۱۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۸
کد خبر: ۶۹۷۲۲۶

تحلیل عبدالباری عطوان از چرایی سفر مشاور امنیت ملی امارات به تهران

تحلیل عبدالباری عطوان از چرایی سفر مشاور امنیت ملی امارات به تهران
کشورهای عربی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که آمریکا و رژیم صهیونیستی توانایی حمایت از آن‌ها را در سال‌های آتی ندارند و از این رو در پی افزایش همکاری‌ها با تهران بر آمده‌اند.

به گزارش سرویس بین‌الملل خبرگزاری رسا، «شیخ طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی صبح (دوشنبه) وارد تهران شد و همزمان نیز «محمد بن سلمان» ولی‌عهد سعودی سفر خود به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را آغاز کرده است.

«عبدالباری عطوان» نویسنده معروف جهان عرب و سردبیر روزنامه رأی الیوم در این باره نوشت است: «در حالی که بیشتر کشورهای عربی در درگیری‌ها و تنش‌های داخلی و خارجی به سر می‌برند و خبر چندانی از سفرهای دیپلماتیک نیست، منطقه خلیج فارس شاهد تحرکات کم‌سابقه دیپلماتیک است که بحث از سرگیری روابط دوستانه با ایران محور اصلی این تحرکات به شمار می‌رود».

او نوشت که دو سفری که امروز انجام شد، اهمیت راهبردی بالایی دارند و می‌توانند چهره منطقه خلیج فارس را در ابعاد سیاسی و اقتصادی در آینده و همچنین همکاری‌های امنیتی و نظامی را تغییر دهند. اول سفر «طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات متحده به عربی به دعوت «علی شمخانی» به تهران و دیگر سفر منطقه‌ای «محمد بن سلمان» ولی‌عهد سعودی که قرار است به ترتیب به کشورهای عمان، بحرین، قطر، امارات و کویت سفر کند و موضوع ایران و پرونده هسته‌ای و موشکی این کشور در صدر رایزنی‌های او قرار دارد.

عطوان با بیان اینکه طحنون بن زاید، مرد مصالحه است، نوشت که او مجری سیاست جدید امارات است تا روابط میان ابوظبی با تهران را گسترش داده و اختلافات را حل کرده و روابطی مبتنی بر اعتماد متقابل ایجاد کند و همکاری‌های سیاسی و اقتصادی را افزایش دهد.

به نوشته او، سیاست خارجی و منطقه‌ای مورد اجماع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (به استثنای قطر) در طول سال‌ها و دهه‌های گذشته بر مبنای تشدید محاصره ایران و ایجاد تنش‌های داخلی با هدف تضعیف این کشور پیش رفته است. عطوان تأکید کرد که می‌توان گفت جنگ تحمیلی رژیم صدام بر ایران در دهه هشتاد میلادی قرن بیستم و پس از آن بحران سوریه با تحریک و تأمین مالی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس صورت گرفت تا هدف اصلی که تضعیف ایران بود رقم بخورد، اما زمانی که این هدف با شکست مواجه شد و حکومت‌های ایران و سوریه همچنان پابرجا ماندند، کشورهای عربی خلیج فارس حداقل در ظاهر و به شکل تاکتیکی از این اهداف رویگردان شده‌اند و برعکس به دنبال بهبود روابط با تهران برآمده‌اند، ترجمان این ضرب المثل انگلیسی است که می‌گوید: «اگر نمی‌توانی دشمنت را شکست دهی، به او ملحق شو» و این مسأله‌ای است که اکنون رخ داده و موجب نگرانی رژیم صهیونیستی شده است که همواره بر طبل جنگ با ایران می‌کوبد و اکنون پاسخی از کشورهای عربی خلیج فارس نمی‌شنود.

عبدالباری عطوان در این خصوص افزود: «کشور امارات به نظر می‌رسد که از سیاست پیشین خود و ضدیت با رقبا و دشمنان خود به خصوص جنبش اخوان‌المسلمین و کشورهای حامی آن از جمله لیبی و ترکیه دست برداشته و سیاست جدیدی تحت عنوان "صفر کردن مشکلات" در پیش گرفته است و این همان سیاستی است که رجب طیب اردوغان در ابتدای به قدرت رسیدنش در ترکیه در پیش گرفت و البته در ادامه مسیر کامل برعکسی را پیمود که موجب کاهش محبوبیت و موفقیت‌های اقتصادی و سیاسی‌اش شد. از این رو می‌توان توقف تبلیغات و هجمه رسانه‌ای ارتش سایبری امارات و سفر طحنون به آنکارا، دوحه و تهران را اینگونه تفسیر کرد.»

طبق این تحلیل، سلاح پول و اقتصاد، در رأس سیاست جدید امارات قرار دارد و این سیاست در سفر محمد بن زاید ولی‌عهد امارات به آنکارا کاملا نمود پیدا کرد، به طوری که امارات صندوق سرمایه‌گذاری به ارزش ۱۰ میلیارد دلار را برای حمایت از اقتصاد ترکیه به راه انداخت و تلاش کرد تا پس از سال‌ها تنش، روابط با ترکیه را بهبود بخشد.

سردبیر رأی‌الیوم چرایی تحول در سیاست امارات متحده عربی را دو عامل اصلی ذکر کرد، بدین صورت که اولا قدرت و توان سیاسی و تبلیغاتی اخوان‌المسلمین دیگر همچون سابق نیست و دیگر خطر پیشین را برای ابوظبی ندارد و از این رو می‌تواند از میزان تنش با ترکیه و تونس و لیبی بکاهد و دوم اینکه قدرت و نفوذ آمریکا در منطقه در حال کاهش است و واشنگتن در حال خروج تدریجی از خاورمیانه و تمرکز بر خطر اصلی یعنی چین در شرق و روسیه در مرکز اروپا (اوکراین) است.

علاوه بر این امارات به دنبال افزایش قدرت اقتصادی خویش است. این کشور برای سرمایه‌گذاری ۶۰ میلیارد دلاری در حوزه اکتشافات و صنعت نفت برنامه‌ریزی می‌کند تا میزان تولید نفت خود را به چهار میلیون بشکه نفت در روز افزایش داده و به در آمد خود بیفزاید و حجم مالی صندوق سرمایه توسعه ملی خود را که در حال حاضر حدود ۸۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد را افزایش دهد.

هدف سفر بن سلمان به عمان

عبدالباری عطوان در بخش دوم یادداشت خود به سفر «محمد بن سلمان» ولی‌عهد عربستان سعودی به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس پرداخت که پس از دو سال صورت می‌گیرد. او این سفر را نشان از تحول در سیاست خارجی ریاض و تلاش برای ترمیم نفوذ عربستان در منطقه خلیج فارس و جهان و همچنین جست‌و‌جو برای راه‌حلی جهت خروج از جنگ یمن تفسیر کرد.

عطوان این سفر را از سه نقطه نظر مورد بررسی قرار داد:

اول: انتخاب مسقط پایتحت عمان به عنوان مقصد اول و امارات به عنوان مقصد چهارم، اماراتی که شریک عربستان در جنگ یمن است، نشان از تحول عمیق در ائتلاف‌های منطقه‌ای ریاض دارد. عمان به دلایل مختلفی به عنوان اولین مقصد انتخاب می‌شود. وجود اختلافات مسکوت مانده میان امارات و عربستان و کاهش هم‌پیمانی‌ها در جنگ یمن و کل منطقه از دلایل اصلی می‌تواند باشد.

دوم اینکه نزدیکی به عمان می‌تواند مقدمه‌ای بر استقبال از ایفای نقش میانجی‌گری مسقط میان ریاض و تهران و جایگزین واسطه‌گری عراق و گفت‌و‌گوهای بغداد باشد. عمان در مسائل مختلفی از جنگ گرفته تا اختلاف با قطر و بحران با ایران، مواضع میانه‌ای در پیش گرفت و عربستان نیز به دلیل سیاست‌های چندین ساله خود در وضعیت خوبی در منطقه و جهان قرار ندارد.

سوم: سفر بن سلمان به عمان می‌تواند به همکاری‌های اقتصادی و تجاری دو کشور بهبود بخشد. تاکنون تنها راه زمینی انتقال کالا میان عمان و کشورهای عربی دیگر، از طریق امارات بود و اکنون جاده ترانزیتی جدیدی میان عمان و عربستان ساخته شده و می‌تواند به انزوای تجاری عمان خاتمه دهد و این کشور را از طریق زمینی به عراق و سوریه و لبنان و اردن متصل کند و از وابستگی‌اش به امارات بکاهد.

سردبیر رأی‌الیوم در بخش پایانی یادداشت خود، نقطه تحول اساسی در منطقه را دو شکست دانست، شکست آمریکا و عقب‌نشینی از افغانستان و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و ناکارآمدی سامانه گنبد آهنین، به طوریکه اسرائیل به مدت ۱۱ روز از جهان خارج جدا بود و تل آویو مجبور شد تا از آمریکا خواهش کند که مصر را برای میانجیگری با حماس به صحنه بیاورد.

او تأکید کرد که علاوه بر این، قدرت ایران در منطقه افزایش یافته و در عرصه هسته‌ای و موشکی پیشرفت قابل توجهی صورت گرفته است. دست بالا در عراق، یمن، لبنان، سوریه و غزه نیز عامل دیگر قدرت ایران است.

بنابراین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به این جمع‌بندی رسیده‌اند که نه ایالات متحده آمریکا و نه اسرائیل توانایی حمایت از آن‌ها را در سال‌های پیش رو را ندارند و از این رو از درِ هم‌پیمانی و افزایش روابط با تهران در همه سطوح برآمده‌اند./۹۸۸/

منبع: فارس
ارسال نظرات