۰۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۸
کد خبر: ۷۰۱۱۰۴
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بررسی کرد؛

تقی زاده؛ از لباس روحانیت تا ترور روحانیت

تقی زاده؛ از لباس روحانیت تا ترور روحانیت
حجت‌الاسلام ملک زاده گفت: تقی زاده یک روحانی بود که بعدها به عضویت جریان‌های فراماسونری درآمد و در اعدام شیخ فضل الله و ترور آیت الله بهبهانی شرکت کرد.

اشاره: در چنین ایامی بود که تقی زاده را به خاک می‌سپردند. جسم تقی زاده راهی قبر می‌شد؛ اما تفکر و اقدامات او به پایان نرسید و می‌رفت تا قائلان جدیدی پیدا کند. قائلانی از این جنس که یک بمب اتم آمریکایی می‌تواند تمام سیستم دفاعی ما را نابود کند. چند دهه بعد پرچم غرب زدگی توسط فرد دیگری برداشته شد. در حقیقت برخی رجال سیاسی و اندیشه‌ای در دوران اعتدال و پیش از آن، پرچم غرب گرایی را برافراشته بودند. البته دیده بان هوشیار انقلاب، به سرعت نسبت به این مسأله هشدار داد؛ اما پرچم داران جدید، به هشدارها توجهی نکردند و شکست خوردند.

از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام محمد ملک زاده به بررسی چگونگی شکل گیری تفکر غرب زدگی و سیر تطور فکری تقی زاده پرداخت و امتداد این تفکر را در سال‌های اخیر مورد نقد و بررسی قرار داد.

رسا ـ تفکر تقی زاده و نقش او در گفتمان روشنفکری چه بود؟

تقی زاده را به‌عنوان پدر غرب گرایی در ایران می‌شناسند. جامعه ایران در دو سده اخیر با تفکر غرب گرایی درگیر بوده است؛ بنابراین می‌توانیم آن را به‌عنوان یکی از معضلات اساسی در جامعه اسلامی ایران و سایر جوامع اسلامی مورد بررسی قرار دهیم.

تفکر حاضر به غرب با شیفتگی و با دلبستگی و وابستگی به غرب، رویکردی خودتحقیرانه را دنبال می‌کرد. با وجود اینکه بیش از ۵۰ سال از درگذشت تقی زاده می‌گذرد؛ ولی در حال حاضر شاهد هستیم که همچنان تفکر ایشان وجود دارد و می‌تواند منشاء بسیاری از مشکلات در جوامع اسلامی مانند جامعه اسلامی ایران باشد.

از لباس روحانیت تا ترور روحانیت!

دیدگاه آقای تقی زاده چند ویژگی اساسی داشت که به برخی از ویژگی‌های برجسته‌ای که این تفکر و افرادی مشابه ایشان داشت را مورد اشاره قرار می دهیم. سیر تطور فکری آقای تقی زاده از زمانی که در لباس روحانیت بود تا زمانی که به عضویت جریان‌های فراماسونری درآمد تا زمانی که وارد مشروطه شد و ما شاهد هستیم که تقی زاده در جریان صدور حکم اعدام آیت الله شیخ فضل الله نوری نقش دارد و همچنین وی در شهادت آیت الله بهبانی دست دارد. زمانی که وارد دوران دیکتاتوری رضاشاه می‌شویم، تقی زاده دیکتاتوری رضاشاه را همراهی می‌کند.

سیر تطور تفکر تقی زاده، برای جامعه ما هشداری دارد. ما با بررسی این سیر تطور می‌توانیم خیانت‌هایی را که جریان غرب گرا در ایران انجام دادند را متوجه شویم و مراقبت کنیم تا فریب این تفکر را نخوریم. تقی زاده جمله معروفی دارد و می‌گوید که من اولین نارنجک تسلیم شدن به فرهنگ غربی را در ایران منفجر کردم و این را باعث افتخار خود می‌داند. او می‌گوید که من اولین کسی بودم که این مسیر را باز کردم.

البته تقی زاده اولین نفر نبود؛ اما او تحت تأثیر افکار میرزا ملکم خان و سایر غرب گرا بود که تلاش می‌کردند جامعه اسلامی ایران را به سمت غرب هدایت کنند و فرهنگ غربی را در جامعه ایران ترویج دهند. یکی از ویژگی‌هایی که می‌تواند معیار سنجش این افراد باشد، نماد خوش‌بینی به غرب است. برخی از دولت‌هایی که بعد از انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، متأسفانه تفکر خوش بینی به غرب را داشتند. تقی زاده اصرار می‌کند و می‌گوید ما برای پیشرفت باید از فرق سر تا نوک انگشتان پا غرب گرا شویم. تقی زاده و غرب گراها واقعاً احساس می‌کنند که غرب کعبه آمال و مدینه فاضله‌ای است که اگر ما بدان برسیم، به رفاه، سعادت و کمال دست می‌یابیم.

دلیل این بینش، ظاهر بینی است. یکی از نخست وزیران دوران رضاشاه در انتقاد به وی می‌گوید که شما بلوارهای پرزرق و برق غرب را می‌بینید؛ اما اندیشه و مسائل علمی آن را مورد توجه قرار نمی‌دهید. همین مسأله نشان می‌دهد که غرب گرایان به ظاهر نگاه می‌کردند و پیشرفت‌های آن‌ها را در ظاهر درک می‌کردند.

اگر ما یک مروری در دولت‌های گذشته حاکم در ایران داشته باشیم، خواهیم دید که همین ظواهر موجب می‌شود که در برخی از این دولت‌ها نوعی حس خودتحقیری ایجاد شود. ویژگی دیگر این جریان تکیه کردن به غرب است. تقی زاده در جمله معروف دیگری می‌گوید که ایران امکان پیشرفت ندارد و باید برای پیشرفت از فرق سر تا نوک پا غربی شویم. او احساس می‌کند که ما واقعاً از خودمان هیچ چیزی برای ارائه نداریم و باید به غرب تکیه کنیم.

جمله معروف دیگری از همین جریان وجود دارد. زمانی که می‌خواستند صنعت نفت را ملی کنند، برخی می‌گفتند ما توانایی ساخت لولهنگ را نداریم و چطور می‌توانیم نفت خودمان را ملی کنیم؟ چنین جملاتی نشان می‌دهد که نوعی خودتحقیری افراطی در این افراد وجود دارد که به این شکل فرهنگ خود را فدا می‌کنند.

نکته دیگر فدا کردن منافع ملی به پای منافع بیگانگان و قدرت‌های غربی است. وقتی تقی زاده امتیاز دارسی را به انگلیسی‌ها می‌دهد، یک خیانت بزرگی را مرتکب می‌شود. وقتی این قرارداد مورد مخالفت‌های شدید قرار می‌گیرد، رضا شاه در یک ظاهر سازی آن را می‌سازند ولی تقی زاده سعی می‌کند این قرارداد را تمدید کند و ۶۰ سال دیگر ایران را دچار خیانت جدید می‌کند. وقتی تقی زاده در اواخر عمر ابراز ندامت می‌کند، می‌گوید که ما اشتباه کردیم قرارداد دارسی را تمدید کنیم. او زیربار مسؤولیت نمی‌رود و در همان جا می‌گوید که من ابزار بودم. چنین سخنی توسط او، از خیانتی که به کشور انجام داده است کم نمی‌کند. چنین مسائلی نشان می‌دهد که این تفکر در این افراد حاکم است.

هنگامی که در دوران رژیم پهلوی، بحرین از ایران جدا می‌شود، منافع آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها ملاک قرار می‌گیرد. وقتی سخنان بین سفیر انگلستان و شاه را مطالعه کنید، کاملاً متوجه خواهید شد که در این جا چیزی جز منافع بیگانگان درمیان نیست. آن‌ها برای حفظ جایگاه قدرت خودشان، منافع بیگانگان را حفظ می‌کردند.

نکته بعدی مسأله مرعوبیت این جریان نسبت به غرب است. برخی در دولت گذشته ادعا می‌کردند که ما نباید به دنبال تقویت صنایع دفاعی برویم؛ چون غرب از ما پیشرفته‌تر است، برخی ادعا می‌کنند که غربی‌ها می‌توانند با یک موشک تمام کشور ما را نابود کنند، نشان می‌دهد که این جماعت از غرب وحشت دارند. این جماعت به‌قدری دشمن را بزرگ و خودشان را کوچک نگاه می‌کنند که تصور می‌کنند ما نمی‌توانیم هیچ تلاش و کوششی در برابر غرب و آمریکا داشته باشیم. جریان حاضر در حقیقت فرهنگ ایرانی و اسلامی را تحقیر کرده‌اند و به دنبال این بودند که فرهنگ و سبک زندگی غربی را در ایران پیاده سازی کنند و ایران نیز به‌طور کامل هماهنگ با غرب حرکت کند.

نکته مهم دیگر که قابل توجه است، مسأله عدم پذیرش مسئولیت‌هایی است که داشته‌اند. این جریان پس از اشتباهات خود تقصیر خود را قبول نمی‌کنند. در هر جایی که سر جریان غرب گرا به سنگ می‌خورد، به توجیه آن می‌پردازد. باید مراقب باشیم در وضعیتی که برخی جریانات به‌صورت مداوم به دنبال اجرای اسنادی مانند ۲۰۳۰ یا امثال آن در ایران هستند، نشان می‌دهد که هنوز چنین تفکری در ایران پابرجاست. همچنان گروهی هستند که از تاریخ غرب زدگی در ایران عبرت نگرفته‌اند.

رسا ـ پیشینه شکل گیری تفکر غرب زدگی را از کجا می‌دانید؟

پیشینه جریان غرب گرایی در ایران تنها منحصر به مسأله تقی زاده نمی‌شود. از زمانی که پای بیگانگان به کشورهای اسلامی باز شد، آن‌ها سعی کردند تفکر غرب گرایی خودشان را به کشورهای اسلامی تحمیل کنند. آن‌ها امروز سعی می‌کنند به بهانه صدور دموکراسی به کشورهای اسلامی، به کشورهای مختلف حمله کنند، می‌خواهند جای پای خودشان را در کشورهای منطقه مانند عراق، سوریه و سایر کشورهای اسلامی از دست ندهند.

با ورود غربی‌ها به کشورهای اسلامی تلاش کردند این تفکر را شکل دهند. میرزا ملکم خان به عنوان یکی از الگوهای شخصی مانند تقی زاده، می‌کوشد تفکر غرب و غرب زدگی را در ایران ترویج کند. حتی او بارها به این نکته اشاره می‌کند که اگر من بخواهم نکته‌ای را به جامعه ایرانی و اسلامی القا کنم، همان تفکر غربی است؛ اما به این دلیل که می‌ترسم مردم آن را نپذیرند، تلاش می‌کنم آن را با یک جلوه دیگری بیان دهم. غرب گرایان در ایران تلاش می‌کردند مفاهیم غربی را به خورد جامعه بدهند و آن را به عنوان یک تفکر جدید برای مردم بیان می‌کردند.

رسا ـ به نظر شما پیشینه تفکر غرب گرایی به جنگ ایران و روس و سخن معروف عباس میرزا باز نمی‌گردد؟

نقل تاریخی که از عباس میرزا وجود دارد، او به ایرادات و نقص‌هایی که در داخل کشور وجود داشت انتقاد داشت. جریان‌های غرب گرایی باید به گذشته پر افتخار تمدن اسلامی ایران نگاه کنند. جریاناتی پیش از جنگ‌های ایران و روس تلاش می‌کردند به داخل ایران نفوذ پیدا کنند.

از زمانی که فرانسوی‌ها، پرتغالی‌ها، انگلیسی‌ها و به دنبال آن روس‌ها سعی می‌کردند وارد کشور ایران شوند، به دنبال رواج این تفکر بودند. برخی افراد تحت تأثیر این تفکرات قرار می‌گرفتند و غربی‌ها کسانی که مستعد پذیرش این تفکرات بودند را شناسایی می‌کردند و به آن‌ها پشتوانه و تغذیه فکری می‌دادند. ذهنیت روشنفکری و غرب زدگی نیز این گونه شکل می‌گیرد.

رسا ـ هشدار رهبر انقلاب نسبت به گفتمان و تفکر تقی زاده در دوران دولت تدبیر و امید به چه دلیل بود؟

مدتی قبل رهبر معظم انقلاب هشداری دادند که مراقب باشیم تا تقی زاده‌های جدید در کشور رشد نکنند، شکل نگیرد و یا اگر هستند، آن‌ها را شناسایی کنیم و مراقب تفکر آن‌ها باشیم. به دلیل خیانت‌هایی که جریان غرب گرا از ابتدای شکل گیری‌شان داشتند و موجب تحقیر فرهنگ ایرانی اسلامی شدند، چنین هشداری از سوی رهبر انقلاب صادر شد. آن‌ها به دلیل مرعوبیت از تفکر غربی می‌خواستند فرهنگ و سبک زندگی غربی را در ایران پیاده سازی کنند تا ایران ذیل فرهنگ غرب تعریف شود.

مسأله رهبر انقلاب این است که ما نباید تصور کنیم با مرگ تقی زاده، تفکر غرب گرایی خواهد مرد. تا زمانی که غرب وجود دارد، همچنان این تفکر ادامه خواهند داشت و ما باید نسبت به این جریان‌ها مراقب باشیم. آن‌ها دست از کار و تلاش بر نمی‌دارند و همواره در جامعه اسلامی ایران که همواره می‌خواهد مستقل حرکت کند، نفوذ خود را ادامه می‌دهند.

رسا ـ چرا برخی از رجال سیاسی سابق مانند محمدجواد ظریف، سروش محلاتی و ... که هنوز در قید حیات هستند، ادامه دهنده نوع تلقی تقی زاده در کشور هستند؟

برخی از تکنوکرات‌ها در زمان دولت کارگزاران آقای هاشمی به غرب می‌روند تا در آنجا تحصیل کنند. تحصیل آن‌ها در فرهنگ، اقتصاد و سیاست غرب باعث می‌شود که به نوعی شیفه غرب شوند. آن‌ها وارد بدنه دولت می‌شوند و آقای هاشمی آن‌ها را به‌عنوان مسؤول منصوب می‌کند. این افراد سعی می‌کنند ذهنیت خودشان را در ایران پیاده کنند. از همان دوران آقای هاشمی تا دوران خاتمی این مسأله ادامه پیدا می‌کند.

باید مراقبت کنیم افرادی که چنین ذهنیت‌هایی دارند، از بدنه مسؤولیت کنار گذاشته شوند. تنها کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که مسؤولیتی به چنین افرادی واگذار نکنیم. اگر مسؤولیت‌ها را به این افراد واگذاری کنیم باید منتظر تبعات بد آن باشیم؛ بنابراین باید در گزینش افراد بسیار با احتیاط عمل کنیم.

رسا ـ ممنون از اینکه فرصتتان را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.

محمدحسین کتابی
ارسال نظرات