۰۲ دی ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۳
کد خبر: ۶۳۱۶۱۷
یادداشت؛

ابن‌راوندی و انتقاد از خود

ابن‌راوندی و انتقاد از خود
ابوالحسن احمد بن یحیی بن محمد، مشهور به «ابن راوندی» از متکلمان سده سوم هجری قمری است.

به گزارش خبرگزاری رسا، بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.

با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.

برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب « تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.

ابوالحسن احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق، مشهور به «ابن راوندی» و «ابن رَوَندی»، از متکلمان سده سوم هجری قمری است.

عده‌ای او را اهل راوندِ کاشان و برخی از خراسان دانسته اند که در بغداد می‌زیسته است.

در تاریخ تولد او بین محققان اختلاف نظر است؛ با این‌حال آنچه تقریباً محققان پذیرفته‌اند گزارش مسعودی است که تولد وی را در سال ۲۰۵ ق ذکر کرده است. از زندگی راوندی اطلاعات مستندی در دست نیست و آنچه در بعضی از منابع ذکر شده است بیشتر در حد اشارات کوتاه و گذراست و بیشتر این اشارات را هم مخالفان او، که تعدادشان بسیار است، نوشته‌اند و در بعضی از نوشته‌ها، که مفصل‌تر است، فقط به تحلیل آرا و افکار او پرداخته و از زندگی و شرح احوال او چیزی نگفته‌اند.

دنبال کردن تاریخ فعالیت‌های علمی ابن راوندی بسیار مشکل است؛ چون به علت نداشتن عقیده ثابت و چندین بار تغییر دادن اعتقاد نمی‌توان گفت از کدام فرقه بوده و همین امر باعث شده است که به او نسبت زندقه و الحاد بدهند.

آنچه از مطالعه منابع بر می‌آید این است که وی در آغاز مذهب اعتزال داشته و از اصول آن دفاع می‌کرده ولی بعدها همفکران خود را رها کرده و بی‌رحمانه بر آنها تاخته است. همچنین جنبه‌های ناسازگار و متضاد اندیشه‌ها و آرا و افکارشان را آشکار کرده و از تفکرات آنان نتایج الحادآمیزی استنباط کرده است.

گرایش‌های شیعی کوتاه‌مدت او را نمی‌توان انکار کرد، اما مؤلفان و اندیشمندان شیعه عقیده واحدی برای او بیان نکرده‌اند. بعضی او را ستایش و بعضی دیگر به ذم او پرداخته‌اند؛ از جمله سید مرتضی علم‌الهدی تا حد بسیار جانب او را گرفته و از وی دفاع کرده است. اما چون همه عقاید ابن راوندی با مذهب متکلمان امامی سازگاری نداشته، بسیاری از نظرات وی در نظر آنان مخدوش، نادرست و مطرود بوده است.

ابن راوندی به سبب تبحرش در علوم و کلام، به‌ویژه در زمان خود، استادی یگانه بوده است. به گفته ابن ندیم در روزگار او حاذق‌تر از وی در علم کلام، شناخت دقیق و احاطه بر آن علم وجود نداشت و همچنین او در آغاز نیکوسیرت و نیکومذهب بود، ولی در پی احوالی که بر وی عارض شد از همه این صفات مبرا شد و این همه بدان سبب بود که علمش از عقلش بیشتر بود.

ابن راوندی قلمی شیوا و قدرتی کم‌نظیر در کلام داشت، اما در افکار و عقایدش پایدار نبود. بهترین شاهد این مطلب نقض‌هایی است که او خود بر تألیفات خویش نوشته و در آنها کتاب‌ها و آرا و عقاید پیشین خویش نوشته و در آنها کتاب‌ها و آرا و عقاید پیشین خود را رد کرده است؛ مانند نقض کتاب الدامغ، که خود درباره قرآن نوشته بود.
مسعودی و ابوحیان توحیدی و ابن خلَّکان نیز مانند ابن ندیم، مراتب علم و مهارت او را ستوده‌اند و متکلمان اهل سنت، مانند عبدالقادر بغدادی و عبدالکریم شهرستانی، با اینکه به سبب بی‌ثباتی عقیده و نسبت الحاد و زندقه با او میانه خوبی نداشته‌اند، در ردهای خود بر معتزله از کتاب فضیحه‌المعتزله او بسیار نقل کرده‌اند.

بخش اول این کتاب جوابی است به کتابی به نام فضیله‌المعتزله، تألیف جاحظ، که در باب مذهب معتزله نوشته شده و بخش دوم آن در دفاع از شیعه است. ابن راوندی در این کتاب به سختی بر معتزله و جاحظ و شیوخ معتزله، به ویژه ابوالهذیل عَلّاف (۱۳۱-۲۳۵ق) و ابراهیم نظّام سیّار، تاخته و در عوض از امامیه دفاع کرده است. این کتاب در میان متکلمان فِرق مختلف شهرت بسیار دارد. معتزله به رد و نقض این اثر پرداخته و چندین کتاب در نقض مطالب آن نوشته‌اند که یکی از آنها کتاب الانتصار ابوالحسین خیاط است. او قسمت‌های بسیاری از فضیحه‌المعتزله را در کتاب خود گنجانیده و در آن تقسیماتی قائل شده است.

از طرف دیگر دشمنان معتزله، مخصوصاً امامیه و متکلمان اشعری، غالب آن مطالب و استدلال‌ها را در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند و برای حمله به معتزله سند و دستاویز قرار داده‌اند.
ابن راوندی بر این اعتقاد است که جزمیات دینی به‌لحاظ عقل پذیرفتنی نیست؛ برای همین، باید نادرست و مردود اعلام شود.

دو فهرست از آثار ابن راوندی در کتاب الفهرست ابن ندیم ارائه شده است که در یکی هشت عنوان و در دیگری ۳۷ عنوان از آثار ابن راوندی معرفی شده که هفت عنوان اولیه فهرست دوم آن مربوط به دوران اعتزال او بوده است.

در فهرست دوم هیچ‌کدام از عناوین موجود در فهرست اول، دیده نمی‌شود. اما در ذیل شماره‌های ۳۴، ۳۵ و ۳۶ برخی ردیّه‌های منسوب به ابن راوندی ارائه شده است.

تاریخ مرگ او هنوز روشن نشده است. چند مأخذ تاریخ وفات او را ۲۴۵ق ذکر کرده‌اند، ولی برخی مؤلفان وفات او را زمانی جلوتر از این تاریخ دانسته‌اند.درباره تعداد آثار ابن راوندی مؤلفان به اختلاف سخن گفته‌اند؛ مسعودی و ابن خلکان ۱۱۴ کتاب و حمدالله مستوفی ۱۲۴ کتاب را به او نسبت داده‌اند. از آثار ابن راوندی جز قطعاتی که در برخی از ردیه‌ها آمده کتاب یا رساله مستقلی در دست نیست. آنچه از آثار وی در نوشته‌های دیگران باقی مانده بسیار محدود است؛ مانند فضیحه‌المعتزله.

منبع: آنا

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات