۰۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۱:۳۲
کد خبر: ۷۲۸۱۳۰
کتاب‌نما؛

کتابی که مورد تحسین رهبر معظم انقلاب قرار گرفت

کتابی که مورد تحسین رهبر معظم انقلاب قرار گرفت
در این نوشته صفا و صداقت زیادی موج می‌زند؛ نویسنده غالباً نقش خود را کمرنگ کرده و یاد یاران شهیدش را برجسته ساخته است و روحیه بسیجی تقریباً با همه جوانبش در اینجا منعکس است.

به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، حمید داود آبادی در کتاب یاد یاران، اخلاص و صفای رزمندگان دفاع مقدس را در قالب خاطراتی طنز، به رشته تحریر درآورده است. این کتاب در سال ۱۳۷۱ مورد تحسین رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است.

معمولاً وقتی صحبت از ادبیات پایداری می شود، اولین تصاویری که به ذهن متبادر می‌شود، تصاویری از جهاد، مبارزه، شهادت، مجروحیت، اسارت و... است. در عموم کتاب‌های خاطرات دفاع مقدس، این مسئله به‌خوبی هویداست؛ البته بیان واقعیت‌های جنگ که تنها بخش کوچکی از آنها در این کتاب‌ها روایت شده، بسیار بااهمیت و بلکه واجب است و به‌دلایل مختلف، حتماً رزمندگان و یادگاران جنگ باید راوی این خاطرات باشند تا سندی بر مظلومیت هشت‌ساله کشورمان در برابر دشمن بعثی باقی بماند.

حمید داود آبادی، با نگاهی متفاوت به‌سراغ خاطره‌نگاری دوران جبهه خود رفته است. او که در اولین اعزامش در ۲۵ مهر ۱۳۵۹، احساس می‌کند که آنچه می‌بیند، صرفاً برای او نیست، بلکه باید آنچه را دیده بنویسد و برای بقیه بازگو کند، شروع به نوشتن می‌کند و در اولین گام، از نخستین تلاش‌هایش برای رفتن به جبهه به‌صورت مخفیانه و همراه با دوست خود می‌گوید.

"روزی سعید، هم‌بازی قدیمی‌ام که با هم در یک کلاس درس می‌خواندیم، گفت: شنیدم که گروه فداییان اسلام برای اعزام به جبهه ثبت نام می‌کنه. با ناامیدی شانه‌هایم را بالا انداختم و گفتم: خب بکنه! به ما چه! ما رو که نمی‌برن!‘ ولی سعید با خنده‌ای گفت: نمی‌برن چیه؟ به همین زودی بُریدی؟ شنیدم از اونجا خیلی راحت می‌شه بری جبهه. ضرر که نداره سنگ مفت، گنجشک مفت!" او در ادامه پس از تلاش‌های بسیار، موفق می‌شود که به جبهه اعزام شود و این اعزام، سرآغازی است بر شروع داستان‌های جذاب و بامزه آقای نویسنده در جنگ.

"با اینکه فصل پاییز بود و منطقه غرب به سرما معروف، اما هوا هنوز گرم بود. عرق از سروصورتمان جاری شده بود که ناگهان صدای شیهه‌ای یا بهتر بگویم سوتی، باعث شد تا علی با دست، به پشت من بزند و مرا مجبور کند خیز بروم. خمپاره نزدیک ما منفجر شد. دود و خاک که تمام شد، بلند شدیم و به حرکت ادامه دادیم. از مهیار پرسیدم: این چی بود؟ گفت: خمپاره و این اولین تجربه نظامی‌ام در جنگ بود. اگر خمپاره آمد، باید خیز رفت؛ ولی هرچه کردم نتوانستم این موضوع را به خود القا کنم و جز در مواردی که خمپاره خیلی نزدیک بود، خیز نمی‌رفتم."

داود آبادی در این کتاب، از زاویه‌ای دیگر و با بیانی طنز، از روابط بین رزمندگان، رفاقت‌ها، دوستی‌ها، دعواها، ترس‌ها، صمیمیت‌ها و البته از معنویت آنها در جبهه گفته و به‌خوبی توانسته است این حال و هوا را به خواننده منتقل کند.

رهبر معظم انقلاب، در توصیف این حال و هوای دوست‌داشتنی بین رزمنده‌ها که در کتاب آمده است، می‌نویسند: «در این نوشته صفا و صداقت زیادی موج می‌زند. نویسنده غالباً نقش خود را کمرنگ کرده و یاد یاران شهیدش را برجسته ساخته است. روحیه بسیجی تقریباً با همه جوانبش در اینجا منعکس است، و می‌شود فهمید که چگونه جوان‌هایی در کوره گداخته جبهه به چه جواهر‌های درخشنده‌ای تبدیل می‌شده‌اند. ذکر خصوصیات موقع‌ها و حادثه‌ها و آدم‌ها، تصویر باورنکردنی جنگ هشت ساله را تا حدود زیادی در برابر چشم آیندگان می‌گذارد.»

ایشان در ادامه متن با بیان یک دغدغه مهم در مورد وظیفه رزمندگان بعد از جنگ، تأکید می‌کنند: «سؤال من از خودم این است که آیا این از معراج برگشتگان چقدر می‌توانند آن حال و هوا را پس از سفر من الحق الی الخلق حفظ کنند و حتی درست به یاد بیاورند؟ و برای این مقصود عالی از دست ما چه کاری ساخته است؟ و چه کرده‌ایم؟ البته قصور یا تقصیر من و امثال من، نمی‌تواند تکلیف دشوار آن‌ها را که خدا حجّت خود را برایشان تمام کرده، از دوششان بردارد. این کتاب با روح طنز و مزاحی که در همه‌جای آن گسترده است و به آن شیرینی و جاذبه ویژه‌ای بخشیده، از بسیاری کتاب‌های جبهه جالب‌تر و گیراتر است. آن را در شب و روز‌های منتهی به بیستم ماه رمضان ۱۴۱۲ (۷۱/۱/۵) خواندم.»
 
 
کتاب یاد یاران که اولین تجربه نویسندگی آقای داود آبادی است، نخستین بار در هفت فصل، در سال ۱۳۶۹ چاپ و طی سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۹ سه بار تجدید چاپ شده است.
ارسال نظرات