۲۰ دی ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۵
کد خبر: ۶۹۹۷۰۴

روایتی از زندگی و شهادت یک «جنگجوی قهرمان»

روایتی از زندگی و شهادت یک «جنگجوی قهرمان»
جنگجوی قهرمان خاطرات سردار شهید تقی رحیمی‌مقدم، نوشته محمدعلی قاسمی توسط نشر سوره مهر منتشر شد.

به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، کتاب «جنگجوی قهرمان» نوشته محمدعلی قاسمی خاطرات سردار شهید تقی رحیمی‌مقدم است که سال جاری توسط انتشارات سوره مهر وارد بازار کتاب شد. این کتاب روایت زندگی این سردار شهید است از زبان همسر، خانواده، یاران و هم رزمانش. شهید تقی رحیمی‌مقدم در سال ۱۳۲۹ در روستای «کلی‌کلی» از توابع شهرستان شیروان‌وچرداول به دنیا آمد. او سال ۱۳۴۶ ازدواج کرد و ۱۷ مرداد ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۳ در منطقه مهران به شهادت رسید.

حاجیه نزاکت علیمردانی همسر شهید، عطا حسین‌بیگی برادر شهید، فتح‌اله حسین‌بیگی برادر شهید، رضا حسین‌بیگی برادر شهید، نقی حسین‌بیگی برادر شهید، علی‌شاه حسین‌بیگی برادر شهید، سرهنگ پاسدار علی حاتمیان، سرهنگ پاسدار محمدتقی قاسمی، سرهنگ پاسدار حمید الماسی‌زاده، سرهنگ پاسدار عبدالمحمد فیضی، محمدنصور فیضی، جبار ترجمان و مردان قهرمانی از راویان خاطرات این شهید هستند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «…تقی از زندگی عشایری و دامداری خوشش نمی‌آمد و از این کار بیزار بود. وقتی شانزده ساله شد، همراه دو نفر از اهالی کارزان راهی بغداد شد. هرچه پدرم اصرار کرد که نرود بی‌فایده بود. تقی چند سال در بغداد زندگی می‌کرد و زمانی که بازگشت، همه انتظار داشتیم که با دست پر وارد آبادی شود. اما برخلاف این تصور با دست خالی وارد خانه شد و به رغم اینکه پدر و مادر و اعضای خانواده از دیدنش خوشحال شدند، اما چون پولی همراه خود نیاورده بود، به نوعی پدر، مادر و من به شدت از دستش عصبانی شدیم.

هروقت پدرم با ناراحتی از او می‌پرسید، در این چند سالی که در بغداد بودی چکار می‌کردی که پول و سرمایه‌ای نداری!؟ تقی لبخند می زد و می‌گفت: «پولم رو قرض داده‌م!» پدرم می‌گفت: «به کی قرض دادی!؟» تقی می‌گفت: «به اون آدما و ساداتی که تو زندون محمدرضا اسیرن.» پدرم عصبانیتش بیشتر می‌شد و می‌گفت: «پسر چیزفهم، تو کجا، زندون محمدرضا کجا!؟»

تقی می گفت: «من پولم رو به خونواده‌ها و سادات زندون اوین قرض دادم…»

«جنگجوی قهرمان» با تیراژ ۱۲۵۰ نسخه در ۱۷۶ صفحه روانه بازار کتاب شده است.

ارسال نظرات