۰۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۹
کد خبر: ۷۲۸۲۹۸

اشعاری در رثای امام هادی

اشعاری در رثای امام هادی
آقایان سلیمیان و خرسند از شاعران کشورمان به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام هادی علیه السلام شعر‌هایی سروده اند.

به‌ گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، علی سلیمیان و مجتبی خرسند از شاعران کشورمان به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام هادی علیه السلام شعرهایی سروده اند. شعر علی سلیمیان را در ادامه بخوانید:

اشعاری در رثای امام هادی(ع)/ نیست زیباتر از نقی لقبی

باید چه گفت مدحت شاهی عظیم را؟

کو شعر تر که وصف کند این حریم را؟

کو یک گره که باز نگردد به دست او؟
کو حاجتی که ‌خسته کند این کریم را؟

کوکوکنان نشسته به بامش، مگر کریم
با دست خویش دانه دهد یاکریم را

هوهوی پرچمش به تقرب کشانده است
تا سامرا به روی دو زانو نسیم را

یک جرعه از کناره‌ی دریای حکمتش
پرورده است حضرت عبدالعظیم را

با تیغ آبدیده‌ی نور هدایتش
سرکوب کرده خدعه‌ی قوم رجیم را

هرگز به پادشاهی عالم نمی‌دهیم
حظّی که از گدایی او می‌بریم را

مدیون اوست مکتب قرآن و دین حق
در فتنه‌ها صراط چنین مستقیم را

شعر مجتبی خرسندی در وصف امام هادی(ع) هم به شرح زیر است: 

هشت‌سالت شد و امام شدی
منبع فیض ناتمام شدی

نه فقط دوست، بین دشمن هم
صاحب شأن و احترام شدی

هم به زهد و عبادت بسیار
هم به علم و عمل به‌نام شدی

مثل جدّت نبی امین بودی
مثل جدّت علی گرام شدی

مثل جدّت حسن کریم‌ترین
با گدایان چه‌خوش‌مرام شدی

گر بخواهم تو را خلاصه کنم
"مظهر تام نُه امام" شدی

کوری چشم "ابن‌أکثم‌ها"
صاحب برترین‌مقام شدی

آنچه را در وجود خوبان است
یک‌تنه صاحب تمام شدی

خط‌به‌خط جامعه کلام خداست
"مظهرُالله فی‌الکلام" شدی

تو به ما راه را نشان دادی
" السلام علیک یا هادی "

دهمین پیشوای دین خدا
پدر و مادرم فدای شما

کوری آن‌که کرده بی‌ادبی
نیست زیباتر از نقی لقبی

دهمین کشتی نجات توئی
روح "قدقامت‌الصلاة" توئی

عشق در هاله‌ی پناه تو بود
شیر هم بنده‌ی نگاه تو بود

ای امام غریب سامرا
گفتم از مدح تو کمی، اما…

عمرتو تا که رو به پایان شد
در سرت روضه‌ها نمایان شد

در دلت لحظه‌های آخر عمر
کوهی از غصه‌ها وازغم‌هاست

چه بگویم، خودت که میدانی
زهر ارث سلاله‌ی زهراست

در روایات ما چنین نقل است؛
که تو را برده‌اند بزم شراب


شکر، با تو نبوده در این بزم
نه رقیه، نه زینب و نه رباب

شکر حق، در میان مردم شهر
حرمت خانواده‌ات نشکست

گل شش‌ماهه‌ات نشد پرپر
یا که شمری به سینه‌ات ننشست

ساربانی نبود و از دستت
کسی انگشتری نبرد آقا

سر تو روی نیزه‌ها که نرفت
خیزران بر لبت نخورد آقا

بی‌کفن نیستی و شکرخدا
پسرت هست تا کند کفنت

گرچه با زهر کین شهید شدی
تیرباران نشد ولی بدنت

چه بگویم، که روضه بسیار است
کار عالم بدون تو زار است

دست ما را بگیر، گمراهیم
از تو حُسن ختام می‌خواهیم

چون که حُسن ختام ما "مهدی‌"ست
صاحب انتقام ما "مهدی"ست

ارسال نظرات