گزارشی از نشست «نقش حوزه در تأمین محتوای دینی برای سینما و رسانهها»
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست «نقش حوزه در تأمین محتوای دینی برای سینما و رسانهها» به معاونت تبلیغ حوزههای علمیه در مجتمع صدوقی برگزار شد.
در این نشست، جمعی از اساتید حوزه، پژوهشگران و فعالان فرهنگی و رسانهای به بررسی ظرفیتها و چالشهای ارتباط میان نهاد روحانیت و عرصه هنر پرداختند و با تأکید بر ضرورت بازتعریف رابطه حوزه با هنر، خواستار شکلگیری گفتمان جدیدی در تعامل طلاب با فضای فرهنگی و هنری کشور شدند.

در ابتدا حجتالاسلام محمود مقدمی مسئول مرکز پژوهش های تبلیغی حوزه، اظهار داشت: در هر عرصهای از تبلیغ دینی، نیازمند افرادی هستیم که زبان و منطق آن حوزه را بفهمند و بتوانند با مخاطبان خود ارتباط مؤثر برقرار کنند.
وی با اشاره به مثالهای تبلیغ در محیطهای خاص، مانند بیمارستانها یا میان معتادان، گفت: همانگونه که در این فضاها مبلّغی اعزام میشود که با محیط و زبان افراد آشنا باشد، در حوزه هنر نیز به طلبههایی نیاز داریم که بتوانند با زبان و روحیه هنرمندان سخن بگویند؛ طلبههایی که ما آنها را طلبه هنرمند مینامیم.
حجتالاسلام مقدمی تأکید کرد: محتوای ارائهشده به هنرمندان نباید مانند جزوههای رسمی یا بستههای آموزشی خشک باشد، بلکه باید الهامبخش و قابل بهرهگیری در قالبهای هنری باشد؛ هر قالب هنری—چه شعر، نقاشی، تئاتر، فیلم یا هنرهای تجسمی—اقتضائات خاص خود را دارد و تولید محتوای متناسب با آن نیازمند دقت، گزینش و فشردهسازی دقیق پیام است. چنین کاری تنها از کسی ساخته است که سابقه فعالیت هنری داشته باشد و بتواند تشخیص دهد کدام مضمون یا پیام برای چه نوع اثر هنری مناسبتر است.
مسئول مرکز پژوهش های تبلیغی حوزه ادامه داد: شیوه ارائه محتوا به هنرمند بسیار اهمیت دارد. این تعامل باید در فضایی دوستانه و گفتوگویی شکل گیرد؛ مانند نشستهای صمیمی یا محافل هنری که ارتباط انسانی و طبیعی میان مبلغ و هنرمند برقرار شود و پیام دینی به صورت نرم و تدریجی منتقل گردد.

در ادامه حجتالاسلام سلمان رضوانی، عضو مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، بیان داشت: فعالیت حوزه در عرصه هنر دو رویکرد متفاوت را شامل میشود: نخست، سیاستگذاری فرهنگی و مدیریت کلان فضا، و دوم، تولید محتوا و اثر هنری.
وی با تأکید بر تمایز این دو مسیر گفت: سیاستگذاری نیازمند برنامهریزی مرحلهای و علمی است؛ ابتدا تدوین سند بالادستی و نقشه راه، سپس تعیین راهکارها و نهایتاً اجرای اقدامات عملی. اما اگر هدف ما در حال حاضر تولید محتوا و تربیت نیرو برای همکاری با هنرمندان است، باید تمرکز دقیق بر این بخش باشد تا از پراکندگی جلوگیری شود.
حجتالاسلام رضوانی در ادامه، ضرورت شناسایی ظرفیتها و منابع انسانی حوزه را برجسته کرد و افزود: ابتدا باید مشخص شود چه تعداد طلبه و پژوهشگر آشنا به هنر در حوزه وجود دارد و چه کسانی توانایی گفتوگو و همکاری مؤثر با هنرمندان را دارند. استفاده از این ظرفیتها در کوتاهمدت و تربیت نیروهای جدید در بلندمدت، مسیر اصلی تحقق اهداف است.
وی همچنین بر همافزایی با اسناد بالادستی و نهادهای همسو تأکید کرد و گفت: طرحهای تولید محتوا برای هنرمندان میتواند ذیل سند تعامل حوزه و رسانه ملی تعریف شود تا سازوکارهای آموزشی، پژوهشی و عملیاتی آن مشخص گردد و فعالیتها هدفمند و قابل ارزیابی باشند.
حجتالاسلام رضوانی درباره شناسایی حوزههای هنری گفت: نخستین گام در ساماندهی فعالیتهای تبلیغی، شناخت و تعیین حیطههای هنری است که حوزه با آنها تعامل دارد. در حال حاضر، هفت شاخه اصلی هنر در نظام طبقهبندی جهانی مطرح است: ادبیات، موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر، سینما، معماری و رسانههای نوین. هر یک از این حوزهها منطق و زبان خاص خود را دارند و برای ارتباط مؤثر با هر یک، لازم است شناخت تخصصی و طراحی برنامه متناسب وجود داشته باشد.

در ادامه نیز حجتالاسلام محمدحسین پیشاهنگ، پژوهشگر و تحلیلگر راهبردی رسانه، بر اهمیت تولید محتوای هنری برای جامعه هنرمندان و نقش حوزههای علمیه در این مسیر تأکید کرد.
وی با بیان اینکه تبلیغ دینی در حوزه هنر نیازمند رعایت سه رکن بنیادین است، توضیح داد: اولین رکن، شناخت هنر و ظرفیتهای آن است. مبلغ دینی که قرار است در عرصه هنر فعالیت کند، پیش از هر چیز باید با ساختار و ظرفیتهای هنر آشنا باشد و بداند هر شاخه هنری – مانند سینما، تئاتر، شعر، موسیقی یا هنرهای تجسمی – چه امکاناتی برای انتقال پیام دارد و چگونه میتوان مفاهیم دینی و اخلاقی را در آن بستر ارائه کرد.
حجتالاسلام پیشاهنگ، رکن دوم را شناخت بستر و اقتضائات هر قالب هنری دانست و گفت: هر قالب هنری منطق و ویژگیهای خاص خود را دارد. محتوایی که برای فیلم مناسب است، با محتوای قابل ارائه در تئاتر یا نقاشی متفاوت است. کسی که قصد دارد برای هنرمندان محتوا تولید کند، باید بداند چه مفاهیمی در آن بستر مؤثرند و چه محتوایی ممکن است کارایی نداشته باشد.
وی رکن سوم را شناخت جامعه هنری هدف معرفی کرد و افزود: جامعه هنری یکدست نیست. شاعران با فیلمسازان تفاوت دارند و فضای فکری مستندسازان با کارگردانان آثار داستانی متفاوت است. حتی در سینما، هنرمندان وابسته به نهادهایی مانند اوج با هنرمندان خانه سینما تفاوت دارند. بنابراین برای ارتباط مؤثر با هنرمندان، شناخت محافل، روحیات و دغدغههای هنرمندان هر حوزه ضروری است.
حجتالاسلام پیشاهنگ سپس به اهمیت تولید محتوای هنری و الهامبخش برای هنرمندان اشاره کرد و گفت: ما نباید صرفاً محتوای ساده تولید کنیم. محتوا باید هنری باشد. هنرمند، مصرفکننده مستقیم محتوای نظری نیست؛ او هنر را با هنر میفهمد و با زبان احساس و تخیل ارتباط برقرار میکند. بسیاری از فیلمسازان جدی، پیش از هر چیز داستانخوان هستند و خوراک ذهنی خود را از شعر، رمان و تجربه زیباشناختی میگیرند. بنابراین اگر میخواهیم برای هنرمندان محتوا تولید کنیم، خودمان باید تولیدکننده آثار هنری متنی باشیم؛ داستان، شعر یا نثر تصویری که بتواند الهامبخش خلق اثر هنری باشد.

در انتها نیز حجتالاسلام محمدحسین سرانجام، پژوهشگر هنر و رسانه، با اشاره به اهمیت تولید محتوا برای هنرمندان گفت: ما حوزویان و فعالان فرهنگی باید در مسیر تغذیه هنرمند قرار بگیریم و برای او روایت، داستان، رمان و متن هنری تولید کنیم. نمونه روشن آن رمان جهانی بینوایان است که تبدیل به برند جهانی شد و از دل آن اقتباسهای سینمایی و نمایشی متعددی شکل گرفت. اگر بتوانیم رمانی فاخر درباره حضرت امام خمینی(ره) تولید کنیم، صدای انقلاب اسلامی در سطح جهانی طنینانداز خواهد شد.
این پژوهشگر حوزوی همچنین به چالشهای موجود در ارتباط حوزه با هنرمندان اشاره کرد و افزود: مشکل ما گاهی این است که خودِ ما تبدیل به حجاب هنرمند میشویم و با زبان و قالبهای خشک، مسیر ارتباط او با حقیقت را میبندیم.
وی برای روشنتر شدن اهمیت روایت انسانی و داستانی، به نمونهای از یک شبکه معاند اشاره کرد و گفت: در کلیپی که امروز صبح دیدم، مهمان برنامه فردی بود که پیش از انقلاب در زندان با حضرت آقا همبند بوده و مارکسیست بود. او گفت: 'ما همانطور که در کتابها نوشتهاند، دیدیم که واقعاً همانگونه بود. وقتی حضرت آقا در زندان نماز میخواند و گریه میکرد، منِ بیدین احساس معنویت میکردم.' این نشان میدهد که روایت صادقانه و انسانی از رهبران انقلاب چقدر تأثیرگذار است.
حجتالاسلام سرانجام ضمن بررسی تجربههای منتشر شده در این حوزه افزود: کتابهایی با وجود اهمیت ادبی و تاریخی، نتوانستهاند شخصیت حضرت آقا را به صورت دراماتیک و انسانی به مخاطب معرفی کنند. در مقابل، کتاب داستان سیستان اثر رضا امیرخانی موفق بود، چرا که روایتش زنده و آزاد بود و نویسنده بدون توجه به خطوط قرمز اداری، سفر حضرت آقا را با نگاه داستانی و انسانی بازنمایی کرد؛ همین امر باعث ماندگاری اثر شد.