۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۸
کد خبر: ۶۹۴۰۳۵
یادداشت؛

شاگرد مبارز امام

شاگرد مبارز امام
وقتی خبر شهادت مظلومانه شهید مطهری، به گوش آیت الله قاضی رسید بسیار متأثر شد و همواره به اطرافیان خود می‌گفت: کاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به شهادت برسم.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، هنر مرحوم امام خمینی(ره) این بود که توانست با تربیت شاگردان مبارزی همچون خود و رفتن این شاگردان به اقصی نقاط این سرزمین، خون مبارزه با استبداد و استعمار را در رگهای مردمان این سزمین جاری کند. یکی از این شاگردان مبارز کسی نیست جز مرحوم آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی که در خطه مبارز پرور آذربایجان آنچنان به مجاهدت و مبارزه با رژیم دژخیم می پرداخت، که در آن سامان لقب خمینی آذربایجان را به او داده بودند.

ولادت وخاندان

سید محمدعلی قاضی طباطبایی  6 جمادی الاول 1331 هجری قمری(1293 شمسی) در تبریز متولد شد. پدرش حاج سیدباقر مشهور به میرزا باقر از شاگردان میرزای شیرازی در سامرا بود که سپس به تبریز بازگشت و به تهذیب نفس پرداخت. وی علاوه بر تفسیر مختصری بر قرآن، تفسیری بر سوره فاتحه و تفسیری ناتمام بر سوره انعام نوشته بود.

پدرِ مادر سید محمد علی، میرزا محسن قاضی تبریزی (متوفی ۱۳۰۶) نیز از عالمان و عابدان بود و با ملا هادی سبزواری مصاحبت داشت. و عمویش میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بود.. خاندان وی از سادات طباطبائی و مشهور به فضل و تقوا و اغلب در کسوت روحانیت بودند و نسبشان به ابراهیم طباطبا، نواده امام حسن مجتبی علیه‌السلام می‌رسید.( حسینی طهرانی، ۱۴۲۳ ب، ص۳۲-۳۴، یادنامه عارف کبیر، ص۶.)

شاگرد مبارز امام

تحصیلات واساتید

سید محمد علی، تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه طالبیه نزد پدر و عمویش آموخت. وی در ۱۳۵۹ق جهت تحصیل در حوزه علمیه قم به شهر قم مهاجرت کرد. اقامت او در شهر قم که از سال ۱۳۵۹ق شروع شده بود، به مدت ده سال به طول انجامید. وی در این مدت در درس‌های امام خمینی، مرعشی نجفی، سیدمحمد حجّت، سیدصدر الدین صدر، سیدمحمدرضا گلپایگانی، عبدالنبی عراقی و سید حسین بروجردی شرکت کرد.

عزیمت به نجف

سید محمد علی در سال ۱۳۶۹ق به نجف رفت و در دروس عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی، سید حسن بجنوردی، سیدمحسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی و شیخ محمد حسین کاشف الغطاء شرکت کرد.

شیخ آقابزرگ تهرانی، شیخ مرتضی تهرانی، میرزا باقرآقا قاضی طباطبایی، علویه هاشمیه، عبدالنبی عراقی (اراکی)، حجت کوه‌کمره‌ای، سیدصدرالدین، میرزا محمد طهرانی عسکری، کاشف الغطاء، سیدعبدالحسین شرف الدین عاملی، محسن طباطبایی حکیم، محمدجواد طباطبایی حکیم، محمدهادی میلانی، امام خمینی، میرزا محمدحسن تبریزی، ابوالقاسم خویی، محمدرضا طباطبایی، مرعشی نجفی، محمود شاهروی، علامه طباطبایی همگی در زمینه نقل روایت به محمد علی قاضی اجازه روایت داده بودند.( نیکبخت، اسماعیل­ زاده، زندگی­‌نامه و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبائی، ۱۳۸۰ش، ص۹۶.)

شاگرد مبارز امام

بازگشت به وطن

ایشان بعد از سه سال اقامت در نجف، اواخر سال ۱۳۷۲ق. (۱۳۳۱ ش.) بنا به عللی ناگزیر شد شهر نجف را ترک نموده به تبریز مراجعت نماید.

آیت‌ الله سید محمدعلی قاضی طباطبائی در سنّ ۴۲ سالگی، حوزه نجف را پشت سر گذاشت و به سوی زادگاه خود شهر تبریز رهسپار شد تا به وظایف بس سنگین خود، در جهت اشاعه فرهنگ اسلام بپردازد. همان خدمات ارزنده‌ای که نتایج سودمندش در انقلاب شکوهمند اسلامی نمایان گشت، آنطور که استادش آیت‌ الله العظمی کاشف الغطاء‌ پیش‌بینی کرده بود. ایشان در یکی از نامه‌های خود، خطاب به آیت‌ الله قاضی چنین می‌نویسد:

«ای سید بزرگوار و ای دانشمند والا مقام ... ما از حالا می‌بینیم که مردم آذربایجان عموما و اهالی تبریز خصوصا از راهنمائی‌ها و ارشادات شما بهره‌مند می‌شوند و چه زود است تأثیر خدمات ارزنده شما در نصرت حقّ و از بین بردن باطل محسوس و ملموس باشد و در یاری و کمک از حقّ چه بهتر و مقدّم‌تر از شما است؟

پدر روحی شما ـ محمدحسین»( کاشف الغطاء، محمدحسین، الفردوس الاعلی، ص۶۴، پاورقی.)

آثار و تألیفات

آیت الله قاضی از جمله قلم بدستان پرکاری بود که در طول عمرشان با تلاش گسترده و نیتی خالصانه توانست تحقیقات ارزنده‌ای را با بیانی رسا و قلمی شیوا و نثری استوار به جهان وسیع فرهنگ اسلامی عرضه بدارد. کار تحقیقاتی و نویسندگی آن بزرگوار از دو جهت حائز اهمیت است، یکی نوشتن کتاب‌های مستقل در رشته‌های مختلف که مورد نیاز بود و تألیفی صورت نگرفته بود؛ و دیگری با تعلیقه و تصحیح و مقدمه‌نویسی بر آثار گرانقدر دیگر دانشمندان و چاپ مجدد آن ها، افکار بلند و ارزشمند آنان را احیا کرد. که مجموعا بالغ بر 42 عنوان کتاب می گشت،که به دلیل اختصار از ذکر آن خودداری میکنیم. ایشان هم چنین بدليل تسلطي كه به زبان عربي داشت مقالاتي به زبان عربي براي مجلات كشورهاي عربي نيز مي نگاشت. مقالات زيادي از ايشان در مجلات مصر چاپ شده است.

شاگرد مبارز امام

آغاز مبارزات شهید

سال ۱۳۴۲ شمسی در تاریخ ایران آغاز مبارزات امام خمینی با سخنرانی علیه استکبار و تبعید ایشان بود و به دنبال آن یاران امام خمینی، به تبعیت از وی در سراسر کشور قد علم کردند و پرچم جهاد و مبارزه بر افراشتند، در این مبارزه، آیت‌ الله قاضی طباطبائی سهم بسزائی در بر انگیختن احساسات مردم داشت. وی با سخنرانی‌های آتشین و پخش اعلامیه‌های ضد رژیم، مردم تبریز را به صحنه پیکار آورد. ساواک نیز در گزارشی در مورد توزیع اعلامیه توسط آیت‌الله قاضی می‌نویسد: «... آقاى ميرزا محمدعلى قاضى طباطبايى فعلا در بين روحانيون تبريز تنها شخصى است كه با آوردن اعلاميه‌هاى منتشره از طرف روحانيون تهران و قم و نجف به تبريز و پخش محرمانه آن به‌وسيله ايادى خود، موجبات ناراحتى را فراهم نموده‌است...»( ياران امام به روايت اسناد ساواك، جلوه محراب ص 27)

حادثه مدرسه طالبیه

از دیگر وقایعی که آیت‌ الله طباطبایی از آن در جهت پیشبرد اهداف انقلاب بهره برد، واقعه مدرسه طالبیه تبریز بود. این واقعه از اینجا شروع شد که اعلامیه امام در مدرسه طالبیه روی دیوار نصب شد که ماموران شهربانی وقتی خواستند اعلامیه را پاره کنند، با مقاومت طلاب مدرسه مواجه شدند و این درگیری به بازار کشیده شد و با شورش مردمی که از مسجد مقبره بیرون آمده بودند، محاصره نیروهای شهربانی شکسته شد. در اثر این حادثه بود که آیت‌ الله قاضی اعلامیه‌ای صادر کردند و فردای آن روز آن را با خط سرخ در تمام شهر منتشر کردند. (باقری، علی، خاطرات ۱۵ خرداد، ص۱۱۶، دفتر ششم، مصاحبه با آیت‌ الله بنی فضل.)

زندان و تبعید به تهران

در پی جوش و خروش امت مسلمان، سازمان ضد امنیّت با هماهنگی «علی دهقان» استاندار وقت آذربایجان، و «حسن مهرداد» رئیس ساواک تبریز، سید را دستگیر و به پادگان زرهی تهران بردند و بعد از آن به سیاهچال مخوف قزل قلعه تحویل دادند که دو ماه و نیم ماندگار شدند و بعد از آزادی از زندان هم کسی حق رفت‌وآمد و تماس با ایشان را نداشت و همواره زیر نظر و مراقبت شدید مأموران ساواک بود. و در تهران به عنوان تبعیدی زندگی می‌کرد.

شاگرد مبارز امام

تبعید به بافت کرمان

آیت الله قاضی به خاطر مبارزات بی‌امانش، سال‌هائی از عمر پربرکت خود را در زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها سپری کرد که یکی از محل‌های تبعید وی بافت کرمان بود. روز سی‌ام آذر ماه ۱۳۴۷ ش. مصادف بود با یوم الله عید سعید فطر. در شهر تبریز نماز عید فطر در جو معنوی به امامت عالم ربانی حضرت آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبائی برگزار شد. ایشان که هیچ فرصتی را از دست نمی‌داد، از این اجتماع باشکوه نهایت استفاده را کرد و بر علیه سردمداران رژیم سخنرانی کردند و ضمن گفتار آتشین نقاب از چهره کریه رژیم پهلوی برگرفت و روابط خفت‌بار دولت با رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی را محکوم کرد، غروب همان روز برای ادای ‌نماز مغرب و نماز عشاء‌ به مسجد شعبان تشریف آوردند و بعد از نماز و پاسخ به ابراز احساسات مردم از مسجد خارج شد. هنوز چند قدمی از در مسجد دور نشده بود که مزدوران وطن‌فروش وی را احاطه کردند و با اجبار سوار ماشین کردند. و سپس او را به بافت کرمان تبعید نمودند.( قاضی طباطبائی، قله شجاعت و ایثار، ص ۷۲ و ۷۳.)

خاطره ای از تبعید درکرمان

بعد از اسکان در بافت کرمان، هر روز یک مأمور ساواک جهت حضور و غیاب تبعیدی به محل سکونت او سر می‌کشید. اتاقی که آیت الله قاضی در آن، روزهای تنهایی می‌گذراند، یک اتاق کوچک و محقری بود که از سطح حیاط دو پله پایین‌تر بود. مأمور ساواک طبق تعلیماتی که از طرف سازمان به او داده شده بود، با گستاخی و تبختر رفتار می‌کرد و برای این که زور و حاکمیت دستگاه را به رخ تبعیدی کشیده باشد، بجای وارد شدن از در اتاق، با کفش از پنجره می‌پرید وسط اتاق، و با حالت غرور و خودخواهی و صدای خشن و ناهنجار دستور می‌داد زود باش امضاء کن... چند روز بدین منوال گذشت و آیت الله قاضی چند بار به ایشان تذکر داد که ادب را رعایت کند ولی آن بی‌ادب گوشش بدهکار نبود و دست از کار بی‌شرمانه خود برنمی‌داشت. روزی هنگامی که مزدور خود فروخته با همان رفتار پست همیشگی به وسط اتاق پرید، سید دلاور بلافاصله کتاب سنگین و ضخیم «المنجد» را برداشت و محکم بر پس گردن مأمور کوبید و فریاد زد: بی‌ادب! مگر نگفتم مؤدب باش... مأمور مغرور و خودباخته، با زبونی و ترس از اتاق بیرون رفت و آیت الله قاضی با این عمل شجاعانه خود بار دیگر ثابت کرد که سر نیزه در مقابل نیروی پرتوان ایمان و استقامت محکوم به شکست است.

بعد از بافت کرمان ایشان را به زنجان تبعید کردند و بعد از اتمام آن در تاریخ ۶/۹/۱۳۴۸ به تبریز مراجعت کرد.

شاگرد مبارز امام

تأسیس صندوق مجاهدین اسلامی

در تبریز در سال ۵۲ برای تغذیه حرکت‌های ضد رژیم اعم از چاپ و نشر اعلامیه، کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی، مساعدت به فعالانی که مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده بودند و... صندوقی به نام مجاهدین اسلامی زیر نظر ایشان تاسیس گردید تا از این طریق به بارور شدن نهضت کمکی کرده باشد.

ارتباط با دانشجویان

ارتباط با دانشجویان در راستای مبارزه با رژیم، یکی دیگر از فعالیت‌های ایشان بود که وی در کارهای خود آن را مد نظر قرار داده بود. گزارشگر ساواک در گزارشی با اشاره به فعالیت‌های آیت‌الله قاضی در این زمینه می‌نویسد: «گاهى اوقات ضمن تماس‌هاى تلفنى و تعيين وقت و محل، جلساتى در منازل خود تشكيل داده و با استفاده از پسران و دوستان و آشنايان خويش، براى نفوذ در دانشگاه تبريز و فرهنگيان، فعاليت مى‌نمايند.»( پرونده آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی، کد 755 ج دوازدهم، صص 44ـ43)

 قیام بزرگ ۲۹ بهمن

با نزدیک‌شدن چهلم شهدای قم، روحانیت آگاه و در راس آنها مراجع بزرگوار و امامت امت با وجود سانسور شدید مطبوعات، ‌از طریق اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های پرشور و حماسی، جنایات بی‌شمار دستگاه حاکمه را برشمردند و مردم را به برگزاری هرچه باشکوه‌تر مراسم یادبود به خون خفتگان ۱۹ دی فرا خواندند.

در استان آذربایجان، آیت‌ الله قاضی با همکاری و همفکری علمای بزرگ از جمله آیت‌ الله سیدابوالحسن انگجی (رحمة‌الله‌علیه)، با انتشار بیانیه‌ای مردم همیشه در صحنه آذربایجان را به شرکت در مراسم یادبود شهدای قم دعوت کردند.

شاگرد مبارز امام

سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در شهر تبریز مجلس باشکوهی در مسجد حاج میرزا یوسف برپا شد و مردم دسته دسته برای عزاداری می‌آمدند. مزدوری به ساحت مقدس مسجد اهانت کرد و... زمان انفجار فرا رسیده بود. جوانی از غیرتمندان تبریز که از پاره‌کردن اعلامیه و سخنان توهین‌آمیز آن دژخیم به هیجان آمده بود با وی گلاویز شد، و او با استفاده از کلت جوان مجاهد را هدف تیر قرار داد و به شهادت رساند، در این لحظه مردم خشمگین جنازة ‌خون‌آلود جوان قهرمان را برداشته، همچون سیل خروشان به طرف خیابان‌ها راه افتادند و سینماها و مشروب فروشی‌ها و مراکز فرقه ضاله بهایی و طاغوتیان و ساختمان حزب منفور رستاخیز و تعدادی از بانک‌ها و ساختمان‌های دولتی را به آتش کشیدند.

مردان تبریز با استفاده از این حماسه سرنوشت‌ساز خود چنان ضربه‌ای بر پیکر دشمنان اسلام و قرآن آوردند که تا به امروز نظیرش را ندیده بودند.

پس از پیروزی انقلاب

با پیروزی انقلاب اسلامی، طی حکمی از سوی امام خمینی در سال ۱۳۵۸ش به عنوان امام جمعه و نماینده امام در تبریز منصوب شد. وی سعی کرد در راستای ایجاد امنیت و ثبات در تبریز عمل کند به عنوان مثال در اواخر خرداد ۵۸ تعدادی از همافران دست به تحصن زدند و خواسته‌هایی را مطرح کرده بودند که با تلاش‌های وی، دست از تحصن برداشتند.( روزنامه اطلاعات، 1/04/58)

با تاسیس حزب جمهوری اسلامی، آیت الله قاضی با صدور اعلامیه‌هایی مردم را تشویق به عضویت در آن می‌کرد.

شربت شهادت

وقتی خبر شهادت مظلومانه شهید مطهری، به گوش آیت الله قاضی رسید بسیار متأثر شد و همواره به اطرافیان خود می‌گفت: کاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به شهادت برسم. چند روز بعد دعایش مستجاب شد و سرانجام بعد از عمری مجاهدت در تاریخ 10 آبان ماه ۱۳۵۸ در حالی که روز عید قربان نماز عید خوانده بود، به هنگام شب بعد از نماز عشاء‌ در مسجد شعبان خود توسط گروهک فرقان قربانی دین خدا گشت وشربت شهادت را نوشید. فردای آن روز مردم مصیب زده آذربایجان، پیکر پاک شهید محراب را تشییع کردند و در آرامگاه خانوادگی واقع در مسجد مقبره به خاک سپردند.

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۸
سنه قربان آیت‌الله قاضی طباطبایی
0
1
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰ آبان ۱۴۰۰ - ۱۶:۳۲
خیلی خوب بود.
عالم و مبارز به معنای واقعی. رحمةالله علیه
0
1