۰۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۵
کد خبر: ۷۱۰۳۱۴
ردای سرخ(۱)؛

نخستین مجتهد شهید / از انفاق به فقرا تا هم سخنی با اهل آسمان

نخستین مجتهد شهید / از انفاق به فقرا تا هم سخنی با اهل آسمان
آیت الله سید محمد رضا سعیدی از تصمیم و اراده راسخ امام و قدرت عجیب و عظیم ایمان و توکل آن بزرگوار نیروی تازه می گیرد و راه پرمشقت مبارزه و قیام را برمی‌گزیند.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، مجاهد شهید آیت الله سعیدی در دومین روز از اردیبهشت سال ۱۳۰۸ در مشهدمقدس چشم به جهان گشود پدر بزرگوارش حجت الاسلام سید احمد سعیدی اسم فرزند عزیزش را محمد رضا گذاشت، در دوران طفولیت مادرش را از دست داد و زیر نظر پدر مشغول به تحصیل شد و ادبیات عرب را در مشهد آموخت و از دروس فقه و اصول و معارف استادان بزرگی چون حاج شیخ کاظم دامغانی، حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج شیخ مجتبی قزوینی تلمذ کرد.

استعداد سرشار و تلاش فراوان وی سبب شد مدارک و مراحل علمی را با سرعت بپیماید و پس از ازدواج برای طی مراحل بعدی علوم اسلامی عازم حوزه علمیه قم شد و در آن شهر در محضر آیت الله العظمی امام خمینی حاضر شد و سرانجام با زحمات طاقت فرسا و تلاش های پیگیر به مرحله بالای استنباط و اجتهاد رسید.

آیت الله سعیدی ضمن ادامه تحصیل و تدریس طلاب به مسافرت های تبلیغی نیز می رفت، ایشان همان روزها یک بار در آبادان به سبب سخنرانی افشاگرانه و ضد رژیم به زندان افتاد و با تلاش آیت الله العظمی بروجردی از زندان آزاد شد پس از آن ماجرا گروهی از ایرانیان مقیم کویت برای تبلیغ اسلام خواستار اعزام عالمی صالح و مبلغی توانای به آن دیار شدند این مأموریت و رسالت به آیت الله سعیدی واگذار شد.

با فرا رسیدن سال ۱۳۴۱ و شکل گیری نهضت روحانیت ایشان همراه بسیاری از روحانیان دیگر گرد شمع وجود حضرت امام پروانه وار به گردش در آمد و در راه نیل به اهداف متعالی آن پیشوای بزرگ از نثار جان دریغ نورزید، آیت الله سعیدی از تصمیم و اراده راسخ امام و قدرت عجیب و عظیم ایمان و توکل آن بزرگوار نیروی تازه می گیرد و راه پرمشقت مبارزه و قیام را برمی‌گزیند.

آیت الله سعیدی به دنبال تلاش‌های پیگیری که در راستای معرفی امام و نهضت پر برکتش داشت هجرتی به عراق کرد و در آنجا جلساتی تشکیل داد و نهضت حضرت امام و شخصیت والای روحانی او را تشریح نمود تلاش و خدمات او بود که زمینه‌های حمایت از امام را فراهم ساخت.

شهید سعیدی پس از مراجعت با صلاحدید حضرت امام به امامت جماعت مسجد امام موسی بن جعفر در تهران برگزیده شد این مسجد به سنگری برای مبارزه آن شهید سعید درآمد، جوانان به گرد او جمع شدند و در سایه فعالیت‌های علمی از چشمه های معارف اسلامی جرعه ها برگرفتند.

ساواک وقتی به تبلیغات موثر آیت الله سعیدی پی برد او را ممنوع المنبر کرد اما آیت الله سعیدی دست از فعالیت نکشید ایشان از محل خود خارج می‌شد و به محل های دوردست و روستاهای اطراف تهران می رفت و به کار تبلیغی خویش ادامه می داد، شهید سعیدی در سال ۱۳۴۵ سخنرانی مهمی درباره جنایات اسرائیل داشت که سبب شد او را دستگیر کنند و 61 در حبس نگه دارند.

ویژگی های شهید:

انفاق به فقرا، پناه بردن به خیمه صلوات، هم سخنی با اهل آسمان و ارادت به امام از جمله ویژگی های شاخص این شهید است؛ آیت الله سعیدی علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمینی داشت درباره امام گفته بود به خدا سوگند اگر مرا بکشید و خونم را بر زمین بریزید در هر قطره خونم نام مقدس خمینی را خواهید یافت.

مرا بگیرید و به بند و حبس کشیده تا آن وقت از من سلب مسؤولیت شود که اگر آزاد باشم فریاد میزنم حقایق را می گویم و افشاگری می کنم من این لباس را پوشیدم و از بیت المال امرار معاش می کنم که پاسدار اسلام و وفادار به رهبرم امام خمینی باشم... بنابراین باید فریاد بزنم و جز این چاره ای ندارم.

این جملات پر صلابت را سیدی فریاد می کرد که باهم کلامش پایه های کاخ های ستم محمدرضا پهلوی به لرزه درمی آمد، آیت الله سعیدی با اینکه در محضر بزرگان حوزه تا مرتبه اجتهاد پیش رفته بود اما افتخارش این بود که امام را مقتدای خویش می دانست.

رژیم شاه که از حرکت پرخروش آیت الله سعیدی به وحشت افتاده بود او را دستگیر و در قزل قلعه زندانی کرد و تحت شدیدترین شکنجه ها در روز چهارشنبه بیستم خرداد ماه سال ۱۳۴۹ آن عالم مجاهد را به شهادت رسانید تا نام  او به عنوان اولین مجتهد شهید در تاریخ نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی ثبت گردد.

پیگر آن مرد بزرگ فردای شهادتش تحویل فرزند ارشدش شد و سرانجام به طور مخفیانه جنازه ایشان در وادی السلام قم به خاک سپرده شد آیت الله سعیدی در وصیت نامه خود آورده است که:

پسران من! همگی اهل علم و تبلیغ برای خدا شوید. دختران من! به شوهر اهل علم و تبلیغ همسر شوید.

در زندگی با هم متحد باشید و برای دنیا با هم اختلاف نکنید.

همگی حق مادر را رعایت کنید و جنازه مرا در قم دفن کنید و مرا دعا کنید، هر کس که می خواهد زحمت فاتحه خواندن برایم بکشد بگوید در عوض یک مسأله یاد بگیرد و عمل کند و هرکس به من بدهکار است من که صورت ندارم، اگر تا آخر عمرش نتوانست بپردازد و بری ءالذمه است.

ارسال نظرات