده و شاخصه سیستم دینی اسلام است که چون بند یک تسبیح دانه های معارفی آن را منتظم و منظم می دارد. کثرت تاکید بر عقل و عقلانیت در معارف و تاریخ دین اسلام اعجاب آور است. استاد شهید مرتضی مطهری در این باب می گوید:«اسلام طرفدار تعقل است و شدیدا هم طرفدار است»؛ و در جای دیگر پس از آوردن آیه درخشان «فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» می گوید:«اصلا معنی آیه، استقلال عقل و فکر است که فکر باید حکم غربال برای انسان داشته باشد و انسان هر حرفی که می شنود در این غربال قرار دهد و خوب و بد را بسنجد». (تعلیم و تربیت در اسلام، ص185)

در این میان در تمام مذاهب اسلامی این عقلانیت در مذهب شیعه به دلیل ارشادات ائمه شیعه (ع) درخششی و نمایشی افزون تر دارد؛ استاد شهید مطهری در این باره می گوید:«در سنت اسلامی و بالخصوص در روایات شیعی نیز به عقل و تعقل اهمیت زیادی داده شده است و یکی از مزایای روایات شیعی بر روایات غیر شیعی اهتمام بیشتری است که در روایات شیعی به عقل شده و به آن تکیه گردیده است و به همین دلیل نویسندگان اجتماعی اهل تسنن اعتراف دارند که در دوره اسلام، عقل شیعی همیشه از عقل سنی قوی تر بوده است». (همان،ص186)

بنابر این مشخص شد که روح و شاخصه آیین شیعه عقلانیتی استوار و درونی است که در سیستم فکری، فرهنگی و فقهی شیعه تنیده شده است. حال باید نهم ربیع و ادعای رفع قلم و تعطیل تکلیف -که از اهم دستورات عقلی است- را در چرخه عقلانیت منطوی در معارف شیعی به آزمایش نهاد و صحت و سقم آن را در شقوق مختلف علمی و عقلانی شیعه به سنجه کشید.

نهم ربیع در میزان هندسه معرفتی شیعه

ادعاهای راجع به این روز

ادعا شده است که روز نهم ربیع اکبر اعیاد شیعه است و در این روز قلم تکلیف از شیعه برداشته شده است و این همه به دلیل کشته شدن خلیفه دوم در این روز است! و این همه مستند به روایتی طولانی شده است که مختصر آن اینگونه است:

«دو راوی این روایت با یکدیگر در مورد عمر بن خطاب اختلاف پیدا نموده و می خواسته اند تا با مراجعه به یکی از اصحاب امام هادی (ع) به نام احمد بن اسحاق مشکل خویش را حل نمایند. اما تصادفا این مراجعه در روز نهم ربیع رخ می دهد و آنها احمد بن اسحاق را در حال انجام اعمال روز عید مشاهده می کنند، از این جهت با تعجب علت این امر را از او سوال می نمایند. احمد بن اسحاق نیز با بیان این که در چنین روزی با گروهی به نزد امام هادی (ع) رفته و امام را در این حال مشاهده کرده است از قول امام فضیلت های این روز را بر می شمرد؛ در ادامه نیز وی به نقل روایتی طولانی از یکی از اصحاب رسول خدا و ویژگی های این روز را بیان نموده و علت آن را کشته شدن یکی از منافقین و دشمنان خدا در این روز می داند. (نهم ربیع، جهالت ها، خسارت ها،ص22) در همین حدیث است که از قول رسول خدا نقل می گردد که ایشان فرموده اند:«به فرشتگان نویسنده ی اعمال دستور دادم به مدت سه روز قلم را از همه مردم بردارند و چیزی از گناهان آنان ننویسند».

اینک می توان این روایت و ادعا های مطرح شده در باب این روز را در چرخه های مختلف به سنجه نهاد.

نهم ربیع در میزان هندسه معرفتی شیعه

نهم ربیع در میزان هندسه معرفتی شیعه

شیعه بنابر معارف قرآن و روایات اهل بیت عصمت (ع) بنای معرفتی و متا فیزیکی بر می فرازد که در آن همه مبانی چون آجر ها و مصالح ساختمانی دارای استحکام و قوتی هستند که امکان ایجاد شکاف در آن نیست و همه مبانی در جای خود هستند چه اگر ذره ای جابجا گردد دیگر سیستم ان سیستم معهود نیست.

رفع قلم و بر داشته شدن تکلیف بنا بر این روایت، مخالف صد در صد هندسه معرفتی و هستی شناسانه اسلام است چه در این سیستم منسجم هیچ خلل و فرجی در نظام عالم نیست و هر چیز دارای جایگاهی متا فیزیکی است. در این میان تکلیف انسان در رابطه با خدا، طبیعت، اجتماع و خویشتن خویش، بنا بر ناموسی دقیق و لا یتغیر تبین شده است که تکیه بر مبانی عقلی و ما بعد الطبیعی مستحکم دارد که با عدل و حکمت الهی تبیین شده است. حال چگونه می شود این سیستم دقیق و این بنای مستحکم را با ادعای یک روایت بسیار ضعیف (بحث روایتی خواهد آمد) فرو ریخت. پس ادعای رفع قلم مخالف هندسه مستحکم معرفتی و هستی شناسانه شیعی است و نسبت دادن هرج و مرج و ولنگاری به این سیستم متقن است. (ن.ک: المیزان ج19 و هدایت در قرآن)

نهم ربیع در ترازوی تاریخ

آنچنان که ادعا شده است این روز، روز قتل خلیفه دوم است. این ادعا در حالی است که به گواهی تواریخ شیعه و سنی و به صورت اجماع تاریخ قتل خلیفه دوم آخر ذی الحجه است. ابن سعد کاتب واقدی صاحب کتاب طبقات که مورد وثوق تمام گروه های اهل تسنن حتی سلفیون است (سلفی ها اکثر مورخین را که سنی بودنشان قطعی است را به دلیل گفتن حقایق شیعه می دانند!) (ن.ک: منابع تاریخ اسلام) در باب تاریخ قتل خلیفه دوم می گوید: « از ابوبکر بن اسماعیل بن محمد بن سعد از پدرش: عمر خطاب روز چهارشنبه چهار شب باقی مانده از ذی الحجه سال بیست و سوم زخمی شد و روز یکشنبه اول ماه محرم سال بیست و چهارم هجرت دفن شد». (طبقات ج3ص317)

تاریخ های دیگر چون مروج الزهب، یعقوبی ، اخبار الطوال، تاریخ مدینه، تاریخ خلیفة بن خیاط، الفتوح، التنبیه و الاشراف، انساب الاشراف و... نیز تاریخ قتل خلیفه دوم را این روز می دانند و بزرگان شیعه چون شیخ مفید و سید بن طاووس و ... نیز بر این رای هستند. (ن.ک: نهم ربیع جهالت ها خسارت ها)

برای مثال شیخ کفعمی از بزرگان شیعه و صاحب کتاب مصباح در این باب می گوید:« در بیست و هفتم ذی الحجه عمر بن خطاب مجروح گردیده است و کسی که می پندارد او در روز نهم ربیع کشته شده است به تحقیق دچار اشتباه گردیده است».(همان ص20)

برضعف روایت تاریخی و عوامانه بودن منسوبات به نهم ربیع همین بس که این روز، روز مرگ عمر بن سعد است!

نهم ربیع در ترازوی علم الحدیث

در باره سند و متن روایت نقل شده در باب این روز آقای مهدی مسائلی در کتاب روشنگر "نهم ربیع، جهالت ها، خسارت ها" بحث مبسوطی را آورده اند و به خوبی نشان می دهند که اولا سه منبعی که این روایت در آنه آمده است و مرحوم مجلسی از آنها نقل کرده است از منابعی قرن هشتمی هستند و سلسله حدیث از نظر نقل در کتب از قرن هشتم عقب تر نمی رود. ثانیا راویان آن همه ضعیف و مجهولند و ثالثا متن حدیث با مسائل تاریخی زمان امام هادی سازگار نیست و رفع قلم خلاف معارف اصیل دینی است و در نهایت این حدیث جعلی و ساختگی است. (نهم ربیع جهالت ها خسارت ها ص25)

دورانی که این حدیث جعل شده مصادف با سقوط خلافت عباسی و روز بازار طعن و لعن و درگیری های مذهبی در جهان اسلام بوده است. (ن.ک: تاریخ ایران از یورش مغولان تا زوال ترکمانان)

آیة الله العظمی صافی گلپایگانی در باره این حدیث می گویند: «روایت علی بن مظاهر (روایت رفع قلم) از نظر متن و سند ضعیف است و آن را در کتب معتبر و اصیل شیعه نیافتم».(نهم ربیع جهالت ها خسارت ها ص33)

نهم ربیع در ترازوی اخلاق

اسلام دینی است که تاکید بسیاری بر اخلاق و مبانی انسانی دارد. پیامبر گرامی اسلام هدف از بعثت خویش را اتمام و اکمال اخلاق می دانند.آیات کتاب آسمانی قرآن بسیار مبادی آدابند و کلمات قبیح را در لفافه کنایات و اشارات بعید آورده است.حال چگونه می شود دینی که برای اخلاق و تعالی روح آمده است و در معارفش با کمترین هرزگی و یلگی و اباحه گری مخالفت کرده، دستور به اباحه گری و رفع تکلیف در یک روز بخصوص دهد.

باید دانست که تولی و تبری از ظالمان که یک واجب الهی است و عبادت غیر از هرزگی و فحاشی است که حرام الهی است حال آیا شایسته است حرام الهی را در قالب واجب الهی مرتکب شد؟

این در حالی است که خداوند در آیه مبارک 108 سوره انعام مسلمین را از توهین به مقدسات دیگران منع کرده است، چون این توهین، کافران و مخالفان را به مقابله به مثل تشویق می نماید.این است آن عقلانیتی که در هندسه معرفتی دینی نهفته است که پیشتر گذشت.

سید رضی در خطبه 206 نهج البلاغه و پیش از آن نصر بن مزاحم در پیکار صفین خود نقل می نمایند که حضرت یاران خویش را از فحاشی به سپاهیان معاویه منع می نمودند و می فرمودند:«من خوش ندارم شما دشنامگو باشید لیکن اگر کرده های آنان را بازگویید و حالشان را فرا یاد آرید به صواب نزدیکتر بود.

نهم ربیع در میزان هندسه معرفتی شیعه

نهم ربیع در ترازوی فقه

در فقه شیعه علاوه بر مسائل برداشت شده از متن دین مسائل اجتماعی و اصول عقلایی در احکام مدخلیت دارد. اصولی مانند قاعده لاضرر و...چه بسیار مسائلی که بدلیل اینکه موجب وهن شیعه می شود از سوی فقهای ما ممنوع گشته است. مسائل نهم ربیع از مسائلی است که فقهای شیعه آن را مخالف با عقلانیت فقه شیعه و موجب وهن و شکسته شدن وحدت اسلامی می دانند وحدتی که افرادی نظیر مرحوم آیة الله العظمی بروجردی بر آن تاکید تمام داشتند و قدم های عملی بسیاری در راه تقریب مذاهب اسلامی برداشتند. حال آیا عده ای که به دنبال سرگرمی و ولنگاری هستند مصالح دین را از این بزرگ زعیم شیعه بهتر می دانند!

آقای مسائلی در کتاب خود استفتائاتی راجع به نهم ربیع از محضر مراجع تقلید آورده اند که خود گویای افسانه بودن و غیر شرعی بودن اعمال و ادعا ها در باره این روز است.

رهبر انقلاب آیةالله العظمی خامنه ای در پاسخ به استفتاء فرموده اند:«هر گونه گفتار یا کردار و رفتاری که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دشمن بدهد و موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعا حرام است.

آیةالله العظمی نوری همدانی:«چیزی به عنوان رفع قلم در روز به خصوصی نداریم و مسلمانان باید از تفرقه بپرهیزد و از هر چیزی که موجب وهن مذهب می باشد جدا اجتناب نمایند».

آیة الله العظمی مکارم شیرازی: «اولا روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم. ثانیا بر فرض چنین چیزی باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست هم چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر. ثالثا تولی و تبری راه های صحیحی دارد نه این راه های خلاف». (همان ص106)

نهم ربیع در میزان هندسه معرفتی شیعه

نهم ربیع در علوم اجتماعی و سیاسی

مسائل مورد ادعا در این روز باعث شکاف بین اقوام و طیف های اجتماعی می گردد که خلاف مسائل مسلم علوم اجتماعی و سیاسی است و باعث ضعف امنیت ملی و بین المللی می گردد. وضعیت امروز در جهان اسلام و مصائب و مشکلات مسلمین حاصل درگیری های مذهبی و سوء استفاده قدرت های جهانی از درگیری های مذهبی مسلمانان است که در سایه بی توجهی به اصول عقلانی دین اسلام حاصل شده است. وحدت اسلامی یک شعار نیست بلکه یک فریضه است. تنیدن بر این مراسمات خرافی مساوی با ریخته شدن خون مسلمان شیعه بی گناهی در عراق و افغانستان و دیگر بلاد است.

باید دانست که ما فرایض و واجبات بسیار مهم و مسلمی برای اقامه داریم که بر زمین مانده اند و اعیاد بسیاری را برای شادی و سرور شرعی و عقلانی داریم و نهم ربیع و اسطوره ساختگی هیچ کارکرد و شرعیت و معقولیت ندارد.
هادی شاملو

ارسال نظرات