علمای دین از گذشته دارای دو وجه علمی و اجتماعی بودند
به گزارش سرویس بین المللی خبرگزاری رسا، با عدهای طلبه رفته بودیم نجف. ایشان را برای سخنرانی دعوت کردیم. از وظیفه سنگین طلبگی آن هم در این شرایط مساعد سخن گفتند و مقایسه کردند با دوران صدام که بخاطر اقامه شعائر دینی و عدم همکاری با رژیم بعث در محکوم ساختن ایران در جنگ، ۸ سال به همراه پدرشان حضرت آیتالله سیدمحمدسعید حکیم در زندان بسر بردهاند.
اگرچه خاندان حکیم با جهاد بیگانه نبودند؛ نامآوران و گمنامان فراوانی از این خانواده با شهادت به ملاقات خدا رفتهاند؛ یا زیر شکنجه و یا با ترور تا غبار غفلت از افکار جامعه شیعی بزدایند. بازماندگان این خاندان نیز در امتداد همان مسیر غبار غربت و محرومیت را میزدایند و برای این کار مرز نمیشناسند. افغانستان، پاکستان، هند، عراق و ایران و چند کشور دیگر گواهند بر این خدمتگزاری عالمانه.
حالا در قم و در دفتری که رفت و آمد طلبه و غیرطلبه را زیاد به خود میبیند نشستهام که نوبتم بشود و گفتگویی را تنظیم کنم با موضوع خدمات اجتماعی علما به مردم. نتیجه این گفت وگو با استاد درس خارج فقه و اصول را در خطهای بعدی مطالعه میکنید.
آیا در زبان عربی لفظ «جهاد» به خدمترسانی اطلاق میشود؟
این اطلاق از نظر تطبیق مفهوم بر مصداق اشکالی ندارد؛ اما این استعمال عرفی نیست. این واژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سطح جامعه ایران استفاده شد.
در ریشه فرهنگ اسلام اصطلاح «جهاد اکبر» را داریم؛ جهاد اکبر یعنی «تلاش بر تربیت نفس» و خدمت به دیگران. ایثار نیز یکی از راههای تربیت نفس است. از پیامبر اکرم (ص) نیز روایت است که خَیرُ النّاسِ مَن نَفَعَ النَّاسَ؛ اما باید دقت شود به کسی که به مردم خدمترسانی میکند «مجاهد» گفته نمیشود.
خدمت به خلق، یکی از مجالات جهاد اکبر
خدمت به مردم هم به قصد قربت میتواند یکی از مجالات جهاد اکبر باشد. خداوند متعال می فرماید: وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ؛ کسی که در راه خدا مجاهدت و احسان کند خداوند هم او را هدایت خواهد کرد.
در آموزههای فقهی، دستگیری از محرومان دارای چه جایگاهی است؟ آیا رسیدگی به محرومان به عنوان یک اولویت در توزیع وجوهات شرعی لحاظ میشود؟
بنا به روایات متعدد یکی از نکات برجسته در زندگی حضرت علی علیه السلام این است که با آن مسئولیتی که داشتند خودشان مستقیماً به ایتام و فقرا کمک مینمودند.
توزیع وجوهات شرعی نزد مراجع عظام تقلید، تابع شرایط و اولویتها است؛ خود ایشان هم در رسالههای عملیه موارد مصرف وجوهات را نوشتهاند. سهم سادات که به طور کلی برای سادات نیازمند مصرف میشود؛ زکات، کفارات، فدیه و صدقات مستحبه برای فقرا بوده و یکی از موارد مهم مصرف سهم امام نیز رفع نیازهای ضروری مؤمنین است. نیازهای ضروری مؤمنین ممکن است شامل مواردی همچون مسجد، مسکن و درمانگاه باشد چرا که این خیرات عامه نیز به نحوی جهت رفع نیازهای مؤمنین است؛ زیرا بخش مهمی از عامه مردم همان محرومین و نیازمندان هستند که از این امکانات بهرهمند میشوند.
یکی از برکات وجود اماکن دینی کمک به محرومین است
اماکن دینی همچون مساجد و بقاع متبرکه نیز در بسیاری از موارد منشأ تأمین نیازهای محرومین میشوند؛ درست است که مسجد در نگاه اول محل عبادت است، اما فعالیتهای دیگری هم در آن انجام میگیرد. تأسیس صندوقهای قرضالحسنه و فعالیتهای اداره مسجد برای کمک به محرومین از کارهایی است که در راستای تأمین نیازهای مستمندان در مسجد انجام میشود. کمکهای عتبات متبرکه به نیازمندان نیز از ثمرات این بناهاست. از این روست که میشود ادعا کرد «محلهای که دارای مسجد است با محله بدون مسجد خیلی تفاوت دارد». حتی در زمان خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز فعالیتهای مختلفی در مسجد انجام میگرفت؛ حل مسائل قضایی مردم و کمک به محرومین از اصلیترین این فعالیتها بوده است.
آیا در کمک کردن به فقیر، مذهب شخص نیازمند هم مهم است؟
باید به نیازمندان با هر دین و مذهبی کمک کنیم
باید با نگاه انسانی به همه انسانهای نیازمند و مستمند با هر دین و مذهبی کمک کنیم. البته برخی مناطق نسبت به شیعیان کمتوجهی میشود و آنها را از امکانات اولیه محروم میکنند، بنابراین باید اولویتبندی کرده و نیازمندان شیعه را بیشتر مورد حمایت قرار داد. شیعیان در حال حاضر در برخی کشورهای منطقه مورد حمایت نبوده و حتی با آنها دشمنی میشود؛ اگر ما به آنها کمک نکنیم چه کسی آنان را مورد توجه قرار میدهد؟ باید در کمک رسانی و ارائه خدمات این اولویتبندیها را هم مدنظر قرار دهیم؛ اگرچه ما در کمکرسانی به اتباع یک مذهب خاص مقید نیستیم ولی این نکات هم باید ملاحظه شود.
با توجه به اهمیت بالای خدمترسانی در منابع دینی ما چه رابطهای بین طلبگی و جهادگر بودن وجود دارد؟
طلبه یا عالم دین بودن دارای دو جنبه است؛ علمی و اجتماعی. از قدیم هم ملاحظه کنیم میبینیم علمای مناطق مختلف در رسیدن به محرومین جامعه خود سهم مهمی داشتهاند. علما، مراجع و مبلغین دینی در تأسیس بسیاری از مراکز خیریه محل زندگی خود سهیم بودهاند. این امر فقط مخصوص علمای ایران هم نبوده و در تمام بلاد اسلامی وجود داشته است.
تأثیر خدمترسانی در تبلیغ دین را چگونه ارزیابی میکنید؟
این موضوع میتواند به تألیف قلوب و تطبیق مفاهیم دینی بر رفتار منجر شود؛ در آیه سوم سوره صف آمده است «کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»؛ نزد خدا بسیار مورد غضب است چیزى را بگوئید که عمل نمىکنید.
وقتی که علما سهیم بودن در کار خیر را به مردم توصیه میکنند، با ورود خودشان بهاین امور، مطابقت عمل با قول حاصل میشود.
آیا خاطرهای از علمای عراق یا خاندان معظم آل حکیم در زمینه رفع حوائج مؤمنین و دستگیری فقرا به یاد دارید؟
من و پدرم از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۹ شمسی و در زمان صدام در زندان بودیم. در آن زمان کنفرانسی نمایشی با هدف باغی اعلام کردن ایران در جنگ از سوی صدام برگزار و از روحانینماهای مؤید صدام دعوت شد تا در آن حضور یابند. صدام میدانست که این روحانیهای دعوت شده جایگاه و ارزشی در جامعه ندارند؛ در نتیجه بر بیت آیتالله حکیم فشار آورد تا در کنفرانس شرکت نمایند. ریاست کنفرانس هم قرار بود بر یکی از افراد بیت تحمیل شود. آقایان اعلام کردند که ما شرکت نمیکنیم؛ در نتیجه صدام تهدید کرد و جَوّ ارعاب را ایجاد نمود.
پاسخ محکم فرزند آیت الله حکیم به صدام
صدام پیغام فرستاده بود اگر بیت آقای حکیم در این کنفرانس شرکت نکند آنها را به عنوان خائن معرفی میکنیم؛ سید محمدرضا خیلی محکم جوابش را داده بود که «ابومخلص تکریتی، تو داری سنگ میپزی!»، این تهدیدت به جایی نمیرسد و ما شرکت نمیکنیم؛ «سنگ پختن» در فرهنگ و ادبیات مردم عراق به معنای انجام کار بیهوده است.
انبار دارو یا زندان سری؟
کنفرانس به جایی نرسید و بعد از دو هفته به دستور مستقیم صدام به بیت حمله کردند و ما را به زندان بردند. ما تا ۴ سال هیچگونه ارتباطی با خانواده نداشتیم؛ حتی دو گروهی که اعدام شدند نه ما از چگونگی اعدام آنها اطلاعی داشتیم و نه خانوادههای آنان از وضعیت ما مطلع بودند. زندانی که ما در آن محبوس بودیم در وضعیت کاملاً سری قرار داشت و روی سردر آن نوشته بودند: انبار دارو.
کمک به زندانیان نیازمند از سوی مرجع تقلید شیعیان
در آن شرایط پس از ۴ سال به ما اجازه دادند با خانوادههایمان ملاقات داشته باشیم. وقتی ملاقات شروع شد هر ماه به ملاقات ما میآمدند. زندانیان زیادی از نظر لباس و دارو و نیازهای دیگر محتاج کمک بودند؛ ما به خانوادههایمان میگفتیم برای آنها اقلام مختلف را بیاورند و از این طریق به زندانیان نیازمند کمک میکردیم.
در زمان صدام تأسیس مؤسسه خیریه ممنوع بود؛ اما با این وجود به صورت فردی، بدون عنوان و به کمک افراد ساکن شهرها و محلههای مختلف یاری میرساندیم. بعد از دوران زندان و سقوط صدام، یک مؤسسه خیریه به نام «الیتیم الخیریه» تشکیل شد که بیش از ۱۰۰ هزار یتیم را تحت تکفل قرار داد.
در زمینه کمکهای مختلف به محرومین مانند درمان بیماریهای آنها، آیتالله حکیم هم برای طلبهها و هم غیرطلبهها برنامه حمایتی داشتند. این خدمات منحصر در عراق یا ایران نیست. ما در حال حاضر دفتر و رابطهایی در افغانستان، پاکستان، گرجستان و هند داریم. به عنوان مثال میتوان به تأمین سوخت مورد نیاز خانوادههای نیازمند، تأسیس صندوق قرضالحسنه، حفر چاه آب، بنا و تعمیر مدرسه و مسجد، رسیدگی به خانوادههای مجروحان و شهدای حادثه تروریستی ماه مبارک رمضان و توزیع ارزاق اشاره نمود.
حضور مستقیم در عرصه کمک رسانی به سیل زدگان
ساخت مسکن برای خسارت دیدگان سیلابهای اخیر یکی دیگر از اقدامات ما در سالهای گذشته بوده است؛ در زمان وقوع سیل خوزستان خودم شخصاً به آنجا رفتم و به طور مستقیم در کمک رسانی به مردم شرکت نمودم. البته اینها وظیفهمان بوده است و منتی نداریم. سبب افتخار ماست که بتوانیم خدمت کنیم.
آیا کار جهادی مانع تحصیل طلاب می شود؟
خیر؛ طلبه باید در موقع لازم به فعالیتهای اجتماعی و کمکرسانی به نیازمندان بپردازد اما با برنامهریزی درست به یادگیری دروس خود نیز اهتمام داشته باشد.