۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۱
کد خبر: ۶۰۳۶۹۱
یادداشت؛

قاعده "حزب قاعدین"

قاعده
انجمنی به نام مبارزه با بهائیت پا گرفت تا با یاد حضرت حجت، مدارسی را دایر کند و از قضا پشتیبان شاه شیعه بود تا به مردمش که نه! بلکه به اعلیحضرت شیعه آسیبی نرسد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، هنگامه ظهور بانگ الرحیل می‌زنند تا سرانجام، مرد از نامرد مشخص شود و چهره غم‌زده شهر، غبار حسرت را از صورت خویش پاک کند و بر دامن این دیار معرکه عشق بنا کند و حسرت دیدار را به کام یار، شیرین کند.

اما این فرجام، سرانجامی خوش دارد، هرچند بعضی‌ جریان‌ها چنگ به صورت منتظران بکوبند و به نام دین دام بی دینی پهن کنند و سکوت را سرلوحه فریاد قرار دهند و بر سر عدالت فریاد فساد برآورند و چقدر تفاوت در میان حجتیون و حجتیه‌ای‌ها نهفته است.

گاهی به نعل و گاهی به میخ

از همان اول هم فکرش را می‌کردم که چراغانی شب نیمه شعبان را بهانه کنند و به انقلابیون برچسب بی‌دین بزنند. همان طور که امروز مدافعان این مقراض خطرناک همه را از تیغ تیز تکفیر رد می‌کنند و چون قدرت ندارند همچون موشی دو پهلو سخن می‌گویند و از شیراز تا خراسان نفاق را از چهره نمی‌زدایند و گاهی به میخ می‌کوبند و گاهی به نعل و تو چقدر ساده‌انگاری که سلامش را به سلامت می‌داری و نگاهش را به شقاوت رها می‌کنی.

یادداشت // قاعده حزب قاعدین بازی با قاعده‌هاست

انجمنی به نام مبارزه با بهائیت پا گرفت تا با یاد حضرت حجت، مدارسی را دایر کند و از قضا پشتیبان شاه شیعه بود تا به مردمش که نه! بلکه به اعلیحضرت شیعه آسیبی نرسد و همواره بر بالای مناره‌ها و بر سر در ماذنه‌ها و بر بلندای منابر فریاد دفاع از شاه را سر می‌دادند و او را کلید اصلی رسیدن به حقیقت می‌دانستند و استدلال می‌کردند که او فساد زیادی می‌کند و همین فساد باعث می‌شود تا زمین پر از ظلم و جور شود و حضرت حجت بیاید.

"حزب قاعدین زمان" حوصله همه را سر برده‌ بودند تا اینکه خودشان به خودشان پیام سکوت دادند، هر چند امام خمینی(ره) که به ایران آمدند، مدرسه علوی را مقر انقلاب اسلامی کردند؛ ولی باز این کار هم نتوانست پیام عدالت را زیر پوست آفتاب پرستان تغییر دهد و اینجا بود که دیگر مبارزه با انقلاب اسلامی را به پشت پرده‌ها بردند و ترجیح دادند تا معلم باشند و ذهن دانش آموزان را زیر تیغ ببرند تا اینکه کاری کنند و محصولی برداشت کنند.

یادداشت // قاعده حزب قاعدین بازی با قاعده‌هاست

کرباسچیان و حسین روزبه قد علم می‌کنند و زیر سایه سکوت شهر به ترویج سکولاریسم می‌پردازند تا دیگر هیچ کسی به هیچ چیز کاری نداشته باشد و در سیاست دخالت نکند تا جریان مومن و مسلمان را از میدان رزم بیرون بیاورد و عرصه خالی شود تا دشمن آن ثمنی که برایش سال‌ها هزینه کرده بود، دوباره به بار بیاورد و بتواند ذره‌ای تغییر مسیر ساختار انقلاب اسلامی را محقق سازد و همین داستان ابتدای بازی پنهان حزب قاعدین زمان بود.

حالا که چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته است، طبقه محدود «مرفه مسلمان» بیرون آمده است که در مدارس غیرانتقاعی چند ده میلیون تومانی زیر نظر انجمن حجتیه فرزندان خود را به دست موریانه امانت می‌سپارند تا شالکه وجودی و هستی‌شناسی معرفتی فرزندانشان پنهان و بی صدا خورده شود.

همیشه یک گام عقب بوده‌اند

آنها همیشه در بازی شطرنج روزگار یک گام از خودشان عقب‌تر هستند و تاریخ را وارونه خوانده‌اند و حسین(ع) را برای موزه عبرت جز برای گریه و اشک نمی‌خواهند و تنها درس عبرت‌شان از تاریخ صلح امام حسن(ع) بود که این بار قرائتی ذلت بار از تاریخ اهل بیت(علیهم السلام) دارند و اسلام را تنها در گوشه محراب عبادت به مانند مسیحیت دوست دارند تا زیر سایه سنگین سکوت، تاریخ را ظالمان به دست گیرند و اینها گوشه عبای خویش را جمع کنند تا طهارت بوی سیب انقلاب به مشام‌شان نخورد و فدیناه بذبح عظیم را جز برای آمرزش گناهان تفسیر نکنند.

و چه تفسیر ناجوانمردانه‌ای از مسلم‌بن‌عقیل دارند، قرائت دینی و تفسیر اعتقادی انجمن حجتیه بدون شک داستان مسلم است و کوفیان بی معرفت. و چقدر حقیرند کسانی که در نبود امام زمان‌شان از فرستاده‌اش تبعیت نکنند و فهم قرآن را تنها بر اساس روایاتی تاویل هرمنوتیک کنند که بافته ذهن طنازشان است و از ظاهر قرآن هیچ نفهمند و قرآن را آن گونه که قرآن می‌خواهد برای فرزندان خویش نخوانند که خداوند در قرآن فرمود که ما این کتاب آسمانی را برای فهم بشر آسان کردیم.

حالا که تیز می‌نگری، می‌بینی که شیطان رجیم زیر ریش بلند و تسبیح فیروزه‌ای و یقه دیپلمات سفیدشان که روزگاری یقه آخوندی بود، پنهان شده است تا نگذارد دوباره مسلم در میدان رزم پیروز باشد و چقدر بد است که تاریخ را درست در روزگار خویش معنا نمی‌کنید و حسین را برای ذبح شدن از غیبت کبری فرامی‌خوانید تا برای دجال یارغار باشید.

قرار است کربلایی به پا شود

حسین(ع) تو را به میدان خوانده است و شبهه‌ها طاقت را طاق کرده و اندوهت را بسیار تا نتوانی در هنگام جهاد، امام زمان خویش را یاری کنی و فقط برای رسیدن به معبود خویش دعا کنی که کجاست آن مرد بلندآواز تاریخ تا بر مأذنه‌ها اذان غیرت بخواند و معاویه صفتان و خوارج را از لشکر علی جدا کند تا بفهمی که هر کسی پینه بر صورت خویش بسته است، نمی‌تواند سیرت زیبا داشته باشد.

عجب است که در این روزگار ابوذران زمان در تلاشند تا افرادی دوباره حقیقت را زیر عبای خویش پنهان نکنند و چهره پرچم حق را بسان باطل نپندارند و به اصحاب حق نشان دهند که چه کسی برای تو بافته است که هر پرچمی قبل از قیام حضرت حجت باطل است و تو از حقیقت داستان چرا سؤال نمی‌پرسی؟ امروز جای خالی یارانی حس می‌شود که فریاد بصیرت سر دادند و نتیجه‌اش بازگشت دوسوم لشکر خوارج بود و باورشان شد که فریب عدو را خوردند؛ ولی باز میدان را خالی کردند. /882/ی702/س

علی اصغر سیاحت

ارسال نظرات