۰۶ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۹:۱۹
کد خبر: ۱۰۵۵۸۷
گزارشی از نکوداشت شیخ اعظم؛

شیخ مرتضی انصاری استاد کل، فقیه سیاستمدار

خبرگزاری رسا ـ دومین نشست از سلسله نشست‌های علمی پژوهشی نکوداشت شیخ اعظم انصاری از سوی مدرسه عالی خاتم الاوصیا(عج) برگزار ‌شد.
نكوداشت شيخ اعظم انصاري


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، یکشنبه اول خردادماه مصادف با 18 جمادی‌الثانی، یکصد و پنجاه و یکمین سالگرد ارتحال استاد المتأخرین، حضرت آیت‌الله الکبری شیخ مرتضی انصاری، فقیه و مرجع اعلی در نجف اشرف « وفات 1281 قمری » بود؛ به همین مناسبت، مدرسه عالی خاتم الاوصیا‌‌(عج) دومین نشست از سلسله نشست‌های علمی پژوهشی نکوداشت شیخ اعظم انصاری را پنجم خردادماه در قم برگزار کرد.

معمولاً یک نکوداشت و نشست برای اندیشمندی بزرگ به انگیزه‌های مختلفی برگزار می‌شود؛ گاهی به این انگیزه که آن بزرگ تکریم و احترام شود، گاهی به این انگیزه که افتخاری برای آن شهر یا کشور به حساب آید و گاهی برای درس گرفتن و الگو سازی آن شخص، که مورد اخیر از همه موارد مهم‌تر و بالاتر است؛ کسی که در نکوداشت بزرگی که صلاحیت اسوگی دارد، شرکت می‌کند، از زندگی او درس می‌گیرد و به تناسب خودش از تجربیات او استفاده می‌کند.

معمولاً در نکوداشت‌ها از بزرگواری، نقاط مثبت، داشته‌های ارزشمند و از هنجارهای اخلاقی آن شخص سخن به میان می‌آید و طبیعتاً برای اسوه‌انگاری در معرض دیگران هم قرار داده می‌شود؛ البته مناسب است اگر آسیبی، نقدی و نکته‌ای بر اندیشه یا روش آن شخص وارد است، آن هم بیان شود.

این گزارش در تلاش است به ارائه دومین نشست علمی پژوهشی نکوداشت شیخ اعظم انصاری که پنجشنبه، 5 خردادماه با حضور پژوهشگران حوزه علمیه قم در سالن اجتماعات مدرسه عالی خاتم الاوصیا‌‌(عج) برگزار شد بپردازد که  در آن، محققان حوزوی به بررسی ابعاد مختلف علمی و اخلاقی آن استاد کل پرداختند.
 
در این مراسم که با دقت کامل در رعایت وقت «8:30 تا 12:30» برگزار ‌شد، حجج اسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست، علی اکبر رشاد، احمد مبلّغی و دکتر محمود حکمت‌نیا در میزگردی تخصصی پیرامون عظمت‌های این استاد مکتب فقاهت جعفری‌(ع) و در زمینه‌های اخلاق، سیاست، اصول، فقه و حقوق آن شیخ مستطاب به سخنرانی پرداختند.
 
اثبات مبنای کار شیخ انصاری براساس ظن

در ابتدای این مراسم، حجت‌الاسلام انصاری،‌ رییس شورای علمی مدرسه خاتم الاوصیا‌(عج) و حجت‌الاسلام علی ابوالحسنی منذر، استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به خصوصیات شیخ اعظم انصاری، به ارائه تحقیق خود در این‌باره پرداختند.
 
حجت‌الاسلام انصاری که عنوان فرضیه بر تحقیق خود نهاده بود به ارائه آن پرداخت و در بخشی از سخنان خود با بیان این‌که عنوان این فرضیه «اثبات مبنای کار شیخ انصاری براساس ظن»، است، خواستار ارائه تعریف صحیحی از جایگاه مهم فقه شد و گفت:‌ میزان ظن نقش مهمی در مقام اجتهاد دارد.
 
رییس شورای علمی مدرسه خاتم الاوصیا‌(ص) با بیان این که منشای شیخ انصاری براساس دانش ظنی است، عملکرد شیخ در تقویت این فرضیه را مورد بررسی قرار داد و اظهار داشت:‌ در بحث استحاله تعبد به خبر واحد، مشهور می‌گفتند هیچ‌گونه استحاله‌ای وجود ندارد و مرحوم شیخ می‌گفت این سخن درستی نیست؛ باید بگوییم در آنچه در دستان ما است چیزی به عنوان استحاله نیافته‌ایم.
 
شیخ انصاری فقیهی شناخته، سیاستمداری ناشناخته

وی با اشاره به برخورد دوگانه شیخ انصاری در قرائن متصل و منفصل، گفت: اصل وجود قرینه و قرینیت موجود مورد تأکید شیخ است و اصل عدم قرینه را به راحتی در قراین منفصل و در اصل وجود قرینه متصل پیاده کرده و با این‌که از نظر اصولی مناقشه می‌کند، اما روی اجماعات می‌ایستد.
 
همچنین حجت‌الاسلام علی ابوالحسنی منذر از محققان و مورخان حوزوی، با ارائه تحقیق خود به عنوان «شیخ انصاری فقیهی شناخته، اما سیاستمداری ناشناخته»، گفت: حوزه‌های علوم دینیه با مقام بلند علمی و فقاهت شیخ انصاری آشنا هستند.
 
وی با بیان این‌که از زمان شیخ انصاری و پس از او، تاکنون هیچ فقیهی در افق فقاهت و مرجعیت شیعه ندرخشیده، جز این‌که وامدار بهره‌های وافر از سفره علمی شیخ انصاری است، افزود: سیطره فکری و فقهی شیخ بر حوزه‌های علوم دینی پس از خود، در روحانیت شیعه به وضوح دیده می‌شود.
 
این محقق و مورخ حوزوی با اشاره به علل شناخته بودن شیخ انصاری به لحاظ علمی و ناشناخته بودن وی از لحاظ سیاسی، گفت: شیخ انصاری سیاستمدار به معنای معمول و رایج نیست؛ اگرچه اطلاعات ما در این زمینه بسیار کم و این بُعد شیخ مغفول مانده است.
 
وی از شیخ انصاری به عنوان معلم، سرمشق و تراز سیاست نام برد و خاطرنشان کرد: منش و روش شیخ در حیات فردی و اجتماعی پس از او در فقهای بزرگی همچون میرزای شیرازی، صاحب عروه و آخوند ملاقربانعلی زنجانی به اشکال گوناگون دیده می‌شود.
 
حجت‌الاسلام ابوالحسنی منذر با بیان این‌که شیخ انصاری، روحانیت شیعه و فقهای بزرگ پس از خود را با منش و روش خود راه می‌برد به دو صحنه مهم و تأثیرگذار تاریخی در دوران زندگی این مرجع بزرگ شیعه اشاره کرد.
 
وی گفت:‌ سال رحلت صاحب جواهر و آغاز مرجعیت شیخ انصاری «1266 ق.» و سال درگذشت شیخ انصاری و آغاز مرجعیت شاگرد برجسته‌اش میرزای شیرازی «1281 ق.» دو صحنه مهم و تأثیرگذار تاریخی در دوران زندگی این مرجع بزرگ شیعه است.
 
این محقق حوزوی یادآور شد: مرحوم صاحب جواهر در اواخر عمر خویش علمای تراز اول نجف را در مجلسی گرد آورد و آنگاه در برابر چشم آنان شیخ انصاری را فراخواند، بر بالین خود نشاند و گفت اکنون مرگ بر من گوارا است، سپس به حاضران فرمود این فرد پس از من مرجع شما خواهد بود.
 
وی همچنین با اشاره به شاگردان شیخ انصاری همچون میرزای شیرازی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ آقابزرگ تهرانی و میرزا حبیب الله رشتی گفت: مرحوم آیت‌الله حاج محسن لنکرانی می‌گفت «درس اصول میرزای آشتیانی در تهران شعبه‌ای از درس خارج اصول مراجع بزرگ نجف شمرده می‌شد».
 
حجت‌الاسلام ابوالحسنی منذر با بیان این‌که شاگردان شیخ انصاری واقف به اوضاع زمانه، نیازها و مقتضیات آن هستند و این تقوا را هم دارند که خودشکنی کنند و با احساس مسئولیت و نیاز جامعه اسلامی مرجعیت را در یک فرد متمرکز کنند، گفت: مسلمانان در هر دو صحنه تاریخی نگران خطری هستند که متوجه سرنوشت جامعه اسلامی است.
 
وی خاطرنشان کرد: مرجعیت شیعه در راستای رفع این خطر بزرگ همواره کوشا بوده ‌است که با اتحاد نخبگان و مردم زیر یک پرچم و واگذاری این پرچم به دست پرتوان یک رهبر شایسته، جامع، عاقل، واقف به مواقع امور و کامل النفس به درستی در برابر آن ایستاده‌اند.
 
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این‌که مرجعیت شیخ انصاری از سال 1266 تا 1281 قمری پایان یک استراتژی در مرجعیت شیعه در عصر قاجار و آغاز یک استراتژی تازه است، اظهار داشت: شیخ انصاری استراتژی مرجعیت را عوض کرده است.
 
حجت‌الاسلام ابوالحسنی منذر با اشاره به سخن پروفسور حامد الگار پیرامون شخصیت شیخ انصاری، گفت: شیخ انصاری بنیانگذار مشروطیت و جزو مبادی بدیعه نهضت مشروطه بوده است.  
 
در بخش دیگری از این مراسم، مجری برنامه در سخنانی کوتاه به بیان خصوصیات شیخ انصاری پرداخت و با اشاره به توصیه‌های وی به طلاب علوم دینی گفت: شیخ انصاری همواره به طلاب توصیه می‌کرد که درس و مطالعه را ترک نکنند.
 
وی افزود: از شیخ پرسیدند ترک درس و مطالعه تا چه مدت در معلومات طلبه نقصان پدید می‌آورد که در پاسخ فرمود از حال دیگران خبر ندارم، اما پس از تعطیلات پنجشنبه و جمعه در خود فرق می‌بینم.
 
مجری همایش نکوداشت شیخ اعظم انصاری در ادامه با بیان این‌که شیخ از تندروی مذاهب اسلامی نسبت به همدیگر خرسند نبود، اما در دفاع از عقاید شیعه بسیار پافشاری می‌کرد، از حجج اسلام و المسلمین احمد مبلغی، ابوالقاسم علیدوست و دکتر محمود حکمت‌نیا خواست تا با شرکت در میزگردی تخصصی به بیان دیدگاه‌های خود پیرامون شخصیت شیخ مرتضی انصاری بپردازند که البته حجت‌الاسلام علی اکبر رشاد نیز پس از ساعتی خود را به این جمع رساند.

تعیین شاخص شناسایی شخصیت‌های تأثیرگذار در مکتب شیعه

ابتدا حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، رییس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی، با بیان این‌که شاخص‌های متفاوتی برای شناسایی و رصد شخصیت‌های تاریخی تأثیرگذار در مکتب شیعه وجود دارد به ارائه شاخصی در این زمینه پرداخت و با تطبیق آن بر شیخ انصاری، تبعیت عالمی از عالمی و مجتهدی از مجتهدی را بر سه دسته تبعیت در نتایج اجتهاد، تبعیت اجتهادی و تبعیت در مکتب اجتهادی مورد بررسی قرار داد.
 
رییس پیشین پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به تبعیت در نتایج اجتهاد، اظهار داشت: این تبعیت در طول تاریخ رخ داده است و نقطه امتیاز تلقی نمی‌شود؛ اگر گاهی افرادی در تاریخ فقه متهم به مقلد بودن شده‌اند، از همین تبعیت نشأت گرفته است.
 
وی تبعیت در مکتب اجتهادی را ارزشمند دانست و با بیان این‌که حرکت در چارچوب مکتب یک مرجع بسیار تأثیرگذار است، خواستار شناسایی صاحب مکتب‌ها و دارای اندیشه‌های تأسیسی شد. همچنین با اشاره به شاخص خود درباره شخصیت‌های تأثیرگذار در مکتب شیعه، اظهار داشت: هرکجا در طول تاریخ شخصیتی درخشیده است، به دلیل تبعیت مجتهدی از مجتهد دیگر بوده که این «من تبع» نوعی شاخص است.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین مبلغی با بیان این‌که اگر مجتهدان در برحه‌ای از زمان، اندیشه‌ای را تأسیس کرده‌اند که پیش از آن نبوده است باید گفت که از من تبع استفاده کرده‌اند، تصریح کرد: تبعیتی که از شیخ انصاری صورت گرفته یک تبعیت از مدرسه عظیمی است که نه در یک ضلع بلکه در اضلاع گوناگونی وجود دارد.
 
وی با اشاره به مکتب اجتهادی فقه شیعه، اضافه کرد: بر سر خان شیخ اعظم نشسته‌ایم و به گونه‌ای می‌اندیشیم که او این چارچوب را آفریده است و به گونه‌ای در فضای اجتهاد، تولید فکر می‌کنیم که ریشه تمام این‌ها به آن چارچوب برمی‌گردد.
 
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این‌که پیش از شیخ انصاری نسبت به ساختار اصول تشویش خاصی وجود داشت، گفت: شیخ اعظم تغییری را با این یک سطر که «مکلف یا له القطع، یا له الظن یا له الشک است»، ایجاد کرد که یک تغییر پارادایمی ساختاری بود و اکنون پرداختن مسائل اصولی در حال تغییر براساس این چارچوب است.
 
وی این تغییر پارادایم را از جمله اتفاقات نادری دانست که از سوی شیخ اعظم انصاری در طول تاریخ رخ داده است و گفت: تابعیت ما، تبعیت از چارچوب کاملاً سیطره یافته‌ای است که اگر بخواهیم یا نخواهیم همه در این چارچوب حرکت می‌کنیم؛ این‌که تغییر در چارچوب استدلال‌ورزانه عمیق پر از فراز و فرود است و این نوع استدلال پیش از شیخ انصاری نبوده، اما پس از شیخ دنبال شده است، باید گفت که مکتب شیخ انصاری مکتب تفکیک است.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین مبلغی با اشاره به ویژگی برجسته شیخ انصاری یعنی اهل تقسیم بودن، افزود: تقسیم، ابزار فرو رفتن در مسأله‌ای است که به ظاهر، فقه در آن به بن‌بست رسیده، با تقسیم این مسأله شکسته می‌شود و ابزاری به دست می‌آید که قدرت تفکر برای تفکیک این مسأله روشن می‌شود.
 
رییس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی با بیان این‌که فقه و حقوق شیعه مرهون تقسیمات شیخ انصاری است، تصریح کرد: شیخ انصاری علم فقه و اصول را تخصصی کرده و از قدرت نفوذ خویش در ایجاد تفاسیر گسترده و تقسیمی ولو با هزینه‌هایی که به وجود آمده، استفاده کرده است. 

جایگاه شیخ انصاری در ساختار معرفتی و بحث‌های روشی
 
پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین مبلغی که گویا برای شرکت و سخنرانی در نشست دیگری دعوت شده بود و برای ترک این جلسه عذر ‌خواست، محمود حکمت‌نیا، معاون آموزشی و پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به ارائه طرح بحث حقوق، نظام حقوقی و جایگاه شیخ انصاری در ساختار معرفتی، بحث‌های روشی و تطبیق متدیک آن پرداخت.
 
وی با بیان این‌که در قانون اساسی پس از انقلاب اسلامی پذیرفتیم که قواعد و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی مبتنی بر شرع و برخواسته از اراده شارع باشد، به پدید آمدن نظام حقوقی اسلام و رابطه فقه و حقوق اشاره کرد و گفت: وقتی حقوق را در مباحث علمی مورد نظر قرار می‌دهیم خواهیم یافت که در کنار اخلاق ناظر به قواعد الزام‌آور حاکم بر روابط اجتماعی مردم است که دولت‌ها متعهد به اجرای آن در راستای نظم و عدالت هستند.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: تعریف ارائه شده از حقوق، ناظر به محتوا نیست و بیشتر ساختاری است؛ دولت متعهد به اجرای فقه در دوره‌ای است که حکومت اسلامی وجود دارد و در دوره‌هایی هم که حکومت اسلامی نبوده است، توانایی ضمانت اجرا در فقه وجود داشته و دولت هم باید در راستای امنیت از آن دفاع کند.
 
حکمت‌نیا با بیان این‌که فقه اسلامی حقوق اسلامی است، ابراز داشت: پیش از وقوع انقلاب اسلامی، دانشمند شهیر فرانسوی «رنه دایوی» وقتی نظام‌های حقوقی را تقسیم می‌کند، با اشاره به نظام حقوقی اسلام بر این اعتقاد است که اگرچه در حال حاضر نظام حقوقی اسلام ظرفی برای اجرا ندارد، اما یک نظام است.
 
وی گفت: نظام‌های حقوقی یک وجه معرفتی دارند و می‌توانند زندگی مردم را اداره کنند و یک تحقق اجرا دارند که حکومت‌ها باید پشتیبان آن باشند؛ اگر قواعد فقهی در یک قواعد عینی تجسم یابد، نظام‌های حقوقی شکل می‌گیرد و آنچه پس از انقلاب اشتباه شده در این زمینه است.
 
معاون آموزش و پژوهش پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به حقوق اسلامی و نظام حقوق اسلامی، این دو را نیازمند توضیح دانست و گفت: سخن از نظام حقوق اسلامی، سخن در مقابل نظام‌های دیگر حقوقی است؛ پس از انقلاب در این فکر بوده‌ایم که دنیای غرب حقوق می‌گوید و ما فقه می‌خوانیم که این اشتباه است.
 
وی با بیان این‌که حقوق اسلامی دارای قواعد کلی، حاکم بر روابط اجتماعی و دارای ضمانت اجرا است که دولت آن را تضمین می‌کند، خواستار جدا کردن شاخص‌های تاریخی و مبنای خاص حقوق اسلامی شد و در ادامه نظام حقوق غرب را به لحاظ مبانی انسان‌شناسی معرفتی مبتنی بر محوریت انسان دانست؛ همچنین با بیان این‌که این نظام در حوزه تشریع اراده بالاتری را از انسان قبول ندارد، گفت: منابع معرفتی نظام حقوقی غرب، وحی نیست.
 
حکمت‌نیا با بیان این‌که در مقام مقایسه با در نظر گرفتن شاخص‌های کلان، نظام حقوقی شکل می‌گیرد اما وقتی می‌گوییم فقه این قابلیت را دارد یا خیر، این تحلیلی حقوقی می‌شود، گفت: باید مشخص شود که دولت به نظام حقوقی اسلام چه نگاه مبنایی داشته و جایگاه شیخ انصاری در نظام حقوقی پیش از انقلاب و پس از انقلاب کجا است.
 
وی با طرح چند ‌سؤال مبنی بر این‌که آیا آموزه‌ها و استنباط‌های شیخ در حقوق اساسی کاربرد دارد، و آیا این آموزه‌ها و گزاره‌ها می‌تواند روابط بین‌المللی افراد را تعیین کند و آیا خلأی در کتاب مکاسب درباره این نکته وجود دارد، افزود: صرف‌نظر از مرزهای سیاسی قواعدی وجود دارد که در حوزه حقوق بین‌الملل خصوصی مطرح می‌شود.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به شیوه شیخ در حقوق اشاره کرد و با بیان این‌که شیخ انصاری حقوقدانی است که فیلسوفانه بحث می‌کند، یعنی وارد تحلیل می‌شود، اظهار داشت: شیخ قواعد را با هم لحاظ کرده و آن را تحلیل می‌کرد و دارای شیوه‌های تحلیلی مشخصی هم بود که این روش اکنون هم مورد استفاده بسیاری از حقوقدان‌های معاصر قرار گرفته است.

وی با بیان این‌که شیخ انصاری در نظام حقوقی ایران بسیار مؤثر بوده است، گفت: روش شیخ انصاری به لحاظ مبانی روش‌شناختی یک مبنای تلفیقی است؛ شیوه سنتی و دو شیوه مدرن را در مبانی خود به کار برده است و به لحاظ مباحثی هم که ارائه داده، البته در این مباحث خلأهای جدی وجود دارد؛ به ویژه در صحنه معاملات بین‌المللی که باید این مباحث را مجدداً مورد نظر قرار داده و در این حوزه تحقیق جدی صورت گیرد.

تبیین دیدگاه شیخ انصاری درباره نظریه ولایت فقیه

در بخش دیگری از این میزگرد تخصصی،حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این‌که در این نشست تصمیم بر سخنرانی ندارد؛ بلکه آمده است تا به ‌سؤالات حاضران پاسخ گوید، در پاسخ به گفته حجت‌الاسلام والمسلمین مبلغی که درباره من تبع بودن علما سخن گفته بود، اظهار داشت: مقلد بودن علما غالب است، اما کلی نیست.

وی با بیان این‌که از دوره شیخ طوسی «متوفای 460 قمری» تا ابن ادریس «متوفای 598 قمری»، 138 سال فقیهان ما به مقلد بودن متهم شدند، افزود: تعبیر اتهام حساب‌شده است؛ اگرچه در همان مقطع چنین فضایی دیده می‌شد و من تبع واقعاً صادق است، اما در همان مقطع ابن زهره، مرحوم طبرسی، راوندی و کیدری زندگی می‌کردند که صاحب‌نظر هستند و تبیعت نمی‌کنند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به پنج اشکال مطرح شده در خصوص روش شیخ اعظم، ابراز داشت: در اشکالی مطرح شده که روش شیخ چگونه است و چرا به طور واضح نظر خود را بیان نمی‌کند که در پاسخ باید گفت این‌گونه نیست که به طور واضح نظر خود را بیان نمی‌کند؛ نظر شیخ را در بسیاری از جاها به راحتی می‌توان به دست آورد.

وی با بیان این‌که مرحوم شیخ در بحث شرایط شروط و احکام شرط که آخر مکاسب آمده است، زمینه را به این سو می‌برد که شرط فاسد مفسد است و این روش، روش تجمیع ظنون است، گفت: شیخ ورق را به گونه‌ای برمی‌گرداند که انسان انتظار دارد؛ در موج دوم برخلاف موج اول، یک دفعه بحث انصاف را مطرح می‌کند که مرحوم ایروانی اشکال دارد که این انصاف در اینجا چه حکمی دارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیدوست خاطرنشان کرد: در اینجا باید روش شیخ را در نظر گرفت که اگر روش شیخ را به درستی ندانیم، به هم ریختگی خاصی دیده می‌شود و به دنبال آن عقیم بودن بحث رخ می‌دهد، اما اگر به روش شیخ معتقد باشیم، خواهیم دید که آنچه شیخ پس از انصاف می‌گوید، باور اوست.

وی همچنین در پاسخ به سؤالی که درباره دیدگاه شیخ انصاری درباره نظریه ولایت فقیه پرسیده بود، گفت: مرحوم شیخ در دو جا بحث ولایت فقیه را مطرح کرده است؛ متأسفانه از آنجا که مکاسب کتاب درسی حوزه است و خوانده می‌شود اما کتاب‌القضای شیخ خوانده نمی‌شود به این اشکال برمی‌خوریم. اگر بخواهیم نظری را در ولایت فقیه به شیخ اعظم نسبت دهیم که حکم حکومی یک نمادی از آن است، باید این دو کتاب را با هم بخوانیم.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این‌که نظر شیخ پیرامون ولایت فقیه در کتاب‌القضا از آنچه در مکاسب بیان می‌کند، بازتر است، ادامه داد: بحث ولایت فقیه و حکم حکومی در فقه تجسم و تجسد ولایت فقیه است که فقها آن را در بسیاری از موارد، در ادامه بحث قضا مطرح می‌کنند.

وی با اشاره به کتاب فقه و مصلحت که در آن تصریح شده باب مستقلی به عنوان حکم حکومتی یا حتی ولایت فقیه وجود ندارد، گفت: موطن اصلی ولایت فقیه در ادامه قضا است و اگر کسانی برای قاضی توسعه قائل باشند و بگویند قاضی می‌تواند اجرای حدود کند، دقیقاً این ولایت را برای حاکم هم قبول دارند.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیدوست با بیان این‌که فقها فتاوای اجتماعی را از حکم حکومتی جدا می‌کنند، ابراز داشت: در گفتمان کنونی یعنی سه دهه پس از انقلاب، خلط ناشایسته‌ای بین فتاوای اجتماعی و حکم حکومی شده و آن این است که فکر می‌کنیم اگر کسی ولایت فقیه را محدود می‌کند و یا زخمی می‌زند بر حکم حکومتی، فتاوای اجتماعی را قبول ندارد.

وی افزود: اگر فتاوای اجتماعی و حکم حکومتی را گسست دهیم، در بسیاری از این حوزه‌ها که فکر می‌کنیم اگر کسی قائل به ولایت فقیه یا ولایت مطلقه نشود حق دخالت ندارد، فتاوای اجتماعی است و هیچ‌کس در این‌که فقیه حق فتوای اجتماعی دارد، خدشه‌ای ندارد.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: من معتقدم حتی فتوای میرزای شیرازی برای تحریم تنباکو، فتوای اجتماعی برای تحریم تنباکو بود نه حکم حکومتی و بسیاری از آنچه را حکم می‌دانیم فتوای اجتماعی است و طبیعتاً به این شدت و حدت که بین مخالفان ولایت فقیه و موافقان تصور می‌کنیم، اختلاف نیست.

پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین علیدوست، حجت‌الاسلام والمسلمین مبلغی در دفاع از گفته‌های خود با بیان این‌که معتقدم شیخ انصاری دارای مکتب در اصول است نه در فقه، گفت: آنچه اختلافات فقها با شیخ انصاری است، بیشتر در فقه نمود دارد، اما در اصول همه در چارچوب فکر شیخ اعظم حرکت می‌کنند.

تبیین ساختار دانش اصول و دیدگاه اصولی شیخ انصاری

حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر رشاد، رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان سخنران پایانی این مراسم در حالی که حجج اسلام والمسلمین علیدوست و مبلغی جلسه را ترک کرده بودند به تبیین ساختار دانش اصول و دیدگاه اصولی شیخ انصاری پرداخت و گفت: فصل ساختار دانش یکی از عناصر حکمی تکون‌بخش و هویت‌بخش دانش و در حقیقت با تعبیر فلسفی یکی از علل اربعه تکون و هویت‌یابی دانش است.
 
وی در ادامه افزود: فهم دانش، شناخت دانش و ارزیابی و تحلیل مسائل آن و بسیاری از مباحثی که مانند ساختارپژوهی جزو مسائل و عناصری هستند که به دانش هویت می‌دهند، در گرو فهم ساختار آن دانش است.
 
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این‌که چهارده نوع تقسیم را پیرامون مباحث فلسفی اصول پیشنهاد کرده‌ام که یکی از تقسیم‌ها، تقسیم مسائل فلسفه اصولی به مسائل فرادانشی و فرامسأله‌ای است، گفت: مسائل فرادانشی و فرامسأله‌ای آن دسته از پرسش‌های فلسفی است که درباره یک دانش مطرح شده و به کلیت دانش معطوف می‌شود.
 
وی اضافه کرد: ساختار پژوهی یکی از مسائل فرادانشی فلسفه اصول می‌تواند قلمداد می‌شود و مراد از ساختار، چیدمانی است که مطالب و مباحث یک علم را صورت‌بندی می‌کند و از دو سامانه افقی و عمودی تشکیل یافته است؛ می‌توان گفت اصولاً ساختار دانش از یک وضعیت شبکه هرم‌سان برخوردار است.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین رشاد با بیان این‌که مبحث دیگری تحت عنوان هندسه معرفتی دانش در فلسفه علم قابل طرح است، گفت:‌ در هندسه معرفتی از هویت یا ماهیت معرفت‌شناختی اضلاع دانش سخن می‌گوییم؛ یعنی می‌گوییم به لحاظ معرفت‌شناختی مجموعه مباحثی که آن دانش را پدیده آورده دارای چه ماهیتی است.

وی با طرح این سؤال که چه الگوهای ساختاری در دانش اصول طی تاریخ افزون بر هزار ساله‌اش اعمال شده و پدید آمده است، به ارائه هشت شاخص ماهوی در این زمینه پرداخت و گفت: ساختار دانش به نحوی تفسیر ماهیت آن دانش است؛ می‌توان شرایطی را که در مقام توصیف ماهیت و تعریف دانش قائلیم، همان‌ها را نیز توقع داشت در ساختار رعایت شود.

رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این‌که در تعریف علم‌ها شاخص سومی را هم پیشنهاد داده‌ام و آن رعایت جهت تعریف است، اظهار داشت: جهت پیشینی یا پسینی بودن نگاه در تعریف قید بسیار مهمی است و در تعریف علم به اندازه آن دو شرط دیگر یعنی جامعیت و مانعیت ارزشمند است.

حجت‌الاسلام والمسلمین رشاد خاطرنشان کرد: ساختار مطلوب آن است که از زوائد تهی و از آنچه مسائل ذاتی دانش قلمداد می‌شود، خالی باشد و مباحثی از قبیل قواعد فقهیه باید بیرون از سازمان دانش اصول جای گیرد.

وی با بیان این‌که مجموعه‌ای از عناصر توأمان ماهیت یک علم را شکل می‌دهند، گفت: هویت، وحدت و تمایز یک علم با دیگر علوم تنها به غایت تعیین نمی‌شود بلکه هر علمی به اتکای مجموعه‌ای از عناصر که می‌توان از آنها به عناصر تکون‌بخش یک علم نام برد، پدید می‌آید.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: همان اندازه که غایت، سهم و نقشی در تکون و هویت یک علم دارد، موضوع هم دارای چنین سهمی است و هر دو به آن اندازه که روش تعیین می‌کند، سهم دارند؛ سهم روش یک علم کمتر از موضوع آن علم و غایت آن علم در تکون بخشیدن به علم نیست؛ مگر می‌شود روش یک علم را از آن گرفت و آن علم، علم بماند و همچنان گفت که یک علم است.

وی در پایان سخنان خود، جامعیت، تلائم تمام داشتن با عناصر رکنی، ابتناء بر گرانیگاهی روشن، لحاظ سنخ مباحث و احتراز از خلط مسائل، کارآمدی در تأمین حداکثری غایت و کارکردهای متوقع از یک علم را از دیگر شاخص‌های مطلوب در ساختار دانش اصول برشمرد و تصریح کرد: آثار فراوانی در تاریخ اصول پدیده آمده است که برخی از آنها دارای ساختاری متفاوت با بعضی دیگر بوده‌اند.

در پایان این گزارش یادآور می‌شود که شیخ اعظم انصاری بدون تردید استاد کل است و حوزه و تشیع مدیون شیخ است؛ وی که با نام کامل شیخ مرتضی بن محمّد امین انصاری دزفولی از علمای شیعه در قرن 13 قمری است، پنجاه و دو ساله بود که به سبب شهرت در ورع، تقوی و شهادت اساتیدش، مانند شیخ علی کاشف‌الغطاء و ملا احمد نراقی مبنی بر اعلمیت او، به مرجعیت عام شیعه نائل شد.
 
شیخ انصاری اگرچه کار فرهنگی و علمی را بر هر چیز دیگری مقدم داشت، اما شاگردانی تربیت کرد که پرچمدار مبارزات سیاسی تاریخ‌سازی در خاورمیانه شدند. میرزا محمد حسن شیرازی که پس از شیخ عهده‌دار زعامت دینی شیعیان شد، توانست در برابر قرارداد استعماری عصر ناصرالدین شاه فتوای مهمی صادر کرده و مردم را به مقاومت اجتماعی فرابخواند. پیروزی میرزای شیرازی توانست راه را بر جنبش‌های بعدی فراهم کند و دیگر شاگردان شیخ انصاری یعنی آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی در ربع نخست قرن چهاردهم هجری توانستند نخستین انقلاب یکصد ساله اخیر را در منطقه خاورمیانه رهبری کنند.

شیخ اعظم افزون بر 32 رساله و اثر علمی نگاشته که محور بیشتر این آثار، فقه و اصول فقه است. او سرانجام پس از 15 سال مرجعیت عامه و یکپارچه جهان تشیع و تربیت صدها شاگرد بزرگ و برجسته، در سن 67 سالگی در روز 18 جمادی‌‌الثانی 1281 قمری در شهر نجف درگذشت و در حرم امام علی (ع) مدفون شد، اما مرگ او آغازی بود بر بیش از یک قرن اثرگذاری و شاگردپروری؛ چندین نسل از بزرگان شیعه با مطالعه و مباحثه کتاب‌های او به درجه اجتهاد رسیده‌اند و شیخ مرتضی انصاری هنوز هم استاد بلامنازع فقه و اصول است. /920/ز501/ر

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
محمد رضا حشمت خواه
Iran (Islamic Republic of)
۲۳ تير ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۳
میرزا غلام حسین حکیم رحمه الله علیه هم حجره و هم مباحثه میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ) بوده اند.
0
0